93/12/10
8:41 ص
سفر چند روز پیش دکتر حسن روحانی به قم در فضای مجازی مباحث زیادی را به خود اختصاص داد، خیلی از کاربران میزان استقبال از او را کم دانستند و بسیاری دیگر این استقبال را با توجه به حجم پیامک های مختلفی که در این خصوص به مردم قم ارسال شده بود معنی دار دانستند و بازهم قابل توجه این که از همین حجم اسقبال کنندگان نیز بسیاری از افراد منتقد بودند و با پلاکاردها و دست نوشته هایی که نشان از گلایه داشتند آمده بودند. کاهش محبوبیت جناب روحانی فقط از سفر استانی به قم یا استانهای قبلی استنتاج نمی شود بلکه از محاوره های مردم نیز نمایان است. به غیر از این موارد یک سری دلایل عقلی برای کاهش محبویت دولت وجود دارد که نمی توان این عوامل را بی تأثیر دانست که دراین مطلب برخی ازاین عوامل موثر در کاهش محبوبیت را می شمارم:
ادعای تورم صفر درصد و رشد اقتصادی مثبت: دکتر حسن روحانی در موارد متعددی آمارهایی را اعلام کرده است که بعضاً در نظر مردم عجیب و غیرقابل باور بوده است که همین آمارها بعضاً از سوی جناب روحانی مورد اصرار و تکرار هم قرار گرفت که این مسئله با اظهارات انتخاباتی ایشان در تناقض آشکار قرار داشت، چرا که جناب روحانی قبل از انتخابات و در مصاحبه ها و مناظرات انتخاباتی شان اساساً استناد به نرخ های تورم رسمی را زیر سوال برده بود و گفته بود که مردم تورم را از جیبشان می فهمند نه از آمار. حالا فرض کنید جناب روحانی آمده و برای اولین بار استناد به چیزی به نام نرخ تورم ماهانه کرده است و می گوید تورم صفر شده است، خب چگونه می توان از مردمی که لااقل دیده اند قیمت مرغ حدود 30 درصد رشد کرده است نسبت به این حرف جناب روحانی با دیده ی تردید نگاه نکنند؟؟ چگونه می توان توقع داشت که مردم از این حرفها دلخور نشوند؟! من نمی خواهم استناد به آمارهای رسمی و تلاش های تیم بانکی و پولی دولت را زیر سوال ببرم، بلکه می گویم محبوبیت جناب روحانی به خاطر سیاست دوگانه شان در خصوص آمارهایی که با زندگی مردم سروکار دارد، دچار تزلزل گردیده است.
نگاه غیرعادلانه به کارمندان دولت: مصوبه ای در اواخر دولت دهم تصویب شده بود که حقوق مشاغل تخصصی ادارات دولتی در سراسر کشور افزایش می یافت، ولی اجرای این مصوبه در دولت یازدهم متوقف شد تا اصلاح گردد و بعد از حدود یکسال این طرح به این شیوه اصلاح شد که افزایشات مزبور فقط به کارمندان و مدیران وزارتخانه ها و ستادهای کشوری برسد، این مصوبه مورج ناراحتی و نارضایتی های گسترده در سراسر استان ها گردید، به نحوی که پای نمایندگان مجلس به این مسئله باز شد و البته هنوز این مسئله حل نشده است، خب معلوم است که با این نگاه تبعیض آلودی که در دولت وجود دارد محبوبیت جناب روحانی بین کارمندان دچار ریزش می گردد.
حق غنی سازی هسته ای: جناب روحانی در همان شبی که توافق ژنو منعقد شد با اعتماد به نفس کامل در نامه به رهبری گفتند که این توافق یک پیروزی تاریخی بوده است چرا که اولاً حق غنی سازی گرفته شده است در صورتی به اذعان دکتر عراقچی کارشناس ارشد مذاکرات هسته ای این مسئله را اشتباه دانستند ثانیاً تحریم ها در برخی مقولات افزایش یافته است و دولت فقط این افزایش های تحریم ها را با روح توافق ژنو ناسازگار دانست و ثالثاً در راستای خنثی کردن مبالغ ناچیز آزادسازی شده از پول های بلوکه شده ی ما، قیمت نفت را با سیاستی خصمانه و هماهنگ با عربستان به کمتر از نصف رساندند، که این سه مسئله نشان می دهد عملاً توافق ژنو برخلاف ادعای جناب روحانی یک پیروزی بزرگ و زانو زدن دشمنان در برابر ایشان نبوده است و این مسئله بعد از گذشت چند ماه از این توافق به خوبی برای مردم مسجل شده است و البته مقام معظم رهبری در همان بدو مسئله با پاسخی که به پیام تبریکی که به جناب روحانی داده بودند، تاریخی بودن این مسئله را تلویحاً نپذیرفته بودند.
انتصابات فامیلی و جناحی: یکی از انتقادات اساسی جناب روحانی به دولت قبل به اصطلاح ایشان انتصابات اتوبوسی بود در حالی که متأسفانه مردم شاهد بکارگماری کاملاً سیاسی و فامیلی افراد متعدد در رده های بالا و میانی مدیریتی کشور هستند. وقتی کارمندان و ارباب رجوع های یک اداره می بینند که مدیرکل تازه وارد دولت اعتدال، ظرف 3 ماه دو فرزندش را در اداره بکارگماری کرده و به ایشان پست هم داده و بهترین ماشین های اداره را نیز در اختیارشان قرار داده است، آن هم در زمانی که در هر خانواده ای جوان بیکاری دارند، چرا نباید مکدر شوند؟! این انتصابات فامیلی در سطوح بالای مدیریتی دولت روحانی هم به وضوح دیده می شوند و در هر صورت با توجه به انتقادات ایشان به دولت قبل، تا حدودی موجب تخریب وجهه دولت گردیده است.
توهین های رئیس جمهور و دولتمردان: جناب روحانی از همان بدو کار در روز رأی اعتماد به وزرا 49 درصد از کسانی را که به او رأی ندادند را حامیان خشونت و بی منطقی و بی تدبیری و بی مشورتی و … معرفی کردند و همین خط را در خصوص منتقدانشان با الفاظ توهین آمیز مکرراً ادامه دادند، الفاظی مانند بی شناسنامه، بی سواد، ترسو، بزدل، تعامل هراس، به جهنم رونده، از جای خاص تغذیه شونده، رانتخوار تحریم، خشونت طلب، بی هویت و …. آیا می تواند برای یک رئیس جمهور محبوبیت ایجاد کند؟ آیا این که منتقدان را کسانی بنامند که عقلشان ناقص است و یا چون جسمشان ناقص است پس عقلشان هم ناقص است می تواند موجب محبوبیت گردد؟ و یا برعکس موجب کاهش محبوبیت می گردد؟!
بدقولی های دولتمردان: این که جناب نوبخت بگوید ” قیمت نان فقط 30 درصد به خاطر کمک به نانوایان افزایش خواهد یافت ولی بعد ببینیم که هم آرد گران شده و هم نان از 30 درصد گرانتر شده و حتی بعضاً تا 130 درصد رسیده است، این کار می تواند محبوبیت بیاورد؟ این که دولت بگوید به جای آزادسازی بخشی از قیمت ها و افزایش یارانه نقدی، سبد کالا خواهد داد و بعد از یکبار توزیع ناشایست و موهن بین مردم در صف های طولانی، آن را فقط به مقرری بگیران نهادهای حمایتی محدود کند آیا می تواند موجب رضایت مردم گردد؟ یا این که دولت بیاید و بگوید هم مسکن مهر را مورد حمایت قرار می دهد و هم طرح های دیگری مانند مسکن اجتماعی خواهم داشت ولی در پای عمل نه حمایت چندانی محقق شود و نه مسکن اجتماعی مشاهده شود، آیا نباید کاهش محبوبیت جناب روحانی را انتظار کشید؟
طرح رفراندوم هسته ای: این که دولت در شعارهای انتخاباتی بگوید کلید حل مشکلات را دارد و هم حق هسته ای را می گیرد و هم تحریم را حذف می کند و بعد کم بیاورد و بگوید مردم فقط یکی از این دو یعنی یا حق هسته ای یا حذف تحریم را باید انتخاب کنند، آیا محبوبیت زاست؟ آیا فراموشی علنی مهمترین شعار انتخاباتی می تواند موجب افزایش رضایت مردم شود؟