94/3/16
12:3 ع
مقام معظم رهبری در سالروز وفات حضرت امام خمینی قدس سره الشریف، بر موارد زیادی تأکید کردند که مطمئناً بیشترشان بر یک نقطه تمرکز داشتند و آن تبیین شخصیت حضرت امام و دور کردن خدشه های انحرافی به شخصیت ایشان بود. البته این فقط امام خمینی نیست که مورد هدف تحریف قرار گرفته است، بلکه اکثر مبانی انقلاب و انقلابی گری مورد هجمه است و اگر هم تحریف شخصیت امام خمینی را انجام می دهند، آن هم در جهت و باهدف تحریف انقلاب است.
برخی برای این که استکبارستیزی را بزنند به تحریف تاریخ اسلام، به تحریف تاریخ انقلاب و به تحریف شخصیت معمار انقلاب اقدام می کنند.
برخی برای این که عدالت خواهی، ساده زیستی، مردم داری، دین محوری، کمک به ملت های مستضعف و … را به فراموشی بسپارند از هر حربه ای استفاده می کنند، با توجیه، با تحریف تاریخ، با تفسیر به رأی، با خاطره سازی، با تحریف شخصیت امام و بزرگان اسلام و انقلاب و با توهین و تهمت به کسانی که هنوز مقید به رفتارهای انقلابی هستند، تلاش می کنند چهره انقلاب را در ذهن مردم تحریف و شخصیت های انقلابی را در اذهان مردم تخریب کنند.
در این میان، شخصیت امام خمینی به عنوان یک خط کش مهم انقلاب و انقلابی گری عمل می کند و رفتارها و گفتارهایش به مثابه سدی در برابرتحریفات انقلاب عمل می کند و در چنین شرایطی یکی از ناجوانمردانه ترین روش ها برای تحریف انقلاب تحریف شخصیت امام، تأویل به رأی خصوصیات بارز ایشان در استکبارستیزی، ساده زیستی، عدالت خواهی، دین محوری و … جریان خاطره سازی است. وقتی امام خمینی در سخنرانی ها و دست نوشته های و رفتارشان مکرراً بر دشمنی با استکبار و کنار نیامدن با ایشان تأکید کرده اند، تلاش می شود تا با ساختن خاطره، تمام آن گفتارها، نوشتارها و رفتارها را مخدوش نمایند، البته شاید ساختن یک خاطره که در مسیر شخصیت واقعی کسی باشد چندان قابل تشخیص نباشد، اما وقتی تناقضات آشکار رخ می دهد، ساختگی بودن خاطرات به خوبی نمایان می گردد.
البته همانطوری که بیان شد، از این قبیل تحریف ها فقط در خصوص شخصیت امام مشاهده نمی شود، بلکه از قیام عاشورا تا صلح امام حسن و صلح حدیبیه و مفهوم امامت و فتنه جمل … را نیز در برمی گیرد؛ متأسفانه برخی افراد و شخصیت ها به جای این که خودشان را با سیره و گفتار پیامبر، اهل بیت و امام خمینی منطبق کنند، شخصیت ایشان را تحریف می کنند و به سمتی که دل خواهشان است تأویل می نمایند مثلاً در جایی که سالار شهیدان در برابر فسق و ظلم یزیدیان مصالحه نکرد و تن به زندگی با ذلت نداد و جانش را فدای اصلاح امور جدش و امر به معروف و نهی از منکر قرار داد، نمی توان این مفهوم را منطبق با سازش و مذاکره با استکبار قرین دانست و اینجاست که مبارزه با تحریفات و شبهات بسیار اهمیت پیدا می کند.
اصلاً فرض کنیم که اظهاراتی که برخی حامیان مذاکره در خصوص شرایط فعلی با برخی شرایط صدراسلام که منجر به مذاکره و صلح شد صحیح باشد که نیست، ولی نمی توان خروش پیامبر و امام را در برابر بدعهدی دشمنان بعد از صلح حدیبیه، یا صلح امام حسن علیه السلام، یا پس از بدعهدی بنی قریضه، با تحمل و گذشت از تمام بدعهدی های آمریکا و غرب مشابه دانست، حقیقتا نمی توان صلح هایی را که در نهایت با بدعهدی طرف مقابل، همه چیز را به نفع مسلمانان تمام می کرد را با صلحی مقایسه کرد که دست طرف مقابل در بدعهدی همیشه باز و دست ما در مقابله به مثل بسته باشد، یادمان نمی رود که ما پس از بدعهدی های هسته ای طرف مقابل در اواخر دولت اصلاحات، ناچار به ترک تعلیق داوطلبانه شدیم، چقدر ما را متحمل فشارهای بین المللی کردند و این مسئله ای است که به نظر می رسد با توافقات فعلی به مراتب بدترش حادث شود.
متأسفانه برخی برای تحریف مفهوم آسمانی ولایت تلاش می کنند حتی امامت را نیز به یک مفهوم زمینی و مترادف با دموکراسی تحریف کنند و برای ای منظور از بیان دروغ نسبت به ولایت حضرت امیر علیه السلام نیز ابایی ندارند، مثلاً می گویند پیامبر به حضرت علی علیه السلام در مورد رأی مردم وصیت کرده است به نحوی که بدون رأی مردم حتی امامت شان هم زیر سوال باشد و حال این که این ها به عنوان دروغ بستن به معصوم و تحریفات جدی در تاریخ اسلام و از گناهان بزرگ کبیره به شمار می رود.
یکی از شیوه های معمول برای زدن آرمانهای انقلاب، استفاده از الفاظ توهین آمیز و تحقیر کننده در قبال کسانی است که انقلابی حرف می زنند و انقلابی می زیند، به عنوان مثال، توجه به دین داری و هدایت مردم توسط حکومت را به خشونت و بی منطقی تأویل می کنند، ساده زیستی و مردم داری را به پوپولیستی بودن تعبیر می کنند، استکبارستیزی را به شعارزدگی تفسیر می کنند، دینداری را به ریاکاری تشبیه می کنند و در نهایت تمام تلاش شان را می کنند تا مردم نسبت به مفاهیم اصیل انقلابی بدگمان شوند.
نگاهی به روش های غیر اخلاقی در تخریب وجهه انقلابی گری نشان می دهد که سکوت و بی تفاوتی در این عرصه حقیقتاً مجاز نیست، این که پاسخگویی به تحریف های انقلاب و اسلام را نیز به رهبری موکول کنیم، این که ایستادگی در برابر فشارها و جام زهرهای ظل این تحریفات را نیز به رهبری متوجه کنیم، این ها خواسته تحریف کنندگان است و حال این که صاحبان این انقلاب خود مردم هستند و مردم و به خصوص خواص و نخبگان جامعه باید نسبت به این تحریفات کاملاً هوشیار باشند و بهترین روش برای خنثی کردن این تحریفات در کنار روشنگری، این است که خودمان به این مبانی پایبند باشیم، هر کدام از ما باید نمونه تبلور یافته از تفکر و مشی انقلابی باشیم، در این صورت، برچسب ها دیگر در ذهن نوجوانان و جوانان و عوام کارگر نخواهد بود، یک انقلابی خوش اخلاق، مردم دار، دین دار، ظلم ستیز، ساده زیست و بی تکلف، بزرگترین شاخص برای برطرف کردن این شبهات و تهمت هاست، شیوه ای که در کلام و رفتار مقام معظم رهبری به برجستگی مشخص است.