95/2/4
8:50 ع
یکی از مواردی که یاران متعصب احمدی نژاد به انواع روشها انکار میکنند مقوله خانه نشینی وی یا به اصطلاح دورکاری وی، بابت مخالفت رهبری با حکم عزل مصلحی وزیر اطلاعات وقت است، البته رهبری عزیز هم پس از این جریان مواردی فرمودند که بیشتر ناظر بر سوءاستفاده جریانات معارض برای القای حاکمیت دوگانه در کشور بود؛ رهبری عزیز مقوله حاکمیت القای دوگانه و ضدولایت بودن احمدی نژاد را رد کردند و از تلاشهای شبانه روزی دولت هم یادکردند و در ادامه از اهمیت برخی مصلحت سنجی های شان هم (مقوله عدم عزل مصلحی) سخن گفتند.
و اما به غیر از سخنان رهبری چند نکته دیگر نیز در این خصوص وجود دارد که یکی اطلاق عنوان دورکاری برای آن چندروز از سوی برخی نزدیکان احمدی نژاد بود که میتوان به اظهارات دکتر رامین از نزدیکان احمدی نژاد اشاره کرد.
از دیگر موارد مرتبط با این قضیه، اظهارات استاد آقاتهرانی بود که پس از دیدار با احمدی نژاد در کوران همان مقوله دورکاری رخ داد و آنجا آقای احمدی نژاد این جمله را به آقاتهرانی گفت: “بنده خدمت رهبرانقلاب رسیدم و به ایشان گفتم من بافشارهایی که بردولت است به این نتیجه رسیدم که رسیدن به آرمانهایی که در این دولت تصمیم به اجرای آن را داشتیم غیرممکن است” که این جمله خود معنی استعفا و گرفتن زمان برای فکر کردن را در خود دارد.
بحث دیگری که برای انکار بحث خانه نشینی یا دورکاری مورد استناد قرار میگیرد استناد به چند لینک خبری برای بیان کار کردن احمدی نژاد در آن ایام خاص است که چند سال پس از آن جریان منتشر شد و فارغ از این که این لینکها چقدر واقعی بوده یا نه، نکته ای که در این خصوص وجود دارد این است که انتشار خبر حضور احمدی نژاد بر سر کارش در همان اوج جریان بسیار حیاتی بود که گویا خود ایشان و دوستانشان هم از تلقی معنی خانه نشینی و اعتراض در این خصوص بدشان نمیامده است و گرنه همان موقع با یک حضور رسانه ای و تکذیب آن ادعاها خیلی راحت خیال همه را میشد راحت کرد.
و بحث دیگری که در همین خصوص وجود دارد عدم حضور احمدی نژاد در جلساتی در هیات دولت بود که شخص مصلحی نیز در آنها حضور داشت که خود حاکی از نارضایتی احمدی نژاد از بازگشت مصلحی داشت.
نیروهای حزب اللهی از تعلل احمدی نژاد در عزل مشایی و کنار آمدن با حکم رهبری درباره عزل نکردن مصلحی و سپس اصرار به رئیس جمهور کردن مشایی و برخی دیگر از تعللهای وی درباره پرهیز از درگیری با سایر قوا و نهادها دلگیرند و کاش به جای انکار واقعیات، مسئولیت اشتباهات که عموما با بزرگواری رهبری مواجه گشت، پذیرفته میشد.