با ورود اولین هواپیمای ایرباس جدید به داخل کشور با توجه به این که آن را به عنوان اثبات حقانیت برجام معرفی کنند بد نیست مروری به ماهیت برجام تا ورود این هوپیمای ایرباس به داخل کشور داشته باشیم:
- برجام توافقی بود که در آن قرار بود ما بخشی از حقوقمان در خصوص صنعت هسته ای را با محدودیت مواجه کنیم تا طرف مقابل بخش دیگری از حقوقمان که حذف تحریمهای ظالمانه است را به ما برگردانند و این یعنی برجام اساساً یک معامله بود که داده ها و ستانده های آن، هر دو از جیب ملت ایران تعیین شده است!
- قرار بود ما در ازای گامهایی مثل محدودیت دراز مدت، کاهش سطح غنی سازی از 20 درصد به 3/5 درصد، تقلیل حدود 20 هزار سانتریفیوژ به 5 هزار سانتریفیوژ، پذیرش اجرای پروتکل الحاقی و بازرسیهای شدید، کاهش شدید ذخیره هسته ای با خروج آنها یا اکسید کردنشان، خروج آب سنگین، ایجاد تغییرات اساسی در مراکز اراک و فردو و… به رفع همه تحریمها برسیم.
- باوجود این که خطوط قرمز مقام معظم رهبری (مثل تناظر و همزمانی در تعهدات دوطرف و لغو همه تحریمها) نه در تعهدات و نه در مطالباتمان رعایت نشد و عملا هم محدودیتهای پذیرفته شده بیش از حد تعیین شده از سوی رهبری بود و هم سطح رفع تحریمها با آنچه که از ابتدا در برابر رهبری و مردم به آن متعهد شده بودند بسیار متفاوت بود ولی همین را نیز برد_برد دانستند!
- دولت ایران تمام تعهدات سنگین خود را به اذعان آژانس بین المللی اتمی و طرفهای مقابل، مو به مو و حتی فراتر از تعهدات کشور و متأسفانه بدون رعایت شروط نه گانه مقام معظم رهبری و به صورت پیش دستانه اجرا کرد تا از روز اجرای برجام، طرف مقابل هم تعهداتش را در خصوص رفع فوری تحریمها اجرا کند.
- اما متأسفانه با گذشت قریب یکسال از اجرای برجام، به اذعان همه دولتمردان، طرف مقابل برجام را به کرات نقض کرده است و بخش اصلی تحریمها عملا رفع نشده است و این مسئله باعث شده است تا رفع تحریمهای دیگر مثل تحریمهای نفتی نیز با بازگرداندن بهای نفت فروخته شده همراه نشده است و از برجام تقریباً هیچ اثر قابل توجهی به اقتصاد کشور نرسیده است.
در دوران پسا برجام، قراردادهایی تنظیم شده است که دولت حاضر نیست حتی در اجرای تعهدات قانونی خود در تصویب قراردادهای خارجی در مجلس، آنها را علنی کند و اصرار دولت به حفظ ابعاد محرمانه این قراردادها اثبات میکند که منافع ایران به نحو پایدار، مناسبی و کم خطری در آنها تأمین نشده است.
- قراردادهای هواپیمایی، از قراردادهای محرمانه پسابرجامی است که برای خرید بیش از 200 هواپیما عقد شد و بعد از نزدیک یکسال بدعهدی آمریکا در دادن مجوز به شرکتهای ایرباس و بوئینگ، قرار است بالاخره عملیاتی شوند. قراردادهای هواپیما با توجه به این که تنها مورد مصرف حدود 2 درصد جمعیت کشور هستند، به اذعان بسیاری از کارشناسان حمل و نقل کشور، نباید نسبت به بهسازی ناوگان حمل و نقل جاده ای و ریلی، در اولویت دولت قرار میگرفت.
- در حالی که شرکتهای ایرباس و بوئینگ حاضر به انتقال تکنولوژی ساخت هواپیما به داخل کشورنشدند ولی برخی شرکتهای دیگر هواپیمایی حاضر بودند با فروش 100 هواپیما به ایران، خط تولید آن را در داخل کشور راه اندازی نمایند که این مسئله میتوانست به انتقال تکنولوژی، اشتغال داخلی و تحقق اقتصاد مقاومتی کمک شایان توجهی نماید ولی متأسفانه گویا دولت یازدهم توجهی به این مسائل ندارد.
- ماهیت قراردادهای محرمانه هواپیمایی، خرید نیست و اجاره به شرط تملیک است. قرارداد ایرباس هم قراردادی 16 ساله است و در تمام طول مدت آن، کوچکترین مشکلی که باعث شود اجاره بها به سازنده هوپیما نرسد، عملاً تملیک هواپیماها را دچار مشکل میکند که با توجه به نقضهای مکرر برجام از سوی آمریکاییها و وجود احتمال لغو برجام، همین قراردادهای هواپیما میتواند به اهرم فشاری برای پایبندی به هرقیمتی به برجام تبدیل شود!
باتوجه به مشروحه فوق، ورود اولین هواپیمای ایرباس در عین حال که میتوانست ما را خوشحال کند ولی باتوجه به نوع قرارداد اجاره به شرط تملیک، محرمانه بودن آن، قابلیت استفاده از آن به عنوان اهرم فشار در برابر نقضهای احتمالی، اصرار دولت به وارد کردن آن قبل از انتخابات به عنوان ابزار انتخاباتی، عدم توجه به انتقال تکنولوژی و اشتغال داخلی و تلاش برای نادیده گرفتن منافع به یغما رفته کشور در برجام، باعث میشود نگاه ها به ورود هواپیمای جدید به کشور، نگاهی مثبت نباشد.