88/11/12
1:47 ص
مردم ماههاست که در گیرودار جریانی وارد شدند که مستحقش نبودند. این جریان از ماهها قبل از انتخابات با پاشیدن تخم ناامیدی و بی اعتمادی به توان و صداقت حکومت آغاز شد و به قانون شکنی، حرمت شکنی، لطمه به منافع ملی و ناامنی ختم شد.
متولیان این حرکت هنوز سعی دارند با شوک هایی که به جسد یک مرگ مغزی می دهند، آنرا زنده کنند و از هیچ وسیله ای نیز برای نیل به اهداف شوم خود دریغ نداشته و ندارند، اینان شعار هدف درست وسیله غلط را توجیه می کند را نیز پشت سر گذاشته اند، چرا که هدفشان از پایه بر ناحق بوده و بحث بر سر مقبول یا غیر مقبول بودن راهکارهایشان که چیزی جز شرارت، تشنج، نفاق، بدعت، کینه توزی، انتقام و تفرقه، نبوده، مسخره می نماید.
حال با تمام این اوضاع، آنچه که بیش از همه چیز آزار دهنده است، اینکه نه تنها مردم به آرامش، رعایت قانون و کنترل خشم فراخوانده می شوند، گزارشی نیز به آنها ارائه نمی گردد، تو گویی که مردم قانون را رعایت نکرده اند و این همان حالتی است که سؤالهای پی درپی در ذهن ایجاد می کند، که در اثر سکوت قوه قضا حاصل شده و پاسخگویی مسؤلان قوه قضاییه را طلب می کند:
آیا این حق مردم نیست که بدانند، این مراحل قانونی که مدام ریاست محترم قوه قضاییه از آن میگوید، چند قسمت است؟ و هم اکنون پرونده رهبران فتنه در کدام مرحله قرار دارد؟ آیا هنوز در مرحله تحقیقات و کشف حقیقت حضور دارند؟ آیا به دنبال عکسهای با دایره های قرمز حول صور سران جنبشند؟ یا همین فیلمهای موجود کفایت می کند؟ آیا هنوز به دنبال جمع آوری صداها، یا نامه های این افرادند؟ آیا به کمک مردم در جمع آوری مدرک نیاز دارند؟یا شاید اصلا متهمانی بعنوان رهبر برای این جریان پیش بینی نمی شود؟ آیا متهمان احتمالی، تا کنون برای اخذ توضیح به دادگاه دعوت شده اند؟ آیا این متهمان اصلی تحت تعقیب هستند؟ آیا بازداشت شده اند؟ آیا به قید ضمانت آزادند؟ آیا تحت تعقیب پلیس بین الملل قرار دارند؟ آیا از مدافعان این متهمان تقاضای عدم دخالت شده است؟ آیا واقعا بازجویی از این افراد انجام شده است؟ آیا واقعا به نظر ریاست محترم قوه قضاییه، رسیدگی به پرونده های سربازان پیاده شطرنج قدرت، از مهره ها و سران عرصه شطرنج، مهم تر است؟ آیا اینکه هنوز سران فتنه آزادانه بیانیه می دهند، در حالی که برخی خائنان کوچک اعدام شده اند، با رأفت اسلامی است یا عدالت علوی قابل توجیه است؟
به نظر شریف ریاست محترم قوه قضاییه، متخاصمان، چه کار می کردند، خائن، محارب و قانون شکن، تلقی می شدند، که البته نکرده باشند؟ خود ملت چکار باید کند؟ آیا مدعی العموم از خود عموم، می تواند مدعی تر باشد؟ آیا 9 دی ماه کافی نبود؟ آیا مردم مدعی العموم خود نبودند؟ آیا هنوز قوه قضاییه نباید به مر قانون عمل کند؟ آیا مطالبه عمومی از قوه قضاییه از کدام مطالبه خصوصی می تواند مهمتر باشد؟ آیا خسارات مالی، جانی، آبرویی و تاریخی شمارش شده اند؟ آیا برای این خسارات متهمانی شناسایی شده است؟ آیا تنبیه و تشویق نباید سریع و قاطع باشد؟ آیا سنگر تشخیص مصلحت نظام برای مصلحت سازی، کم کاری می کند که قوه قضاییه نیز عدالت را فدای مصلحت کند؟ آیا روسای محترم قضاییه و مقننه، غیر عامدانه در جوار رییس تشخیص مصلحت و برخی نخبه ها نوچه های سیاسی، در یک مسابقه دوی امدادی، کسانی را جز مردم جا گذاشته اند؟
نمیدانم چه شده است که امثال من را بیشتر از قوه قضاییه می ترسانند، تا سران فتنه؟ یا چرا طلبکاران بدهکار و بدهکاران طلبکار شده اند؟ یا تفرقه افکنان، وحدت گرا و لجوجان، حکم مدار گردیده اند؟ آیا همه اینها از عدم پاسخگویی قوه محترم قضاییه نیست؟ آیا قضاوت هم بدنبال حکمیت است؟