94/10/27
7:43 ع
باتوجه به تکذیب ادعای عذرخواهی آمریکا از ایران بابت تجاوز سربازان آمریکایی به آب های ایران، برخی سایتها و رسانه ها مثل رادیو فردا (http://www.zqz.ir/792898) این خبرکذب را به سپاه منتسب کردند، ولی با رجوع به مصاحبه سردار فدوی (فرمانده نیروی دریایی سپاه)، مشخص می شود که ظریف به ایشان گفته از آمریکا تقاضای عذرخواهی داشته و ایشان هم عذرخواهی کرده اند.
سردار فدوی در این خصوص می گوید:
«تقریباً از همان اوایل کار تماسهای دیپلماتیک برقرار بود ما با عزیزان در وزارت خارجه آقای ظریف در تماس بودیم و شرح ماجرا داشتند مشخص بود که آقای کری تماس گرفته با آقای ظریف و درخواست آزادی تفنگداران داشته و آقای ظریف هم موضع بسیار قوی و محکمی داشتند راجع به اینکه اینها در آبهای سرزمینی ما داشتند و باید عذرخواهی کنند، این روند انجام شده و نیروی دریایی سپاه به محض دستور از سلسله مراتب خود، اقدام به دستوری که خواهد رسید خواهد کرد.» (http://www.zqz.ir/968732)
اظهارات جو بایدن (معاون رئیس جمهور آمریکا)، در مصاحبه با شبکه CBS:
«آیا برای مشکل پیش آمده برای قایق، باید عذرخواهی کنیم؟!! البته درخواستی هم مبنی بر عذرخواهی نیز وجود نداشت.» (http://www.zqz.ir/246475)
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با تکذیب عذرخواهی کری از ظریف گفت:
«جان کری فقط از ایرانیان تشکر کرده است.» (http://www.zqz.ir/854564)
نتیجه: به نظر می رسد کلید طلایی این تناقضات در دست آقای ظریف باشد، بالاخره به عنوان یک مسئول مملکتی، حالا که برخلاف نهی رهبری درباره مذاکره با آمریکا، مدام با اوباما در خصوص مسائل مختلف در تماس تلفنی است، در خصوص تناقضات بین اظهارات ظریف با مسئولان آمریکایی شفاف سازی نماید.
94/10/27
7:41 ع
شبهه:
کاش به جاے حجاب…
حیا اجبارے بود
داشتن شرف اجبارے بود
راستے درستے اجبارے بود
کاش معرفت وجدان هم اجبارے بود.
پاسخ شبهه:
در گام اول ممکن است برخی بگویند این متن شبهه نیست در صورتی که این نوشته تلاش میکند تا حیا و حجاب را از هم جدا نشان دهد و اهمیت حجاب را زیر سایه مفهوم حیا انکار کند، پس از این لحاظ شبهه ای علیه حجاب تلفی میگردد.
اگر مقوله حیا را یک مقوله ذهنی و اعتقادی بدانیم، مقوله حجاب، تبلور یافته این مفهوم در پوشش و چگونگی ظاهر شدن در جامعه و در برابر نامحرم است، کسی که حیا دارد می تواند به راحتی حجاب را برخود گزیند و سختی هایش را هم با جان و دل پذیرا باشد و کسی که حیا دارد نمیتواند از طعمه چشم چرانها قرارگرفتن بابت پوشش نامناسبش راضی باشد و کسی که حجاب دارد اگر این حجابش با حیا همراه نباشد، عملا به مانند کسانی میشود که انگار به زور برسرشان چادر گذاشته اند ولی با لباس محرک و رفتار زننده، حیای مناسبی از خود نشان نمی دهند. پس حیا انسان را به حجاب رهنمون می کند و حجاب بدون حیا ماندگاری و اثرگذاری ندارد و جدا کردنشان ازیکدیگر اساسا غلط است.
ایراد دیگر شبهه نیز این است که شرف، راستی و معرفت را جایگزین حجاب می داند درصورتی که این مقوله ها نیز مانند حجاب و حیا، عوامل تعیین کننده برای رشد و کمال انسان هستند و هیچ تناقضی باهم ندارند که یکی به جای دیگری برگزیده شود.
94/10/23
8:21 ص
سؤال: مقام معظم رهبری از کسانی که حتی شخص ایشان و نظام را قبول ندارند، دعوت کردند در انتخابات شرکت کنند، این چگونه قابل توجیه است؟!
مقدمتاً به این بخش از سخنان رهبری (94/10/19) توجه کنیم:
«تأکید میکنیم، اصرار میورزیم بر اینکه مردم همه شرکت کنند در انتخابات و من بارها این را قبلاً گفتهام -حالا چندبار یادم نیست- که حتّی آن کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند. ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد، عیبی ندارد امّا انتخابات مال رهبری نیست، مال ایران اسلامی است، مال نظام جمهوری اسلامی است. همه باید بیایند در انتخابات شرکت کنند؛ این موجب میشود که نظام جمهوری اسلامی تقویت بشود، پایداری آن و ماندگاری آن تأمین بشود، کشور در حصار امنیّت کامل باقی بماند -که خب بحمدالله امروز هست- این موجب میشود که ملّت ایران در چشم ملّتهای دیگر آبرو پیدا کند و اعتبارش بالا برود؛ در چشم دشمنانش ابّهت پیدا کند ملّت ایران؛ انتخابات این است. بنابراین اصل انتخابات حضور مردم در پای صندوقهای رأی و رأی دادن آنها است. همه باید شرکت کنند؛ شرکت در انتخابات آبروی نظام جمهوری اسلامی است، آبروی اسلام است، آبروی ملّت ایران است، آبروی کشور است. این مسئلهی اوّل است.»
دعوت همگانی رهبری به انتخابات از این جهت است که حضور پرشور مردم در انتخابات، موجب تقویت حصار امنیت کشور و اعتبار ملت و کشور ایران میشود و این ها حتی برای کسانی که شخص رهبری یا نظام را قبول ندارند ولی به کشور، امنیت و اعتبارش اهمیت قائلند، قابل توجیه است؛ ایشان به همه میگویند، چه برای جمهوری اسلامی، چه برای آبرو و امنیت کشور، چه به منظور آبروی اسلام، چه برای اعتبار ملت ایران در انتخابات شرکت کنند.
94/10/23
8:11 ص
باتوجه به این که هنوز برخی از حامیان آقای زنگنه و مهدی هاشمی، کرسنت را فارغ از مفاسدی که در آن رخ داده است تطهیر میکنند و در جهت منافع ملی برمی شمارند، نظر شما را به اظهارات آقای روحانی درباره کرسنت در نامه ای که به رئیس جمهور وقت نوشته بود جلب میکنم :
«عمل از طریق واسطه، عقد قرارداد طولانی با شرکت غیر معتبر که در سنوات قبل نیز عملکرد ضعیفی داشته و حقوق ایران را در میدان نفتی مبارک نادیده گرفته است، قیمت و شرایط قراردادی در مقایسه با منطقه بسیار پایین و نامطلوب است»
وقتی آقای روحانی، زنگنه را به عنوان وزیر نفت پیشنهاد میدهد بسیاری از منتقدان به استناد همین نامه، زنگنه را که در زمان وزارتش قراردادهای متعدد مفسده انگیز نفتی مثل کرسنت و استات اویل و توتال و دارخوین و … منعقد شده بود را فاقد صلاحیت وزارت دانستند ولی آقای روحانی اینطور جواب دادند:
«از زمان شورای عالی امنیت ملی با ایشان همکار بودم. برخی رسانه?ها ایرادی در این زمینه گرفته اند. نویسنده آن نامه که به بنده نسبت می?دهند، خودم هستم. آن موضوع ربطی به صلاحیت ایشان ندارد. وزارت نفت نیازمند دیپلماسی گسترده?ای است و بی تردید زنگنه جزء بهترین?ها هستند و به تعبیری بهترین است که می تواند در این شرایط حساس این مسئولیت را بپذیرد.»
نتیجه این که اولاً آقای روحانی نامه شان در خصوص کرسنت را رد نکرده اند و ثانیاً این که مفاسد نفتی گسترده ای که در زمان زنگنه رخ داده را ناشی از سوءمدیریت ایشان معرفی نمی کنند و ایشان را بهترین گزینه برای امروز معرفی میکنند و با این وجود، از منتقدان توقع دارند طرح تیپ قراردادهای جدید نفتی را مفسده انگیز ندانند.
94/10/23
8:8 ص
باتوجه به اظهارات دو روز پیش ظریف مبنی بر این که در انتخابات دخالت ندارد، نگاهی به اشارات و شواهد انتخاباتی فعالیت های ظریف در طول دوره مسئولیت وی در خصوص مذاکرات می نماییم:
– ظریف در سال 2004 و در مذاکرات سعدآباد در حالی که در گوشهای در حال مذاکرات محرمانه با محمد البرادعی بود (غافل از این که دوربین در حال ضبط اظهارات وی است)، نگرانیهای جریانی و حزبی خود را با البرادعی در جریان گذاشت و گفت:
«اگر غرب با ما توافق نکند رقیب ما انتخابات را میبرد.»
لینک فیلم: http://aparat.com/v/oz62N
– مصاحبه ظریف با هاله اسفندیاری در سال 1393:
«اگر غربی ها قدر فرصت ایجاد شده را ندانند و با دولت آقای روحانی توافق نکنند، مردم 16 ماه بعد در انتخابات مجلس پاسخ آنها را با رای دادن به جریانات غرب ستیز خواهند داد»
لینک فیلم: http://media.snn.ir/Original/1393/07/08/VID10413611.flv
– اظهارات ظریف در کلیپ منتشره در آستانه مذاکرات وین 6:
«با نزدیک شدن به 29 تیر من یک بار دیگر احساس نیاز می کنم که هشدار دهم و بگویم که بازی شاهین – قمری به امید گرفتن امتیاز در لحظه آخر ، نمی تواند نتیجه ای بهتر از سال 1384 بدهد. به تمام کسانی که هنوز فکر می کنند تحریم ها ایران را به پای میز مذاکره کشاند ، فقط می توانم بگویم که تحت فشار قرار دادن نه در طول 8 سال گذشته بلکه در واقع در 35 سال گذشته را امتحان کردید ، این روش ملت ایران را وادار به تسلیم نکرد . نه در حال و نه در آینده هم نخواهد کرد ، ما هنوز فرصت داریم که از این چرخه تشدید شونده خارج شویم .»
لینک فیلم:
http://v.alalam.ir/news/2014/07/03/alalam_635399922940105617_25f_4x3.mp4
– توییت جواد ظریف بلافاصله پس از شکست مذاکرات وین 5:
«دستیابی به توافق جامع هستهای غیرممکن نیست، نیاز است توهمات کنار گذاشته شود، نباید مانند سال 2005 فرصت از دست برود»
http://vatanemrooz.ir/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=4970
– بعد از تویین ظریف، بی بی سی اظهارات ظریف را اینچنین تحلیل می کند:
«این پیام مخاطب خارجی دارد. به نوعی به طرف های مذاکره هشدار می دهد نگذارید اتفاقات 2005 تکرار شود. اتفاق کلیدی 2005 آن بود که پس از یک دوره اتفاقات و مذاکرات، آیت الله خامنه ای بی حوصله شد و مذاکرات را متوقف کرد. بن بست مذاکرات در سال 84 تیم آقای روحانی را از صحنه مذاکرات خارج کرد. ممکن است ظریف به این نکته ظریف هم اشاره داشته باشد که اگر کارها خوب پیش نرود ممکن است این تیم فعلی از صحنه خارج شود».
http://titre1.ir/fa/print/36915
– جان کری (وزیر امور خارجه آمریکا مرداد 94):
«اگر توافق نمیکردیم معلوم نبود در انتخابات بعدی چه بر سر روحانی میآمد»
http://javanonline.ir/fa/news/729475
نتیجه: در نهایت با توجه به درک متقابلی که بین ظریف و کری در خصوص اهمیت انتخابات ایران مشاهده می شود، به نظر نمی رسد مواضعی که بعضاً از سوی این دو نفر به صورت همزمان و متناظر اتخاذ می شود و یا نامه ای که کری در خصوص نحوه اجرای ممنوعیت ویزا (به نحوی که بر اقتصاد ما تأثیر سوء نگذارد) به ظریف می نویسد و یا اظهارات ظریف مبنی بر این که اگر مصوبه کنگره اجرا بشود (ونه این که تصویب بشود) برجام نقض خواهد شد و … بدون هماهنگی در یک اتاق فکر مشترک و در جهت پیروزی انتخاباتی دوستان روحانی، صورت نگرفته باشد.
94/10/23
8:4 ص
فارغ از رفتار زشتی که دولت های جیبوتی و کومور در قطع رابطه با ایران انجام دادند، اما به شخصه تمسخر و تحقیر یک کشورهای کوچک و فقیری مانند جیبوتی و کومور را با آرمان های انقلاب اسلامی ایران منطبق نمی دانم، انتقاد و یا محکومیت در قبال افراد و شخصیت ها و رفتارهایشان امری متعارف و معمول است اما همانطوری که تحقیر قد و شکل افراد اخلاقی به نظر نمی رسد، تحقیر و تمسخر اندازه کوچک و یا جایگاه یک کشور در نقشه و یا فقیر بودنش هم نمی تواند صحیح باشد؛ اصلاً از بدو تشکیل جمهوری اسلامی و طبق فصل سیاست خارجی قانون اساسی، ایران قرار بود ملجأیی برای کشورهای محروم و مستضعف در برابر ظالمان و مستکبران عالم باشد، نه این که به هر دلیلی و با هر بهانه ای مشی خود را به گونه ای زیرسؤال ببرد که وجهه اخلاقی و انسانی خود را در جهان خدشه دار کند.
به نظر شما چه لزومی داشت که آقای نوبخت به عنوان سخنگوی دولت در کنار اظهار بی تفاوتی در خصوص قطع رابطه جیبوتی با ایران،این کشور را طنزگونه و تمسخرآمیز «بزرگ» توصیف کند؟! البته این هم شاید از سیاست های دولت ما باشد که با حرکت به سمت آمریکا و کشورهای اروپایی، عملاً از کشورهای محروم و مستضعف تاحدودی غفلت کرده اند و حال این که این رفتار، به لحاظ انسانی و آرمان های انقلاب، غلط است، همینطور به لحاظ حقوق بین الملل، چرا که همین کشورهای کوچک هم در نهادهای بین المللی حق رأیشان با اغلب کشورهای بزرگ دنیا مساوی است.
شاید ضعف مفرط ایران در استفاده از شورای عدم تعهد که هم اکنون ریاستش را هم برعهده داریم در خصوص مسائل مهم منطقه و جهان نیز، یکی دیگر از نمودهای وادادگی صحنه دیپلماسی با کشورهای غیر مستکبر و غربی باشد و چه بسا اگر در حوزه کشورهای کوچک و ضعیف اعم از آفریقایی یا آمریکای جنوبی کم کاری نمی کردیم، می توانستیم با سیاست فعال خارجی خود، کشور جیبوتی را در راستای سیاستهای انقلاب و در برابر عربستان سعودی قرار دهیم.
در میان افرادی که این عبارات تحقیر آمیز و یا تمسخرآمیز را در قبال جیبوتی یا کومر و امثالهم به کار می برند ورود افرادی مثل آقای شریعتمداری سردبیری کیهان و یا سایر رسانه های انقلابی جای انتقاد دارد، به راستی آیا باید برای تسکین بغض فروخورده و روح آزرده مردم عزیز و غیور ما که سالهاست مستقیم و غیرمستقیم از دست عربستان و دستگاه دیپلماسی ما احساس میکنند به عزتشان خدشه وارد شده است، اقدام به کاری کنیم که منافی آرمانهای امام و انقلاب است؟!
94/10/23
7:53 ص
دیده می شود که برخی اشخاص و رسانه های حامی فتنه، سران محصور فتنه را با شهید آیت الله نمر مقایسه می کنند و حال این که این مقایسه به دلایل مختلفی کاملاً غلط است:
1- اولین فرق فتنه گران ایران و مجاهد عربستان این است که شهید نمر مغضوب آمریکا، اسراییل، عربستان و ایادیشان است و سران فتنه محبوب و امید و تحت حمایتِ آمریکا، عربستان و اسراییل بوده اند.
2- سران فتنه در ایران شورش شان را براساس یک دروغ و تهمت بزرگ به اسم تقلب گسترده پیش بردند ولی آیت الله نمر از ابتدا تا انتها به دیکتاتوری حکومت سعودی منتقد بود.
3- سران فتنه شورشی را بنیان نهادند که هزینه های بسیار سنگینی براموال عمومی و منافع ملی وارد کرد ولی آیت الله نمر هرگز دعوت به اغتشاش و شورش نکرد و هرگز از کسانی که به کشور خسارت وارد میکردند حمایت نکرد.
4- فتنه گران علی رغم خسارات بسیار سنگینی که طی 8 ماه در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به کشور وارد کردند در نهایت با مماشات نظام، ضمن امکان استفاده از مسافرت، ورزش، درمان، مهمانی و …، تنها مشمول حصر امنیتی شدند تا خسارت بیشتری به کشور وارد نکنند، ولی آیت الله نمر تنها بابت نقدکردن و نه وارد کردن خسارات سنگین به کشور و نه بابت گرا دادن به دشمن و نه بابت دعوت به اغتشاش، خیلی سریع با ضرب و شتم بازداشت و ظرف حدود یکسال اعدام گردید.
5- سران فتنه در برابر حکومتی ایستادند که تمام شئون آن اعم از قوانین و مسئولانش با انتخاب مردم مسئولیت یافته اند ولی آیت الله نمر در برابر حکومتی انتقاد کرد که پادشاهی بود و به لحاظ میزان مشارکت مردم در حکومت، از بدترین حکومت های دنیا به شمار می رود.
6- آیت الله نمر نماینده شیعیان عربستان بود، اقلیتی که به شدت در عربستان محدود و تحت فشار و از مناصب حاکمیتی دور هستند و این در صورتی است که سران فتنه در این نظام سالها پست های مهمی را در اختیار داشتند و اگر در آخرین حضورانتخاباتی شان، با بی ظرفیتی خواستار ابطال آرای مردم نمی شدند، مطمئناً هنوز جایگاه و شأن شان در چشم مردم، نظام و قانون محفوظ بود.
94/10/19
9:40 ص
دولت یازدهم با شعار مذاکره و رابطه با آمریکا و غرب کارش را درحالی آغاز کرد که ریاست شورای عدم تعهد با عضویت 120 کشور دنیا هم برای 3 سال در دست ایران قرارگرفته بود ولی متأسفانه دولت یازدهم به جای حفظ سرمایه های قبلی و حفظ رابطه با کشورهای متوسط، کوچک و مستضعف دنیا در آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی و هم افزایی بیشتر بین ایشان و استفاده از توان این کشورها دربرابر نظام سلطه و استکبار، تقریباً تمام عزم خود را برای اصلاح رابطه خود با آمریکا و چند کشور خاص غربی صرف کردند و این مسئله به تدریج باعث تضعیف سیاستهای استکبارستیزانه در کشورهای دوست و روی کار آمدن دولتهای آمریکا دوست، گردید.
و اما سیاست خارجی دولت تحت عنوان تنش زدایی از سوی بسیاری از کشورهای عربی و غربی به معنی انفعالی بودن تعبیر شد و میزان جسارتها و هتک حرمتها در دوره ای که دولت شعارش تنش زدایی بود نه تنها کاسته نشد، بلکه بعضاً افزایش نیز یافت که نمونه اش را در کوتاه آمدن ایران در برابر جسارتها و هتک حرمتهای مکرر عربستان در مسائل مختلف و در عوض، انفعال دستگاه دیپلماسی مان را شاهد بودیم که تبعات دیگر دیپلماسی منفعلانه این بود که میزان سرخوردگی و عصبانیت مردم در قبال کشورهای عربی و به خصوص عربستان در این سالها نه تنها کاسته نشد، بلکه موجب مسأله تعرض به سفارت و کنسولگری عربستان گردید.
پس از تعرض به سفارت عربستان، کشور جیبوتی که در این سالهای سرکار آمدن دولت تدبیر و امید از دولتمردان ما دور و به حکومت عربستان نزدیک شده بود نیز این وقایع را محکوم کرد ولی جناب نوبخت به عنوان سخنگوی دولت به جای صحبت رسمی، محترمانه و دیپلماتیک، اقدام به تحقیر و تمسخر کشور جیبوتی نمود که بعد از این تحقیر، جیبوتی طی یک نامه رسمی و اعتراض آمیز قطع رابطه با ایران را اعلام کرد و چه بسا همین تحقیر، در قطع رابطه چند کشور دیگر از ایران هم مؤثر بوده باشد. حالا در این میان مسئله ای که در حال رخ دادن است این که آمریکا و عربستان همین کشورهایی را که در ادبیات منتقدان دولتهای قبل، به عنوان کشورهای بی اهمیت تحقیر میشدند را جذب می نماید و دولت همچنان منفعلانه دنبال مقصران تعرض به سفارت عربستان می گردد!
سؤال جدی این که آیا رفتار دولتمردان ما با فصل سیاست خارجی قانون اساسی، مشی امام و رهبری و آرمانهای انقلاب هیچ قرابتی دارد؟! آیا بهترین رفتار ممکن این بود که دولت اقدام به فرصت سوزی، تنفرافزایی، تضییع سوابق دوستی، اتلاف هزینه های قبلی و هل دادن این کشورها (که در هر صورت یک کشور با یک حق رأی در نهادهای بین المللی و تعداد زیادی انسان قابل جذب محسوب می شوند)، به دامن سعودی ها و آمریکا نماید؟!
94/10/19
9:37 ص
شبهه:
روزی که 300 ایرانی 3 دقیقه بعد از تک اف هواپیما در مهراباد از بین رفتند باید عزای عمومی اعلام می شد. روزی که رو صورت دخترامون تو اصفهان اسید پاشیدند. روزی که معلم رو دست بسته به زندان انداختند. روزی که به ایرانی تو فرودگاه تجاوز شد. روزی که نیروی انتطامی دست دختر ایرانی دست بند زدند روی زمین کشیدنش بخاطر حجاب …
ازین روزا تو ایران زیاد داریم. عزای عمومی برای این روز هاست. خیلی وقته هر روز در ایران عزای عمومیه.
عزای عمومی من موقعی بود که دختر بچه ها تو کلاس آتیش گرفتن وجزغاله شدن و کسى نبود بگه چرا و چى شد!
عزای عمومی من موقعی هست که ماه رمضان میاد و گرونیش واسه ملته حتى اون پدرى که شرمنده خانه و خانوادش میشه. چیزهای مفتم سر سفره فلسطینی ها میره و کشور رو غارت میکنن.
عزای من اختلاس میلیاردی آقازاده هاست که جولون شون با فلان ماشین ها توى بالا بالاهاى شهره.
عزای عمومی من موقعی که یک پرایدو 20 تومان میفروشن به ملت و 3/5 به کشورهای افغانستان میدن!… ما خیلی وقته عزاداریم…
پاسخ شبهه:
در ایران بابت بلایای طبیعی، حوادث باتلفات بالا مانند سوانح هواپیمایی و یا فوت شخصیت های بزرگ، عزای عمومی ملی و یا استانی اعلام گردیده است، لیکن این پیامی تلاش میکند روزهای عزای عمومی که توسط جمهوری اسلامی اعلام میشود را زیر سوال ببرد و طوری وانمود کند که کشور ما اینقدر اوضاع وخیمی دارد که همه چیزش مستحق عزای عمومی اعلام کردن است.
- در خصوص ادعای سقوط هواپیما با 300 نفر فوت، در بین سوانح هوایی (www.zqz.ir/258495) چنین سانحه ای یافته نشد و البته حوادث شدید و بزرگی در این خصوص داشتیم که با اعلام عزای عمومی ملی و یا استانی (www.zqz.ir/258495) همراه گردیده است، بحث دیگر این که اگر سازنده شبهه با سقوط هواپیماها مشکل دارد بهتر است این مسئله را تنها از سر مدیریت داخلی کشور نداند بلکه تحریمهای هواپیما و قطعات آن را نیز مدنظر قرار دهد.
- در خصوص همه فجایع اعم از اسیدپاشی ها، قتل ها، تجاوزها و درگیری ها و سایر جرایم، نه در کشور ما و نه در سایر نقاط دنیا عزای عمومی اعلام نمی شود و این که فردی برخی از مسائل خاص را مستحق عزای عمومی بداند ولی سایر آنها را نداند جای تأمل دارد، مثلاً 18000 ترور توسط دشمنان این ملت در کشور انجام شده است که نگارنده شبهه هیچ توجهی به آنها ندارد یا هواپیمای مسافری ما توسط آمریکا که به صورت عمد اسقاط می شود مورد توجه قرار ندارد و اینها خود نشان از اغراض سیاسی در این شبهه دارد و البته همه این ها که گفتیم رافع مسئولیت مراجع قانونی در پیگیری حقوق مردم و مجازات خاطیان نمی باشد.
- اگر چه در کشور ما و در برخورد با برخی ناهنجاری ها بعضاً صحنه هایی ایجاد می شود که ناخوشایند هستند، که البته رفع این معضل به آموزش بهتر پلیس و البته فرهنگ احترام به مقررات توسط مردم نیاز دارد و با تمام اینها نه می توان برخورد با جرایم را کلاً متوقف کرد و نه بابت این برخوردها می توان عزای عمومی اعلام کرد، مگر در آمریکا یا برخی کشورهای اروپایی که مدعی دموکراسی و حقوق بشر هم هستند، پلیس با بی مبالاتی و بعضاً با نژادپرستی این تعداد از افراد بی گناه و به خصوص سیاه پوست را کشته است، عزای عمومی اعلام شده است؟!
- بحث دیگری که در شبهه مطرح شده است بحث مفاسد اقتصادی است، در برابر مفاسد اقتصادی آیا باید عزای عمومی اعلام کرد و یا باید با آنها برخورد کرد؟! در کشور ما جرایم و پرونده های اقتصادی که کشف گردیده اند همگی منجر به محاکمه، مجازاتهای بعضاً سنگین و جبران خسارات و جرایم نیز گردیده اند، ضمناً مگر سایر کشورهای دنیا بابت مفاسد اقتصادی که کشف میکنند عزای عمومی اعلام میکنند؟!
- از مواردی که شخصیت سازنده ی شبهه را آشکار میکند، ماهیت ضددینی وی است، او ماه مبارکِ رمضان را بابت گرانی که معمولاً در برخی اقلام خوراکی به همراه دارد، عزای عمومی می داند و حال این که این گرانی در ایام دیگری مثل عید نوروز هم وجود دارد که گویا ازنظر سازنده شبهه مشکلی ندارد.
- در مورد این که پراید 3 میلیونی را 20 میلیون می فرشند نیز شبهه دروغ میگوید، چرا که قیمت پرایدی که مثلا به عراق فروخته میشود 5500 دلار بسته به قیمت دلار معادل 18-20 میلیون تومان است (www.zqz.ir/498332) و البته این دروغ بهانه ای است برای زیر سوال بردن برخی سیاستهای حمایتی از کشورهای منطقه که فارغ از افشای ماهیت غیرانسانی سازنده شبهه، نشان میدهد که او حتی توجهی ندارد اولاً در بسیاری از تعاملات ما با همسایگان، ما در حال صادر کردن محصولات و یا اجرای معاملات پیمانکاری هستیم که به نفع اقتصاد ماست و ثانیاً این تعاملات موجب همبستگی بیشتر ما با همسایگان و ارتقای امنیت ما و منطقه می گردد.
94/10/19
9:5 ص
مدتی است که کارشناسان و فعالان سیاسی و رسانه ای مکرراً نسبت به فتنه 94 معروف به فتنه اکبر هشدار می دهند که این مسئله از سوی برخی دیگر از فعالان سیاسی بعضاً یک ادعای واهی قلمداد می شود که در این مطلب 5 علامت را برای آن برمی شمارم:
1- تشویق به ثبت نام حداکثری حتی در مورد فرزندان، دوستان و حتی افرادی که از رد صلاحیت شان مطمئن بودند به عنوان بستری برای رد صلاحیت گسترده از سوی شورای نگهبان.
2- چند ماه است که شخص روحانی و هاشمی و اعوان و انصارشان مدام با اسم رمز «حق الناس» در حال فشار بر شورای نگهبان و تشکیک در جایگاه قانونی و مهم این نهاد و اصل نظارت استصوابی هستند.
3- عملکرد هیأت های اجرایی منتخب، درباره تأیید صلاحیت بیش از 90 درصدی نامزدها کاملاً ویژه بوده است، به نحوی که افرادی که مشهور به فسق و فجور اعم از مشروب خواری یا قماربازی هستند نیز مورد تأیید صلاحیت قرار گرفته اند.
4- عدم حضور برخی از نامزدهای خبرگان طیف هاشمی که علی رغم ادعای علم و اجتهاد و علامه بودن، حاضر به شرکت در آزمون نشدند که این مسئله نشان میدهد بیش از شرکت در انتخابات، ایجاد بستر برای انتقاد به شورای نگهبان اصالت داشته است.
5- اظهارات جریان هاشمی و اصلاحات نشان از تکرار حرفهای عفت مرعشی مبنی بر فرمان اغتشاشات خیابانی در صبح انتخابات دارد، به نحوی که دخترش، فاطمه هاشمی می گوید: «اگر رد صلاحیت ها گسترده بود مردم اعتراض کنند».
نتیجه: شاید هرکدام از دلایل فوق اگر به تنهایی وجود داشتند احتمال بروز فتنه جدید جدی نمیبود ولی این در کنار هم بودن همه گزینه ها به مانند قطعات یک پازل، ماهیت فتنه جدید را افشا میکند لیکن باتوجه به تجربه مردم و نظام در خصوص فتنه 88، بسیار محتمل است که این فتنه به شکستی بسیار سریعتر و سنگین تر از فتنه قبل منجر گردد، به خصوص که نظرات رهبری مبنی بر مماشات قبلی با مدعیان تقلب انتخاباتی، احتمال برخورد سخت با این طیف که به قول مقام معظم رهبری، به مرض تشکیک در انتخابات مبتلا شده اند را جدی میکند.