95/5/8
12:23 ص
در شرایطی که برخی از دوستان ما چراغ به دست به دنبال شواهد انحراف فکری در جریان موسوم به جریان انحرافی هستند، دلیلی آمد دلیل آفتاب، چرا که خودشان دست به قلم شدند و یکی از مبانی فکری انحرافی شان را تبیین کردند که از کسانی که دنبال ریشه های فکری انحراف این جریان می گردند دعوت می کنم این مطلب را تا انتها مطالعه کنند:
کانال تلگرامی عبدالرضا داوری، از حامیان سرسخت احمدی نژاد و مشایی که در دولتش مسئولیت های رسانه ای هم داشت، برای توجیه تعلل های شخص احمدی نژاد در برابر اوامر مقام معظم رهبری در مواردی مانند عزل مشایی، ابقای مصلحی، به جامعه نکشاندن اختلافات، دامن نزدن به حواشی و... اقدام به شبیه سازی آن ها با دو مورد تاریخی از صدر اسلام و اوایل انقلاب نموده است که البته این استدلال را قبلاً در بحث و مناظره با بسیاری از حامیان جریان انحرافی به کرات دیده ام و درباره شان بحث کرده ام که در ادامه به بررسی این شبیه سازی ها می پردازم:
الف- اولین موردی که در توجیه تعلل های احمدی نژاد به آنها استناد می شود، مکث مالک اشتر برای توقف پیشروی در جنگ صفین و بازگشتن نزد حضرت امیر(ع) است که برای فهم صحیح از این مسئله توجه به نکات زیر ضروری به نظر می رسد:
«من بندهاى از بندگان خدا را به سوى شما فرستادم، که در روزهاى وحشت، نمیخوابد، و در لحظههاى ترس از دشمن روى نمیگرداند، بر بدکاران از شعلههاى آتش تندتر است، او مالک پسر حارث مذحجى است. آنجا که با حق است، سخن او را بشنوید، و از او اطاعت کنید، او شمشیرى از شمشیرهاى خداست، که نه تیزى آن کُند میشود، و نه ضربت آن بیاثر است. اگر شما را فرمان کوچ کردن داد، کوچ کنید، و اگر گفت بایستید، بایستید، که او در «پیش روى» و «عقب نشینى» و «حمله»، بدون فرمان من اقدام نمیکند» نامه 38
همانطوری که حضرت امیر علیه السلام می فرماید، تبعیت و ولایت مداری مالک اشتر به خصوص در «پیشروی» و «عقب نشینی» و «حمله» از سوی حضرت امیرالمؤمنین(ع) تصریح شده است و این ادعا که مالک اشتر در برابر دستور حضرت علی علیه السلام دچار تعلل گردیده باشد، با این نامه صریح حضرت امیر(ع) کاملاً منافات دارد و این جملات حضرت امیر(ع) نشان می دهد آن چیزی که برای مالک قابل افتخار و الگوبرداری بوده، همین اطاعت محض مالک از امام خود بوده است نه تعلل، مصلحت اندیشی و خود محوری در برابر امر ولی که توسط جریان انحرافی فرضیه پردازی می شود.
«حیله معاویه هنگامی بود که مالک اشتر پیروزیهایی را به دست آورد و نزدیک بود نتیجه نبرد را به نفع سپاه عراق پایان دهد؛ اما امام علی (علیهالسلام) که از هر طرف تحت فشار شدید طرفداران حکمیت بود، یزید بن هانی را به دنبال مالک فرستاد و پیام داد: «نزدم بیا». مالک گفت: برگرد و به امام بگو: اکنون وقتش نیست که مرا از سنگرم برگردانی. عجله نفرما؛ زیرا من امیدوارم که خدا بهزودی ما را سازد! یزید نزد امام برگشت... طرفداران حکمیت به امام گفتند: به او فرمانی صریح و محکم بده تا نزدت باز گردد، و گرنه به خدا سوگند تو را عزل میکنیم! امام مجدداً یزید را نزد مالک فرستاد و او دستور امام را رساند. مالک پرسید: آیا به سبب بالا بردن قرآنها چنین کردهاند؟! گفت: آری! مالک گفت: به خدا سوگند! آن دم که قرآنها را بالا آوردند، هرگز نمیپنداشتم که بر اثر آن، اختلاف نظر و پراکندگی روی دهد. آیا مددی را که خداوند به ما رسانده میبینی؟ آیا سزاست که این فرصت دستنیافتنی را رها کنیم و برگردیم؟! پیک امام گفت: آیا خواهی پذیرفت که تو در خط مقدم پیروز شوی، اما در عقبه، خیانتکاران امیرمؤمنان را در خیمهاش تنها گذاشته و او را به دشمن تسلیم کنند؟! مالک گفت: سبحانالله، به خدا چنین نمیخواهم. ابن هانی گفت: آن خائنان به امام گفتند: به دنبال مالک بفرست تا نزدت بیاید و گرنه، همانگونه که عثمان را کشتیم، تو را نیز کشته یا به دشمن تسلیم میکنیم. به دنبال آن بود که مالک دست از نبرد کشید و به عقب برگشت.»
همان طوری که در شرح فوق مشخص است، تعلل مالک از این باب نبود که احساس کند به جای امامش می تواند تصمیم گیری کند یا مصلحت امامش را بهتر از او می شناسد، بلکه اول از این جهت بود که احساس می کرد ابعاد پیشروی وی آنطوری که در واقع رخ داده به استماع حضرت علی علیه السلام نرسیده باشد و این ابهام در مکالمه مالک با یزید بن هانی کاملاً مشخص است و دوم از این جهت بود که دستور اول را مولوی برداشت نکرد بلکه از نوع ارشادی احساس کرد و با این وجود وقتی از قاطعیت دستور امام مطلع شد بازگشت.
ب- مورد دومی که حامیان جریان انحرافی برای توجیه و حتی تقدیس! تعلل های احمدی نژاد به آن متوسل می شوند، مسئله نظر امام درباره حکم نخست وزیری موسوی بود، لیکن این داستان هم آن طور نیست که کارکرد مد نظر جریان انحرافی را داشته باشد، برای این که همان طوری که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی (اینجا) آمده است:
ج- تأملی در شبیه سازی های تاریخی حامیان جریان انحرافی نشان می دهد که اساساً هیچ کدام از این موارد شبیه تعلل های احمدی نژاد نیستند که در این خصوص باید توضیح بدهم:
«سخنان دیروز سیدمرتضی نبوی نشان داد که "نوناکثین" در حال ائتلاف با "نوقاسطین" هستند، این ائتلاف، پروژه مهار دوگانه "نومارقین" برای "تحذیف" محمود احمدی نژاد و "تضعیف" حسن روحانی را با چالش جدی روبرو خواهد کرد و موجب خواهد شد تا صحنه 96 به جای آنکه در موقعیت دومةالجندل و با حکمیت ابوموسی اشعری و عمرو عاص رقم خورد در موقعیت صفین اما این بار با ضربت نهایی مالک اشتر نخعی( م ا ن) تعیین تکلیف شود. جالب آنکه (م ا ن)، هم مخفف مالک اشتر نخعی است و هم مخفف محمود احمدی نژاد...»
همانطوری که در این مطلب می بینید، عبدالرضا داوری به غیر از شبیه سازی عجیبی که بین احمدی نژاد و مالک اشتر انجام داده است، تلویحاً می گوید این بار در موقعیت صفین هم، احمدی نژاد عقب نشینی نخواهد کرد و ضربت نهایی را خواهد زد!! که این نشان می دهد متأسفانه انحرافِ تعلل در برابر امر ولی فقیه در این جریان به یک اصل ساده و قابل پذیرش تبدیل شده است! انحرافی که قبل از ایجاد در جریان انحرافی، در جریان هاشمی نیز پدید آمد و هاشمی نیز در زمان حیات حضرت امام خمینی(ره) و ولایت مقام معظم رهبری بارها تلاش کرد تا نظراتش را با لفافه جام زهر بر ولی فقیه تحمیل نماید که البته این تحمیلگری در خصوص ابطال نتیجه انتخابات 88 با ناکامی و فتنه همراه شد.
نتیجه: همه کسانی که هنوز درباره جریان انحرافی شناخت کاملی ندارند، بدانند که جریان هاشمی و جریان انحرافی هر دو از یک عارضه رنج بردند و آن توجیه کردنِ تعلل در برابر امر ولی فقیه بود! که البته هر کدام از یک منشأ مستقل نشأت گرفت، جریان هاشمی از این جهت تلاش می کرد نظرش را بر هر نحوی از جمله فتنه و تهدید و صحنه پردازی بر رهبری تحمیل کند که خود را عاقل تر و مصلحت اندیش تر از ولی فقیه می دانست ولی جریان انحرافی از این جهت در برابر اوامر رهبری دچار تعلل می شد که یک تفکر انحرافی مدام به ایشان تلقین می کرد که امام زمان (عج) ایشان را مستقیماً مورد حمایت، هدایت و حتی مدیریت خاصه خود قرار داده است تا حدی که با هاله نور و مدیریت مستقیم طرح هایشان، نیاز ایشان به تبعیت محض از ولایت فقیه را کاهش داده است! و به همین دلیل بود که در اوج تعلل ها نیز آقای احمدی نژاد اصرار داشت که خودشان را ولایتمدار ترین معرفی کند!