88/11/28
7:50 ص
به خدا قسم هیچ روش عادلانه ای برای دهک بندی مردم، بر اساس این آمار و اطلاعات ناقص پیدا نخواهیم کرد، فقط این زمان است که از دست می رود و توقعاتی که ایجاد می شود و نگرانی هایی که دامن زده می شود. مگر هدف از اصلاح یارانه ها مقابله با همین ضعف در سیستم نیست؟ آیا اگر سیستم های اطلاعاتی و صحه گذاری و نظارتی ما درست عمل می کردند، این وضعیت در دریافت مالیات ها دیده می شد؟ مگر اکنون بیشتر مالیات را همان هفت دهک گرفتار جامعه پرداخت نمی کنند؟ مگر علت این عدم توان دریافت مالیات از سه دهک مرفه تر جامعه همان ضعف اطلاعات نیست؟ اصلا چرا 3 دهک را مرفه بدانیم؟ چرا 2 دهک یا 4 دهک مرفه حساب نشوند؟
تا میگوییم پس چرا حضرت علی (ع) همه بیت المال را به تساوی تقسیم می کرد، عده ای می گویند که در آن موقع حضرت علی امکانات امروز را نداشت. مگر در همان زمان، مالیات آن موقع مسلمین را که همان خمس و زکات بود، بر اساس آمار و اطلاعاتی که مأموران ویژه این کار از دارایی ها کسب می کردند، محاسبه نمی کردند. مگر نمی شد بر اساس همان دارایی ها، بیت المال را بین مردم تقسیم کرد؟ و اصلا حکومتی که برای اخذ مالیات اطلاعات دقیق را محاسبه می کرد، آیا نمی توانست از همان اطلاعات برای تقسیم بیت المال استفاده نماید؟ نه!! ما باید کمی ایمانمان را به علم و عدل امامت بیافزاییم. ما بر عکس حضرت امیر المومنین عمل می کنیم، مالیات را از هر چه کارمند و کارگر می گیریم و چون توان محاسبه اطلاعات درآمدی سایرین را نداریم، همان کارمندان و کارگران را در دهک های مرفه جامعه جای می دهیم، این یعنی بدتر شدن امور.
یک مرکز آمار هم داریم که ادعای صحت آمارش گوش فلک را کر کرد، تا بالاخره فغان کارگران و کارمندان گوش سنگین دولت را به خود متوجه ساخت. حال خدا را شکر که اگر این گوش سنگین چیزی را بشنود، بی تفاوت از آن نمی گذرد و بر باطل پافشاری ندارد والا که چه مصیبتی بر سر این مردم در سهمیه بندی بنزین و 3% مالیات ارزش افزوده می آمد.
حقیر بیش از یک سال است که کتبا و شفاها در دنیای مجازی و حقیقی، این دهک بندی را فارغ از اینکه بر چه مبنایی انجام شود، نقد کرده ام و می دانم که انجام دهک بندی چه بر اساس 100 شاخص غیر دقیق و چه بر اساس 1 شاخص غیر دقیق تر (میزان درآمد)، نتیجه ای عادلانه نخواهد داد، پس باز هم از دولت و دست اندر کاران این طرح خواهش می کنم تا وقت و بودجه دولت را صرف اقدامی غیر عادلانه و به عبارتی ظالمانه ننمایند که بعد از اجرای هر سیاست غیر عادلانه ای، نه توان رسیدگی به تمام اعتراضات وجود خواهد داشت و نه توان تعدیل توقعات ایجاد شده برای برخی، آن هم به قیمت برآورده کردن اعتراضات بحق برخی دیگر.
از سویی دیگر، شرکت های سازنده وسایل نقلیه موتوری، پر مصرف ترین وسایل را می سازند و از سویی گرانترین شان را، مردم هم باید چندین برابر هزینه تعمیرات و سرویسهای بی مورد را بدهند و هم هزینه مصرف بالای حامل های انرژی را و هم قیمت بالای وسایل را. یعنی مثلا هم خودرو را دو برابر بخرند، هم 5 برابر هزینه نگهداری آن کنند و هم 2 برابر سوخت مصرف نمایند، حالا که هیچ کدام از این شرایط مانند هیچ کجای دنیا نیست، بیاییم و قیمت سوخت را به قیمت خلیج فارس یا هر جای دگر محاسبه کنیم، آیا این عادلانه است؟
آیا در شرایطی که مصرف کننده در خرید خودرو یا لوازم خانگی یا محصولات کشاورزی با یک تعداد محصولات انحصاری داخلی و یا یک تعداد محصولات با دریافتی های گمرکی بالا، مواجه می شود، می توان قیمت های انرژی را عادلانه بر اساس قیمت های جهانی یا تمام شده محاسبه نمود.
یا نمونه دیگر، درست است که قیمت ساخت خانه های صنعتی ساز در ایران و سایر نقاط جهان تقریبا یکی است ولی خانه هایی که در ایران ساخته می شوند، چقدر واجد شرایط مصرف بهینه انرژی هستند و خانه هایی که شرکت های معتبر می سازند، چقدر؟! حال باید هزینه گرم کردن این خانه ها را که در اثر عدم استانداردهای دقیق و ندادن اجازه و یا تشویق برای رقیب های ماهر، فاقد شرایط مناسبند را مردم بدهند؟
تاکید می نمایم که از سیاه نمایی بشدت گریزانم ولی نمی توانم چشمم را به واقعیات ببندم و نگویم، پس پیشنهادهایم را نیز می دهم:
1- باید در مواردی که صنعت داخلی ما قابلیت رقابت پذیری را پیدا کرده است و ادعایش را هم دارد، انحصار را بر داشته و ورود رقبا را آسان نمود. به عنوان مثال کشور ما اکنون پیمانکاران خبره ای در ساخت خانه های استاندارد در اقصی نقاط جهان دارد و صنعت خانه سازی ما توان رقابت را داشته و لزومی هم ندارد تا تاوان انحصارها را مردم بدهند. مثال دیگر، صنعت خودروسازی ماست که مثلا به کشورهای مختلفی صادرات دارد ولی نوبت به کشور ما که می رسد، هم به قیمت می افزاید و هم از کیفیت می کاهد، پس باز هم باید انحصار را به نفع مردم شکست تا بخشی از افزایش قیمت بنزین جبران شود.
2- مقدمه هر برنامه مهم اقتصادی و یا اجتماعی، آمار و اطلاعات صحیح و به روز است، پس چه برای دریافت دقیق مالیات و چه برای برنامه ریزی برای حمایت از طبقات ضعیف تر، نه فقط کسب اطلاعات، بلکه طراحی راههای کسب و صحه گذاری اطلاعات باید ایجاد گردد و اطلاعات نهادهای مختلف دولتی و غیر دولتی باید لینک شوند و تناقضات آنها کشف و مرتفع گردند.
3- قیمت حاملهای انرژی خانگی را می توان تا حدی بر اساس میزان مصرف بصورت تساعدی برنامه ریزی کرد که در ابتدا شیب سعود خیلی کم باشد و با مصرف های بالاتر به تدریج شیب نیز تندتر و تندتر گردد. شیب ملایم اولیه برای آن است که، پیش بینی می شود، مصرف کننده های کوچک، عمدتا توان ساخت خانه های با استانداردهای بالای مصرف انرژی را نداشته اند.
4- عطف دادن درآمدهای گمرکی از سمت وسایل صرفه جو در مصرف انرژی به وسایل تجملاتی و تشریفاتی، بخصوص در کالاهایی که تولید کننده داخلی آن محصولات نیز وجود ندارد. مثلا درآمد گمرکی برای کولر اسپیلیت حذف گردد و بر حقوق گمرکی وسایل استخرهای خانگی افزوده شود.
5- از به کاربردن روش های آزمون و خطا و چند سخنگویی برای دریافت بازخوردها در جامعه جلوگیری گردد، چرا که این روشها باعث سردرگمی، بی اعتمادی، ناآرامی و هدر رفتن زمان و سرمایه می گردد. باید از روشهای علمی، کارشناسی، مطمئن و با کمترین خطا استفاده شود، نمونه های مهم این مورد در دهک بندی، خوشه بندی، منابع ورود اطلاعات و مبادی رسیدگی به اعتراضات مشاهده می شود که در صورت همان روش تقسیم مساوی بین همه متقاضیان، ضمن کمترین میزان اعتراض، کمترین خطا و کمترین هزینه مالی، زمانی و اجتماعی را شاهد خواهیم بود، ضمن اینکه هنوز این شیوه (تقسیم مساوی بین متقاضیان) را بنده با انتساب به عدالت حضرت امیرالمومنین، کاملا عادلانه می دانم.
6- ضمن شناسایی، برای کسانی که هزینه های ویژه دارند (مثل بیماری های خاص)، مساعدت های ویژه ای اندیشیده گردد.
7- بخش هایی مانند کشاورزی و صنایع کوچک که به لحاظ استراتژیک با اهمیت تر و به لحاظ اشتغالزایی قوی هستند، باید قبل از اجرای طرح کاملا شناسایی و راههای کمک به آنها با شنیدن نظرات آنها، اندیشیده شود، چرا که برخی از این بخشها، با یک بار و فقط یکبار لغزیدن، کاملا زمین گیر خواهند شد.
8- ضمن اینکه بالاخره آسیب هایی از قبیل بیکاری قابل پیش بینی هستند، بهتر است دولت بخش خدمات تامین اجتماعی خود را بخصوص در بخش بیمه بیکاری گسترانده و آن را تسهیل نماید، در شرایط فعلی، بهره مندی از بیمه بیکاری، به بهانه های کاملا واهی، بسیار مشکل و حتی نا ممکن می شود.