95/3/24
2:29 ص
متن شبهه:
کاش کس? برا?مان گفته بود، که پراندن گنجشک روزه را باطل م?کند و ترساندن گربه ا? و له کردن گل ها? رو??ده ?? علف ها? سبز …
کاش کس? برا?مان از مبط?ت روزه گفته بود، رساندن غبار غم به قلب د?گر?، چشاندن شور? اشک به لب ها? د?گر?، ق? کردن اشتباه سال ها? خود به رو? د?گر?، و فرو کردن وجدان تن پرور در آب ب? تفاوت? و باق? ماندن بر جنا?ت سنگ?ن ب? مسئول?ت? تا اذان صبح…..
چه فرق? م? کند؛ رمضان باشد ?ا ت?ر ?ا جو?? …؛ هر روز? که دست? را گرفت?؛ دل? را بدست آورد?؛ اشک? را پاک کرد?، انسان? …….
روزه ? پره?ز بگ?ر?م ! پره?ز از قضاوت ، از دروغ ، از ر?ا ، از تهمت ،دورو??، از ن?رنگ ….
وگرنه تا بوده:
انسانها?? بوده اند که بس?ار گرسنگ? کش?ده اند؛ ول? هرگز روزه نبوده اند
پاسخ شبهه:
در گام اول ممکن است متن فوق اصلا شبهه به نظر نرسد ولی در خلال بررسی متن هم به اصل شبهات و هم پاسخشان پرداخته خواهد شد:
95/3/24
2:28 ص
روحانی (1395/3/20):
“بهرهگیری از فرصت ماه مبارک رمضان بهویژه در فضای پسابرجام ضروری است!”
به نظر میرسد آقای روحانی و تمام ابعاد شخصیتی ایشان کاملا دچار عارضه برجامیسم از نوع وخیم ان شده باشد و الا فرصت و معنویت ماه مبارک رمضان چه ربطی میتواند به فضای پسابرجام داشته باشد؟!
به راستی چرا روحانی اینقدر میکوشد برجام را موضوعی مقدس نشان دهد؟! روزی میگوید برجام را خدا آورد! روزی شکرگزاری نکردن از آن را مستوجب خشم خدا و عذاب الهی میخواند! روزی با برجام میخواهد برای ماه رمضان فرصت و ضرورتهای جدید بتراشد! روزی آن را آفتاب تابان و روزی دیگر ابر گذران مینامد و روزی هم تصمیم به برگزاری کلاس برجام در مدارس می گیرند!
و این همه تمجید و تعریف در شرایطی است که خود متولیان برجام، تاکنون بارها بابت عدم تامین منافع ایران و کارشکنی آمریکا، از روند اجرای برجام اظهار نارضایتی کردهاند و بعضا برای منافع آن از لفظ تقریبا هیچ استفاده کردهاند! و این امر از سوی تجار داخلی و خارجی و بانکهای خارجی و مسئولان کشورهای اروپایی تلویحا و بعضا صراحتا تایید شده است.
آقای روحانی اینقدر شیفته برجام هست که همه مشکلات واقعی و خیالی کشور اعم از اختلافات قوا و حقوق بشر را به اسم برجام های 2 و 3 و … می خواهد حل کند، او با وجود مشکلاتی که در همین برجام پر هزینه هسته ای ایجاد شده است، هنوز دنبال برجام های دیگر خارجی با آمریکا و غرب نیز هست، اینقدر روحانی غرق برجام شده است که حتی اگر در خانه اش هم مسائلش را به اسم برجام های مختلف نامگذاری نماید جای تعجب ندارد و این هم از علائم عارضه برجامیسم است.
به نظر میرسد آقای روحانی به جای حل مشکلات اقتصادی کشور و به خصوص رکود شدید و بیکاری روزافزون، تلاش میکند هر روز برجام را بزرگتر و مقدستر نشان دهد در حالی که با گذشت 4 ماه از اجرای برجام و هر روز بیشتر از دیروز مشخص میشود، برجام فاقد ویژگیهایی بود که مدعی آن بودهاند!
95/3/19
8:39 ع
پس از شلاق خوردن کارگران معترض معدن طلای آق دره، این بار کارگران معدن ذغال سنگ بافق به حکم شلاق و حبس محکوم شدند که این مسئله به شدت مورد توجه و اعتراض رسانه ها قرار گرفت و جالب است که حتی برخی از جریانات اصلاح طلب و حامی دولت بابت این مسئله به شدت به قوه قضاییه انتقاد کردند که در این خصوص چند مسئله قابل ذکر است:
1- تجمعات اعتراضی کارگران به لحاظ تعدیل و یا پایان قرارداد کاری و یا تأخیر در حقوق و دستمزدها همواره کم و بیش وجود داشته است اما شدت این تجمعات با توجه به رکودی که افرادی مثل زیباکلام آن را بی سابقه و وحشتناک میخوانند و یا چهار وزیر درباره اش نامه می نویسند و آن را بحران رکود قلمداد می کنند، با توجه به تعطیلی، رکود، تعدیل و بیکاری کارگران در صنایع مختلف، شدت یافته است که البته دولت در بروز این رکود حتما و یقینا مقصر است چرا که دولت به منظور کاهش اثر تورمی نقدینگی بی سابقه هزار هزار میلیاردی که به کشور تزریق نموده است و هدایت این نقدینگی به سمت بانکها، با بالا نگه داشتن نرخ تورم کاری کرده است که رکود بر بازار، بورس، تولید، صنعت و اشتغال غالب شود.
2- تجمعات اعتراضی کارگران همواره و در هر دولتی کم و بیش انجام می شد، اما معمولا کمیسیون های کارگری و شورای تأمین استان ها و فرمانداری ها، با همکاری ادارات کار و تأمین اجتماعی محل به این تجمعات سرو سامان میدادند و می کوشیدند با تلاش برای بازگشت به کار کارگران و یا هدایت ایشان به بیمه بیکاری و در صورت امکان تلاش برای حل مشکلات کارگاه و کارگران، اعتراضات را به صورت مسالمت آمیز حل و فصل نمایند، ولی متأسفانه این امر اخیرا به خوبی انجام نمیشود و از قرار معلوم، پرونده های اعتراضات کارگری خیلی سریع به سمت دادگاه هدایت میشوند.
3- وقتی رکود بر صنایع و بیکاری بر کارگران تحمیل می گردد، وقتی مشکلات کارگری به موقع و به صورت مناسب حل نمی شود، امکان تشدید احساسات کارگران و به بیراهه رفتن اعتراضات صنفی هم افزایش می یابد و در چنین شرایطی بعضاً رفتارهایی که براساس قوانین جاری کشور مستوجب جریمه و مجازات هستند رخ میدهد و وقتی پرونده ای به قوه قضاییه ارجاع می شود که کارگران از کار بیکار شده به کارگاه شان هجمه کرده و موجب خسارت های مالی گردیده و یا مدیران یا نگهبانان کارگاه را مورد ضرب و شتم قرار داده اند، نباید از صدرو احکام حبس و شلاق تعجب کرد و البته مسئولان اجرایی کشور نباید بگذارند این مشکلات به این مرحله برسد.
95/3/19
8:37 ع
مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با نمایندگان مجلس دهم موارد متعددی را که مرتبط با حوزه مجلس و نمایندگانش بوده بیان کردند که در میان این سخنان از لزوم حفظ جایگاه مجلس و خودنظارتی در نمایندگان تا شیوه قانون گذاری و خصوصیات قانون خوب و کیفی و تا دغدغه ها و مسائل اصلی در حوزه های اقتصادی، فرهنگی، انقلابی و منطقه ای بیان شد که در میان این دغدغه ها، اولین موردی که ایشان مهم دانستند مقوله اقتصادی بود، ایشان از نظر خود درباره اهمیت و اولویت اقتصاد طی 5-6 سال اخیر و قبل از تشدید تحریم ها به عنوان یک حربه علیه انقلاب سخن گفتند و اظهار ترسی که بعضا از تحریم و آثارش می شد را ناشی گری معرفی کردند و آن را باعث تشجیع بیشتر آمریکا و تمرکز روی این حربه قلمداد کردند.
از اظهارات مقام معظم رهبری مشخص است که ایشان همچنان روی اجرای اقتصاد مقاومتی تکیه دارند و به خصوص با توجه به اثبات عدم پایبندی آمریکا و غرب به تعهداتشان برای رفع مؤثر تحریم ها به عنوان یک درس عبرت، شاید این بار از مسئولان دولتی و مجلس می خواهند با ایمان، عزم و اراده واقعی و در عمل به حل درونی مشکلات کشور اهتمام داشته باشند؛ البته توقعات رهبری که متأسفانه سالها یا جدی گرفته نشد و یا برایش کار جدی انجام نشد یک نسخه عجیب و غریب نیست بلکه منطقی ترین روشی است که هر عقل سلیمی آن را تأیید خواهد کرد به خصوص که نسخه های کذایی دیگری که به عنوان جایگزین معرفی می شده امروز دیگر غلط بودنشان ثابت شده است.
مقام معظم رهبری همانطوری که خودشان می فرمایند حدود 6 سال است که به صورت مستمر بر اقتصاد و حل مسائل و نقاط ضعف اقتصادی تکیه دارند و این تأکید را با سخنرانی های شان و ابلاغ سیاستهای کلی در همین راستا و با نام گذاری اقتصادی سالهای اخیر بیان کرده اند. وقتی رهبری این همه بر نام هایی مانند همت و کار مضاعف، اقتصاد مقاومتی، اصلاح الگوی مصرف، تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی، اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل تأکید داشته اند، به راستی چرا اکنون در این شرایط قرار داریم؟! چرا در حالی که مقام معظم رهبری از 20 سال پیش بر لزوم دور شدن از اقتصاد نفتی تأکید کرده اند تا کنون این امر محقق نشده است؟! آیا بدون نگاه ریشه ای می توان نسبت به تغییر این روند بی تفاوتی امیدوار بود؟!
در حالی که استخوان بندی اقتصاد کشور پس از انقلاب و سپس در زمان جنگ و در هنگام مواجهه با تحریم هایی که یک به یک بر کشور تحمیل می شد به سمت اقتصاد مقاومتی حرکت می کرد لیکن این امر به صورت متوازن و مستمر انجام نشد و علی رغم پیشرفت های خوبی که در برخی عرصه های نظامی، کشاورزی و حتی صنعتی شاهد بودیم این رشد با پایان جنگ تحمیلی ادامه نیافت. به نظر می رسد پایان جنگ و نگاه خوشبینانه به تعامل با جهان به جای این که به روند رشد اقتصاد مقاومتی کمک کند بیشتر آن را دچار افت نمود. البته تلاش دولت های بعد و برخی از اقدامات زیر بنایی مزیت این دولت ها بود لیکن برایند برخی از این اقدامات نیز تضعیف کننده اقتصاد و پایداری و استحکام آن بود که به برخی از این موارد اشاره می کنم:
1- وابستگی همه جانبه شئون اقتصادی به نفت با توجه به تسهیل فروش آن و حسابی که در همه شئون اقتصادی، فرهنگی، هنری، اجتماعی و… برای مصرف پول نفت باز شده بود، عملا اقتصاد کشور را نه تنها از نفت دور نکرد بلکه با افزایش طرح های بعضا غیر اصولی و برخی ریخت و پاش ها بیشتر به آن وابسته کرد.
2- دور شدن از مدیریت جهادی تا حدی که سیاستهای توسعه ای بجای سیاست های عدالت محور جایگزین شد و دوری از مدیریت جهادی و همزمان با آن، نزدیکی به مدل های توسعه غربی از آفات بزرگ تحقق مقاومت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی بود چرا که تحقق اقتصاد مقاومتی بدون مدیریت خالصانه و جهادی تقریباً غیر ممکن است و نمی توان مقاومت اقتصادی کشور را با افزایش ناعدالتی و توزیع ناعادلانه ثروت بالا برد.
3- بی تدبیری در همان سیاستهای توسعه ای در شرایطی که به جای این که کشور در مسیر افزایش بهره وری در استفاده از منابع حرکت کند، صرفا به سمت افزایش برداشت از منابع آبی و نفتی و … حرکت کرد. سیاستی که در نهایت باعث شد هم خام فروشی کشور در زمینه منابع معدنی و نفتی تثبیت گردد و هم رشد و روند تخریب محیط زیست دراثر برداشت روزافزون از این منابع، نهایتاً در ثبات و پایداری پیشرفت کشور محدودیت ایجاد کند.
4- از عوامل بسیار مؤثر دیگری که مانع رشد و تقویت بنیه اقتصادی بود، رویکردهای اشتباه دولت ها بود، برخی از دولت ها خط مشی اقتصادی خود را متناسب با تقویت بنیه اقتصادی کشور انتخاب نمی کردند و برخی دیگر نیز از اساس، اقتصاد را در اولویت خود نمی گذاشتند و حتی صراحتا بر اولویت بودن توسعه سیاسی تکیه داشتند. دولتهای اصلاحات در این خصوص بدترین ضربه را به اقتصاد مقاومتی زدند، ایشان از اساس برپایه تعامل و تشدید خوشبینی به آمریکا حرکت کردند و به جای تلاش برای خودکفایی در نیازهای استراتژیک، در مسیر آن مانع ساختند که نمونه آن را در توقف توسعه و ساخت پالایشگاه های بنزین شاهد بودیم چرا که آقایان فکر میکردند خریدن بنزین ارزانتر از ساخت آن است و همین مقوله به نقطه ضعفی برای کشور در دولت های بعد تبدیل شد.
5- بی تدبیری هایی که در توسعه کشور انجام شد باعث شد تا به تدریج محیط زیست هم از عوامل محدود کننده اقتصاد مقاومتی شمرده شود، عاملی که البته باید در جهت بهبود و اصلاح خدشه هایی که به آن وارد شد تلاش کرد ولی همین تلاش و رویکرد هم باید در جدول تحقق اقتصاد مقاومتی تعبیه شود و نه در برابر آن. اتفاقا هرچه شرایط اقتصادی کشور به لحاظ تهدیدهای داخلی و خارجی بیشتر شود، اهمیت حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی و پایدار جدی تر می شود و این یعنی کشور باید در امر استقلال و خودکفایی بیش از پیش به مدیریت بهینه منابع اهتمام ورزد.
6- از عوامل بسیار مهمی که باعث شد تا مسئله اقتصاد مقاومتی در نظر برخی از دولت ها یا مسئولان به حاشیه برود عدم توجه به وجود دشمن خارجی است و این در حالی است که تلاش برای تحقق اقتصاد مقاومتی بدون این اصل اساساً از حد شعار بیشتر نخواهد بود. وقتی جریانی در کشور به قدرت برسد که توطئه و دشمنی را اساساً توهم فرض کنید چطور می توان از این جریان توقع داشت برای مقابله با آنها اقدام مناسب را پیش بینی و چاره جویی کند؟! وقتی مسئولی اعتقاد دارد که سنگ اندازی ها هم ناشی ازدشمنی نیست و فقط نتیجه سوءتفاهم است، مسلم است که به جای تلاش برای تقویت بنیه داخلی، همتش را بر حل سوءتفاهمات در قالب هایی مثل برجام می گذارد.
7- از دیگر عواملی که باعث شده است تا اقتصاد مقاومتی آن طوری که شایسته و بایسته محقق نشود سوء مدیریت است، یعنی دولتهایی هم داشتیم که واقعا استکبارستیز بودند، دشمن شناس بودند اما در هنگام عمل نتوانستند از توان و بنیه علمی و کارشناسی کشور در جهت استقرار اقتصاد مقاومتی آن طور که باید و شاید موفق شوند، شاید این دولت ها اگر بیشتر بدنه مدیریت اقتصادی خود را تقویت می کردند می توانستند با توجه به عزمی که داشتند حرکتهای بسیار خوبی در تحقق اقتصاد مقاومتی بردارند که مقام معظم رهبری در انتقاد به این دولتها، این مسئله را به سوء مدیریت در مواجهه با تحریم ها تعبیر نمودند.
8- از دیگر مواردی که متأسفانه در تحقق اجرای اقتصاد مقاومتی بسیار مهم است، اهمیت مدیریت واردات وکنترل قاچاق است، اقتصاد مقاومتی بدون تکیه بر تولید ملی و تلاش برای استقلال امری موهوم است و از مهمترین عواملی که به تولید ملی ضربه می زند همین مسئله قاچاق است که اتفاقا رهبری به صورت مجزا در دیدار اخیرشان با نمایندگان مجلس ازلزوم توجه جدی به آن صحبت کردند. مسئله واردات و قاچاق با توجه به سودهای کلان و بعضا گلوگاه های فسادی که ایجاد میکنند حتما باید با عزم قوای سه گانه و به صورت جدی مورد اهتمام قرار گیرد، دولت، مجلس و قوه قضاییه باید به شدت با رانتهای و مفاسدی که در این صحنه رخ میدهد برخورد نمایند.
9- از دلایل عدم تحقق نسبی اقتصاد مقاومتی ضعف فرهنگی در این خصوص است، متأسفانه هنوز فرهنگ اصلاح الگوی مصرف، پرهیز از تجملگرایی، فرهنگ استفاده از تولیدات ملی، خیانت دانستن فعالیت های مخرب اقتصادی، فرهنگ مالیاتی و … در جایگاهی که باید باشد قرار نگرفته است و حال این که این موارد در تحقق اقتصاد مقاومتی و دور شدن از اقتصاد نفتی بسیار مهم و مؤثرند.
10- همان طوری که باید در برابر دشمن نظامی به دقت از توان و صف بندی ها و نقاط قوت و ضعف نظامی خودی مطلع بود، در برابر دشمن اقتصادی هم باید با ایجاد شبکه دقیق و شفافیت اقتصادی تلاش کرد همه فعالیت های اقتصادی کشور اعم از مفیدو مخرب شناسایی و رصد شوند، کشور نیازمند است برای تحقق اقتصاد مقاومتی، مدیریت کند که پول و ارز و منابع به کدام سمت رفته اند، نیازمند است تا جلوی فعالیت های مخرب اقتصادی را بگیرد و یا حداقل مانع فرار مالیاتی فعالیت های زیرزمینی گردد و حال این که با کمال تأسف خود مسئولان از شفافیت اقتصادی استقبال نمی کنند، چگونه از مدیری که حتی از انتشار فیش حقوقیش می هراسد می توان توقع داشت که شفافیت اقتصادی را محقق سازد و این از آن گلوگاه هایی است که به حضور جدی مجلس و نمایندگان پاکیزه که مورد تأکید رهبری بودند نیاز دارد.
11- از دیگر موانع تحقق اقتصادی می توان به تحریف اقتصاد مقاومتی اشاره کرد، متأسفانه برخی از مسئولان اجرایی و اقتصادی کشور تصورات و تعاریف کاملا غلطی از اقتصاد مقاومتی ارائه می دهند و مدلی را که باید درونزا و برون نگر باشد را دقیقا برعکس نمایش می دهند، در نظر ایشان، بدون تعامل با دیگران اقتصاد مقاومتی قابل تحقق نیست و حال این که در مدل اقتصاد مقاومتی، اقتصاد باید به نحوه ای اداره بشود که حتی اگر تمام دنیا شما را تحریم کنند عملا تأثیر خرد کننده ای بر اقتصاد نداشته باشد تا آن تحریم ها اساسا از صرفه و فایده خارج شود و عملا یا تحریمی وضع نشود و یا خیلی سریع با شکست مواجه شود.
12- عامل دیگری که هم در عدم تحقق اقتصاد مقاومتی و هم تشدید آثارش مؤثر بوده است، عامل نفوذ اقتصادی است، مسلما کسانی که از گرا دادن مشکلات کشور به دشمن ابا نکردند، ابایی هم از ایجاد و نگه داشتن نقطه ضعف های اقتصادی برای روز مبادا ندارند، وقتی صادق خرازی از لیست اصلاح طلبانی که به دشمن گرا دادند صحبت میکند، وقتی مکالمات صوتی مهدی هاشمی و نیک آهنگ کوثر حکایت از مأموریت ویژه مهدی هاشمی در لندن برای گرا دادن تحریم ها دارد، وقتی نامه سران فتنه به اوباما با ماهیت دعوت به تشدید تحریما از سوی مسئولان آمریکایی منتشر می شود، وقتی در اوج مشکلات ارزی کشور برخی از شخصیتها مثل حسین فریدون به راه اندازی صرافی بدون مجوز اقدام میکنند، مسلم است که ساختار دفاعی اقتصاد کشور تحت فشار قرار میگیرد، لذا مسئله نفوذ اقتصادی را باید جدی گرفت که البته این امر با همکاری بیشتر مجلس و نهادهای نظارتی بیشتر قابل تحقق خواهد بود.
البته مسلما عوامل دیگری را می توان پیدا کرد که در جامه عمل نپوشیدن منویات حکیمانه رهبری درباره تحقق اقتصاد مقاومتی مؤثر باشند که به همین مقدار بسنده شد. در حالی که رهبری شخصا فاقد جایگاه اجرایی هستند و این چنین از مشکلات بیکاری جوانان اظهار شرمندگی میکند، جا دارد مسئولانی که مستقیما در انجام تکالیف خود در تبعیت از سیاستهای کل نظام در تحقق اقتصاد مقاومتی در اجرا، تصویب قوانین، نظارت و برخورد با متخلفین کم کاری دارند، احساس مسئولیت بیشتری از خود نشان دهند.
95/3/19
8:36 ع
اخیرا مطلبی در نشریه عصر اندیشه به نقل از احمدی نژاد منتشر گردیده که هنوز تکذیب نشده است:
«من هنوز هم او را خالص ترین و زلال ترین فرد می دانم و با او فوق العاده احساس آرامش و راحتی می کنم. متاسفانه خیلی ها درباره او اشتباه می کنند؛ مشایی فردی متدین به آرمانهای انقلاب و فوق العاده ساده زیست است و ارادت من به او همیشگی است.»
نگاهی به اظهارات مشابه احمدی نژاد درباره مشایی، نشان میدهد که نه این سخنان خیلی عجیب است و نه انتظار برای تکذیب آن خیلی منطقی، که برای یادآوری به برخی از موارد مشابه این سخنان اشاره می کنیم:
در حکم انتصاب مشایی به عنوان معاون اول ریاست جمهوری:
«اینجانب جنابعالی را انسانی خودساخته و مؤمن، دلباخته حضرت صاحب الزمان (عج) و با تعهدی آگاهانه و عمیق به خط نورانی ولایت و مبانی جمهوری اسلامی و خدمتگزاری توانمند و صدیق به ملت الهی و عزیز ایران میشناسم… امیدوارم همچون گذشته با توسل بر خدا و توسل به حضرت امام عصر(عج) و عشق عمیق به ایران با توانی مضاعف به اهداف بلند ایران اسلامی موفق و سربلند باشید.»(88/04/27)
در حکم انتصاب مشایی به سمت مشاور و رئیس دبیرخانه جنبش عدم تعهد:
«اینجانب جنابعالی را انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزشهای الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند می شناسم و آشنایی و همکاری با شما را برای خود هدیه ای الهی و افتخاری بزرگ می شمارم.» (91/09/11)
در مراسم ملی نوروز در تجلیل از اسفندیار رحیممشایی:
«در این مراسم از فرزند برومند ملت ایران تجلیل شد. برای من سخن گفتن از جناب مهندس مشایی سخت است. باید شهادت دهم این مرد، دلی پاک و زلال دارد. مردی است مهربان و عاشق تمام انسانها و ایمانی دارد به استواری دماوند. من افتخار آشنایی با ایشان را در 27 -28 سال قبل داشتم واین آشنایی با عنایات خداوند بر این بنده کوچک ادامه یافته است. من ایشان را مدیری مسلط و مدبر میدانم. ایشان مرد هنر و مرد عشق است ،با تلاش استثنایی ایشان و نقشآفرینی فوقالعاده آقای مشایی در یک دوره کوتاه چند برابر دولتهای گذشته تاریخ و میراث ایرانیان ثبت جهانی شد. ایشان برای همه برادری دلسوز است، من ندیدم کسی با ایشان ملاقات کند و بدون اراده قبلی شیفته ایشان نشود، شیفته اخلاق، منش و بزرگی ایشان؛ آقای مشایی صاحب اندیشه است، صاحب نظریه است. در زمینههای گوناگون و اساسی جهان و انسان و رابطه انسان با خدا و مدیریت جهانی صاحب نظر است، بر خودم وظیفه میدانم به نمایندگی از ملت ایران از ایشان تقدیر کنم. البته من برای نصب نشان فرهنگ از ایشان اجازه گرفتم که آیا اجازه میدهید آن را نصب کنم و آن را جزو افتخارات خود میدانم که علیرغم تمام ناملایمات، خداوند متعال این توفیق را به بنده داد که بنده به نمایندگی از ملت از یک فرزند برومند ملت تجلیل کنم. من حق خود را در یک کلمه خلاصه میکنم اگر من بخواهم آقای مهندس مشایی را در یک کلمه معرفی کنم ایشان مردی بهاری بهاری بهاری است.» (91/12/20)
درکنار این تمجیدها، احمدی نژاد کوشید تا مشایی را به عنوان رئیس جمهور آینده به کشور تحمیل کند، در حالی که رهبری مخالفت خود را با معاونت اولی مشایی اعلام کرده بود و با توجه به حساسیت هایی که بابت سخنان بعضا نسنجیده مشایی ایجاد شده بود، احمدی نژاد احتمال رد صلاحیت وی را می داد و به همین دلیل، او هم مثل هاشمی و اصلاحاتی ها برای فرار از نظارت استصوابی شورای نگهبان از واژه «انتخابات آزاد» استفاده کرد و در روز ثبت نام مشایی به عنوان نامزد ریاست جمهوری در ستاد انتخابات وزارت کشور گفت:
«وی فردی مومن، پاک و کارآمد است او عمیقا باورمند به ارزشهای الهی و اصول برآمده از اندیشه امام است و عمیقا به توانمندیهای عظیم ملت ایران باور دارد، مشایی همه قوتهای این دولت و برادر کوچکش احمدی نژاد را دارد و نقاط برجسته و کاملتر و بالاتر از آن دارد. مشایی یعنی احمدینژاد و احمدی نژاد یعنی مشایی؛ انتخابات آزاد است همه سلایق باید بیایند و همه فرزندان پاک ملت ایران که خالصانه و مخلصانه در خدمت ملت اند انتخابات آزاد است و حرفها زده شود و در فضای صمیمی احترام و در نهایت ملت انتخاب خواهد کرد، انتخابات حق ملت است و ملت ما نشان داده است که بهترین انتخاب کننده است، همه باید به انتخاب مردم تسلیم باشند و از منتخب ملت حمایت کنند. من باور دارم ملت بزرگ ایران با خلق حماسه عظیم جایگاه خودش را در جهان ارتقا خواهد داد و رنگ یاس را بر چهره بدخواهانش خواهد پاشید.» (1392/2/21)
95/3/19
8:34 ع
از مشخصه های بارز شخصیتی حضرت امام خمینی (ره)، تکیه ایشان بر وحدت ملی است، ایشان فارغ از تمام وجه تمایزاتی که در اقوام و مذاهب ایرانیان وجود داشت، توانست وحدت ملی را به یک اصل قطعی و حتمی در ایران تبدیل کند به نحوی که ضمن وجود اصالت های قومی و مذهبی، همه پذیرفته بودند که باید در کنار هم و در برابر دشمنان خارجی و بدخواهان ایران قیام و مقابله کنند؛ مقام معظم رهبری در سخنرانی که در 14 خرداد سال گذشته در حرم امام خمینی(ره) داشتند در خصوص این مشخصه حضرت امام اینچنین فرمودند:
«توجه به توطئه های تفرقه افکن، چه تفرقه بر اساس مذهب شیعه وسنی، چه تفرقه بر اساس قومیت ها ]از خطوط اصلی امام بود[، تفرقهافکنی یکی از سیاست های قطعی دشمن بود و امام بزرگوار ما بررویوحدت ملی و اتحاد آحاد ملت یک تکیه کم نظیر داشت.»
نگاه حضرت امام به مقوله وحدت در حالی بود که حتی برخی از علما و فضلای کشور در تنور اختلافات شیعه و سنی می دمیدند و در حالی که نگاه تمرکزگرایانه حکومت ستم شاهی باعث شده بود که اقوام و قومیت ها نیز بعضاً مهجور و مورد تحقیر قرار گیرند. ولی امام توانست همه ملت ایران از اقوام و مذاهب مختلف را با یکدیگر متحد کند و پس از پیروزی انقلاب هم این اتحاد را تقویت نماید، نگاهی به رزمندگان و شهدایی که از قومیت ها و مذاهب مختلف اسلامی و حتی غیر اسلامی که در پای انقلاب و دفاع مقدس حاضر شدند نشانه خوبی برای وجود چنین اتحادی است. اتحاد در مقوله ای مثل اختلافات مذهبی شیعه و سنی در نوع خود بی سابقه بود و تحولی شگرف در این عرصه ایجاد کرد، تحولی که با استقبال بسیاری از علمای شیعه و سنی همراه شد.
با توجه به اهمیت وحدت ملی، این ستون هم مانند تمام ستون های انقلابی مورد هجمه موریانه های ضد انقلاب قرار گرفته است و برخی با تحریف و برخی با مقابله به مثل عملی تلاش میکنند تا این ستون سترگ را سست کنند؛ نگاهی به برنامه های آمریکا در منطقه و تلاش برای ایجاد نقشه جدید خاورمیانه براساس قومیت های موجود در منطقه مانند کرد و عرب و ترک نشان می دهد که ایشان بیکار ننشسته اند و برای چندپاره کردن ایران عزیز به هر حربه ای دست می زنند. ایشان برای تشدید درگیری های قومی، از عوامل مذهبی هم استفاده می کنند و تلاش می کنند تا این دو را تا حد ممکن به صورت تلفیقی علیه وحدت ملی مورد استفاده قرار دهند.
در میان کسانی که با رویکرد وحدتی انقلاب، امام خمینی و امام خامنه ای مخالفت و مبارزه می کنند، افرادی وجود دارند که معمم و حتی بعضا مرجع هم هستند، اما قادر به درک برکات وحدت مسلمین در برابر کیدهای دشمنان اسلام نیستند، متأسفانه نا دیده گرفتن اشتراکات دینی و تمرکز بر اختلافات مذهبی تا حد تکفیر و عداوت، عاملی است که در جهت مقابله با وحدت مسلمین و وحدت ملی عمل می کند و در هر دو جریان شیعه و سنی تکفیری وجود دارد. این افراد نا آگاه و بعضاً خائن از یک سو در برابر همدیگر و در برابر انقلاب اسلامی ایران و رویکرد وحدت گرایانه اش می ایستند و از طرف دیگر حواسشان نیست که این رفتارشان چگونه در جبهه دشمنان جدی اسلام ایجاد شور و شعف و رضایت می کند.
با کمال تأسف می بینیم که جریانات تکفیری مذهبی به لحاظ رسانه ای و حتی مادی از سوی آمریکا و غرب مورد حمایت هستند و همه این جریانات در برابر انقلاب و امام و رهبری تقابل دارند. ایشان طوری وانمود می کنند که انگار امام و انقلاب دنبال انکار اختلافات مبنایی شیعه و سنی بوده اند و این در حالی است که اصلا اینطور نیست، بلکه امام خمینی و انقلاب اسلامی محل و شیوه بحث درخصوص اختلافات را به نحوی که به تقابل علنی و دشمنی تبدیل شود را صلاح نمی دانند بلکه آن را در قالب های علمی و شیوه های تخصصی تجویز می کنند. انقلاب و امام خمینی(ره) کوشیده اند تا مظاهر اختلافی را که بعضا با توهین و جسارت به مذاهب دیگر انجام میشد را طرد نمایند، اما جریانات تفرقه گر تمام تلاشش را می کند تا با برگزاری مراسمات به اصطلاح مذهبی تحریک آمیز، موجب تفرقه بیشتر و حتی اقدامات انتحاری و تروریستی توسط عناصر تکفیری گردد.
نگاهی به عناصر رنگارنگی که در جبهه ضد وحدت مشغول تلاشند، اثبات می کند که مقوله وحدت ملی همچنان به توجه و اهتمام جدی در تمام شئون حکومتی و اجتماعی نیاز دارد، تلاش شبانه روزی رسانه های ماهواره ای که در خدمت تکفیری های سنی و شیعه و با حمایتهای آمریکا و انگلیس مشغول کار هستند و گل به خودی های برخی از علما و حتی مراجعی که رسماً انقلاب، امام و رهبری را بابت سیاستهای وحدتی محکوم می کنند، اثبات می نماید که باید سایر مراجع و رسانه های کشور هر چه بیشتر در برابر این گونه تحرکات و موضع گیری ها حساس باشند و با سکوت خود به اظهارات ضد وحدتی کمک ننمایند، البته برخی از مراجع عظام به خوبی در این صحنه فعال هستند ولی برخی از مراجع که از قضا به لحاظ سیاسی مورد حمایت جریانات اصلاح طلب و لیبرال هستند، رسماً سیاست های وحدتی را به شدت تکفیر می کنند.
95/3/17
11:24 ص
از عواملی که باعث شده است تا اقتصاد کشور در برخی از بخش ها رانتی و فاسد باشد می توان به چند مورد اشاره کرد:
1- فشارهای تحریمی بر کشور که باعث شده اند تا کشور برای دور زدن تحریم ها به دادن امتیازات خاصی در حوزه های واردات اقلام ضروری و فروش نفت دچار شود.
2- قوانین مبهم که باعث میشوند امکان سواستفاده، سهم خواهی و امتیازی دهی دراقتصاد بین باندهای ثروت و قدرت رایج گردد و تا وقتی که قوانین قاطع و ضد فساد تنظیم نشوند، عملا امکان فساد هم وجود خواهد داشت؛ قوانین باید به صورت مستمر برای بستن راه فساد به روز بشوند و دربرابر روشهای نوین فساد راهکار مقابله داشته باشند.
3- ساختارهای اشتباه اداری به خصوص در نهادهای مهم و اقتصادی از عوامل رسوخ فساد در آنهاست، ساختارهایی که افراد سالم را بر نمی تابد و در نهایت یا آنها را پس میزند و یا دچار فاسد می کند.
4- ضعف مفرط در ارگانهای نظارتی، با وجود این همه ارگان نظارتی و اطلاعاتی و بروز برخی از موازی کاری ها، عدم جدیت ها و سیاسی کاری ها باعث می شود تا خروجی نهادهای نظارتی آنطوری که در راستای مبارزه با فساد باشند، نیستند.
5- عزم غیر جدی قوای سه گانه در مبارزه با فساد که بارها مورد عتاب رهبری نیز قرار گرفته است تا حدی که بعضا باید گفت با دستمال کثیف نمی توان جایی را تمیز کرد.
6- عدم تمایل مسئولان و دولتمردان به شفافیت اقتصادی تا حدی که موجب افشای میزان دریافتی ها و دارایی های ایشان و اقوام و منتسبان سیاسی شان و اشتباهات اقتصادی شان نشود و این مسئله باعث شده است تا عملا شفافیت اقتصادی از دغدغه های جدی مسئولان کشوری نباشد.
7- برخورد سیاسی در مبارزه با فساد به نحوی که برخی از مفسدان به دلیل نزدیکی به برخی از جریانات سیاسی، حتی بعد از اثبات مفاسدشان از طرف دستگاه های نظارتی و قضایی، همچنان مورد حمایت و حتی قهرمانسازی قرار میگیرند که این امر برای فاسد و مفسد ایجاد حاشیه امنیت می کند.
95/3/17
11:23 ص
از مشخصه های شخصیتی بارز حضرت امام خمینی که در سخنرانی 14 خرداد 1394 مقام معظم رهبری که با هدف مقابله با تحریف این شخصیت برجسته بیان گردید، «اعتقاد به استقلال ملی و رد سلطه پذیری» بود که در این خصوص فرمودند:
«استقلال یعنی آزادی در مقیاس یک ملت. اینی که بعضی در زبان یا در شعار، دنبال آزادی های فردی باشند، اما علیه استقلال کشور حرف بزنند، این یک تناقض است.»
مسلما این ویژگی چه در شکل گیری انقلاب و چه پس از آن در تدوین قانون اساسی و تأسیس جمهوری اسلامی نقش ویژه ای داشته است چرا که از عوامل اساسی برانگیختگی امام خمینی و مردم نسبت به حکومت ستم شاهی و سپس نسبت به استثمارگران، استکبارگران و در رأس آن ها آمریکا، انگلیس و شوروی و از اصول بسیار مهم قانون اساسی تحت عنوان قاعده نفی سبیل و اهتمام به مسئله استقلال ملی بوده است؛ قاعده نفی سبیل اساسا هر امری که باعث تسلط بیگانگان بر کشور گردد را مطرود می داند و می گوید خداوند هیچ راهی را برای تسلط بیگانگان و کفار بر مسلمین باز و مجاز نکرده است و چه راهی باز تر از اتوبان وابستگی و نفی استقلال ملی؟!
در درک مفهوم استقلال لازم است که به تمام ابعاد آن اعم از فرهنگی، اقتصادی و سیاسی توجه داشت و الا هر کدام از این عوامل اگر کمرنگ شوند، کلیت استقلال را دچار اضمحلال خواهد نمود. کشوری که فرهنگش را کورکورانه از دیگران وام گیرد، مسلما با تغییر سبک زندگی و اصول فکریش به سمتی خواهد رفت که اقتصاد و سیاست وی نیز تحت الشعاع قرار گیرد و کشوری که استقلال اقتصادی را وانهد، به زودی به خاطر وابستگی و ضعفی که در او ایجاد می شود، در سیاست و فرهنگ هم تابع و وابسته خواهد شد و اگر کشوری نیز در سیاستش وابسته باشد، باید بداند که به تدریج مناصب مهم حکومتی توسط عوامل وابسته، نفوذی و خودفروخته تسخیر و عملاً کشور به صورت یک مستعمره سیاسی، فرهنگی و اقتصادی درخواهد آمد.
از مظلوم ترین خصوصیات شخصیتی حضرت امام خمینی در عصر حاضر همین بحث استقلال ملی و رد سلطه پذیری است، متأسفانه تیغ تیز تحریف در خصوص این مقوله سالهاست که با نظریه پردازی، بسترسازی و برنامه های عملی زخم هایی بر پیکر استقلال کشور وارد کرده است تا حدی که برخی از عناصری که طی سالهای اخیر به اسم اصول مدیریت و اقتصاد، کتاب ها و مقالات متعددی در به سخره گرفتن مفهوم استقلال منتشر کرده اند، هم اکنون در مناصب بالای تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرایی کشور قرار گرفته اند. لیبرال های اقتصادی که جایگاهی در حکومت یافته اند می کوشند تا واژه استقلال را منافی آزادی قرار دهند و به این بهانه آن را نفی کنند و حال این که انقلاب با شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و تقدم استقلال بر آزادی به پیروزی رسید.
با کمال تأسف باید بگوییم که عده ای از صاحبان قدرت و نفوذ در کشور در تلاشند تا مفهومی مثل «استقلال» را با واژه ای به نام «تعامل» مخالف نشان دهند و می کوشند آن را با عبارت «تعامل با دشمن» به حاشیه ببرند، تلاش میکنند استقلال را به معنی «دیوار کشیدن به دور» خود که البته تعریفی غلط و من درآوردی است معرفی کنند، می کوشند تا استقلال را امری غیرمقرون به صرفه و «پرهزینه» جلوه دهند و بعضا هم سعی می کنند تا با ادبیات «نمی توانیم» استقلال را «غیر ممکن» و خارج از حد توان کشور معرفی کنند، خلاصه این افراد با هر شیوه و روشی تلاش می کنند تا واژه استقلال که از کلیدی ترین شعارها و آرمان های انقلاب اسلامی و قانون اساسی است را به حاشیه ببرند.
مظلومیت واژه استقلال و نفی سلطه خارجی در سالهای اخیر بیشتر هم شده است که دلیلش تمرکز خاص دشمنان قسم خورده انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) برای استفاده از حربه های اقتصادی و تحریم است، تا آن جا که در حمایت از فتنه 88 و با همراه کردن برخی از کشورها به آن بهانه، کوشیدند تا سخت ترین تحریم های تاریخ را بر ایران تحمیل کنند به نحوی که مقام معظم رهبری از آن به «جنگ اقتصادی» یاد کردند و این شرایط در حالی بود که سال ها، مستمراً بر مقوله هایی مانند «دوری از اقتصاد نفتی»، «جهاد اقتصادی»، «اصلاح الگوی مصرف»، «اقتصاد مقاومتی»، «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» و… تأکید زیادی داشتند و مطمئناً اگر آن توصیه ها جدی گرفته می شد کشور در برابر سخت ترین تحریم ها واکسینه می گردید.
تزلزل برخی از مسئولان کشور در برابر تحریم های اقتصادی باعث شد تا سستی های مدیریتی به پای قدرت تحریم نوشته شود و دشمن این حربه را موثر بیابد و از آن برای تأمین نظراتش در حوزه های هسته ای، موشکی، نظامی، منطقه ای، داخلی، سیاسی، حقوقی و … به کار گیرد و عملاً از هویج رفع تحریم به جای چماق تهدید نظامی استفاده نماید و در چنین شرایطی تنها عاملی که می تواند کشور را در برابر این حربه مقاوم کند، اهتمام واقعی به استقلال ملی و اقتصاد مقاومتی است، مسئله ای که به همت خاص دولت، مجلس، بانک ها، نخبگان و مردم نیاز دارد و اگر امسال که سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل است هر یک از اینها بتوانند به نقش خویش در استقلال، حمایت از تولید، خودکفایی، اصلاح الگوی مصرف، توجه به مصرف تولید ملی، کنترل واردات و قاچاق، صرفه جویی، دور شدن از اقتصاد نفتی و… بپردازند، مطمئناً اهرم تحریم هم مانند حربه های نظامی و سیاسی به طور کامل خنثی خواهد شد و این بیش از هر چیزی نیازمند اصلاح فکر در تمام شئون حکومت و جامعه برای بازگشت به شعار مهم و حیاتی امام خمینی(ره) و انقلاب و قدر دانستن نعمت های عظیم الهی اعم از منابع طبیعی و معدنی عظیم، هوای چهارفصل، آب و زمین مناسب، نیروی جوان و متخصص و… است.
95/3/17
11:21 ص
نزدىک به سه دهه از فوت امام خمىنى(ره) گذشته است و برخى از افراد به دلىل بغض قدىمى از امام و ىا خستگى از ادامه انقلاب، مى کوشند تا شخصىت و مشخصه هاى اصىل انقلابى حضرت امام را دچار تحرىف نماىند که اىن امر در سخنرانى مقام معظم رهبرى در 14 خرداد سال گذشته، به عنوان ىک خطر جدى معرفى شد و خود اىشان به تبىىن 7 وىژگى مهم شخصىت امام پرداختند که ىکى از اىن وىژگى ها «مخالفت صریح با جبهه ی قلدران بین المللی و مستکبران» بود که در همىن خصوص مقام معظم رهبرى فرمودند:
«امام با مستکبرین سر آشتی نداشت، واژه شیطان بزرگ برای آمریکا، یک ابداع عجیبی از سوی امام بود، وقتی شما یک دستگاهی را، شیطان دانستید، معلوم است که باید رفتار و احساسات شما، در مقابل او چگونه باشد، امام تا روز آخر نسبت به آمریکا، همین احساس را داشت و عنوان شىطان بزرگ را هم به کار مى برد.»
بازخوانى اىن وىژگى امام خمىنى از چند جهت بسىار مهم است:
همه عوامل فوق نشان مى دهد که بحث استکبارستىزى و آمرىکا ستىزى هم در نص سىره امام خمىنى کاملا متواتر و غىر قابل انکار است و هم حفظ انقلاب بدون اىن وىژگى تقرىباً غىر ممکن است چرا که عقب نشىنى در برابر آمرىکا و باز کردن گارد در برابر او، موجب لطمات سنگىنى به کشور و انقلاب خواهد شد.
95/3/17
11:14 ص
در سیر بررسی مشخصه های مهم شخصیتی حضرت امام خمینی(ره) در کلام مقام معظم رهبری به عامل «اعتقاد به اراده و نیروی مردم و مخالفت با تمرکزهای دولتی» می پردازیم، ایشان درباره این مشخصه حضرت امام خمینی علیه الرحمه در سالروز وفات حضرت امام در سال گذشته این چنین فرمودند:
«در آن روزها، سعی می شد به خاطر یک برداشت نادرست، همه ی کارهای اقتصادی کشور به دولت موکول شود، امام بارها و بارها هشدار می داد، در مسائل اقتصادی، نظامی، سازندگی کشور، تبلیغات و بالاتر از همه انتخابات کشور به مردم اعتماد داشت.»
همانطوری که در سخنان رهبری آمده است، اگر چه در ابتدای انقلاب و به خصوص به واسطه حضور برخی از طبقات مارکسیست در میان انقلابیون، تلاش زیادی شد تا شیوه حکومت به سمت حکومت های مارکسیستی، با تمرکز همه چیز در دستان دولت و کنترل کامل همه امور توسط دولت هدایت شود، لیکن امام با هدایت و جهت دهی مناسبی که داشت از تحقق این هدف ممانعت نمود، عملاً امام خمینی نگذاشت تا شیوه ای که به اراده، نیروی مردم و مالکیت و سرمایه ایشان احترام نمیگذاشت و تلاش می کرد تا همه شئون جامعه را در ید قدرت حکومت قرار دهد. امام خمینی (ره) اگر چه مخالف خوی کاخ نشینی و حامی محرومین بود، ولی این مخالفت را با سیاستهای کمونیستی و تمرکز همه امور در دستان دولت دنبال نکرد، سیاست دقیقی که با شکست جبهه کمونیست در قطب کمونیست جهان، شوروی، درستی اش به خوبی اثبات شد، امام خمینی با امضای قانون اساسی که مورد تأیید مردم نیز قرار داشت، جهت گیری اقتصاد کشور را به سمت مردمی شدن، احترام به مالکیت و کمترین دخالت در آن حرکت داد و این طور بود که امام خمینی، اقتصاد کشور را مردمی نگاه داشت.
مهمتر از مردمی بودن اقتصاد، مردمی بودن سیاست و حکومت بود که امام خمینی(ره) به آن اهتمام داشت ولی همانطوری که مردمی شدن اقتصاد کشور با مخالفانی و مخالفت هایی مواجه شد، مسئله مردمی بودن حکومت و سیاست نیز مخالفان خودش را داشت. برخی از طبقات مذهبی و عالمان بزرگوار دینی گمان میکردند با تشکیل حکومت اسلامی و نه جمهوری اسلامی، میتوان احتمال اشتباه و انحراف در حکومت داری را به حداقل رساند ایشان شاید به درستی می پنداشتند که اگر مردم در همه امور دخالت داده شوند احتمال انتخاب های اشتباه بیشتر از شرایطی باشد که خود ولی فقیه نسبت به این انتخابها عمل کند اما این عالمان به امر مهمی به اسم مقبولیت حکومت و همراهی مردم با آن توجه نداشتند، لیکن امام خمینی(ره)بسیار مترقی و آینده نگر تر می اندیشید، او هم مقبولیت نظام را با توصیه به تشکیل جمهوری اسلامی تضمین کرد و هم میزان مشارکت و همکاری مردم با انقلاب را در سالها و دهه های بعد و با وجود کوران حوادث و مشکلات حفظ کرد.
امام خمینی(ره) توانست در عین حفظ مشروعیت قوانین و انتخابات ها، مقبولیت مردمی آنها را نیز حفظ کند و این امر حقیقتاً در نوع حکومتهای مذهبی بی سابقه بود، اصلی که توسط برخی نظریه پردازان به مردمسالاری دینی تعبیر شد و توانست سال به سال بر استحکام بنای این حکومت بیفزاید و حال این که اگر مقبولیت در نظام و قوانین تعبیه نشده بود به راحتی به واسطه رسانه های متعدد دشمنان نظام از سوی ایشان تحریک می شدند تا انقلاب اسلامی ایران، استبدادی به نظر برسد، امری که حتی هم اکنون نیز برای آن تلاش می کنند اما حضور گسترده مردم در پای صندوقهای رأی و مشارکت بالا در انتخاباتهای مختلف و متعدد و راهپیمایی های پرشور در یوم الله های انقلاب، اجازه به ثمر رسیدن چنین ترفند شومی را به ایشان نداد.
امام خمینی(ره) نه تنها به لحاظ نظری و قانونی، اراده و نظر مردم را در ساختار حکومت تثبیت نمود بلکه در عمل نیز به اراده و عزم مردم اهتمام ویژه داشت، امام خمینی (ره) به واسطه احترامی که به رأی مردم می گذاشت تصمیمات ایشان را حتی با وجود این که با نظرات خودش در تضاد بود می پذیرفت و تا قبل از این که خود مردم متوجه ماجرا نمی شدند نسبت به اعمال نظر و حتی بیان نظر خودداری می کردند که نمونه اش را در خصوص پذیرفتن برخی از انتخاب های مردم شاهد بودیم، مواردی که بعدها در نامه به آیت الله منتظری به آنها اذعان فرمودند.
نگاهی به مشی مقام معظم رهبری در خصوص همین توجه و احترام به خواسته های مردم نشان می دهد که ایشان چه در اجرای اصل 44قانون اساسی در جهت مردمی تر کردن اقتصاد و چه در حراست از نظر و رأی و خواست مردم در اداره سیاسی کشور بسیار ملتزم هستند تا حدی که تا آخرین حد پای رأی مردم در انتخابات 88 ایستادند و در سال 92 نیز به خاطر رأی 7/50 درصدی که تفکر مذاکره با آمریکا رأی آورد، به این تفکر مجوز نرمش قهرمانانه داد تا نظر مردم فرصت بروز پیدا کند و این در حالتی بود که نظر شخصی خودشان چیزی برخلاف این مجوز بود و این نشان می دهد که امام خامنه ای هم به مانند امام خمینی(ره) به رأی و اراده و نظر مردم التزام واقعی دارند.