88/11/18
10:27 ع
آقا سید حسن نامه ای نوشته اند و گفته اند بر اساس اخبار شنیده شده از منابع موثق، برنامه ای با نام شاخص در تلویزیون در حال پخش است که مورد اعتراض جدی ایشان است. و از سویی هم گفته اند که اکنون شبکه های خارجی و دشمنان قسم خورده در جهت معرفی چهره ای خشن و غیر انسانی از انقلابند و از مشابه سازی غلط تاریخی انتقاد کرده اند و درخواست کرده اند که از یاران و نزدیکان امام دعوت شود تا شرایط زمانی سخنان امام را تشریح و ناگفته های زندگی امام را شرح دهند.
مشروح نامه را می توان براحتی در سایت های دیگر مشاهده نمود ولی خلاصه نامه همان است که آمد. در این نامه چند موضوع مهم به چشم می آید که بررسی می گردند:
1- آقا سید حسن که وظیفه اصلیش را بعنوان فرزند امام، تبیین کننده شخصیت امام می داند، وقت نگذاشته اند که یکبار این برنامه شاخص را ببینند ولی در اعتراض به آن چه که از برداشت موثقین منشا می گیرد، احساس وظیفه کرده و مکتوبه ای بدلیل بی اثر شدن تذکرات شفاهی به آقای ضرغامی نوشته اند. احتمالا آقای سید حسن خمینی از کسانی هستند که صدا و سیما را تحریم کرده اند، و گرنه برنامه شاخص که طی چند شب اخیر، طرفداران زیادی نیز پیدا کرده است، نمی بایست از دید شخص آقا سید حسن دور مانده باشد.
2- ایشان شبکه های خارجی را در جهت معرفی چهره ای خشن و غیر انسانی از انقلاب فعال دانسته و این امر را از منابع موثق ذکر نمی نمایند. اذعان به این مسئله بدون اینکه به منابع موثق استناد شود، این مطلب را در ذهن متبادر می سازد که ایشان علی رغم اینکه برنامه شاخص را که اینقدر روی آن حساسیت دارند را مشاهده نمی کنند، ولی برنامه های این شبکه های معاند را بدون واسطه مشاهده می کنند.
3- مشابه سازی تاریخی غلط، گلایه اصلی نامه ایشان است، و ایشان، عدم دقت به شرایط تاریخی را ایراد اصلی این برنامه تلقی می کنند، البته با توجه به اینکه احتمالا ایشان در آن زمان بلحاظ سنی قادر به تحلیل مسائل پیچیده روز نبودند، احتمالا عدم تشابه زمانی را نیز از سوی همان منابع موثق دریافت نموده اند.
4- ایشان از صدا و سیما خواسته اند تا از یاران واقعی امام خواسته شود تا به تبیین شرایط سخنرانی های پخش شده بپردازند و از ناگفته های امام بگویند. این نشان می دهد که به نظر ایشان، نا گفته های امام را می توان بر رد گفته های امام حجت دانست، آنهم برای کسی که اینقدر از منابع موثقش که همگی از یاران نزدیک امام بودند، مطمئن است.
5- ایکاش آقای سید حسن، مشخصا یاران واقعی امام را ذکر می نمودند تا ما نظرمان به سوی کروبی ها، خاتمی ها، موسوی ها و هاشمی ها نرود که عملکرد اینان در ذهن دوست و دشمن، فقط با همین شاخص امام که هر وقت آمریکا از شما تعریف کرد به عملکرد خودتان شک کنید، قابل استنتاج است.
علی رغم همه اینها، با توجه به اینکه نظر آقای سید حسن خمینی را در خصوص رد تشابه تاریخی قبول دارم، مختصری از وجه اختلاف آنها را ذکر می نمایم:
آقای بنی صدر با کسب بالای آرای مردم به مقام ریاست جمهوری رسید و امام ایشان را تنفیذ نمود، ولی با توجه به عملکرد متضاد با ولایت فقیه و خیانت های عدیده، با توصیه امام از سوی مجلس شورای اسلامی، بلحاظ عدم صلاحیت سیاسی، از ریاست جمهوری خلع شد.
آنچه که در مورد آقای موسوی صادق بوده و با بنی صدر تفاوت آشکار دارد، این است که ایشان بدون اینکه آرای ملت را کسب نموده باشد و یا حداقل مدرک و یا دلیلی در این خصوص ارائه نماید، با خود کامگی در برابر قانون اساسی، نظام، ولایت فقیه و مردم ایستاد، و خواستار ابطال رای مردم شد، و به قصد تحمیق مردم، آنانرا بهانه خودکامگی خود نمود.
از دیگر تفاوتهای موسوی و بنی صدر اینکه، فردی مثل بنی صدر از همان ابتدا می دانست که در زمین چه کسی بازی می کند، اما موسوی چه؟ به نظر من که از ابتدا و شاید تا همین 9 دیماه هم نمی دانست؟!! اما چه کند انسان که لجوج و عنود است و بسته به غرور و عصبانیتش (که کارنامه ای مشخص با تایید مکتوب امام از آقای موسوی وجود دارد)، از بازگشت از راه اشتباه لجاجت می ورزد. خوب است آقای سید حسن خمینی که متاسفانه خود را یادگارتر از انقلاب تلقی می کند، به نصیحت پدر بزرگ عزیز، پدر گرامی و پدر بزرگ همسرشان (آیت الله العظمی سیستانی) که همان حرکت در مسیر ولایت فقیه است، عمل نمی نمود و بازیچه جریان های سیاسی نمی شد، که البته ایشان در دوران اصلاحات نیز از این فتنه مصئون نبودند.
نمی دانم این فتنه عظیم که در جایی به کودتای آقازاده های عافیت طلب تعبیر نمودم، چگونه فرزندان بزرگانی چون آیت الله بهشتی، آیت الله مطهری، آقای رفسنجانی و خود حضرت امام را نیز با خود یار نمود، این صف بندی، شاید به هدف مشروعیت به فتنه دعوت شده اند ولی همین شرکت در خوشبینانه ترین حالت، نشاندهنده نوعی طلبکاری و سهم خواهی آقازاده هاییست که یا سایه پدر را دور دیده و سهم بی پدری خود را می خواهند، و یا سایه پدر بر سر دارند و سهم پدر را طلب می کنند.