88/12/1
8:15 ع
اکثر بزرگان مجمع تشخیص مصلحت نظام، کسانی هستند که در جریان انقلاب، پستهای مختلفی اعم از رییس جمهوری، ریاست مجلس، وزارت، وکالت و ... داشته اند ولی با توجه به عدم اقبال آرای مردم، برخی از آنها در انتخاباتهای متوالی از کسب جایگاههای قبلی خود محروم مانده اند، اینان با توجه به سوابق و تجارب ارزنده خود، از سوی مقام معظم رهبری، مکلف شدند تا در سنگر مجمع تشخیص، به ادای تکلیف بپردازند و فارغ از وابستگی های جناحی و تمایلات شخصی، مصالح نظام را مد نظر داشته باشند.
در اعضای محترم این مجمع، دلسوزانی حضور دارند که چه در سنگر مسئولیت های غیر مجمع و چه در سنگر مجمع، همیشه به مصلحت گام برداشتند و جز راه نظام را در پیش نگرفتند، اما در این میان کسانی نیز هستند که مجمع را ابزاری جهت خدمت به منافع شخصی و خصومت های حزبی دیده اند، اینان که برخی از آنها مدام در انتخاباتهای مختلف شکست خوردند، بجای اینکه در جهت اصلاح خود برآیند، کم کم به خصومت با منتخبین مردم پرداختند و آن گاه به خود آمدند که بین خود و مردم فرسنگها فاصله دیدند. اینان حرمت مجمع را نیز نگه نداشتند، در آن به طرح هایی برای سنگ اندازی در پیش پای دولت پرداختند و در کینه ورزی، مصالح نظام را نیز فراموش کردند، تو گویی که این مجمع به سنگری برای مقابله با دولت تبدیل شده است. برخی بزرگان این مجمع سالهاست که در هر اختلاف مجلس و شورای نگهبان، پیشانی دولت را نشانه می گیرند.
پس از ایستادگی جانانه رهبر معظم انقلاب در پای رأی ملت در انتخابات 88، اینان که گام به گام به تعارض با، منتخب مردم، خود مردم و قانون اساسی تن داده بودند، این بار، با نصیحت، تهدید و نامه سرگشاده، خود را در برابر ولایت فقیه قرار دادند، نامه های سرگشاده رییس و دبیر مجمع و برخی از اعضای آن، هرگز از خاطر هیچ ایرانی پاک نخواهد شد.
نمی دانم خداوند چه صبری به رهبر معظم داده است که اشتباهات سهو و حتی عمد اینان را از بزرگ تا کوچک، از محبوب تا منفور، از ساده تا مغرض، از افراطی تا تفریطی، اینگونه تحمل می کند. حال تحمل آقا درست، حیای برخی دیگر کجا رفته است؟ این آقایان که با نوشتن نامه ی سرگشاده در حساس ترین مقاطع، پیشنهاد حکمیت آن هم در اوج شکست کودتای مخملی و پیشنهاد اتحاد با فتنه گران خنجر به دست زمین خورده در زمان زخمی بودن نظام از طعن خصم، به تحرکات خود در جهت مضار نظام ادامه می دهند.
تو گویی اینان معنی گذشت برای برگشت را نمی توانند بفهمند و شاید هم خود را به کوچه علی چپ زده اند، آنقدر که طرح دهند تا شورای نگهبان را تضعیف کنند. انگار حال که منافع آقازاده هایشان تأمین نشده و یا سکولاریزمشان با تضعیف رهبری میسر نشده است، به دنبال تضعیف شورایی هستند که حقیقتا نگهبان نظام بوده است، انگار مصلحت اندیشان، نگهبانان ولایت را نشانه گرفته اند، پس از اینکه حریف ولایت نشدند، گرچه بسیار بعید است، چنین طرح هایی که زاده تفکر زمان اصلاحات بوده اند، در زمانی که ماهیت شان این چنین آشکار شده است، در مجمعی که دلسوزان آن نیز کم نیستند، تایید گردد.
شک دارم که حافظه بلند مدت تاریخی بدخواهان ارکان جمهوری اسلامی که امروز هم اسلامیت و هم جمهوریت آن را هدف گرفته اند، شخصیت و منطق انقلاب را فراموش کرده باشند و اگر هم چنین باشد، رجوعی به حافظه کوتاه مدت خود کنند که هنوز حماسه های 22 خرداد، 9 دی و 22 بهمن در آن موجود است.
این بزرگان بدانند که ملت، فرق فتنه را با مصلحت به خوبی تشخیص می دهد، اما چون آنان نیستند که نامه سرگشاده بنویسند و از گذشت رهبری خسته شوند، آری ما همیشه گوش به فرمان و منتظر فرمانیم، ما از آنان نیستیم که معنی ولایت را فقط به دوستی تعبیر کنند، ما ولایت را لایق سر دادن می دانیم نه شعار سر دادن.