89/2/11
7:58 ص
اینکه دولت در صدد کاهش جمعیت پایتخت است، بسیار خوب و مثبت است اما اینکه به چه قیمتی این مسئله اتفاق افتد قابل بحث است، به منظور رسیدن به اصل موضوع، در ابتدا دلایل رسیدن به شرایط بحرانی امروز را ذکر می نمایم:
1- علت اصلی مهاجرت یکسویه به تهران طی چندین ساله اخیر این است که نحوه تقسیم امکانات در تهران در مقایسه با سایر شهرهای کشور ناعادلانه بوده که همین دلیلی بود تا یکی از شعارهای انتخاباتی آقای احمدی نژاد، تمرکز زدایی نام گیرد، البته اینکه آقای احمدی نژاد در خصوص توزیع عادلانه تر ثروت در تمام کشور چقدر موفق بوده است را از میزان فراوانی آرای ایشان می توان تشخیص داد، که از آن سو نیز این همت منتج به کاهش آرای مردم تهران شد که تاحدی نیز قابل درک است. علی رغم تلاش قابل تقدیر دولت در توزیع عادلانه ثروت، همچنان نا عدالتی در شهرستانها نسبت به تهران کاملا آشکار است چرا که با وجود مشوقهای زیادی که دولت برای مهاجرت از تهران تعریف نموده است، همچنان تعداد کمی راغب به مهاجرت هستند. تفاوت در میزان پرداخت حقوق و مزایای تهرانی ها و شهرستانی ها آن قدر بالاست که هر جایزه و تشویقی واقعا به مثابه سرکه ی نسیه ای، این حلوای نقد را از چشم تهرانی ها نخواهد انداخت.
2- به عنوان مثال هم اکنون اضافه کار پرداختی در شرایط کاری و پست سازمانی یکسان در دو اداره شهرستان و یک مرکز استان 300 درصد اختلاف دارند و این تفاوت در سایر گزینه ها مانند پرداخت حق مسکن (امور رفاهی) و بن های کالا، پرداختی های مناسبتی و سبدهای کالا که هر وزارت خانه بین پرسنل خود توزیع می نماید و امکانات آموزشی برای ارتقای شغلی کارمندان نیز مشهود است، ضمن اینکه تعطیل بودن پنجشنبه در بسیاری از سازمانها و نهادها به بهانه ساعت کار بیشتر و در عوض همراه تامین غذا برای کارمندان این نهادها، برای کارمندان سایر استانها نیز مطلوب است. توزیع امکانات اداری، وسایل نقلیه دولتی ایمن و مناسب، کمکهای مستقیم و غیر مستقیم در تعاونی های کالا همچنین تعاونی های مسکن برای خانه دار کردن کارمندان از سایر مظاهر ناعدالتی بین کارمندان تهران و سایر شهرستانها است. البته مطمئنا ناعدالتی هایی بین همان سازمانها و ارگانهای تهرانی نیز وجود دارد که موضوع بحث نیست.
3- امکانات شهری از قبیل امکانات ورزشی، تفریحی و درمانی، وسایل ایاب و ذهاب ارزان قیمت، وجود شبکه های گسترده توزیع کالا با قیمت های بسیار مناسب و ... موجب شده است تا کیفیت زندگی در تهران و سایر شهرها به مراتب متفاوت باشد، شاید پیش پا افتاده ترین توجیه این قضیه، وجود هوای سالم در سایر شهرستانها باشد که آن هم بیشتر به یک توجیه تکراری و بی اثر تبدیل شده است، عدم توزیع امکانات شهری در کشور از عواملی است که نه تنها در مهاجرت کارمندان که در مهاجرت تمام مشاغل به تهران موثر بوده و هست.
4- شاید برخی توجیه اختلافات بین امکانات، حقوق و مزایای کارمندان تهرانی و شهرستانی را تفاوت در قیمت مسکن ببینند که پاسخ حقیر این است که بخش عمده ای از اختلاف قیمت مسکن در تهران و شهرستان ها، ناشی از همان نقدینگی بیشتری است که بین تهرانی ها توزیع می شود و اینکه مهاجرت همیشگی به تهران یک افزایش تقاضا در تهران در بخش مسکن ایجاد کرده است که با توجه به محدودیت زمین و وسعت بیش از حد تهران در نتیجه این عوامل، قیمت مسکن تهران را نسبت به سایر شهرها افزایش داده است که البته این مشکل در تهران، تا حدی با تسهیلات موجود در تعاونی های مسکن ادارات تهرانی و کثرت خانه های سازمانی برای کارمندان تهرانی جبران شده است.
پیشنهاد: حال با توجه به شرح فوق در اثبات اینکه مبنای مهاجرت گسترده به تهران طی چند سال اخیر ناعدالتی بوده است، چگونه می توان حل مشکل را در تعریف ناعدالتی های جدید جستجو نمود؟! کارمندان عزیز تهرانی معمولا در همان تهران چندین برابر کارمندان شهرستانی از مزایای دولتی برخوردار بوده اند و اینکه بازهم برخورداری بیشتری برای انگیزش آنان برای مهاجرت تعریف کنیم، هیچگونه تناسبی با عدالت آنهم برای دولت عدالت محور آقای احمدی نژاد نخواهد داشت.
حال چه می توان کرد؟ آیا وضعیت موجود مطلوب است؟ مسلما پاسخ منفی است ولی پیشنهاد حقیر این است که عدالت بین کارمندان شهرستان و تهران رعایت گردد چرا که در این شرایط اولا کسی راغب به مهاجرت به تهران نخواهد بود و ثانیا اینکه تنها در شرایط مساوی است که عواملی مانند ترافیک و هوای آلوده می تواند موجب مهاجرت معکوس گردد. اگر حقوق و مزایای کارمندان شهرستانی ارتقا یابد، کارمندان تهرانی هم با سرکه نسیه تشویق به مهاجرت نمی شوند که حلوای نقد را در دست کارمندان شهرستانی خواهند دید.
حل مشکل تهران فقط با مهاجرت کارمندان تهرانی قابل اجرا نخواهد بود و باید با توزیع عادلانه ثروت، امکانات و فرصت های شغلی در تمام کشور، اولا انگیزه ای برای مهاجرت غیر کارمندان به تهران وجود نداشته باشد، ثانیا فرصتی برای انتخاب سایر شهرستان ها برای سکونت تهرانی های غیر کارمند با مدنظر قرار دادن عواملی مانند ترافیک و آلودگی هوا فراهم گردد.
نتیجه: استفاده از روشهای غیر عادلانه برای مشکلی که اساسا از بی عدالتی پدید آمده است، مطمئنا فایده ای نخواهد داشت، چرا که فقط عدالت است که ظلم را از بین می برد و در صورتی که ظلمی را باظلم دیگر جمع نماییم، حاصل جمع عدالت نخواهد بود که ظلم مضاعف خواهد شد.