90/3/1
8:14 ص
نه این که کسی به مقام بالایی دست یافت، امکان سقوط نداشته باشد. یک نگاه به تاریخ نشان می دهد، که چقدر زیاد بودند کسانی که خدمت ها کردند و بسیار عزیز بودند، اما پس از اندک زمانی، از اوج به فرو افتادند.
مگر آقای منتظری نبود که روزگاری عزیز امام و امت بود، چه پیش آمد که حضیض شد، چه دلیلی داشت جز ایستادگی در برابر حق و البته ولایت فقیه، آن هم برای تعدادی منحرف؟!
مگر آقای بنی صدر نبود که روزگاری شعار می دادند"بنی صدر، صد درصد"؛ چه شد که مغضوب امام و امت شد و به رسم نسوان فرار کرد؟!
مگر آقای مصدق نبود که روزگاری به واسطه ی قدرتش بیشترین خدمت را انجام می داد، چه شد و بر که گشت که دست و پا بسته به زیر کشیده شد؟!
مگر همین رییس اصلاحات نبود که روزگاری 22 میلیون رأی داشت؛ با چه کسانی دوست شد و در برابر چه کسی ایستاد که اکنون برای بخشیده شدن به درگاه ملت و رهبر توبه نامه می نویسد؟!
مگر همین هاشمی نبود که روزگاری بازوی امام و رهبری بود؟! چه شد که اکنون نه رای دارد، نه طرفدار، نه عزت و احتمالاً نه عاقبت؟!
اصلاً دور تر برویم، مگر نبودند کسانی که در کنار پیامبر اکرم جهاد کردند ولی در برابر حضرت امیر ایستادند و دست و پایش را بستند؟! و یا آیا نبودند کسانی که در رکاب حضرت امیر جنگیدند ولی بر جنازه ی حسینش اسب تاختند؟!
می بینید! تاریخ پر است از کسانی که بیشترین خدمت ها را به ملت و مذهب خویش کردند ولی عاقبت به شر شدند و نه خدمت شان ماند و نه عزتشان. غور در این سوابق چند نتیجه را حاصل می کند:
1- غرور نسبت به سابقه، آینده را به خطر می اندازد؛ یعنی اگر کسی خدماتی را هر چند بسیار بزرگ انجام داده است ولی به واسطه ی آن خدمات، غرور و نفسانیتش را نتواند کنترل کند، در معرض مستقیم فریب شیطان و البته عاقبت به شری خواهد بود.
2- احساس بی نیازی از نصیحت و پندِ بزرگان ِ دین، موجب گمراهی است، همان طور که برای مصدق و دیگران پیش آمد. این حس از دو جهت حاصل می شود یک از جهت خود بزرگ بینی و اعتماد به خود و دیگری از جهت کوچک دیدن علما و بزرگان و بد بینی نسبت به آنان.
3- متملقان همواره در جهت کسب امتیاز، نفسانیت انسانهای بزرگ را نشانه می گیرند و قلقلک می دهند، شاید در ابتدا بزرگان به توجیه اینکه نظرات و پیشنهادها را استماع می کنند، میهمان تملق ِ متملقان شوند اما در صورتِ عدم کناره گیری از آنان، کم کم نفس تسلیم ِ غرور و چه بسا توهم گردد. شاید کمتر کسانی بتوانند در برابر تملق ایستادگی کنند اما الگویی چون حضرت امیر، که در دوره ی حیات با غلات (غلو کنندگان نسبت به حضرت امیر) مواجه شد و حتی در برابر این افراد شمشیر کشید، چراغیست روشن برای مومنان و شیعیان.
4- با نگاهی در ادعیه و مناجات بزرگان می توان دید که حتی معصومان از خدا می خواستند که آنان را آنی به خود وانگذارد. این دعا شاید برای ما هم لقلقه ی زبان شده باشد ولی اعتقاد به این که انسان همواره در خطر کمین شیاطین است، گامی است در جهت توکل، توسل و تقوای ِ بیشتر و در نتیجه عاقب به خیری، این چنین است که این دعا از قلب بر زبان جاری می شود.