90/3/23
11:30 ع
این قدر بحث واگذاری باشگاههای دولتی تهرانی در برنامه نود بیخ پیدا کرده که پای همه من جمله نمایندگان مجلس نیز به این بحث وا شده است و این چنین من حقیر نیز به این مسئله ورود پیدا می کنم، پس با اجازه:
همه می دانیم که شعار و برنامه ی دولت های نهم و دهم در بحث ورزش، توزیع بودجه و امکانات ورزشی در تمام کشور است و این هدف در راستای گسترش عدالت اجتماعی و همچنین برای ارتقای ورزش این مرز و بوم و کشف استعدادهای بیشتری از کشور است. وقتی ساخت باشگاه های ورزشی در تمام شهرستانهای کشور سرعت می گیرد، هم ورزش همگانی و هم ورزش حرفه ای رشد و ارتقا می یابد که نشانه هایش را در موفقیت کشور در عرصه های مهم ورزشی من جمله گوانگ ژو شاهد بودیم. اما مسئولان غیر دولتی در مقابل این موفقیت ها چه سهمی داشتند و یا چه کاری کردند؟! عملاً هیچ! مجلس که انگار منتظر شکست در گوانگ ژو بود، با برد به همان نقشه ی اول که مربوط به شکست بود، ادامه داد و به جای تقویت دولت در این بخش, دولت را مکلف به تشکیل وزارت ورزش کرد تا با افزایش یک وزارتخانه ی جدید، عملاً یک چوب دیگر به بهانه ی نظارت در چرخ دولت فرو کند، و صدا و سیما نیز برنامه ای مانند 90 را به خورد مردم می دهد که در آن باشگاههای نیمه ساخته در اقصی نقاط کشور را نشان دهند تا مثل مخالفان ِ تهرانی ِ احمدی نژاد ثابت کند که این دولت، پول ِ تهرانی ها را در شهرستانها دور می ریزد؛ ترویج ِ این تفکر پس از شروع واگذاری باشگاههای دولتی ِ بی تماشاچی ِ تهرانی به استانهای غیر برخوردار تشدید شد و اگر چه هرگز مستقیم این جملات بیان نمی شود، اما بحث این است که بقیه ی استانها نیز جان بکنند تا تیم لیگِ برتری داشته باشند!!! فکر نمی کنم کسی علاقمند به فوتبال باشد و دلایل ِ تکراری فردوسی پور و کارشناسانش را نشنیده باشد به همین خاطر به طرح دوباره ی تفصیلی ِ آنها نمی پردازم، اما مسائلی را در نقد آنها تقدیم می کنم:
یکی از دلایل تقبیح ِ اقدام دولت، این است که برخی از تیم های واگذار شده در استانها کم تماشاچی هستند و حال این که این تیم ها در تهران همان عده ی قلیل تماشاچی را نیز نداشتند.
یکی دیگر از دلایل فردوسی پور این است که برخی تیم های واگذار شده بعداً به لیگِ دستِ یک سقوط کرده اند و حال این که بسیاری از تیم های قدیمی و اصیل و درجه ی یک تهرانی هم بدون هر گونه واگذاری هم اکنون حتی در لیگِ دسته یک نیز جایگاهی ندارند و دیگر این که چه دلیلی وجود دارد که در صورت عدم واگذاری باز هم این تیم ها سقوط نمی کردند و باز هم دلیل دیگر این که طی چند سال اخیر تیم های سایر استانها روز به روز به تیم های تهرانی نزدیک شده و حتی تیم های بزرگی مانند پیروزی و استقلال نیز حاشیه ی امنی ندارند و این دلیل به دلیل ارتقای ورزش در استانهاست.
آقای عادل خان که اتفاقاً بسار هم خود را عادل معرفی می کند، بگوید که این عدالت است که مثلاً تهران از چند تیم دولتی با بودجه های دولتی برخوردار باشد و برخی استانها حتی از یک تیم دولتی محروم باشند!؟ نکند بودجه های دولتی را عادل خان باید هر گونه که خودشان می خواهند تعیین تکلیف کند؟!
شاید استانی که یک باشگاهِ لیگ برتری را تحویل می گیرد شایستگی خاصی در فوتبال از خودش نشان نداده باشد، اما آیا با ورود یک باشگاه با امکانات دولتی به آن استان و فعالیت رده های سنی مختلف در باشگاه و حتی بازگشایی مدارس فوتبال، جذب و تربیت استعدادهای استانها شدت نمی یابد؟! آیا تا کنون آقای فردوسی پور این مسئله را به عنوان یکی از محاسن واگذاری ها مطرح کرده است و یا نه ایشان فقط مأموریت به نمایش نقاط ضعف دارند!
اصولاً آیا استانی که هیچ باشگاه لیگ اولی و حتی دومی ندارد، امیدی برای رسیدن به لیگ برتر و یا اصلاً پیشرفت در فوتبال دارد یا خیر؟ که آقای فردوسی پور سایر تیم های دولتی موفق استانهای دیگر مانند ملوان یا تراکتور سازی اصیل، قدیمی و با ریشه را مثال می زند تا اثبات کند بقیه استانها نیز باید از صفر شروع کنند! این گفتمان ما را به یاد توجیه قارون می انداخت که معتقد بود غیر برخوردارها جان بکنند تا برخوردار شوند تا تمام مسئولیت عدم برخورداری آنها را به عهده ی کم کاری آنها معرفی کنند.
آیا موفقیت یا عدم موفقیت یک تیم دولتی در یک فصل و یا دوفصل مهم تر است یا احیای استعدادهای استانهای مختلف در زمینه ی فوتبال؟!
آیا عدالت در گسترش امکانات ورزشی و جذب استعدادهای استانهای مختلف مهم تر است یا این که مثلا بزور بخواهیم تهران مثلاً ده تیم در لیگِ برتر داشته باشد؟!