اگر چه موضع مقام معظم رهبری در ادامه ی همان موضع امام خمینی و در مخالفت با رابطه ی نزدیک مسئولان ایران و آمریکا برای همگان به مثابه ی یکی از خطوط قرمز نظام مشخص است اما متأسفانه برخی دولتمردان و افراد نزدیک به دولت، نسبت به این مسئله یا با نگاه تردید می نگرند و یا حتی اصلاً آن را به رسمت نشناخته و حتی علیه آن بسترسازی می کنند.
البته جریانی که نسبت به تماس مستقیم مسئولان ایران و آمریکا اظهار تمایل می کنند، تنها در این یکی دوساله فعال نبوده اند بلکه این جریان در زمان حضرت امام خمینی نیز با ایراد شبهه به این خط قرمز، آن را به لحاظ تئوری و حتی در مواردی به لحاظ عملی نادیده می گرفتند و برای رابطه هایی حتی در حد وزیر امورخارجه بارها تلاش هایی داشته اند که بنا به گواهی تاریخ و خاطرات همین افراد بعضاً در مواردی مانند جریان مک فارلین محقق نیز گردیده است و این دیدارها هرچند که در عالم واقع ثمراتی نداشته اند، اما به لحاظ این که خطوط قرمز و اصول انقلاب را مخدوش جلوه داده اند از اهمیت برخوردارند.
محدودیت رابطه در سطوح بالای مسئولان ایران و آمریکا پس از برسرکارآمدن دولت یازدهم، بنا به شعاری که دولت در بحث مذاکره با آمریکا برای حل مسئله ی هسته ای مطرح کرده بود، با مجوز نرمش قهرمانانه رهبری تا حد وزیرامورخارجه آن هم تنها در حیطه همان حقوق هسته ای تعیین گردید، لیکن تماس تلفنی جناب روحانی و اوباما که در سفر قبلی رئیس جمهور به نیویورک رخ داده بود مورد انتقاد رهبری نیز قرار گرفت تا دوباره تکرار نگردد، لیکن با فرارسیدن موعد سفر دوم جناب روحانی به اجلاس سران در سازمان ملل، دوباره همان خطی که دفعه ی پیش برای دیدار روحانی و اوباما به بسترسازی و حتی نظرسنجی روی آورده بود به شدت فعال شد تا مجدداً برای حتی یک مصافحه ی اتفاقی هم که شده آمادگی ایجاد کند که برای این منظور رسانه های شان را با تیترهایی که بعضاً از جملات شخص روحانی یا مسئولان آمریکایی برداشته می شد، وسیله ای برای قبح شکنی در این خصوص قرار دادند.
اینک بعد از گذشت بیش از یکسال از وجود رابطه های مکرر در سطح وزارت امور خارجه و معاونین ایشان و حتی وجود تماس تلفنی بین رئیس جمهورهای دو کشور، بیش از این که مدافعان ثمربخش بودن این رابطه به پاسخگویی در خصوص ادعاهای خود بپردازند، همچنان وجود این رابطه و تشدید آن را بدون نیاز به ارائه گزارش از تعاملات قبلی مطالبه می کنند. به راستی آنان که می گفتند مذاکره با آمریکا به عنوان کدخدای غرب مفید است، اکنون چرا اذعان نمی کنند که آمریکا نیز کدخدایی به نام اسرائیل دارد که بی اجازه و منفعت او حتی آب هم نمی خورد؟!! آیا دوستان ما همانطوری که بحث هلوکاست را برای کمتر رنجیدن این کدخدا منکر شدند، بازهم به جلب رضایت بیشتر آمریکا و شریک جانی اش اسرائیل روی خواهد آورد؟!
اگر چه مدافعان مذاکره با آمریکا پاسخگوی این یکسال مذاکرات شفاهی و مکتوب و حضوری و تلفنی شان نیستند، مقام معظم رهبری شخصاً حدود یک ماه پیش فرمودند که نه تنها تحریم ها کمتر نشده است بلکه بر تحریم ها افزوده شده است و نه تنها نفعی نیز برای ما نداشته است بلکه از این جهت که وجهه انقلابی گری ایران را در جهان خدشه دار می کند و از این جهت که مدام توقعات جدیدتری را در طرف مقابل ایجاد می نماید مضراتی نیز داشته است؛ این سخنان رهبری موجب شد تا برخی از دولتمردان به معرفی و مانور رفتن روی یکی دو مورد از تحریم های کاهش یافته مثلاً در حوزه ی کشتیرانی بپردازند که هنوز چیزی از این سخنان شان نگذشته بود که دوباره تحریم های جدیدی برای ایران مطرح شد و از آنجا که گویا عزم دولت به برقراری رابطه با آمریکا بسیار جدی است این بار نیز نقض تحریم ها را منکر شد و تنها از آزرده شدن روح توافقنامه ژنو سخن گفته شد.
امسال نیز مسئولان دولتی ایران و آمریکا در قبال سؤالی که از ایشان در خصوص احتمال دیدار روحانی و اوباما مطرح شد، پاسخ های متفاوتی دادند، به نحوی که از سوی سخنگوی دولت اعلام شد که برنامه ای برای دیدار روحانی و اوباما برنامه ریزی نشده است و از سوی مسئولان آمریکایی بیان شد که رخ دادن چنین دیداری به خواست مسئولان ما بستگی دارد و این یعنی که مسئولان آمریکایی هرچقدر که روی بحث تحریم ها و روی بحث هسته ای ایران سخت گیرند ولی روی دیدار رؤسای جمهور دو کشور هیچ مانعی برایشان وجود ندارد که این تفاوت دیدگاه را در چند عامل معرفی می کنم:
1- رخ دادن چنین دیداری همانطوری که یک بار مورد عتاب رهبری قرار گرفت بازهم می تواند موجب دلخوری رهبری و تمامی کسانی باشد که آمریکا در حق شان ظلم روا داشته است و این چنین، کدورت هایی که از آرزوهای قلبی دشمنان برای تلقین یک حاکمیت دوگانه در کشور و سوءاستفاده از حواشی آن است ایجاد می شود.2- تمایل ایران به برقراری رابطه با آمریکا بعد از سی و اندی سال پافشاری بر استکبار ستیزی و مقاومت در برابر آمریکا به خوبی خوراک رسانه های غربی قرار می گیرد تا همانطوری که رهبری فرمودند بتوانند این تمایل را به تسلیم انقلاب اسلامی ایران در برابر غرب و آمریکا جلوه دهند و وجهه ی انقلاب، انقلابی گری و استکبار ستیزی را در نظر جهانیان و ملت های مظلوم و مقاوم دنیا تخریب کنند.
3- مسئولان و طرفداران تعامل با آمریکا گمان می کنند که این تعامل به مثابه ی یک ابزار برای پیشرفت ایران است و حال این که نگاه آمریکا به بحث تعامل نزدیک تر با ایران خودش یک هدف بزرگ است و آمریکا رسیدن به این تعامل را در اهداف خود قرار داده و برای آن برنامه ریزی کرده است و اگر برنامه ای برای بعد از آن وجود داشته باشد یقیناً آن برنامه، صلح و دوستی و کاهش تحریم ها نیست بلکه تشدید فشارها با بکارگیری ابزار هویج و تکمیل سیاست چماق و هویج است. جالب است که هم مسئولان آمریکایی اذعان می کنند که به راحتی تحریم ها را مرتفع نخواهند کرد و هم مسئولان ایرانی به این واقعیت تلخ اقرار دارند به نحوی که شخص دکتر محمد جواد ظریف هم اخیراً گفت که آمریکایی ها فریفته ی تحریم ها شده اند و از آن دست برنخواهند داشت.
4- مورد دیگری که رهبری نیز به آن اذعان داشتند این است که هرچه ایران بیشتر از خطوط قرمز خودش عبور کند به معنی ضعف ایران تلقی شده و این ضعف طمع طرف مقابل را برای امتیاز گیری های بیشتر زیاد می کند، همینک نیز می توان مشاهده کرد که چگونه بحث مذاکرات هسته ای به حدی رسیده است که بحث توان موشکی و حمایت ایران از سوریه و یا وارد کردن ایران در بازی داعش و حتی بهانه هایی مانند حقوق بشر در ایران و … به صورت متواتر روی میز مذاکرات قرار می گیرد هر چند که ایران به این گزینه ها نپردازد اما در واقع در فهرست چانه زنی های طرف مقابل وارد شده است.
5- در زمانی که ایران به فعالیت های هسته ای خود ضمن مذاکرات هسته ای ادامه می داد این آمریکا و غرب بودند که بازنده طولانی شدن مذاکرات بودند ولی وقتی که ایران عملاً قبل از اقدامات عملی طرف مقابل نسبت به توقف فعالیت های هسته ای خود اقدامات زیادی را انجام داده است این ایران است که تنها و تنها بازنده ی طولانی شدن مذاکرات گردیده است و به همین دلیل آمریکا و غرب هیچ مانعی برای طولانی و گسترده تر و عمیق تر شدن و ارتقای سطح مذاکرات نمی بینند و این در حالی است که ما هرچه بیشتر در این باتلاق دست و پا بزنیم بیشتر در آن فرورفته و بیرون آمدن از آن سخت تر می شود.
6- امیدواری دولت ایران به بحث تعامل با آمریکا و موفقیت احتمالی در مذاکرات هسته ای باعث می شود تا در موضع گیری ها و حرکاتش با احتیاط حرکت کند، چه بسا محکوم کردن هایی که از نگرانی سرد شدن روند مذاکرات از سوی مسئولان خارجی ما یا انجام نمی شود و یا با شدت و شفافیت کم و با تأخیر زیاد رخ می دهد. مواردی که از سوی کشورهای انقلابی و مستضعف جهان با وسواس رصد می شود.