96/2/6
9:47 ص
با گذشت چند ماه از توصیه مقام معظم رهبری به احمدی نژاد برای ورود نکردن به انتخابات، برخی حامیان و رسانه های حلقه انحرافی میگویند منظور حضرت آقا از این که کشور دچار دوقطبی نشود این بود که فلان شخص و بهمان شخص هرکدام یک قطب هستند و کشور دوقطبی میشود، پس اگر مثلا سه نفر نامزد بشوند، کشور سه قطبی میشود و دیگر دوقطبی نمیشود! در صورتی که این تحلیلها از ریشه غلط است چرا که یک شخص به تنهایی یا در کنار 2 نفر دیگر هم میتواند در جامعه دوقطبی درست کند، آنجایی که با یک مرز بندی اشتباه بین مردم، جامعه را دچار شکاف کند.
مقام معظم رهبری بارها گفته اند که تنها دوقطبی صحیح در کشور، دوقطبی انقلابی و استکباری یا همان دوقطبی انقلابی و ضدانقلابی است که ذیل این تعریف، ایجاد دوقطبی های دیگری مثل دوقطبی فقیر و غنی یا دوقطبی صلح و جنگ یا دوقطبی آزادی و اختناق یا دوقطبی اصولگرا و اصلاح طلب در کشور، غلط و آسیب زا است و آقای احمدی نژاد از کسانی است که یک تنه میتوانند جامعه را دچار دوقطبیهای مضر و کاذب کند.
در توصیه مقام معظم رهبری به احمدی نژاد آمده است: «ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدمها هم، بخصوص آدمهایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بیشتر و بهتر از دیگران میشناسیم. با ملاحظهی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه میکند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد میشود.»، در واقع مقام معظم رهبری میفرمایند شما و جامعه را میشناسم که اگر بیایید باعث دوقطبی میشود؛ البته این به معنی تأیید دوقطبیهای کاذبی مثل برجامیان و نابرجامیان یا دوقطبی جنگ و صلح که روحانی برای ایجادشان تلاش کرد و البته ناکام ماند نیست.
آقای احمدی نژاد در ایجاد دوقطبی های غلط سابقه دار است که نمونه اش را در ایجاد دوقطبی فقیر و غنی یا دوقطبی هاشمی احمدی نژاد قبلاً به خوبی شاهد بودیم. ایشان با دوقطبیهایی که ایجاد کردند بخش زیادی از جامعه را در برابر بخش نسبتا زیاد دیگری از مردم قرار دادند به نحوی که دوقطبی انقلابی و غیرانقلابی تحت این دوقطبی کاذب، به حاشیه رفت. در دوقطبی فقیر و غنی که احمدی نژاد ایجاد کرد، قشر فقیر اعم از انقلابی و غیرانقلابی در کنار هم و متمولین انقلابی و غیرانقلابی هم در کنار یکدیگر قرار گرفتند و به جای این که یک دوقطبی 5 درصدی در برابر 95 درصدی بین انقلابیها و دشمنان انقلاب وجود داشته باشد که قاعدتا نمود و بروز هم در جامعه پیدا نمیکند، یک دوقطبی وسیع و خطرناک ایجاد شد.
البته دوقطبی سازیهای احمدی نژاد را نباید با مسئله فتنه خلط کرد چرا که دوقطبی که در اثر فتنه ایجاد شد ناشی از رویارویی مدعیان تقلب و دربرابر منکران آن بود تا حدی که بعضا افرادی را که در انتخابات شرکت نکرده بودند را هم در برگرفت و مسلما آنچه که درباره دوقطبی سازی غنی و فقیر یا هاشمی احمدی نژادی بیان شد، استثنائاتی هم داشت که در این تحلیل از آنها چشم پوشی داشت. البته میدانیم که انقلاب اسلامی بیش از هر قشری باید در خدمت محرومان باشد، اما این هرگز به معنی قرار دادن فقیر دربرابر غنی یا کارگر دربرابر کارفرما نباید تلقی گردد.
البته احمدی نژاد برای دوقطبی کردن جامعه به نفع خودش فقط از دوقطبی فقیر و غنی استفاده نمیکند بلکه بعضا یک قطب شخصیتی هم در برابر خود قرار میدهد که البته ممکن است آن قطب مقابل هم از این دوقطبی استقبال کند و یا حتی به آن دامن بزند که نمونه اش را در دوقطبی احمدی نژاد و هاشمی شاهد بودیم، دوقطبی که حتی اینجا هم دوقطبی انقلابی و غیرانقلابی را متأثر کرد چرا که بودند بین حامیان مرحوم هاشمی که دوستدار انقلاب بودند.
احمدی نژاد و جریان متبوعش امروز با گفتمان به اصطلاح «ملی انقلابی» که در ادامه شعار «مکتب ایرانی» قابل تحلیل است و با برخی رفتارها مثل بازدید از مقبره کورش در دهه فجر، میکوشد روی دوقطبی کاذب دیگری با مضمون ملی گرایی هم سرمایه گذاری نماید. یکی دیگر از دوقطبی های کاذبی که احمدی نژاد امروز دنبال میکند این است که او با فاسد دانستن کلیت دو جریان اصولگرا، اصلاح طلب و بعضا کلیت حاکمیت، میکوشد خود و جریان متبوعش را تنها قطب انقلابی و مظلوم کشور معرفی میکند! حال این که در تمام طیفهای سیاسی کشور، شخصیتهای سالم و انقلابی وجود دارد و اساساً نباید کلیت این جریانات به عنوان قطب و دشمن دربرابر یکدیگر معرفی شوند.
ماه ها قبل از توصیه مقام معظم رهبری به احمدی نژاد ، ایشان نسبت به دوقطبی سازی در جامعه مکررا نهی میکردند که اگر آقای احمدی نژاد به همانها توجه میکرد و به سفرها، رفتارها و گفتارهای دوقطبی ساز با شائبه انتخاباتی ادامه نمیداد، شاید اصلا نیازی نبود که با توصیه به عدم ورود به صحنه انتخابات در آن مقطع مواجه شود. تلختر این که امروز شاهدیم جریان احمدی نژاد برای بازگرداندن او به صحنه انتخابات حتی حاضرند مردم را در برابر رهبری قرار دهند و توصیه مقام معظم رهبری به احمدی نژاد را برخلاف نظر مردم نمایش دهند که این حاکی از وخیم تر شدن انحرافات این جریان است، در صورتی که امروز هر کسی که به امنیت و آرامش ایران علاقه دارد و احترامی برای منویات رهبری قائل است باید نسبت به دوقطبی سازیهای کاذب جریانات مختلف حساس باشد.
96/2/6
9:45 ص
امروز احمدی نژاد، مشایی و بقایی ثبت نام کردند در حالی که مشایی مثل 92 از حذف خود مطمئن است، احمدی نژاد هم با توجه به نظر سخنگوی شورای نگهبان، تلویحاً پیام حذف را دریافت کرده است و بقایی هم با پرونده ای که دارد در معرض رد صلاحیت قرار دارد که این موارد نشان میدهد این جریان آمده است تا با حذف شدنش نظام را مستبد نشان دهد حال این که کارکرد نظام جمهوری اسلامی و در رأس آن ولایت فقیه مبارزه با استبداد است و همانطوری که حضرت امام خمینی(ره) فرموده بود:
«در صورتی که ولایت فقیه هست [است] که جلوی دیکتاتوری را می گیرد اگر ولایت فقیه نباشد، دیکتاتوری می شود… آن است که می خواهد این دیکتاتوریها را بشکند و همه را به زیر بیرق اسلام و حکومت قانون بیاورد»
حضرت امام خمینی(ره) در جای دیگر می فرمایند:
«ولایت فقیه آنطور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه ما نصب فرموده اند به کسی صدمه وارد نمی کند؛ دیکتاتوری به وجود نمی آورد. کاری که برخلاف مصالح مملکت است انجام نمی دهد، کارهایی که بخواهد دولت یا… برخلاف مسیر ملت و برخلاف مصالح کشور انجام دهد، فقیه کنترل می کند، جلوگیری می کند.»
روند تغییرات احمدی نژاد و حلقه اش به خصوص در اواخر دولت دهم و پس از آن نشان داد که ایشان برای تفکیک قوا، جایگاه سایر قوا و نهادهای قانونی و حتی بعضا توصیه ها و اوامر ولی فقیه چندان احترامی قائل نیستند و این خود، حرکت در مسیر استبداد را هشدار میداد، مسیری که میتواند با ایجاد حاکمیت دوگانه، بدترین دوقطبی ممکن را ایجاد نماید.
همانطوری که بیان شد، نظام اسلامی و در رأس آن ولایت فقیه، برای حفظ مصلحت جامعه و به خصوص مبارزه با افتادن به دام استبداد تکلیف دارند و این تکلیف را چه با توصیه و چه با ابزارهای قانونی باید تأمین نمایند و از این رو تلاش جریانی که روز به روز روحیه استبدادی خود را از حد ایستادن در برابر سایر قوا، نهادهای قانونی و قانون به حد تعلل و تمرد در برابر ولایت فقیه رسانده است، محکوم به شکست به نظر میرسد.
نکته دیگر این است که اگرچه احمدینژاد با یک حکم حکومتی درباره ورود به انتخابات مواجه نشده است که عدول از آن به منزله جرم تلقی گردد اما قطعا میتواند بر صلاحیت او در امر خطیری مثل ریاست جمهوری موثر باشد، خاصه این که تعللها و بعضا تمردهای احمدینژاد در عزل مشایی، ابقای مصلحی، علنی کردن دعواها و دوقطبی سازهای زودهنگام انتخاباتی هم مسبوق به سابقه است.
96/2/6
9:42 ص
آقای غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی که مدتی است به خاطر مواضع غیر منطقی و بعضا متعصبانه اش در حمایت از روحانی و در تطهیر فتنه گران و تحریف فتنه، اظهاراتش مورد توجه رسانه های ضدانقلاب و بیگانه قرار میگیرد، این بار به آیت الله خواندن سید ابراهیم رئیسی و به انتقادات ایشان به منشور شهروندی روحانی حمله کرده است که خطاب به ایشان میگویم:
جناب جعفرزاده ! اگر لقب آیت الله برای یک مدرس فقه حوزه، دکترای فقه و حقوق، فقیه عضو هیات رئیسه خبرگان، دادستان دادگاه ویژه روحانیت و مولف کتب فقهی و حقوقی، برای شما این قدر عجیب است، چطور از ملقب شدن یک شبه سید حسن به آیت الله و علامه توسط مرحوم هاشمی و یا به اثبات غیرقانونی بودن دکترای فریدون، دهان به حیرت و زبان به اعتراض نگشودید؟!
آقای نماینده! آنچه که آیت الله رئیسی به آن انتقاد کرد حقوق شهروندی نبود بلکه منشوری تبلیغاتی است که مراحل قانونی تصویب آن طی نشده و از متن قوانین انشاء شده است و ایشان میگویند چرا به جای این که منشور حقوق شهروندی عملا با احترام به کرامت مردم، منتقدان، خبرنگاران و شفافیت محقق شود، در نزدیک به انتخابات به صورت شعاری مطرح میشود؟!
آقای غلامعلی جعفرزاده ! شما چطور با وجود این همه مکاتبات و متون احکام و انتصابات امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری خطاب به روحانیون و علمای مختلف، هنوز متوجه نشدهاید که حجت الاسلام خواندن علما و فقها توسط ایشان، لزوما به معنی آیت الله نبودنشان نیست و این بزرگواران، صرفا خطاب به مراجع عظام از لقب آیت الله استفاده میکردهاند و نه برای سایر فقها و علما؟!
جناب جعفرزاده ! شما که قبلا وزیر راه را در فوت دهها مسافر حادثه قطار سمنان، مقصر و لایق برکناری دانستید، چطور امروز در حمایت از رئیس جمهوری که مجموعهای از وزرای ناکارآمد و بیمسئولیت مانند آخوندی را به کار گماشته و به اصرار تا آخر و در هر شرایطی هم حفظ میکند، بیمحابا به تخریب رقبایش روی آوردهاید؟!
آقای غلامعلی جعفرزاده ! شما مثلاً وکیل مردم هستید و سزا بود دربرابر ناکارآمدی دولتمردان اشرافی، پیر، بیمسئولیت و منفعت طلب که باعث تحمیل رکود در بخشهای تولید، بازار، بورس، مسکن و موجب تشدید بیکاری، فاصله طبقاتی و مشکلات معیشتی گردیده، حساس باشید نه این که به مانند یک وکیل الدوله، به رقیب روحانی حمله کنید.
96/2/6
9:38 ص
آیت الله شاه آبادی بزرگوار، از نامزدی آیت الله رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری به این دلیل که ایشان در آستان قدس رضوی (ع) مدیریت خوب و امیدوار کننده ای را به نمایش گذاشته بودند گلایه کرده اند، که ضمن احترام به مقام شامخ این عالم بزرگوار و تشکر بابت حسن نظرشان نسبت به مدیریت توانمند آیت الله رئیسی، لازم میدانم توضیحاتی در این موضوع بیان نمایم:
هرچقدر که خادم امام رضا(ع) و زوار و مجاوران امام رضا (ع) بودن ارزشمند است، خدمت به کشور امام رضا علیه السلام و جمله ارادتمندان به آن حضرت در این کشور، اگر خالصانه و موثر باشد، ارزشمندتر است و شاید اگر خود حضرت رضا علیه السلام در بین ما حضور جسمانی داشتند، بهترین خادمان خود را برای خدمت به ارادتمندانشان که تحت فشارهای ناشی از ناکارآمدی مدیران غیرانقلابی قرار گرفته اند، انتخاب میکردند و نه صرفا برای خدمت به آستان مقدس آن حضرت در مشهد یا خراسان رضوی(ع).
در حالی که مدیران اجرایی کشور سالهاست که از اجرای سیاستهای کلی نظام و رهنمودهای مقام عظمای ولایت به انحاء ممکن سرپیچی میکنند، بدنامی این شیوه های مدیریت غیرانقلابی و غیراسلامی و اثرشان بر معیشت و مشکلات مردم، مغرضانه به اسم کلیت نظام اسلامی و اسلام نوشته میشود، که در چنین شرایطی حضور یک مدیر انقلابی، خوش سابقه و خوش نام رسالتی در امتداد رسالت اهل بیت که همانا خدمت به اسلام است پیدا میکند.
نکته دیگر این که اگر چه مبنای انتقاد آیت الله شاه آبادی ، حسرت بابت حسن مدیریت آیت الله رئیسی است اما کاش توجه میشد که انتشار علنی چنین نامه ای چطور مورد سوءاستفاده دشمنان قسم خورده اسلام و نظام اسلامی قرار گرفته است و کاش ایشان توجه میفرمودند که چگونه دشمنان نظام اسلامی، ایادی فتنه و منحرفان از مسیر ولایت، از حضور آیت الله رئیسی به خشم و خروش آمده اند که اگر چنین توجهی داشتند قطعاً حرکتی نمیکردند که نظر ایشان را برای هجمه به ایشان مهیا نمایند.
برخی مواضع که بعضا از سوی علما و مراجع بزرگوار بیان و موجب سوءاستفاده، خوشحالی و مانور ضدانقلاب یا جریانات غیرانقلابی میگردد، بیش از هر چیز حاکی از ضعف در دفاتر و مشاوران این علمای جلیل القدر است، چرا که ایشان هستند که غالبا در ارائه جامع و مناسب اخبار، اطلاعات و تحلیلها به علما و ارائه بازخورد واکنش جامعه و رسانه ها نسبت به مواضع علما، اهمال میکنند و عملا باعث اتخاذ مواضعی میشوند که ضررهایشان به مراتب بیش از منافعشان است.
96/2/6
9:27 ص
اخیراً عده ای که دچار عدول از آرای مردم، فراخواندن ایشان به لشگرکشی های خیابان، نافرمانی از دستور ولی فقیه، تمرد از قانون اساسی، گرا دادن به دشمنان برای فشار خارجی و تحمیل تحریمهای هوشمند بر کشور شدند، ادعا میکنند که ما با توجه به بصیرت و شناختمان از احمدی نژاد در برابر او ایستادیم در حالی که ایشان خودشان بدترین ضربه را در تاریخ انقلاب اسلامی به نظام وارد کردند و زشتترین بدعت را در کشور بنا نهادند و بیشترین خسارات مادی و معنوی را به مردم وارد کردند و ادعای بصیرت فتنه گران به غایت مسخره و به نهایت مضحک است.
ادعای بصیرت از سوی قماشی که روی ضدانقلاب را سفید کرد با کوردلی و از بغض احمدی نژاد کوشید تا تیشه به ریشه نظام، تبر به تنه انقلاب و آفت به منافع ملی بزند بس خنده آور است و اگر چه برای چنین ادعایی، نیاز به پاسخ نیست ولی با فرض این که شاید کسی تحت تأثیر این ادعاها قرار گیرد توضیح میدهیم که ما احمدی نژاد را دچار تغییر و تحول میدانیم همانطور که هاشمی، خاتمی، موسوی و برخی دیگر از شخصیتهای انقلاب را دچار تحولات و تغییرات بنیادین یافتیم و البته این اصلا ما را از حضور بسیار انقلابیونی که تا آخرین ثانیه های عمرشان بر مسیر انقلاب، استقامت کردند و از آرمانهایش کوتاه نیامدند، غافل نمی کند.
یکی از علامات تغییر افرادی مثل احمدی نژاد، هاشمی، موسوی و … این است که جای دوستان و دشمنانشان عوض شده است و دیگر دوستداران انقلاب برای ایشان سینه سپر نمی کنند، بلکه دشمنان انقلاب از رفتارهایی چون حضورشان در انتخابات خوشحال میشوند. وقتی همان هاشمی که توسط اصلاح طلبان مورد توهین و تهمت قرار میگرفت به عنوان یکی از رهبرانشان تلقی میشود، وقتی که مسعود رجوی، سرکرده منافقین در سال 92 از هاشمی دعوت به نامزدی در انتخابات میکند، وقتی که خاتمی، کروبی و موسوی به محبوب ضدانقلاب و امید اسرائیل تبدیل میشوند، وقتی که حضور احمدی نژاد در انتخابات به جای این که باعث خوشحالی نیروهای انقلاب شود، با پایکوبی ضدانقلاب مواجه میشود، اینها یعنی این افراد متحول شده اند.
غیر از این که با تغییر و جابجایی دوستان و دشمنان هر شخصی میتوان متوجه تغییرات بنیادین وی شد، از میزان تغییرات گفتارها، مواضع و رفتارها در موضوعات یکسان هم میتوان متوجه شدت و زاویه تغییرات افراد گردید و نگاهی به مواضع و رفتارهای شخصیتهایی مانند احمدی نژاد، هاشمی، موسوی، روحانی، لاریجانی، کروبی و… نشان میدهد که ایشان چقدر نسبت به برخی موضوعات مهم مثل ولایتمداری، استکبار ستیزی، قانونمندی، فساد ستیزی، رانت خواری، بی عفتی، بی حجابی و… تغییر موضع یا تغییر رفتار داشته اند.
همانطور که اگر کسی بگوید من از اول میدانستم هاشمی، موسوی، کروبی یا خاتمی با نظام و رهبری زاویه پیدا خواهند کرد یا به دنبال ضربه زدن به انقلاب خواهند رفت نمی پذیریم، امروز به آن کسانی که مدعی بصیرت فتنه گران هستند و میگویند ایشان از روز اول میدانستند احمدی نژاد دچار انحراف میشود هم میگوییم این ادعا نسبت به احمدی نژادِ انقلابی و ولایتمدار آن روزها از روی بغض بود و نه از روی بصیرت و دلسوزی برای انقلاب. ما معتقدیم حتی اگر کسی مثل زبیر توسط پیامبر(ص) سیف الاسلام لقب گرفته باشد، یا اگر توسط مقام عظمای ولایت ذخیره انقلاب یا بازگردانده قطار انقلاب به ریل خوانده شده باشد، بازهم از تغییر، فتنه، انحراف و ایستادن در برابر امام خود مصون نیست چرا که انسان ذاتا موجودیست مختار.
لذا ضمن احترام به سابقه همه بزرگان و زحمت کشان انقلاب، حالشان را ملاک میدانیم و بر همین اساس هم نسبت به ایشان موضع می گیریم و نه این که پیش پیش و مغرضانه نسبت به افراد موضع خصمانه بگیریم و حرف دلمان را در قالب پیش بینی بیان کنیم و بعد هم خودمان با انواع روشها ایشان را به سمت گمراهی و انحراف هل دهیم و بعد هم که آن ادعاها محقق شد با ادعاهای مضحکی مثل بصیرت فتنه گران بخواهیم رفتارهای زشت و مغرضانه خود را توجیه کنیم و از انحراف دیگران ابراز مسرت و خوشحالی کنیم.
96/1/22
10:26 ع
آیت الله رئیسی ، با سالها سابقه اجرایی در عرصه های مختلف، بالاخره امروز مورخ 95/1/20، رسماً با صدور بیانیه ای حضور مستقل خود در صحنه رقابتهای انتخابات 96 را اعلام کرد. این حضور از این جهت که لبیک به دعوت پرشور و گسترده علما، متدینین، کاربران فضای مجازی و جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی بود و بدون تمایل شخصی به حضور در انتخابات صورت گرفت بسیار ارزشمند بود.
اگر چه آیت الله رئیسی فارغ از هرگونه وابستگی به احزاب و جناح ها به صحنه رقابتهای انتخاباتی وارد شده اند، اما ایشان ابراز محبت به جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی و اهتمام به مسئله انسجام و همدلی را هم در پیامشان به دومین مجمع ملی این جبهه، هم در تماس تلفنی با رئیس این جبهه و همچنین در بیانیه اخیرشان مدنظر دارد، در بند آخر بیانیه آیت الله رئیسی میخوانیم:
«ابراز محبت اقشار مختلف مردم گروههای مختلف سیاسی و “جبهه انقلاب اسلامی” به این خادم امام هشتم (ع) نویدبخش امکان ایجاد انسجام و همدلی حداکثری میان تمامی علاقمندان به سرافرازی ایران و دلدادگان به آرمانهای انقلاب اسلامی امام و شهدا برای تشکیل دولت جدیدی است که وضع کنونی را به نفع مردم و آینده درخشان ایران اسلامی تغییر دهد»
بیانیه آیت الله رئیسی به خوبی نشان میدهد که آیت الله رئیسی اصلاً به دنبال ایجاد انشقاق و مرزبندی با جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی نیست بلکه میکوشد با ورود مستقل به صحنه انتخابات که برای خیلی از مردم و نیروهای انقلابی همچنان یک امتیاز است، برای تقویت و گسترش انسجام و همدلی موجود، به سطح همه مردم و نیروهای انقلاب گامی بلندتر بردارد.
اهتمام آیت الله رئیسی به انسجام و همدلی نیروهای انقلاب این نوید را میدهد که ایشان، سایر نامزدهای جبهه مردمی و آقای جلیلی میتوانند در کنار یکدیگر برای نجات کشور از گفتمانی که تنها در صرف فعل «نتوانستن» و جسارت به فرهنگ «توانستن» شجاعت دارد، تلاشی مضاعف و هم افزا کنند، در حالی که به اهمیت پایان دادن به وضع موجود توجه ویژه دارند.
امروز جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی که برای انسجام و همدلی نیروهای انقلاب حقیقتاً تلاشی مخلصانه، مؤثر و ماندگار کرد، با انعطاف در برابر شرایط موجود که قطعاً در رفع دغدغه بخشی از مردم و نیروهای انقلاب موثر است، از همه ایشان دعوت میکند چه به صورت تشکیلاتی و چه غیرتشکیلاتی، از حرکت در مسیر انسجام و همدلی نیروهای انقلاب، با درک صحیح از وضعیت کشور، حمایت نمایند.
96/1/22
10:23 ع
با حمله موشکی ترامپ به سوریه، همانطور که پیش بینی میشد، دمیدن در شیپور دوقطبی جنگ و صلح از سوی بوقهای رسانهای ضدانقلاب و حامی دولت آغاز شد در حالی که این مساله از چند جهت مضحک است:
1- حامیان دولت پس از ناکامی برجام در رفع مشکلات اقتصادی کشور، مدعی شده بودند که کارکرد اصلی برجام رفع سایه جنگ از سر کشور بوده است که با ادعای امروزشان کاملا در تناقض است.
2- هیچکدام از نامزدهای ریاست جمهوری ایران برخلاف نامزدهای انتخاباتی آمریکا حرفی از پاره کردن برجام نزدهاند که بخواهند با نقض برجام، سایه ادعایی جنگ را برگردانند.
3- همه نامزدهای ریاست جمهوری تابع نظر مقام معظم رهبری هستند که فرمود ما ابتدائاً برجام را نقض نخواهیم کرد ولی اگر طرف مقابل آن را پاره کند آن گاه ما هم آن را آتش خواهیم زد.
4- هم اوباما و هم کری گفتند، همان زمان هم که از گزینه نظامی حرف میزدند از گزینهای خیالی سخن میگفتند و در واقع آنچه کدخدا و کدخدادوستان کردند، تنها کاسبی با سایه جنگ بود.
5- دولتی کشور را به سمت جنگ حرکت میدهد که توان بازدارندگیش در امور دفاعی، موشکی، منطقهای، اقتصادی و اجتماعی را تضعیف میکند، نه دولتی که بر تقویت مولفههای قدرت کشور تاکید دارد.
96/1/22
10:21 ع
آنهایی که توفیق جبهه منا، جماران و تشکّلات مشابه کشوری یا شورای جوانان انقلابی رشت در سطوح محلی را به معنی افزایش احتمالی ضریب نفوذ نهادهای انقلابی در حاکمیت قلمداد میکنند و به این دلیل یا به این بهانه با رشد و نموشان مخالف هستند، بدانند که اتفاقاً وجود چنین تشکّلات مردمی و انقلابی فراگیری بهترین روش برای مقابله با تمایلات احتمالی نهادهای حاکمیتی مجاز یا غیرمجاز به دخالت در عرصه های سیاسی میباشد و این مسئله اتفاقا از سوی خود این نهادها با توجه به تجارب ناکام گذشته و بروز ظرفیتهای عظیم جوان در بدنه انقلابی، به خوبی درک شده است و از این رو این تمایل به شدت وجود دارد که محوریت در صحنه های سیاسی به تشکّلاتی مثل جمنا، جماران یا سایر تشکّلات انقلابی مردمی با کارکردهای وحدت برانگیز و جبهه ای واگذار گردد که این اقدام شایسته به خوبی در سطح مرکز، استانها و حتی شهرستانها شروع شده و در حال گسترش است.
این مسئله باعث میشود تا تشکّلات مردمی و انقلابی به جایگاهی برسند که هیچ نهاد حاکمیتی حتی انقلابی و حتی مجاز به ورود به صحنه های سیاسی هم دیگر نیازی به حضور یا دخالت در این صحنه ها حتی با هدفهای صحیح یا بهانه های موجه را احساس نکند، چرا که حضور چنین نهادهایی در صحنه های سیاسی نه تنها بعضاً به لحاظ قانونی دچار شائبه و مفسده انگیز است، بلکه کارکرد شناسایی، تربیت، رشد و هم افزایی برای نیروها و جریانات انقلابی را نیز ندارد؛ لذا به نظر میرسد نیروهای انقلابی باید این فرصتها را غنیمت بدانند و با همراهی فعال، از به بیراهه رفتن این تشکّلات با نقد و تذکر جلوگیری و با نظر و پیشنهاد حرکت رو به رشدشان را یاری نمایند، خصوصاً که جریانات غیرانقلابی چند سالی است با وحدت بر مواضع باطل و شخصیتهای بدسابقه و با کمیت ناچیز خود، بیشترین اثر ممکن را میگذارند و این تنها در سایه انفکاک نیروهای انقلابی بروز یافته است که باید پایان یابد.
96/1/22
10:19 ع
میپرسند که اگر جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی دنبال اصلح است پس چرا این جبهه قصد دارد در روزهای آخر و پس از مصاحبه ها و مناظرات انتخاباتی، اصلح را معرفی کند؟! و این که چرا از همین الان مثلاً آیت الله رئیسی را که در دومین مجمع ملی این جبهه بیشترین رأی را آورده است، اصلح و گزینه نهایی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی اعلام نمیکند؟! که در پاسخ به این دوستان عرض میکنیم:
1- در مکانیزم جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی از اول هم قرار بد در سه مجمع ملی، گزینه ها به 10 و سپس به 5 و نهایتا در روزهای آخر به گزینه نهایی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی برسد، پس هم اکنون وسط این مسیر هستیم و اتفاق عجیبی رخ نداده که فکر کنیم این مکانیزم بهم خورده است، بلکه باید تا روزهای نزدیک به انتخابات منتظر بمانیم.
2- بالاخره بخشی از تشخیص گزینه اصلح در همین مصاحبه ها و مناظرات انتخاباتی انجام میشود وقتی که نامزدها برنامه های خود را مطرح کرده اند و توان دفاع از آنها را داشته اند و اگر این فرصت برای شناخت گزینه ها تلف شود، عملاً خودش فاصله گرفتن از هدف شناخت گزینه اصلح و از دست دادن یک فرصت مهم است.
3- اصرار بر اعلام عجولانه گزینه نهایی در حالی که جریان غیرانقلابی برای تخریب او مترصد حجم سنگین آتش تخریب، توهین و تهمت است چندان قابل دفاع نیست، ضمن این که تعدد نامزدهای انقلابی و سفرهایشان در استانهای مختلف و مصاحبه هایشان در تبیین گفتمان انقلاب و همدلی و همراهی مردم نیز مفید و هم افزا است.
4- تعیین زودهنگام نامزد نهایی به نوعی توهین به سایر نامزدهای انقلابی است که وارد عرصه شده و ثبت نام کرده اند، چرا که حداقل حقی که برای این گزینه ها باید قائل شد این است که برنامه ها و شعارهایشان را مطرح کنند و سپس قضاوت نهایی انجام گیرد هرچند اگر نتیجه با آن چه که در مجامع اول و دوم ملی این جبهه انجام شد تفاوت نداشته باشد.
5- این که بگوییم از ابتدا تا انتهای مبارزات انتخاباتی تنها باید یک گزینه داشته باشیم با عقل سازگار نیست چرا که همواره باید برای شرایط اضطراری هر چند یک درصدی چاره ای داشت، به خصوص که فضای انتخاباتی، خیلی قابل پیش بینی نیست و همواره احتمال وقوع مسائل عجیب و پیش بینی نشده در آن وجود دارد.
96/1/22
10:17 ع
آیت الله رئیسی براساس این قاعده که باید اصلح را پیدا کرد و به صحنه آورد، از سوی بسیاری از علما و نیروهای انقلابی، به عنوان گزینه اصلح شناخته شد و از طریق دعوت شخصی، کمپینهای فضای مجازی یا از طریق اجماع در جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، به صحنه انتخابات فراخوانده شد که این دعوتها نهایتاً با لبیک و البته تشکر ایشان همراه گردید.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی نه تنها در بین علما و نیروهای انقلابی اصلح و مقبول شناخته شدند، بلکه با داشتن درجات بالای علمی و فقهی، ملبس به لباس شریف روحانیت نیز هستند و از امتیاز سیادت هم برخوردارند که این دو گزینه هر چند شاید در بین خواص یک اولویت نباشد، اما بخواهیم یا نخواهیم در بدنه عمومی جامعه یک امتیاز موثر تلقی میشود.
آیت الله رئیسی از سوی دیگر تجربیات ارزشمندی در مناصب ریاست سازمان بازرسی، معاون قوه قضاییه و دادستان کل کشور دارد که استفاده از این تجربیات در کسوت رییس جمهور میتواند با توجه به شناخت صحیح از گلوگاه های فساد و امکان مبارزه با مفاسد از محل گلوگاه ها، به پیشگیری بهتر از مفاسد و همچنین کشف سریعتر آنها منجر گردد.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی یک سابقه مدیریت بسیار موفق اجرایی با عنوان تولیت آستان قدس رضوی(ع) دارند و به خوبی توانستند با تبعیت از حکمی که مقام معظم رهبری برایشان صادر کرده بودند، حمایت از محرومان، مجاوران و زائران را در کنار امور جاری آستان قدس، عملی کنند که میزان رضایتمندی مردم از مدیریت ایشان، به خوبی گواه این موفقیت است.
آیت الله رئیسی چه به لحاظ اصلحیت و چه مقبولیت، از اجماع بالایی بین خواص و جریانات انقلابی و عامه مردم برخوردار هستند که هم اکنون بخشهایی از این ظرفیت به عینیت رسیده است و یقینا این امتیازات باعث خواهد شد، حجم تخریبها، توهینها و تهمتها نسبت به ایشان از سطح فعلی هم بیشتر شود که با هوشیاری نیروهای انقلابی خنثی خواهد شد، ان شاالله.