88/10/26
12:28 ص
مطلبی در سایت پرچم آمده با این عنوان که "تنها راه چاره ترور است!"، ابتدا و با دیدن این عنوان، هیچ گونه پیشبینی از محتوای مقاله نمی توانستم داشته باشم ولی با مطالعه متن آن، حالتی از تعجب و سرخوردگی وجودم را فراگرفت. محتوای مقاله این است که آیا فرصت آن نرسیده است که در جواب ترورها و عملیات های تروریستی که از اول انقلاب در این کشور انجام شده است، مقابله به مثل شود؟
فکر نمی کنم هیچ ایرانی اعم از مسؤولین یا مردم، در پاسخ نه قاطع به این سؤال تردید کنند. اما حداقل برای روشن شدن ذهن نویسنده هشدار می دهم به سیره حضرت امام خمینی (ره) توجه کنند، چرا که نه قبل از انقلاب و نه پس از آن، حتی در کوران عملیات تروریستی گسترده ای که در اوائل انقلاب در این کشور می شده است، ایشان توصیه ای به مقابله به مثل ننموده اند و اصولا طرح چنین مسائلی صرفا در حوزه اختیارات ولایت فقیه بوده و حتی اظهار نظر در این خصوص آنهم در سایت منتسب به نزدیکان عزیز دلمان آقای احمدی نژاد، در آینده نزدیک موجب آش نخوردگی و دهان سوختگی خواهد گردید.
مسئله بغرنج تر از این حرفهااست و بنده مانده ام که چه کنم؟ ولی کلام چشمتان کور و دندتان نرم مخالفان را، به تن می خرم و به رسم دوستان که می گویند و نه به رسم دشمنان که بعد می گویند، می خواستم بگویم، حال می گویم آنچه را که شش ماه پیش در نامه ای و سه ماه پیش در مقاله ای خطاب به رییس محترم جمهور نوشتم.
نمیدانم این چه رویه ای است که دو- سه نزدیک درجه یک رییس محترم جمهور بنا گذاشته اند تا اینقدر در حرفهای نسنجیده با یکدیگر گوی سبقت را از یکدیگر بربایند، هنوز طنین اظهارات مدیریت شناسانه آقای مشایی تمام فرو ننشسته، کس دیگری اظهارات دیگری می پراند و تلختر آنکه مدام هم بر اشتباهات خود اصرار ورزیده و یا توجیهشان می کنند. نمونه اش که همان ادعای دوستی با ملت اسرائیل بود که اعتراضات مردم، مسئولان، مجلس، مطبوعات و خطیب جمعه تهران هم نتوانست گوینده را به عقب نشینی وادارد و گویی این افراد، تا در هر اشتباه خود، فریاد مقام معظم رهبری را درنیاورند، حاضر به سکوت در آن وادی نمی شوند و تا آن روز، حاضر به تحمل هیچ انتقادی، حتی از سوی دوستان واقعی دولت نیز نیستند.
با شناختی که حقیر و ملت از رییس محترم جمهور داریم، بسیار بعید می دانم که ایشان خود را وام دار شخصیتهای اینچنینی بدانند، چرا که اگر قرار بود وامدار کسی جز رهبر و ملت باشند، آقاها و آقازاده ها را برمی گزیدند. از یک منظر، مطمئنا این نزدیکان صفاتی نیکو، چون ساده زیستی و تواضع در برابر خلق را دارا هستند، که توانسته اند نظر رییس محترم جمهور را جلب نمایند. به نظر این جانب، با وجود اینکه نمی توان حق آقای احمدی نژاد را در انتخاب بازوانی توانمند و مورد اعتماد منکر شد، از سویی هم نمی توان سرخوردگی طرفداران رییس جمهور و ملت را پذیرفت، خصوصا که برخی از اظهار نظرهای غیر مسؤولانه، غیر از سرخوردگی مردم، که خود بدترین ضربه به نظام است، موجب صدمه به دین مبین اسلام و منافع ملی و مصالح و آبروی ایران عزیز می گردد.
تلختر از همه اینکه، افرادی دولت را به چالشهای مهم می کشند، که مسؤولیت اطلاع رسانی، پاسخگویی و تبیین فرهنگ دولت را دارند و نه تنها این اظهارات لجوجانه و غیر مسؤولانه صرفا به نام همین نزدیکان رییس جمهور نوشته نمی شود که حتی با حمایت های همه جانبه مقام محترم رییس جمهور از این افراد، منجر به لکه دار شدن دامن خادم ملت نیز می گردند و اینجاست که خواهند گفت خود کرده را تدبیر نیست.
ایکاش آقای احمد نژاد میان ما و این نزدیکان به قضاوت می نشستند، نه اینکه شرط حضور خود را در جلسات عدم پرسشی در مورد این آقایان ذکر نمایند.
مطمئنا آقای احمدی نژاد می دانند که الهام هم از سوی خداوند و هم از سوی شیطان وارد می شود، پس حتی اگر حس خاصی نسبت به برخی از این عزیزان دارند، آن را با عالمی که البته در منزلش دوربین کار نگذاشته اند، به شور گذارد.
در شرایطی که رییس محترم جمهور و نزدیکانشان جملگی خود را متعهد به اطاعت محض از ولایت فقیه می دانند، سپردن و ستاندن مسؤولیتهای خطیر آنهم با اطلاع از عدم رضایت مقام عظمای ولایت، سؤالهای اساسی را در ذهن متبادر می سازد. البته رهبر معظم هم، هدفشان را از موضع مخالفت با چنین انتسابهایی سرخوردگی ملت عنوان نموده اند که نباید از سوی خادم ملت نادیده انگاشته شود، چه رسد به اینکه ولایی هم باشد.
ایکاش، خداوند به آن نزدیکان علم سرشار عطا فرماید تا در هر زمینه ای بتوانند سخن و عمل عالمانه داشته باشند، یا توان سکوت و پنهان نمودن فضائلشان را عطا دارد، یا به آقای احمدی نژاد توان درک ناراحتی ما و بی مسؤولیتی برخی نزدیکان و اقتدار تصمیم گیری در این خصوص را مرحمت فرماید و یا خداوندا لااقل صبری جزیل به ما عنایت فرما تا تحمل کنیم و لب فروبندیم.