95/2/25
11:0 ع
این که سالهای سال و در انتخاباتهای متعدد اکثریت آرای مردم شریف تهران به جریان اصلاح طلب اختصاص می یابد، ولی با این وجود آرای کلی کشور برآیندی غیر از این را حاصل میکند، نشان میدهد که اولا ایران تهران نیست، و ثانیا شرایط عجیبی و غیر منتظره ای برای اصولگرایان تهران (به جز انتخابات لیستی که یک امر جدید بود) رخ نداده است که نامزدهای جریان اصولگرا بخواهند برایش داغدار باشند، اما عدم حضور نامزدهای مجرب، مومن و انقلابی جریان اصولگرا در مجلس هر چند که بر غنای مجلس تا حدودی تأثیر سوء میگذارد، لیکن از جهات دیگری یک فرصت مناسب و مغتنم می تواند برای انقلاب و نیروهایش محسوب گردد، منتها به شرط این که:
1- این افراد باید از فرصت به دست آمده برای تحلیل شرایط خود و نوع رابطه خود و مسئولیت شان با جامعه حسن استفاده را بنمایند و اگر در جایی مسیری را اشتباه رفته اند، آن را بشناسند و در صدد رفع و جبرانش برآیند و اگر در جایی مزیتی داشته اند آن را تقویت کنند.
2- دوری از کار پر مشغله نمایندگی مجلس می تواند یک فرصت مناسب برای گفتمان اصولگرایی و انقلابی گری تلقی گردد، به شرط این که این فرصت را مغتنم بشمارند و در خدمت این گفتمان از وقت و توان شان هزینه کنند و صرفا مشغول فعالیت های سابقشان نشوند.
3- نامزدهای اصولگرای بازمانده از مجلس دهم، اگر چه باخته اند اما داشتن یک پشتوانه رأی چند صدهزارتایی و قریب یک میلیونی هم پشتوانه کوچکی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت همانطوری که خود اصلاح طلبانی چون صادق خرازی هم بر اهمیت آن تأکید کردند، پس باید ظرفیت موجود را در گام اول حفظ کرد و در گام دوم به لحاظ کیفی و کمی آن را توسعه داد.
4- تلاش برای استفاده از ظرفیت های رسانه ای، تشکیلاتی و کادرسازی برای تقویت گفتمان انقلاب و رشد نیروهای انقلابی می تواند تحول و ظرفیت شگرفی را در کل کشور و به خصوص در تهران ایجاد نماید که البته به همت و تلاش ایشان نیازمند است، ظرفیتی که جریان اصلاحات نیز در سالهایی که از قدرت دور بود تلاش کرد از آن استفاده نماید و امروز این فرصت و ظرفیت برای جریان انقلابی و اصولگرا ایجاد شده است.