94/11/11
8:13 ص
باتوجه به اظهارات منتسب به یکی از مراجع و علمای شیعه ( آیت الله وحید خراسانی ) در خصوص وحدت مسلمین، ممکن است سؤالاتی در خصوص مشی انقلاب و امام و رهبری در این خصوص ایجاد گردد که پس از طرح این سوالات، پاسخ شان را بیان خواهم کرد:
آیا نظر حضرت امام خمینی (ره) و امام خامنه ای در خصوص وحدت مسلمین از بی سوادی و ترس است؟! آیا به معنی عقب نشینی از خون حضرت زهرا سلام الله علیها است؟! آیا امام خمینی (ره) هم ترسو، بی سواد و بی اعتقاد به خون حضرت زهرا بود؟!
1- بحث وحدت بین شیعه و سنی با دعوت حضرت امام خمینی (ره) به صورت جدی و با نام گذاری هفته وحدت شکل گرفت، بعید می دانم کسی در دنیا باشد که بتواند حضرت امام خمینی (ره) را فردی بی سواد، ترسو و یا بی توجه به خون حضرت زهرا سلام الله علیها معرفی کند.
2- اگر چه قبلاً عرف بود که از واژه «وفات» هم برای حضرت زهرا (س) استفاده می شد، ولی این اشتباه در دوره زعامت امام خامنه ای در سال 1371 تغییر کرد و رسماً از واژه «شهادت» برای ایشان در تقویم ها استفاده گردید که همین نشان می دهد انقلاب و رهبری روی مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها و پاس داشتن خون ایشان اصرار دارند و براین اساس، اتهام عقب نشینی از خون حضرت زهرا (س) واقعاً بدون مبنا و تهمت به نظر می رسد.
3- نه ما به عنوان شیعه و نه اهل تسنن به عنوان سنی نمی توانند از اصول اعتقادی مان بگذریم و در هر صورت در خصوص بحث خلافت، ما اعتقاد راسخ به غصب داریم و سراغ هم نداریم کسی این غصب را تبرئه یا تطهیر کرده باشد، اما این به معنی آن نیست که به اهل تسنن یا مقدسات شان توهین کنیم، که اگر چنین جوازی داشتیم باید ائمه معصومین علیهم السلام، مدام با غیر شیعیانی که در مجاورتشان بودند سر دعوا می داشتند که البته چنین چیزی در سیره اهل بیت ثبت نگردیده است.
4- وقتی آمریکا و اسراییل این همه برای ایجاد اختلاف بین شیعیان و اهل سن بودجه تعریف و تلاش می کنند، چرا نباید متوجه شویم که این مسئله در نهایت به نفع دشمنان اسلام است؟! وقتی رسانه های تند سنی و یا شیعه به صورت همزمان از سوی دشمنان اسلام حمایت می شوند تا درگیری و اختلاف بیشتری بین شان ایجاد کنند، چگونه می توان در سناریوی ایشان بازی کرد و تازه دیگران را ساده و بی سواد دانست؟!
5- البته شاید برخی مراجع و علمای شیعه، اظهارات تند و توهین آمیز خود، علیه مقدسات اهل تسنن را شجاعانه معرفی کنند، ولی باید بدانند که شجاعت ایشان در شهر امن قم و در کنار محافظان زبده شان تاکنون به شهادت صدها نفر از شیعیان مرزی به دست وهابیت تکفیری ختم شده است.
6- همانطوری که ریگی در اعترافاتش گفت، اظهارات و مراسم تند علیه مقدسات اهل تسنن بهترین کمک به جذب اهل تسنن توسط وهابیت است تا حدی که بهترین تشویق شان برای نیروهای انتحاری قبل از ترور شیعیان، نمایش فیلم مراسم توهین به عایشه و خلفا بود.
7- بحث دیگر در مورد فهم صحیح از مفهوم ولایت فقیه است، وقتی ولایت فقیه مسئله ای را به نفع اسلام و مسلمین تشخیص می دهد و براساس آن حکومت را هدایت میکند، سایر مراجع و فقها باید بین احکام شخصی و احکام حکومتی تفاوت قائل باشند و اگر قرار باشد هر عالم و مرجعی، نظر فقهیش را به تمام مردم و حکومت تحمیل کند، عملاً به فروپاشی جامعه و حکومت مسلمین کمک نموده است.
94/11/11
8:10 ص
اگر چه آقای روحانی امر کردند که دیگر به برجام نقد نشود ولی باتوجه بهسخنان اخیرشان در همایش استانداران(94/11/1) در مورد برجام، لازم است در خصوص این سخنان، مواردی بیان گردد، لذا ابتدا به سخنان ایشان توجه می کنیم:
«ما می خواستیم همه قطعنامه هایی که علیه مردم ایران تصویب شده لغو شود. به این نکته توجه کنید نه تعلیق شود و نه تعویق شود، خوب این ادعا ادعای بزرگی بود، من اولین بار که به تیم مذاکره کننده هسته ای گفتم خط قرمز من برای شما این است که قطعنامه ها باید لغو بشود، این خط قرمز من است بقیه مهم نیست. قطعنامه ها به عنوان اولین خط قرمز است و خط قرمز دوم هم تحریم ها است، همه تحریم ها باید برداشته شود. بقیه موضوعات را میشد با فرازو نشیب بپذیریم.رییس جمهوری ادامه داد: ‘حالا سانتریفیوژ ها 5 هزار یا 6 هزار، یا 6 هزار و 40 تا است. من اشاره می کنم اینها چیزهای مهمی نیست، در یک مسئله مهم ملی و بین المللی ما باید به آن اهداف بلند و اصلی که سرنوشت ملت به آنها گره خورده، آنها را باید حل و فصل کنیم.»
اظهارات برجامی روحانی در همایش استانداران از چند جهت قابل نقد است:
اولاً که ایشان به خط قرمزهایی که خودشان صلاح می دانستند اصالت داده اند و از تیم مذاکره کننده اینها را خواسته و گفته بقیه موضوعات را می شود با فراز و نشیب پذیرفت!! و این در حالی است که خطوط قرمز مقام معظم رهبری باید به عنوان اصول اولیه واصولی که قابل عدول نبود از سوی رئیس جمهور برایدستگاه دیپلماسی تعیین میشد، مشخصاً خطوط قرمزی که ایشان برای مذاکره کنندگان تعیین کردند فرسنگها از خطوط قرمز رهبری عقب تر بوده است.
ثانیاً این که ایشان لغو قطعنامه ها را خواستند و الان هم این لغو را محقق شده اعلام می کنند اشکال اساسی دارد. شاید این که در قطعنامه 2231 کلمه لغو برای قطعنامه های قبلی آمده است کفایت کرده است اما واقعاً آیا قطعنامه ها لغو شده اند؟! چطور وقتی بندهای 11 و 12 قطعنامه 2231 می گوید «اگر هرکدام از دولت های طرف برجام درخصوص پایبندی طرف مقابل اعتراض داشته باشد، بعد از به نتیجه نرسیدن یک مکانیزم یک ماهه، همه 6 قطعنامه قبلی، به همان شکل پیش از برجام اعمال خواهند شد»، این بازگشت ظرف یک ماه با مکانیزم ماشه و حتی بدون فرصت برای رأی وتوی چین و روسیه می تواند به معنی «لغو» تعبیر گردد؟! آیا این به تعلیق یا تعویق نزدیک تر نیست؟!
ثالثاً خط قرمز دوم آقای روحانی صرفاً برداشته شدن تحریم ها بود، برداشته شدنی که البته به معنی «لغو تحریم ها» که مد نظر مقام معظم رهبری بود، نبود و بدتر این که همین تعلیق ها نیز اولاً درمورد همه تحریم ها نبود، ثانیاً که در مورد همه تحریم های هسته ای نبود و ثالثاً این که وقتی مکانیزمی برای جلوگیری از افزودن تحریم به بهانه های دیگر در توافقات تعبیه نشده است و به اقرار آقای ظریف، آمریکا نیز به تحریم معتاد شده است، عملاً تمام آنچه که بابتش مذاکره شد احتمالاً با بهانه های جدید برما تحمیل خواهد شد.
رابعاً زمانی که آقای روحانی کار دولت یازدهم را شروع کردند، 19 هزار سانتریفیوژ درحال کار بودند و ایشان در همان بدو مذاکرات، توسعه سانتریفیوژها را که عامل بسیار مهمی در میزان امتیازگیری بود را متوقف نمود و در حالی که نظر مقام معظم رهبری حفظ 190 هزارسو بود تا حداقل نیاز نیروگاه بوشهر تأمین شود، ولی گویا این مقوله نیز از مقوله هایی بود که برای شخص رئیس جمهور فاقد اهمیت بوده است.
خامساً آقای روحانی می گویند حل مسائل ملی، بین المللی و اهداف بلند مهم بوده است ولی نمی دانم چرا این تصور به ذهن می آید که گویا ایشان اهداف بلند را بهانه ای برای توجیه پذیرش محدودیت های بلند مدت قرار داده اند، در هر صورت مقام معظم رهبری بارها مخالفت شان را با پذیرش محدودیت های بلند مدت 10 و 15 ساله اعلام کرده بودند، ولی آقای روحانی به بهانه اهداف بلند، محدودیت های بلندی را بر صنعت هسته ای و مسائل امنیتی و نظامی کشور (اعم از محددیت های موشکی تا بازرسی های گسترده) پذیرفتند.
نتیجه: اگر چه ظاهراً سخنان روحانی یک روایت ساده از مسیر مذاکرات است اما نگاهی به سخنان وی اثبات می کند که ایشان بیشتر درپی این است که اثبات کند که در مسیر برجام هر هدفی که به عنوان خط قرمز تعیین کرده را عینیت بخشیده است، یقیناً این همان مسئله ای است که مقام معظم رهبری در خصوص آن فرمودند بهتر از این هم در خصوص برجام می شد عمل کرد و یا در نامه تأیید برجام فرمودند که برجام پر از نقاط ضعف حقوقی است که اگر به درستی از آنها حراست نشود طرف مقابل از آنها به نفع خود استفاده خواهد کرد. متأسفانه برجام هم به لحاظ خطوط قرمزی که ملاک مذاکرات بوده از سوی مذاکره کنندگان به درستی هدایت نشده و هم به لحاظ این که راه فرار و تأویل در آن به نفع طرف مقابل تعبیه شده است همانطوری که تحریم های جدید موشکی یکی از همین تأویل نظرها بوده است. با تمام آنچه که گفته شد، همانطوری که مقام معظم رهبری فرمودند، برجام مشکلات کشور را حل نمی کند بلکه مدیریت صحیح کشور براساس اقتصاد مقاومتی تنها چاره ساز کشور است.
94/11/11
7:58 ص
از آنجا که اصلاح طلبان در فتنه 88 به دلیل اشتباه بزرگ سران شان با اکثر ظرفیت شان در کانون فتنه گردآمدند و در نهایت بابت عدم التزام شان به قانون اساسی و ولایت فقیه دچار خروج از حاکمیت گردیدند، در حال تلاشند تا این انتخابات را بستری برای بازگرداندن عناصر لغزیده در چاه ویل فتنه قراردهند، کاری که ابتدا در مورد شخص خاتمی دنبال کردند ولی با سدی به نام خط قرمز بودن فتنه برخورد کردند ولی همزمانی انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی باعث شده تا اصلاح طلبان برای این شرایط با برنامه هایی برای مقاطع کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت وارد فضای انتخابات شوند که البته تحقق این برنامه ها بدون همراهی جریان اعتدالیون به راحتی قابل تحقق نخواهد بود:
94/11/11
7:55 ص
شبهه:
تست هوش و اعصاب
تعدادی از نماینده فعلی مجلس که قبلا تایید صلاحیت شده و رای اورده اند الان فاقد صلاحیت شده اند !!!
اونوقت همزمان دارند برای ما قانون تصویب میکنند ؟!؟
خب این قوانین که توسط افرادی که از نظر شورای نگهبان فاقد صلاحیت هستند تصویب میشه ، توسط شورا نگهبان تایید میشه !
یعنی شورای نگهبان مصوبه افرادی رو که خودش فاقد لیاقت نمایندگی میدونه خودش تصویب میکنه
تازه اگر تصویب نکنه مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب میکنه
اونوقت رییس این مجمع ممکنه توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت نشه
البته اعضای شورای نگهبان عضو مجمع تشخیص هستند که این بنده خدا رییسش هست
یعنی احتمالا لیاقت و صلاحیتش از اونها بیشتر بوده که رییس شده
ولی بعد چند نفر از اعضای عضو ممکنه صلاحیت رییسشون رو تایید نکنند ولی در جلسات به ریاست ایشان شرکت میکنند.
واقعا آدم هنگ می کنه.
پاسخ شبهه:
در ساختارهای حکومتی نمی توان برای هر مجری یک ناظر، برای هر ناظر یک ناظر دیگر و … تعریف کرد و در هر صورت این واقعیتی است که در هر ساختار حکومتی وجود دارد و بالاخره در هر فرایندی نهایتاً یک مرجع نظارتی، حرف نهایی را خواهد زد و همان نظر نیز معمول خواهد شد، خواه این نظر کاملاً صحیح باشد و یا این که حتی دچار اشتباهاتی باشد. در فرایند انتخابات نیز علی رغم وجود مراجع اجرایی و نظارتی، در هرکشوری نهایتاً یک مرجع نظارتی حرف آخر را می زند که این مرجع در ایران، نهاد شورای نگهبان است که با نظارت استصوابی، در نهایت حرف آخر را در خصوص صلاحیت قانونی نامزدها و یا سلامت انتخابات می زند.
قانون اساسی به منظور وضع قوانین منطبق با اسلام و قانون اساسی در مجلس، تدابیری را تعریف کرده است که در آن، بدواً و قبل از انتخابات، صلاحیت داوطلبین بررسی می شود و بعد ازانتخاب نیز مصوبات ایشان به لحاظ مشروعیت و انطباق با قانون اساسی در همان شورای نگهبان مورد بررسی قرار میگیرد پس اگر در حین 4 سال نمایندگی فردی در مجلس، تعدادی از نمایندگان عمداً یا سهواً دچار اشتباه و حتی فساد شده باشند، رأی اکثریت نمایندگان مجلس که قریب 300 نفراست، ملاک تصویب قوانین خواهد بود و با این وجود اگر بازهم قانونی در این مجلس تصویب شد که نظرات اکثریت مجلس منطبق با شرع و قانون اساسی نباشد، شورای نگهبان آن قانون را رد خواهد کرد.
البته به غیر از بحث شرع و قانون، مواردی نیز ایجاد میشود که مصلحتِ خیلی خاصی دارند که ممکن است در چارچوب های معمول شرع و قانون اساسی قابل گنجاندن نباشد و اگر مجلس شورای اسلامی بر مصوباتی که شورای نگهبان رد کرده است اصرار ورزد، آن مسأله به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع می گردد و در این مجمع که متشکل از شخصیت های حقوقی و حقیقی است، در خصوص آن مسئله تصمیم گیری می شود، در این مجمع تمام اعضا از رئیس تا دبیر و اعضای ساده آن، همه از رأی مساوی برخوردارند و اینطور نیست که اگر کسی رئیس مجمع بود، رأیش بر بقیه توفق داشته باشد.
بحث بسیار مهم دیگر در مورد تفاوت شرایط برای صلاحیت در جایگاه ها و مناصب مختلف حکومتی است، نه قانون و نه عقل، شرایط یکسانی را برای مناصبی مانند رئیس جمهور، نماینده خبرگان، نماینده مجلس و یا عضویت در مجمع تشخیص مصلحت تعیین نمیکند و بر همین منوال قرار نیست اگر فردی برای ریاست جمهوری صلاحیتش تأیید نشد، برای همه جایگاه های دیگر هم بی صلاحیت محسوب گردد و این تفاوت ها را قانون بعضاً با تعیین مراجع مختلف و یا شرایط صلاحیت متفاوت و یا هردو مشخص میکند.
94/11/1
6:6 ع
باتوجه به اظهارات آقای ظریف مبنی بر این که « تحریم های جدید ربطی به برجام ندارد » لازم است به چند نکته مهم در خصوص این اظهار نظر ایشان اشاره نمایم:
1- جمع کردن همه تحریم ها و ممانعت از تحریم های جدید از ابتدا در خطوط قرمز مقام معظم رهبری وجود داشت که دست اندرکاران سیاست خارجی کشور مکلف به رعایت آن در برجام بودند.
2- عقلاً و منطقاً همین که راه تحریم های غیرهسته ای مانند موشکی، حقوق بشری، تروریسمی و … برای جایگزین شدن با تحریم های هسته ای بازگذاشته شده است یک ضعف آشکار و بزرگ است.
3- مقام معظم رهبری با علم بر این ضعف آشکار، روی خط قرمزشان در خصوص تحریم ها، درمنشور اجرای برجام به این شکل تأکید کردند: «در سراسر دورهی هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند 3 مصوّبهی مجلس، اقدام های لازم را انجام دهد و فعّالیّت های برجام را متوقّف کند.»
4- رئیس جمهور همانطوی که در تدوین برجام بررعایت خطوط قرمز رهبری تأکید داشت، اجرای منشور رهبری را نیز کتباً متعهد شد.
5- تجربه و اظهارات مذاکره کنندگان نشان میداد که بر دست برنداشتن آمریکا از اهرم تحریم وقوف دارند و با این وجود بر این علم خودشان پاگذاشتند و این اهرم را از دستان پلیدشان نستاندند.
6- درحالی که چندروز قبل و یک روز بعد از اجرای برجام، با محدودیتها و تحریم های جدیدی از سوی آمریکا مواجه شدیم و طرح های جدیدی نیز روی میز دولت و کنگره آمریکا می بینیم، با چه اعتماد به نفسی دولتمردان ما اجرای برجام را یک پیروزی بزرگ معرفی میکنند؟!
7- یکی از ایراداتی که منتقدان به خروجی مذاکرات وارد می کردند، قعطنامه 2231 و به خصوص بخش محدودیت های موشکی آن بود ولی آقای عراقچی این قعطنامه را برعکس قطعنامه قبلی 1929، غیرالزام آور و غیرمحدود کننده معرفی کرد و این که تحریم های جدید موشکی به خاطر آزمایش موشکی برای ما تدارک دیده شده است، دو حالت را در ذهن متصور می کند، یا آمریکا برخلاف قطعنامه عمل کرده است که لازم است وزارت امور خارجه ما به شدت واکنش نشان دهد که نداد، یا این که مسئولان سیاست خارجی ما خودشان از آنچه تهیه کرده اند شناخت صحیحی ندارند.
حرف آخر: همانطوری که مقام معظم رهبری بارها فرمودند، از ابتدا به مذاکرات و نتایجش خوش بین نبودیم و دلیل مهم این بدبینی نیز همین سال ها شناخت از بدعهدی ها و خصومت های آمریکا علیه انقلاب و مردم ایران بود و در هر صورت، برجام تأیید و اجرایی شده است و دو مسئله مهم در این خصوص وجوددارد:
اولاً که باید از ظرفیت های همین برجام با مراقبت در خصوص مفاد آن و رعایت منشور رهبری حراست نمود.
ثانیاً که باید با تکیه بر توان داخلی کشور و مدیریت مناسب و اجرای اصول اقتصاد مقاومتی، در برابر تحریم ها و فشارهای قدیم و جدید، کشور را واکسینه نمود، والا مطمئناً آمریکا و ایادیش هرگز دست از تحریم، محدودیت، فشار، بازی با قیمت نفت و اختلاف افکنی منطقه ای برنخواهند داشت.
94/11/1
6:4 ع
براساس اظهارات صریح ضریح و کری، این دو نفر مکرراً در خصوص مسائل مختلفی مانند برگرداندن کشتی امدادی نجات از یمن به سمت جیبوتی یا مهار تعرض برخی افراد به سفارت عربستان بابت اعدام آیت الله شیخ نمر باقرالنمر یا آزادی 21 ساعته سربازان آمریکایی متجاوز به آبهای ایران بدون (دریافت هرگونه ما به ازای دیگر)، تماس داشته اند و سؤال جدی این است، حال که این خط تماس مستمراً و برخلاف نهی صریح مقام معظم رهبری برقرار است، چرا از آن تنها برای رفع نگرانی ها و مشکلات آمریکا و متحدانش استفاده می شود؟! حال که مسئولان سیاست خارجی کشور فاقد تبعیت لازم از اوامر رهبری هستند، لااقل براساس تجاربی که در همین تماس های مکرر با آمریکا کسب کرده اند، به حکمت ممنوعیت مذاکرات (غیرهسته ای) ایمان آورند و از این توصیه حکیمانه مقام معظم رهبری در خصوص مدیریت تماس های ظریف با کری نیز استفاده کنند.
رهبر انقلاب اسلامی:
مذاکرهی آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، یعنی نفوذ؛ تعریفی که آنها برای مذاکره کردند این است و آنها میخواهند راه را برای تحمیل باز کنند، مذاکرهی با آمریکا ممنوع است بهخاطر ضررهای بیشماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد. 1394/07/15
94/11/1
6:2 ع
رسیدن به مرحله اجرای برجام ، فارغ از تمام فراز و نشیب هایی که در دوران مذاکرات داشت، به عنوان یک مصیبت و یا یک پیروزی بزرگ نمی تواند تلقی گردد، برجام با تمام نقاط قوت و ضعف حقوقی اش در هر صورت موجب توقفِ بخشهایی از تحریم های ایران می گردد و این توقف تحریم ها هرچند با تعریف تحریم های جدیدی به بهانه های دیگر در میان مدت همراه خواهد شد، ولی تا آن موقع فرصتی برای اقتصاد ما ایجاد میکند تا هرچه سریعتر، زیرساختها و تکنولوژی صنعت و کشاورزی را نوسازی کند و شفافیت اقتصادی را در این دوران بیشتر نماید.
بالاخره بخواهیم یا نخواهیم، مقوله فشار اقتصادی بر انقلاب اسلامی به این راحتی از ذهن دشمنان دور نمی شود و به فرموده مقام معظم رهبری، کشور نیاز به اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی دارد. کشور باید با تقویت زیرساخت های اقتصادی براساس اقتصاد درونزای برون نگر، به سمتی حرکت کند که تهدید به تحریم را فاقد صرفه و کارایی و برای دشمن پرهزینه نماید تا اساساً تحریم یا از دستور کار دشمن خارج گردد و یا فاقد تأثیرگذاری و ماندگاری باشد. در هر صورت میل به افزایش تحریم ها در مجموعه حاکمیت آمریکا اعم از دولت و کنگره با شدت و ضعف وجود دارد و بعد از محدودیت ویزا و تهیه بسته تحریم موشکی و صدور مجوز برداشت از پولهای ایران و طرح هایی که هم اینک روی میز کنگره و دولت قرار دارد نشان می دهد که تصور منفک شدن اقتصاد ایران از تحریم ها برای همیشه و حتی برای میان مدت خیالی خام و پوشالی است.
شرایط پسا تحریم همانطوری که می تواند فرصت باشد، می تواند تهدید نیز قلمداد گردد که البته بخشی از این تهدید قبلا محقق گردیده است چرا که دولت با بهره برداری سیاسی از آن، اینقدر آن را بزرگ و بابتش توقع ایجاد کرده است که محقق کردن این وعده ها و توقعات، از بسیاری از جهات غیرممکن و از برخی دیگر از جهات مضر و منافی اقتصاد مقاومتی است.
واقعیت این است که برجام کشور را نمی تواند بهشت کند و تنها فرصتی برای تقویت در برابر تحرم هایی که در آینده نزدیک جایگزین تحریم های قبلی می شود ایجاد میکند و دولت این مدت را باید قدربداند و به جای واردات کالاهای مصرفی و تجملاتی، به اصلاح ساختار اقتصادی کشور براساس اصول علمی و مبتنی بر اقتصاد مقاومتی بپردازد و تمام این ها بدون پذیرفتن پیش فرضی به نام عداوت و کینه آمریکا و اسراییل و ایادیشان محقق نمی گردد، دولت باید بپذیرد که دشمن هر آن به هر بهانه ای دنبال تشدید فشارهاست و اگر به برجام تن داد تنها برای به عقب راندن پیشرفت هسته ای بود و لاغیر؛ دولت برای این که به عقب رفتن در عرصه های دیگر فکر نکند تنها یک راه دارد و آنهم تقویت ساختار اقتصادی و پرهیز از بهره برداری سیاسی از برجام است.
یکی دیگر از آفاتی که استمرار اجرایی شدن برجام را تهدید میکند، بروز پالس های وابستگی شدید به آن از سوی دولت است. اگر دولت نشان دهد که بدون برجام، قادر به اداره کشور و حفظ بقای سیاسی خود نیست، مطمئناً دشمن همین وابستگی را محملی برای استمرار نقض برجام و امتیازگیری در زمین های دیگر قرار خواهد داد و این مسأله، برجام را از فرصت بودن به یک تهدید نزدیک خواهد نمود.
از دیگر مواردی که باید برای فرصت ماندن اجرای برجام مدنظر قرار گیرد، بستن فرصت هایی است که آن را به محلی برای نفوذ در اقتصاد، فرهنگ و سیاست کشور تبدیل می کند، مطمئناً شرایط پساتحریم و عقد قراردادهای مختلف و رفت و آمد افراد و پیمانکاران متعدد فرصتی را برای دشمنان مهیا خواهد کرد که اگر این مسأله از سوی دولتمردان و مسئولان اطلاعاتی ما مدنظر نباشد، برجام را به تهدیدی علیه امنیت ملی تبدیل خواهد نمود.
94/10/27
7:55 ع
انتقاد شهاب مرادی به سریال معمای شاه به شدت مورد توجه رسانه های مختلف به خصوص ضدانقلاب قرار گرفت که بخش عمده این توجه، بابت برخی ادعاهای ایشان در خصوص این سریال است، این ادعای ایشان که «همجنس باز بودن شاه و یا ضعیف بودن وی غیرقابل باور است» و یا این که «روابط زن و مرد در این سریال با سریال های فارسی وان فرقی ندارد» و یا این که «فرزندانش را از دیدن این سریال منع می کند»، از چند لحاظ قابل نقد و بررسی است:
1- آیا ادعای فساد جنسی و به خصوص وجود همجنس بازی در دربار و شخص شاه غیرقابل باور است؟! برای تحقیق در خصوص این مسئله کافیست به کتب تاریخی که بعضاً توسط خود درباریان پهلوی نگاشته شده توجهی بشود، نگاهی به روابط شخص شاه با زنان مختلف و یا فساد مفرط اشرف و یا روابط نامشروع فرح پهلوی، به لحاظ تاریخی با توجه به مستندات متعدد غیرقابل انکار است و بخشی از این موارد با جزئیاتش در کتاب «گفتگوهای من با شاه؛ خاطرات محرمانه امیراسدالله علم» در جلدهای 1 و 2 منتشر گردیده است که در آن «علم» به عنوان دلال محبت (مفاسد) شاه، با جزییات از مفاسد اخلاقی و اعم از رابطه جنسی با خواهرش، همجنس بازی، زنبارگی، مفاسد همسرش و … پرده برداشته است و یا کتابی با عنوان «آیا شاه شوهر داشت؟» که به تشریح روابط شاه و ارنست پرون می پردازد، و فردوست در خاطراتش در مورد مرگ پرون اینطور می نویسد: «من یک مَردم! احساس مردانه من میگوید که غم اعلیحضرت از مرگ پرون عادی و در حد یک دوست نبوده! من حس میکردم عاشقی، معشوق خویش را از دست داده است!»، حال سؤال جدی این است که به چه دلیل برای آقای شهاب مرادی، مفاسد اخلاقی متعدد شاه اینقدر عجیب به نظر آمده است؟! آیا بهتر نبود ابتدا کمی تحقیق کند و بعد به اسم انتقاد از صداوسیما عملاً به تطهیر مفاسد شاه ملعون دست بزند؟!
2- آیا ادعای ضعیف بودن شاه غیرقابل باور است؟! آیا شاهانی که با خواست آمریکا می آمدند و با خواست شان می رفتند از خود قدرتی داشتند؟! آیا شخصیت شاه دارای قدرت و توان بالایی بوده است که حتی با وجود حمایت های شدید آمریکا نیز نتوانست خود را تثبیت نماید؟! آیا کسی که برای زنان موبور دچار غش و ضعف می شد و امتیازهای زیادی برای جذب و حق السکوت به ایشان می داد می تواند یک انسان قوی تلقی گردد؟! آیا کسی که در بین مردم کشورش فاقد محبوبیت و جایگاه اجتماعی بالایی است می تواند قدرتمند قلمداد گردد؟! آیا کشوری که تمام عرصه هایش با مدیریت و خواست و هدایت آمریکایی ها اداره می شد، شاهی قدرتمند داشته است؟! اصلاً هم اکنون که حکومت سعودی با حمایتهای گسترده آمریکا با یک حکومت مرتجع و خشن همچنان برقرار هستند نشان دهنده قدرت شاهان سعودی است؟! شاهان پیر و بیمار و دچار آلزایمر عربستان از خودشان قدرتی دارند و یا به خاطر حمایت های بی دریغ آمریکا همچنان سرپا هستند؟! پاسخ این سؤالات اینقدر بدیهی است که فکر نمی کنم نیازی به طرح و تفصیل در خصوص پاسخ شان باشد.
3- آیا واقعاً روابط سریال معمای شاه مانند روابط جنسی فارسی وان است؟! آیا سریال هایی که در جهت تطهیر بی بندوباری در شبکه های ماهواره ای ساخته می شوند با سریال هایی که در جهت تنویر افکار عمومی و تقبیح واقعیات دربار پهلوی ساخته می شوند می توانند مشابه فرض شوند؟! آیا همین فرض به اینجا نمی رسد که سوره مبارکه یوسف را به خاطر برخی تصویرسازی های آموزنده از روابط زن و مرد، مشابه با برخی کتب انحرافی فرض کنیم؟! آیا بین به تصویر کشیدن همراه با تقبیح با به تصویر کشیدن همراه با تطهیر تفاوتی وجود ندارد؟!
4- و اما در خلال وارد فوق در یک خصوص با آقای شهاب مرادی هم نظر هستم و آن مناسب نبودن برخی از قسمت های این سریال برای کودکان و نوجوانانی است که این سریال ها باعث کنجکاوی شان در خصوص روابط جنسی می گردد و البته این احتیاط تنها در خصوص خانواده هایی که محیطی امن و بدون ماهواره دارند قابل اهتمام است و گرنه خانواده ای که فارسی وان را در اختیار فرزندشان قرار داده است را چه به این دغدغه ها که از برخی از روایت های تاریخی در این سریال ناراحت گردند؟! توصیه می شود صداوسیما در خصوص این سریال و برخی سریال های مشابه، محدوده سنی را تعیین نماید و همانطوری که این کار را برای فیلم های خشن به صورت یک نماد انجام میدهد، سریال ها و فیلم هایی که ذهن کودکان را به مسائلی که کنجکاوی های زودرس برایشان ایجاد می کند درگیر ننماید.
حرف آخر: در شرایطی که سریال های مذهبی و انقلابی اعم از مختارنامه یا معمای شاه از سوی ضدانقلاب و حتی بعضاً قشر به اصطلاح روشنفکر تقبیح و حتی تحریم می گردد شایسته است امثال آقای شهاب مرادی در بیان نظرات شان هم دقت لازم را در درک مسائل و هم در شیوه بیان شان لحاظ نمایند تا ناخواسته آب به آسیاب ضدانقلاب نریزند.
94/10/27
7:47 ع
شبهه:
شاید دلار دوباره 800 تومان شود یا بنزین 100 تومان
شاید ………
اما من دوباره 20 ساله نخواهم شد
توافقتون مبارک
مردی که دیروز بی محابا سانتریفیوژ اضافه میکرد، یک قهرمان هستهای بود…
مردی هم که امروز سانتریفیوژها را برچید، یک قهرمان هستهای است…
اما «قهرمان واقعی» من هستم
که هزینه هر دو قهرمان دیروز و امروز را با
جوانی ام
پرداخت میکنم
امضاء : جوان ایرانی
پاسخ شبهه:
این که دلار گران باشد یا ارزان، این که کشور در تکنولوژی هسته ای پیشرفت کند یا نکند، این که در برابر دشمنان مقاوم باشد یا تسلیم شود، این که اقتصاد کشوردر برابر تنشها مقاوم بشود یا نشود، اینها برای کسانی که هدفشان از زندگی و جوانی تنها لذت بردن است، شاید چندان مهم نباشد؛ اما مگر می توان انسان بود و به فرزندان و آیندگان خود نیندیشید؟! مگر می توان انسان بود و به عزت و آبروی خود، وطن، هموطن و سایر انسان های حق طلب اهتمام نداشت؟! به راستی اگر قرار باشد فقط به لذت خود بیندیشیم و برای مان فرق نکند این لذت را به چه بهایی کسب کرده ایم می توانیم خودمان را انسان بدانیم؟! اگر بی تفاوت نسبت به دیگران، سرمان شب در گریبان و روز در آخورمان باشد، چگونه می توانیم خود را نه انسان، بلکه حتی موجودی اجتماعی بدانیم؟! آیا بااین مشخصات می توان کسی را قهرمان واقعی دانست؟! کسی که برایش عزت، اعتبار، سربلندی وطن و نیازهای فرزندان آینده کشورش مهم نیست و فقط حسرت لذتهای بیشتری که در جوانیش نبرده را می کشد، می تواند قهرمان واقعی باشد؟! قهرمان کسی است که جوانیش را در راه آرمان هایش سپری می کند و در این راه برای عزت و سربلندی هموطنانش فدا می کند، قهرمان کسی است که با دقت مسائل کشور و جهان را رصد میکند تا فرق دوست و دشمن و خیر و شر را بداند و در جهت منافع کشورش تلاش نماید و هزینه هم بدهد. قهرمان واقعی کسانی هستند که برای تأمین نیازهای جوانان آینده کشورش، جان و جوانیش را فدا کرده است؛ آری قهرمانان واقعی جوانان ایرانی، امثال شهید احمدی روشن ها هستند نه مدعیان بی هنر و لذت و طلب.
94/10/27
7:46 ع
خبرگزاری دولتی ایرنا با انتشار خبری در خصوص اظهارات اخیر فرمانده ارتش پاکستان، می نویسد:«سایت خبری سی.بی.ان CBN با تحریف ناشیانه اظهارات اخیر فرمانده ارتش پاکستان، مطالب سخیفی را منتشر کرده و آن را به ژنرال راحیل شریف مرد شماره یک ارتش پاکستان نسبت داده است، این رسانه گمنام صهیونیستی در همراهی با سیاست های رژیم آل سعود، مدعی شد است که فرمانده ارتش پاکستان تهدید کرده است اگر خطری از سوی ایران عربستان را تهدید کند، پاسخ قاطع به آن خواهد داد!، در صورتی که ژنرال راحیل شریف در دیدار محمد بن سلمان وزیر دفاع عربستان، مواضع سیاسی همیشگی ?پاکستان در قبال عربستان را بار دیگر مطرح کرد و گفت: پاکستان روابطی نزدیک و برادرانه با عربستان و دیگر کشورهای عضور شورای همکاری خلیج فارس دارد و اهمیت زیادی به امنیت این کشورها قائل است. روابط دفاعی پاکستان و عربستان در بالاترین سطح است و هرگونه تهدید علیه تمامیت ارضی عربستان، پاسخ قاطع پاکستان را بدنبال خواهد داشت. این مواضع ?رسمی ومستمر است که از سوی سران دولتی و نظامی پاکستان همیشه ?مطرح می شود، در خبر رسمی منتشر شده از سوی روابط عموی ارتش پاکستان و در خبر هیچ رسانه معتبر دیگر از اظهارات فرمانده ارتش پاکستان در این دیدار، هیچ اشاره ای به موضوع و نام ایران نشده است.»
این که روابط عمومی ارتش پاکستان عبارت «ما ایران را از نقشه حذف میکنیم» را به کار نبرده است، هرچند نقطه مثبتی تلقی میشود ولی همین عبارات موجود نیز از چند جهت قابل تأمل هستند:
1- هرچند که نامی از ایران در خبر روابط عمومی ارتش پاکستان نیامد است اما همه می دانیم که این جلسه بعد از تنش موجود بین ایران و عربستان رخ داده است و این دیدارها نیز در همین راستا بوده است و همین عبارت «هرگونه تهدید علیه تمامیت ارضی عربستان، پاسخ قاطع پاکستان را بدنبال خواهد داشت.» در این موقعیت خاص، پذیرش ادعای ایرنا که این اظهارات ربطی به مسئله ایران ندارد را مشکل می سازد.
2- شبیه عباراتی که فرمانده ارتش پاکستان در خصوص همراهی عربستان به کار برده است، جان کری در دیدار اخیر خود در همین رابطه به این شرح بیان کرده است: «گرچه آمریکا در پی یافتن راهی دیپلماتیک برای حل تنش موجود میان ایران و عربستان است، ولی بهرحال واشنگتن در این تقابل در کنار ریاض خواهد ایستاد.» و این نشان میدهد که عربستان در حال نمایش قدرت دربرابر ایران است و بیان این اظهارات پس از آزادسازی 21 ساعته سربازان آمریکایی هیچ نشانی از حسن نیت ندارد.
3- این که روابط عمومی ارتش پاکستان خبری را نقل کند لزوما به این معنی نیست که کل جزئیات را بیان کرده باشد و در هر صورت نزدیکی رسانه های صهیونیستی و مسئولان سعودی امری نیست که قابل کتمان باشد و نمی توان به صرف صهیونیستی بودن این رسانه تمام اخبار و نقل قولهایش را کذب خواند و اگر چه به ادعای ایرنا در خبر روابط عمومی پاکستان اسمی از ایران برده نشده است اما هرگز به معنی تکذیبیه رسمی در خصوص عبارت تند مطرح شده نیست، چرا که رسانه های مختلف از هر دیداری، عبارات خاصی را ممکن است گلچین و منتشرنمایند.
4- خارج از این که دقیقا چه عباراتی از سوی پاکستان و آمریکا در خصوص حمایت ایشان از عربستان درصورت تنش با ایران بیان شده است، اما صراحت دو طرف در این خصوص غیرقابل کتمان است و به نظر میرسد ما به قیمت کاهش امنیت خود، با پذیرش تعهدات سنگین هسته ای و بازرسی از اماکن نظامی و امنیتی و تکرار عبارت تنش زدایی دربراربر تهدیدات و توهین های دیگران، احساس امنیت دشمنان و حتی همسایگان مان را در تهدید و توهین به ایران افزایش داده ایم.
5- این که برخی مسئولان دولتی در برابر اظهارات کشورهای کوچکی مثل جیبوتی به تمسخر این کشورها متوسل شوند ولی در برابر تهدیدهای کشورهایی مانند عربستان، پاکستان و آمریکا به سکوت یا تکذیب متوسل شود نمی تواند مایه عزت ایران و ایرانی و بازدارندگی در برابر جسارتهای و تهدیدهای بعدی گردد و بهتر است دستگاه دیپلماسی، این رویه را به نحوی تغییر دهد تا ناچار نباشیم تنها بعد از تهدیدها مواضع منفعلانه بگیریم یا حتی سکوت پیشه کنیم.