93/4/13
7:36 ع
دکتر سریع القلم صاحب کتاب هایی مانندِ “توسعه، جهان سوم و نظام بینالملل” و “عقل و توسعهیافتگی” و “عقلانیت و آینده توسعهیافتگی ایران” و “ایران و جهانی شدن: چالشها و راهحلها” و “جمهوری اسلامی ایران و مساله کارآمدی” است که حتی نام آثارش می تواند نوع نگرشش را به مسائلی مانند جمهوری اسلامی، انقلاب، توسعه و غرب نشان دهد، از دکتر سریع القلم تا ماه ها پس از انتخاب جناب روحانی در انتخابات رئیس جمهوری، به عنوان مشاور رئیس جمهور نام برده می شد که با اتخاذ چند موضع اهانت آمیز در خصوص منتقدان هسته ای، انتقادات به ایشان اینقدر گسترده شد که دولت رسماً سمت ایشان را به عنوان مشاور رئیس جمهور تکذیب نمود، در هر صورت با توجه به قرابت ایشان و تفکرات شان با دولت، لازم دیدم مصاحبه ایسنا با دکتر سریع القلم را مورد بررسی قرار دهم، به همین منظور در خلال نقل اصل سؤالات خبرنگار ایسنا و پاسخ های دکتر سریع القلم، مطالبی را نیز در تحلیل برخی سخنان دکتر سریع القلم تقدیم می گردد:
خبرنگار ایسنا: از نظر شما میان نخبگان و مردم برای جهانی شدن اجماعی وجود ندارد. چرا نخبگان در ایران قادر نیستند به اجماع نظر برسند و چگونه میتوان به چنین اجماعی دست یافت؟
دکتر سریع القلم: به نظر میرسد اجماع از دو طریق قابل دستیابی است. راه اول، اولویت داشتن قدرت ملی و اقتصادی است که راههای تحقق آن جهان شمول است و وقتی جریانها و افراد، قدرت ملی و اقتصادی را در منظومه فعلی جهانی بپذیرند کافی است راههای بدست آوردن آن را “گوگل” کنند. راه دوم، از طریق متون و ادبیات مشترک میان جریانهای سیاسی و فکری در جامعه محقق میشود. عامه مردم ایران در پی ثبات اقتصادی، روابط متعادل بینالمللی و تسامح اجتماعی هستند. اصل اختلاف در ایران میان گروههای فکری و سیاسی است که از سرچشمههای مختلف بلکه متضاد فکری تغذیه میکنند. معتقدم به لحاظ اقتصادی و سازماندهی اجتماعی، ایران جامعه مدرن نیست اما در عین حال متون قابل توجهی از پست مدرنیزم در ایران ترجمه شده و عدهای را مشغول کرده است. ما هنوز گفتوگوی دقیق، علمی و بیتکلفِ فکری میان جریانهای گوناگون را آغاز نکردهایم.من و شما در جامعهای زندگی میکنیم با هزاران جزیره فکری و فلسفی. فارغالتحصیلان علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع) با فارغالتحصیلان علوم سیاسی دانشگاه تهران در دو عالم مختلف استنباطی سیر میکنند و طبعاً دامنههای مشترک محدودی دارند و همینگونه است در اقتصاد، مدیریت، ارتباطات و شاخههای دیگر علوم انسانی. انسجام فلسفی و نظری در متونی که افراد و جریانها در یک جامعه بدان معتقدند، مبنای اجماع در حکمرانی است. کمونیستها، سوسیالیستها، محافظهکاران و مشتقات این جریانها در فرانسه عموماً از منابع مشترک استنباطی و فلسفی برخوردارند.در واقع تعریف آنها (نظام های مدرن) از انسان، جامعه، کارآمدی، آزادی، عدالت و نظام بینالملل به هم بسیار نزدیک است و به همین دلیل توانستهاند یک نظام اجتماعی بسازند و با تغییر دولتها، نوسان اندکی دارند. انسان مساوی است با متونی که میخواند. هر دانشگاهی برای خود متونی دارد و هر جریانی برای خودش تلقیات خاص خود را دارد. منافع ملی وقتی شکل میگیرد که در ادبیات و متون، اشتراک وجود داشته باشد. «کشور» غریب است و هرکس کار خودش را میکند.
نازک بین: اگر چه در جملات فوق جناب دکتر سریع القلم به ظاهر به گفتمان ها و مکاتب فکری مختلف در ایران احترام می گذارد ولی در نهایت این گفتمان ها و تکفرات مختلف را موجب فراموشی منافع ملی معرفی می کند و حال این که به نظر ایشان در نظام بین الملل که یقیناً از نوع توسعه یافته و غربی است، عملاً منافع ملی در ارجحیت قرار دارد و تمام گفتمان ها بر سر آن و تعریف آن اشتراک دارند، البته به واقع ایشان ناصحیح نمی گویند بلکه مشکل در این است که در هویت مذهبی و حتی ملی ما مسائلی مهمتر از ناسیونالیسم وجود دارد، مسائلی که در کنار منافع ملی مهم و اصیل هستند، مسائلی مانند دفاع از مظلوم و استکبارستیزی از آن دست مسائلی هستند که به زعم آقای سریع القلم در تضاد با منافع ملی هستند و به صورت کلی باید فراموش شوند و حتی این که باید به قدرتهای جهانی به عنوان عاملی برای حراست از منافع ملی احترام گذاشت و این به زعم آقای دکتر جزئی از نظم و نظام بین الملل است. در مبنای تفکر جناب دکتر، انگلیس و آمریکا و تمام کشورهای استکباری از آنجا که صرفاً در جهت منافع ملی شان گام می نهند قابل احترامند و این که منافع ملی این کشورها به چه قیمتی برای سایر کشورها و حتی مستعمرات شان تمام می شود اهمیت ندارد.
خبرنگار ایسنا: عدهای معتقدند اگر کشور به نظام جهانی وارد شود هویت و فرهنگ خود را از دست میدهد، پس نه تنها نباید به این نظام وارد شد بلکه باید با آن مقابله کرد. آیا میتوان با حفظ هویت و فرهنگ خود به نظام بینالملل وارد شویم؟
دکتر سریع القلم: این پرسش دو فرض دارد که قابل مناقشه هستند. اول، اینکه ما در کشور از یک هویت و فرهنگ منسجم و یک شکلی برخورداریم که این فرهنگ در اثر تعامل گسترده بینالمللی از بین میرود. اگر کسی فقط با مکانیزم مشاهده در خیابانها، شهرها، ادارات، رستورانها و دانشگاهها مطالعه انجام دهد به سرعت به این نتیجه میرسد که ما در جامعهای با تعدد فرهنگها و هویتها زندگی میکنیم. فرض قابل مناقشه دوم این است که ما در شرایط فعلی در انزوای کامل فرهنگی و هویتی از جهان زندگی میکنیم و باید آن را حفظ کنیم که به نظر میرسد این فرض صحیح نباشد، ما برای اینکه دهها هواپیما را مجدداً به پرواز در بیاوریم با شرکتهای تولید قطعات در تماس هستیم. برای تکمیل اتوبان دو طبقه صدر از کارشناسان خارجی مشاوره گرفتهایم. در تأسیسات، خودرو، نفت و گاز، سیمان و دهها پروژه دیگر با بیش از سیصد شرکت خارجی همکاری داریم. با غربیها مذاکره میکنیم تا تحریمها را بردارند و نظام بانکی ما را به روی جهان باز کنند تا نفت ایران به فروش برسد. میگوییم باید گردشگران خارجی افزایش پیدا کنند. حدود سه میلیون ایرانی به عنوان گردشگر به ترکیه میروند. سالی حدود 5 هزار نخبه ایرانی عمدتاً به غرب مهاجرت میکنند. در سال چند میلیون زائر به عتبات عالیات و عمره و تمتع میروند. فقط آلمان حدود 50 هزار ویزای شنگن برای ایرانیان صادر میکند. 6 هزار ایرانی به عنوان دانشجو در آمریکا تحصیل میکنند. 6 میلیون ایرانی با حدود 500 میلیارد دلار دارایی در خارج از ایران کار و زندگی میکنند.آیا ما به نظام بینالملل وارد نشدهایم؟ عموم ما یک کامپیوتر شخصی داریم و تقریباً همه یک موبایل در کیف خود حمل میکنند. شما در فرودگاه بینالمللی امام در گوشهای بایستید و مردم را مشاهده کنید که چگونه بچه و بزرگ، چه شوقی برای سفر به خارج دارند. شما چند خانواده اعم از مذهبی و غیرمذهبی میشناسید که فرزندان خود را برای تحصیلات به مسکو فرستاده باشند؟ من میتوانم یک ساعت دیگر در مورد اینکه تا چه میزان جامعه ما به بینالمللی شدن علاقه دارد صحبت کنم.ما نمیتوانیم مسائل را ذهنی، تجزیه و تحلیل کنیم. ما باید واقعی باشیم. جامعه ما گرایش مذهبی دارد ولی ضمناً بهترین یخچال آلمان، اتومبیل ژاپن و نرمافزار آمریکایی را میخواهد. البته اینها اصلاً منفی نیست بلکه نشاندهنده این است که جامعه عاقل است که هم هویت خود را حفظ کرده و هم میخواهد بهترینهای این جهان را در اختیار داشته باشد. بنابراین، ما به نظام بینالملل وارد شدهایم.
نازک بین: واقعیت این است که ما در کشورمان به لحاظ اقتصادی و اجتماعی مشکلات زیادی داریم که البته محصول عدم هماهنگی اقتصاد حاکم در آن با آرمان های ایرانی و واقعیات ایران است، دولت های ما چه در گذشته و چه هم اکنون تلاش کرده اند با اقتصاد وارفته، نفتی و مبتنی بر وابستگی، حافظ آرمان ها و هویت کشور باشند، و آنچه که در این میان باید به نحو احسن در دستور کار قرار می گرفته و نگرفته اقتصاد مقاومتی است نه وادادگی عقیدتی! دریافت ما از دلیل مشکلات با درک جناب دکتر و دوستان شان تفاوت بسیاری دارد، ما می گوییم در این نظام بین المللی که قوی ها با ضعفا مانند برده برخورد می کنند و ایشان را با کوچکترین حرکتی تحریم می کنند و مورد حمله و تجاوز و تهدید و ترور قرار می دهند، ما باید قوی باشیم و بتوانیم خودرو و هواپیما و اتوبان و موبایل و لپ تاب و نیازهای غذایی مان را خودمان بسازیم و حداقل تا حدی بی عرضه نباشیم که ما را با تحریم این چیزها بترسانند، ولی جناب دکتر می گویند ما باید قواعد این نظام بین المللی را به عنوان یک کشور درجه ی دو بپذیریم و تابع این نظام باشیم تا بتوانیم از انزوا در بیاییم و از اجناس با کیفیت خارجی استفاده کنیم، گویا ایشان دو هدف به هم گره خورده دارند، ایشان منافع ملی را در بیرون آمدن از انزوا و پذیرش نظام بین الملل خلاصه می کنند. مشکل ما با تفکر آقای دکتر سریع القلم در این است که ایشان به بهانه ی واقع بینی، آرمان های شان را به پایین ترین سطح اقتصادی تنزل داده و اصرار دارند همان را به اکثریت مطلق مردم تسری دهند، چه کسی گفته که آرمان های جامعه ی ما، یخچال آلمانی، اتومبیل ژاپنی و نرم افزار آمریکایی است؟! چه کسی گفته است که داشتن گرایش ملی و مذهبی جمعش با استفاده ی افتخار آمیز از محصولات کشورهای دیگر عقلی و عملی است ؟! این مجموعه از اضداد نشان می دهد که جناب دکتر به واقع شناخت شان از گرایش مذهبی و هویت ایرانی اینقدر سطحی است که به راحتی می تواند به واژگانی مانند وابسته بودن و نتوانستن به بهانه ی واقعیات موجود اصالت دهد، اینجاست که تفاوت اقتصاد مقاومتی با یک اقتصاد وابسته که تنها با وابستگی سیاسی و فراموش کردن هویت و اعتقادات ملی و مذهبی است میسر است، آشکار می شود.
خبرنگار ایسنا: شما معتقدید برای دستیابی به توسعه باید با ادبیات اقتصادی صحبت کرد؛ آیا صحبت با ادبیات اقتصادی موجب نمیشود که ارزشهای جامعه و نظام به انزوا برود؟ با چه سازوکاری میتوان دید منفی عدهای در کشور را نسبت به نظام بینالملل اصلاح کرد؟
دکتر سریع القلم: اگر منظور از ادبیات اقتصادی توجه به ثبات اقتصادی و رفع نیازهای اولیه یک جامعه باشد، بلی، این صحیح است. انسان اول به بقا و تأمین نیازهای اولیه خود فکر میکند. اکثریت مطلق اینگونه هستند. نباید انتظار داشته باشیم همه را زاهد کنیم. واقعیت این است که فقر، تبعات منفی فراوانی دارد. به همین دلیل، طبقه متوسط بنیان سلامتیِ روانی و اجتماعی یک کشور است چون از مراحل اولیه نیاز عبور کرده و سپس به فکر، فرهنگ، تمدن، منافع ملی، عدالت، صداقت و آزادی است.به چند شیوه میتوان دید منفی این افراد را اصلاح کرد. اول، اینکه این افراد به ترکیه، امارات، مالزی و کره جنوبی سفر کنند و از نزدیک، کارخانهها، دانشگاهها، سیستمها و بوروکراسیها را ببینند و مقایسه کنند. بزرگترین کاری که یک سیستم برای مردم خود باید انجام دهد این است که فرصت مقایسه را برای شهروندان تسهیل کند. البته مطالعه متون متفاوت و آشنایی با ادبیات اقتصادی و سیاسی رایج در جهان و معاشرت با غیرخودیها نیز از دیگر راههای اصلاح این دیدگاه است.
نازک بین: اگر چه شاید دید جناب دکتر با سفر و یا اقامت به کشورهای خارجی نسبت به نظام بین الملل عوض شده باشد، اما بسیاری از بزرگان ما بودند که در عین اقامت و تحصیل در آمریکا و غرب، نه تنها نگرش شان به نظام به قول ایشان بین الملل و به قول ما سلطه بهتر نشد، که کاملاً منفی شد، شهید چمران و شهید دکتر بهشتی در مهد نظام سلطه زیستند و درس خواندند و نهایتاً در برابر همان نظام ایستادند و برای همان نظام شاخ و شانه کشیدند، این جمله که آمریکا از ما عصبانی باش و از عصبانیت بمیر جمله ی شهید عزیز، شهید بهشتی است و شهید چمران صراحتاً صداقت آمریکایی ها را برای رابطه با ایران بعید می دانست، پس بهتر است آقای سریع القلم نسخه ای را که به ظاهر روی ایشان و برخی دوستان شان کارگر شده است را برای تمام کسانی که به غرب و نظام سلطه و به قول ایشان نظام بین الملل بدبین هستند کارگشا نداند و به همین راحتی مخالفان توسعه ی غربی را خارج ندیده فرض نکند.
خبرنگار ایسنا: در دنیای امروز با چه الگویی به سمت توسعه برویم؟
دکتر سریع القلم: سپردن امور اقتصادی به صورت رقابتی به دست مردم و تمرکز بر تولید کالا و ارائه خدمات به صورت منطقهای و بینالمللی و کسب تدریجی سهم بازار در پارهای از کالاها و خدمات راه دستیابی به توسعه است. نتیج? ایجاد اشتغال و تولید، ثروت برای همه خواهد بود. نقش دولت صرفاً نظارت بر قانون، تنظیم سیستم مالیاتی عادلانه، ایجاد امنیت و روابط معتدل بینالمللی است. قوه مقننه در حفظ حاکمیت ملی، هویت ملی و امنیت ملی نقش اساسی دارد.
نازک بین: در دنیای امروز که هر کسی که حاکمیت آمریکا و مشروعیت اسرائیل و استقلال سیاسی را نپذیرد را با انواع تحریم و فتنه و کودتای رنگی و قومی و مذهبی مواجه می کنند، پایبندی به هویت ملی و مذهبی جز با تمرکز بر تولید کالا و خدمات مورد نیاز کشور و سپس کسب تدریجی بازار منطقه و بین الملل محقق نمی گردد و در این چنین شرایطی دولت به غیر از نظارت بر قانون و تنظیم مالیات عادلانه و ایجاد امنیت و روابط معتدل بین المللی باید شرایط را برای استقلال اقتصادی کشور، کاهش نقاط ضعف در برابر عوامل بیرونی اعم از اقتصادی، نظامی و سیاسی و البته عدالت به همراه پیشرفت فراهم سازد.
بقیه در قسمت دوم: تحلیل مصاحبه ایسنا با دکتر سریع القلم 2
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.