95/1/6
10:13 ع
هاشمی همزمان با سفر نوروزیش به کیش در اینستاگرامش اینچنین نوشت:
« چرا هاشمی تفریحاتش را پنهان نمیکند؟ در زندگی ام از همان ابتدا چیزی به نام تظاهر و ریاکاری وجود نداشت. هر چه بودم همان را نشان می دادم. بالاتر از آن از این متنفر بودم که عده ای مردم را به ریاضت کشی و زندگی زاهدانه دعوت کنند و خودشان در پنهان طور دیگری زندگی کنند، به خاطر همین هم در خاطراتم حتی تفریحاتم و از این دست مسائل که بسیاری افراد آن را پنهان میکنند را می نویسم چرا که از عاقبت ریاکاری و تظاهر به ساده زیستی سخت می ترسم، والله بما یعملون محیط …»
نقدی بر پست اینستاگرامی هاشمی در کیش تقدیم می گردد:
کسی سوال نمی کند که « چرا هاشمی تفریحاتش را پنهان نمیکند؟ » اما برای همه عجیب است که چرا تفریحات هاشمی و فرزندان و دوستانش سال هاست که از جنس خوشگذرانی های اشراف است، و این که چرا هاشمی به عنوان یکی ازمسؤولان بلندپایه نظام، برخلاف دستورات صریح حضرت امیر (ع) درنهج البلاغه و امام خمینی (ره) که دستور ساده زیستی، دوری از اشرافی گری و زی طلبگی می دهند، تلاش دارد که:
1- مانور تجمل و اشرافی گری به راه بی ندازد!
2- اصرار دارد همه مسؤولانی که به چنین رفتارهایی دست نمی زنند را متهم به ریاکاری نماید!
3- اصرار دارد کسانی را که خودشان را ملزم به ساده زیستی می دانند را دشمن رفاه مردم و درپی ریاضت کشی ایشان معرفی کند!
4- میخواهد برای توجیه کارهایش، به تحریف اسلام و انقلاب و فرمایش های امام(ره) هم روی آورد که به مراتب زشت تر و قبیح تر از این است که بخواهد صرفاً کار زشتی را انجام دهد!
اصل ساده زیستی مسؤولان از این جهت که موجب دردآشنا بودن مسؤولان می شود، دغدغه ایشان برای حل مشکلات و رفاه مردم را بیشتر خواهد کرد که اگر این دغدغه با تخصص و مدیریت صحیح همراه گردد موجب پیشرفت متوازن و عدالت اجتماعی در جامعه می گردد.
مسؤولانی که اشرافی زندگی میکنند، کسانی هستند که با اعتماد به دشمن و اظهار نیاز به او، واردات بی رویه، نادیده گرفتن توان داخلی، تضعیف تولید ملی، نهادینه کردن اشرافیگری و فرهنگ اصراف و ریخت و پاش، نهایتاً موجب رکود، بیکاری، وابستگی، ضعف کشور، ذلت مردم و عقب ماندگی نسلهای آینده می گردند، هرچند شاید در مدتی کوتاه بتوانند رنگ و لعابی بر اقتصاد بیمار کشور بزنند، ولی نه تنها باطن کشور را تقویت نمیکنند بلکه موجب تضعیف آن نیز میگردند.
95/1/6
10:9 ع
بحثهای شعاری امروز جایگاه زیادی در ذهن مردم ما ندارد. مردم ما جوانان ما، آحاد جامعه ما، فقیهاند. به مسائل با چشم منطق و استدلال نگاه میکنند.
در این مقطع زمانی، سیاستهای استکبار و بهخصوص سیاستهای آمریکا، اقتضا میکند که این تفکر در ملت ما تزریق شود که ملت ایران بر سر یک دو راهی دروغین قرار دارد و چارهای ندارد جز اینکه یا با آمریکا کنار بیاید یا بهطور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمل کند.
کنار آمدن با آمریکا به معنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست چون دولت آمریکا از ثروت، دستگاههای تبلیغاتی وسیع، سلاحهای خطرناک و امکانات بسیاری که دارد برای عقب راندن طرفهای مقابلش استفاده کرده است، بدون این که عقب نشینی قابل توجهی در برابرشان انجام دهد.
در همین توافق اخیر هستهای هم اگرچه این توافق را ما تائید کردیم و برگزارکنندگان این توافق را مورد قبول اعلام کردیم و قبول داریم آن را، لیکن وزیر خارجه ما در مواردی به بنده گفت که ما اینجا این خط قرمز را نتوانستیم حفظ کنیم.
آمریکاییها به آنچه وعده دادند عمل نکردند. به تعبیر وزیر خارجه ما، روی کاغذ کارهایی را انجام دادند ولی از راههای انحرافی متعدد، جلوی مقاصد جمهوری اسلامی را گرفتند. آمریکایی ها گفتند که ما تحریم را بر میداریم و روی کاغذ هم برداشتند، اما از طُرق دیگر طوری عمل میکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً بهوجود نیاید.
کسانی که امید میبندند که بنشینیم با آمریکا مذاکره کنیم و به نقطه توافقی برسیم از این غفلت میکنند که ما باید به همه تعهدات عمل کنیم اما طرف مقابل با شیوههای مختلف، تقلب و خدعه، سر باز میزند و به تعهداتش عمل نمیکند. این خسارت محض است که در مقابل چشم خود میبینیم.
منطقی است که سعی میکنند در میان نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند، این است که برجامهای2و3 باید در قضایای منطقه و قانون اساسی وغیره بهوجود بیاید تا بتوانیم راحت زندگی کنیم، معنای این حرف، آن است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسی که به حکم اسلام و برجستگیهای نظام جمهوری اسلامی به آن پایبند است، صرفنظر کند.
آمریکا دنبال تغییر سیرت جمهوری اسلامی است. ممکن است صورت باقی بماند ولی از محتوای خود به کلی تهی شود. بنا بر این تحلیل دشمن این تحلیل را در اذهان نخبگان و افکار عمومی ملت تزریق میکند که اگر جمهوری اسلامی و ملت ایران میخواهد از شّرِ آمریکا راحت شود، باید از محتوای جمهوری اسلامی و اسلام و از مفاهیم اسلامی و امنیت خود دست بردارد.
امروز انسانهای آگاه و متکی به ارزشهای اسلامی از آمریکا نمیترسند. شاید برخی از آمریکا بترسند اما این ترس از آمریکا غیرعقلایی است. اگر ترس محمدرضا از آمریکا عقلایی بود، ترس اینها غیرعقلایی است چراکه آن زمان پشتیبانی مثل مردم نداشتند اما جمهوری اسلامی پشتیبانی قوی مانند این مردم را دارد.
بی تعارف مقصود از دشمن دولت آمریکاست، البته میگویند ما دشمن نیستیم. پیام نوروزی میدهند که اینها بچه گولزنی است. وزیر خزانهداری امریکا شبانهروز مشغول کار است که جمهوری اسلامی نتواند از نتایج برجام بهرهمند شود.
9 ماه دیگر دولت آمریکا عوض خواهد شد. هیچ تضمینی وجود ندارد که دولتی که می آید همین تعهدات اندک را هم اجرایی کند. نامزدهای انتخاباتی آمریکا الان در بدگویی به ایران مسابقه گذاشتهاند.
واقعیت دیگر این است که این دشمن به ظاهر مقتدر ابزارهای دشمنیاش نامحدود نیست. چند ابزار اساسی دارد که ابزارهای فعال اوست. یکی تبلیغات است و ایرانهراسی، یکی نفوذ و دیگری هم تحریم.
دو راهی حقیقی که وجود دارد این است که یا باید مشکلات تحریم را تحمل کنیم یا ایستادگی کنیم به وسیله اقتصاد مقاومتی که اقدام و عمل نیاز است.
امروز آنطور که به من گزارش دادند، حدود 60 درصد از امکانات تولید ما معطل و تعطیل است. باید تولید را احیاء و زنده کنیم. راه دارد، مسئولان دولتی حرفهای منتقدان را بشنوند، گاهی پیشنهادها و حرفهای خوبی دارند.
با فساد و ویژهخواری و قاچاق مبارزه جدی شود. اینها به اقتصاد کشور لطمه میزند و ضررش به مردم میرسد. باید آنچه که امروز ممکن است پیش بیاید، جلوی آن را بگیرند.
دستگاههای دولتی بهجای اینکه آغوش خود را بهروی کسانی که نظام و ارزشهای اسلامی را قبول ندارند، باز کنند, به روی بچه مسلمانها و نیرویهای حزباللهی، مومن و انقلابی باز کنند که کارهای فرهنگی با ارزشی انجام میدهند.
95/1/1
9:46 ع
توجهی گذرا به سخنان تحویل سال مقام معظم رهبری و شخص رئیس جمهور و سپس شنیدن سخنرانی امام خامنه ای در حرم مطهر امام رضا علیه السلام، نشان میدهد که:
1- اگر چه دولتمردان بدون شفافیت لازم و بدون بیان دقیق و حتی کلی منظورشان از طرح برجام های 2 و 3 ، مستمراً از این واژگان استفاده میکنند، اما رهبر معظم انقلاب، خیلی صریح هدف دولت از بیان این عبارات را برای مردم توضیح دادند که همانا چانه زنی در خصوص تغییر قانون اساسی و کوتاه آمدن از برخی اصول اسلام و آرمان های انقلاب در جهت پسند آمریکاست.
2- باتوجه به این که کشورمان تا مدتی به لحاظ تأمین انرژی با نفت و گاز در امان است، مذاکرات و چانه زنی های هسته ای، با رعایت خطوط قرمزی مانند حفظ حقوق کامل هسته ای و نپذیرفتن محدودیت طولانی، مجاز اعلام شد و به همین دلیل مسؤولان سیاست خارجی و هسته ای، مجاز به نرمش قهرمانانه در خصوص هسته ای شدند، البته همانطوری که شخص رهبری، مسئولان و کارشناسان مختلف، بیان کردند، برخی از این خطوط قرمز در برجام محقق نشد و برخی دیگر نیز تنها روی کاغذ عملی شد.
3- آیا میتوان در خصوص سایر مواردی که آمریکا به دنبال چانه زنی با جمهوری اسلامی است هم چنین شرایطی را پذیرفت؟! آیا می توان فقط چند سال اسراییل را به رسمیت شناخت؟! آیا می توان احکام اسلامی را فقط چند سال از قوانین کشور حذف کرد؟! آیا می توان فقط چند سال فرهنگ منحوس غرب در رسمیت بخشیدن به آزادی های بی حد و حصر جنسی مثل آزادی همجنسبازان را مجاز دانست؟! آیا می توان فقط چند سال از حفظ و تقویت توان دفاعی عقب نشست به این خیال که دراین مدت مورد هیچ تعرض و تهدیدی قرار نمیگیریم؟! آیا می توان فقط چند سال از حمایت متحدین منطقه ای و محورهای مقاومت دست کشید و منتظر نابودیشان ماند؟! آیا می توان فقط چند سال از جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه، به سمت یک حکومت سکولار با یک جایگاه فرمالیه برای ولایت فقیه حرکت کرد؟! آیا می توان تنها چند سال از روحیه انقلابی گری، مقاومت، استقلال، شهادت طلبی، استکبارستیزی و حمایت از مظلوم دست برداشت و آرمانهای انقلاب را تنها برای چند سال فراموش کرد؟!
نتیجه: باتوجه به این که جایگاه ولی فقیه در اصل 110 قانون اساسی به عنوان کسی که سیاستهای کلی نظام را به سران قوا ابلاغ می کند، کاملاً به تصریح بیان شده است و اصول متعدد قانون اساسی خط مشی سیاست داخلی، خارجی، نظامی و اقتصادی را مبتنی بر استکبارستیزی و حمایت از مظلومان عالم، استقلال، قاعده قرآنی نفی سبیل و ترویج فرهنگ اسلامی و اجرای احکام اسلام به صراحت ترسیم کرده است، ضروریست که رئیس جمهور نسبت به تکالیف قانونی خود که برای اجرای آنها قسم یاد کرده است، پایبند بماند و امضای حکم تنفیذ رهبری را قدر بشناسد و در حال حاضر به جای بی تابی برای رابطه با آمریکا به اجرای اصول اقتصاد مقاومتی و تقویت بنیه اقتصادی کشور بکوشد.
95/1/1
9:43 ع
آقای روحانی، رئیس جمهور محترم در بخشی از پیام نوروزیشان گفتند:
“نوروز به معنای شستن دل از کینهها است، … از او میخواهیم که ذهن و زبان ما را با دوستی و آشتی که آیین نوروزی است، آشناتر نماید. خشم را از نگاه ما، ستیز را از کلام ما و تندی را از رفتار ما، دور کند و از او بخواهیم که همه ما با هر اعتقاد و مذهبی که داریم، سرود وحدت علیه تفرقه و تنازع و خشونت سر دهیم.”
البته کسی که با ادبیات رئیس جمهور آشنایی نداشته باشد، ممکن است تیتر این مطلب را زیر سئوال بداند ولی وقتی مروری به ادبیات تند و نگاه خشم آلود ایشان به منتقدان داخلی میکنیم و لبخندها، مهربانیها و خوشبینی هایشان به برخی دشمنان خونی این کشور و مردم را به یاد میاوریم، میفهمیم که این جملات روحانی طعنه و کنایه به انقلابیها و حزب اللهی هایی است که دوستی و اعتماد به دشمنان اسلام و انقلاب را چونان قرآن، امامان و رهبران خود برنمیتابند.
ما دشمنی آمریکا با اسلام، انقلاب و مستضعفین را در جای جای منطقه و جهان شاهدیم و ساده لوحانه این خوی ددمنشی را به خاطر پیامک کری و پیام اوباما و بزکِ بزک کنندگان آمریکا، فراموش نمیکنیم و رمز موفقیت انقلاب را در استفاده از فرصتهای داخلی و خارجی و اهتمام به شعارهای انقلاب، ایستادگی، تکیه برتوان داخلی، استقلال و استکبارستیزی میدانیم.
95/1/1
9:38 ع
اخیراً مطلبی به صورت گسترده به خصوص مصادف با سالروز ملی شدن صنعت نفت در شبکه های اجتماعی در خصوص دکتر مصدق منتشر شده است که میگوید:
« مصدق در جریان شکایت انگلیسی ها در خصوص ملی شدن صنعت نفت در دادگاه لاهه، در جایگاه مخصوص انگلیسی ها نشست و وقتی قاضی از او پرسید چرا در جایگاه ایران نمی نشیند، در پاسخ گفت که این همه سال انگلیسی ها در خاک ما نشسته اند در حالی که انگار نمیدانند ایران، سرزمین ماست»
ولی در مجموعه خاطرات دکتر سعید فاطمی (منشی و همکار مخصوص مصدق در دادگاه لاهه) که متن سخنرانی ها و جزئیات وقایع را منتشر کرده است، هیچ گزارش یا خبری دال بر این مدعا وجود ندارد؛ عکس های منتشر شده هم نشان می دهد که مصدق و هیئت همراه سر جایشان نشسته اند و هیچ تصویری که مطلب مزبور را تأیید کند ثبت نگردیده است. (http://yon.ir/P9eN)
فارغ از اینکه سندیت ادعای کانالهای اصلاح طلب در خصوص نشستن دکتر مصدق درجایگاه انگلیس در دادگاه لاهه کاملا زیر سوال است اما، جالب این که اگر مصدق امروز حاضر بود و چنین کاری میکرد توسط همین اصلاح طلبان متهم به افراطی گری، ماجراجویی، بیانیه خوانی، بی سوادی و پوپولیسم میشد و این مطلب، گویای یکی از رایجترین ویژگیهای اصلاح طلبان است، اینکه حماسه، شجاعت، انقلابی گری و شهادت را اگر به گذشته برگردد خوب و قابل افتخار میدانند، اما به این شرط که در حد یک خاطره بماند و کسی امروز نخواهد از آن درس بگیرد و در مناسبات کشورش از آنها استفاده کند.
95/1/1
9:35 ع
اخیراً شما نامه ای به حاج آقا نعیم آبادی، امام جمعه بندرعباس نوشته اید و ایشان را بابت معرفی دو کتاب که مشکلات موجود در جامعه آمریکا را به زبان خود آمریکایی ها بیان کرده است، مورد هجمه قرار داده اید و در مقام توجیه طوری وانمود کرده اید که گویا انتشار یک کتاب انتقادی اینقدر امتیاز بزرگی است که می توان تمام زشتی ها، ناعدالتی ها، تبعیض ها و مفاسد کشور آمریکا را نادیده انگاشت!!
این که اجازه نشر آثار انتقادی در آمریکا را به معنی نداشتن خط قرمز در آن نظامها میدانید یک دروغ بزرگ است و البته آمریکا هم خط قرمزی مثل هلوکاست دارد که عدم رعایت این خط قرمز به حبس و جریمه و مجازات ختم میشود.
شما طوری از مجوز انتشار یک اثر انتقادی در آمریکا به ذوق آمده اید که انگار این همه آثار و فیلمهای انتقادی تلخ و بعضاً سیاه نمایانه در ایران را نمی بینید، آثاری که با زشت و سیاه نشان دادن جامعه ایران و نمایش غلو آمیز یک کشور آلوده و فاسد، بعضاً مورد توجه جشنواره های خارجی هم قرار گرفته اند در حالی که با مجوز رسمی ایران ساخته و حتی توسط خود دولتها به جشنواره های خارجی معرفی شده اند!!
انتقاد در آمریکا اگر هم آسان باشد چندان جای تعجب ندارد، کسی آمریکا را بابت این همه تبعیض نژادی، تجاوز، فاصله طبقاتی، شکنجه رسمی زندانیان، داشتن زندانهای غیرمجاز مانند ابوغریب و گوانتانامو، کشتن روزمره سیاه پوستان توسط پلیس و دخالت مستقیم در کشورهای دیگر تحریم نمیکند!! ولی اگر در کشور ما یک بازداشتگاه خاص و موقت دچار تخطی از قوانین شود، حتی اگر این کار از سوی مسئولان کشور تقبیح گردیده باشد و عاملانش هم محاکمه، مجازات و معذول شوند، باید با قطعنامه و تحریم مواجه گردیم!!
انتقاد در آمریکایی که رسماً و غیر رسمی از تروریسم طالبان، اسرائیل، داعش، منافقین و… حمایت میکند و با این وجود هم دچار فشار و تحریم هم نمیشود کجا؟! و انتقاد در ایران که در عین حال که بزرگترین قربانی تروریسم با 18 هزار ترور (از سوی همین تروریستهای مورد حمایت آمریکا است)، آنهم بابت دفاع از فلسطین و حزب الله لبنان و مقابله با داعش در لیست تروریسم قرار میگیرد، کجا؟!
حالا خودتان قضا، آزادی انتقاد در آمریکا که خسارتی برای این کشور و مردمش ایجاد نمیکند هنر است؟! یا انتقاد در کشوری مثل ایران که دشمنانش دنبال کشف کوچکترین بهانه برای صدور انواع قطعنامه، تحریم، فشار و تخریب وجهه اسلام و انقلاب با غولهای رسانه ای شان هستند؟!
95/1/1
9:22 ع
سلام علیکم؛
استاد انتظامی عزیز! بزرگی شما در عرصه هنرهای نمایشی همچنین عزت و اخلاق شما برای همه اهل هنر زبانزد است و این چنین شخصیتهای محبوبی را آزمندانِ سیاست، در کمینند تا از نمد عزتشان شاید کلاهِ محبوبیتی و یا رفع حاجتی برای خود مهیا سازند و بسی دیدم، بزرگ هنرمندانی را که از صدق دل و صفای باطن، ناخواسته آب به آسیاب سیاسیون و فرصت طلبان داخلی و حتی بعضاً دشمنان اسلام و ایران ریختند و حال این که ساحت شعر و هنر به مصداق آیات انتهایی سوره مبارکه شعراء، باید در خدمت حق و عدالت باشد و نه بازیچه فرصت طلبان عرصه سیاست، که البته این آرمان بدون هوشمندی هنرمندانِ پرهیزگار مهیا نمی شود.
آن روزی که شما را در کنار آقایان احمدی نژاد و مشایی در سالن ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری 92 دیدم واقعاً تعجب کردم به خصوص بعدها که از آن همراهی اظهار نارضایتی کردید، این تعجب به گلایه مندی تبدیل شد ولی امروز که نامه ای برای رفع حصر سران فتنه به آقای روحانی نوشتید به نظرم اشتباهی دیگر برای جبران اشتباه قبلی خود مرتکب شدید، همانطوری که آقای علیرضا افتخاری هم تلاش کرد تا دو سال بعد از عرض ارادت خود به آقای احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوری وی، این رفتار خود را با عباراتی که بعضاً توهین آمیز بود جبران کند!!
جناب استاد انتظامی! نام شما عزت جامعه هنر ایران است و دوست نداریم این نام خوشنام در جایی که نشاید خرج گردد، لذا توضیحاتی پیرامون درخواست اخیر شما در مورد رفع حصر سران فتنه تقدیم میکنم:
کسانی که شما برای رفع حصرشان نام نوشته اید کسانی هستند که در عین بازنده شدن در انتخابات و با وجود نداشتن هیچ مدرک و سند معتبری مبنی بر وجود یک تقلب بسیار گسترده، خواستار ابطال آرای مردم شدند و این خواسته را به جای پیگیری از طرق قانونی (و به خصوص شورایی که رهبری به صورت فوق العاده برای رسیدگی به ادعاهایشان تشکیل داده بودند)، با دعوت از حامیان خود به خالی نکردن خیابان ها پیگیری کردند، تا 8 ماه، پایتخت و به تبع آن کشور را دچار خسارات سنگین کردند، اعضای خانواده ها را در برابر هم قرار دادند، تحریم های سنگینی را بر کشور تحمیل کردند، دل دشمنان این ملت را شاد کردند تا حدی که این رفتارشان با حمایت سرکردگان منافقین، جندالله (ریگی)، آمریکا، اسراییل، انگلیس، عربستان و همه کسانی که در دشمنی با مردم ایران از هیچ کاری فروگذار نکرده اند همراه شد. حمایتی که نه سرخود، بلکه به درخواست مکتوب سران فتنه مبنی بر تشدید فشار و تحریم بر مردم انجام شد که متن این درخواست از سوی مشاور سابق شورای امنیت ملی آمریکا افشا گردید.
آقای انتظامی عزیز! سران فتنه اگر محصور شدند، به خاطر تنبیه و مجازات نبود که اگر چنین بود اول ایشان را ازهم جدا میکردند و مانع استفاده ایشان از امکانات ورزشی، درمانی، رفاهی و مسافرت میشدند، بلکه از نوع امنیتی و جهت جلوگیری از ادامه فتنه گری ها و دعوت به آشوب و اغتشاش بود که آن هم بعد از 8 ماه صبر نظام و زجر مردم انجام شد و با مصوبه قانونی شورای عالی امنیت ملی رخ داد.
استاد انتظامی بزرگوار! پرونده سران فتنه با توجه به خدشه ای که به امنیت ملی، منافع ملی و وحدت ملی وارد کردند اگر از مرحله امنیتی به مرحله قضایی وارد میشد به اذعان بسیاری از حقوقدانان، رأیی جز اعدام را به همراه نمیداشت و در چنین شرایطی برخی از سیاسیون خواسته یا ناخواسته ایشان را به سمت چنین سرنوشتی سوق میدهند تا شاید به قیمت اعدامشان از جنازه ایشان برای مبارزه علیه نظام استفاده کنند و حال این که مجموعه نظام با رحمت، حکمت و مدیریتش، هم ایشان را فرصت درک اشتباه و عدم مجازات سنگین قائل شده است و هم مانع تحمیل هزینه های دیگر اقتصادی و امنیتی به کشور و مردم گردیده است.
استاد انتظامی عزیز! از شما که چون نگینی بر انگشتری هنر سینما و تئاتر این کشور می درخشید می خواهیم که نگذارید شخصیت ملی شما، این چنین بازیچه سیاسیون قبلی و فعلی و منافع جناحی شان قرار گیرد.
95/1/1
9:18 ع
جناب آقای مهدوی فر! برخلاف تصور شما، شعار «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار» لزوماً به این معنی نبود که طول عمر امام خمینی اینقدر طورانی باشد که به ظهور حضرت متصل شود، بلکه دعایی برای تعجیل در ظهور حضرت حجت (عج) نیز بوده است که متأسفانه فهم غلط شما از این دعا و احتمالاً از خیلی از شعارهای اول انقلاب، باعث شده است تا اکنون به تضاد و تعرض برسید و گرنه فوت حضرت امام(ره) برای هیچ صاحب عقلی دور از ذهن و غیر قابل باور تلقی نمیشد.
انتقاد شما به رهبری مبنی بر این که طوری در خصوص سیاست کلان خارجی اقتصادی یا امنیتی و نظامی کشور امور را اداره کرده اند که سر همه رشته ها به ایشان بازگردد، ناشی از عدم فهم صحیح شما از وقایع انقلاب و شناخت صحیح از قانون اساسی است، چرا که مقام معظم رهبری مانع حضور جریانها و تفکرات مختلف در عرصه های مدیریتی کشور نگردیده است ولی در عین حال نیز ایشان شرعاً و قانوناً حق ندارد از مسئولیتهایی که قانون اساسی در تعیین سیاستهای کلی نظام، نظارت و هماهنگی بین قوا، فرماندهی کل نیروهای مسلح و… که برای ایشان ترسیم کرده است شانه خالی کند.
شما از شورای نگهبان و دخالت رهبری در خصوص عملکرد آن گلایه کرده اید، فارغ از این که چه چیزی را دخالت می دانید و چه اسنادی برایش اقامه میکنید، آنچه یادم هست نصایح رهبری در مورد رعایت حق الناس به این شورا بوده است و در جایی هم اگر دخالت مستقیم کرده باشند نه برای رد صلاحیت، بلکه برای تأیید صلاحیت فردی مثل معین (باحکم حکومتی) بوده است. در هر صورت شورای نگهبان تکالیفی دارد که از بدو تشکیل این نهاد مهم چه به لحاظ قانونی و چه به لحاظ نظر امام خمینی و همانطور مقام معظم رهبری مکلف به اجرای تکالیف خود در بحث نظارت استصوابی بوده است، پس شما نه تنها نسبت به شعارهای انقلاب و قانون اساسی دچار فهم صحیحی نیستید بلکه از تاریخ انقلاب و استمرار عملکرد قانونی شورای نگهبان از زمان حضرت امام نیز گویا چندان چیزی به خاطر ندارید!
این که برخی از توصیه های به حق مقام معظم رهبری مثلا در خصوص اجرای اقتصاد مقاومتی و یا به روز بودن حوزه های علمیه را به معنی انطباق داشتن همه موارد با نظر رهبری معرفی میکنید یک دروغ بزرگ است چرا که بسیاری از این توصیه ها از جمله همین اجرای اقتصاد مقاومتی هرگز آنطوری که شایسته و بایسته است عملیاتی نشده اند و بسیاری دیگر از این توصیه ها نیز در ایجاد بستر مناسب برای تحقق برنامه های دولتها بوده است که نمونه اش را در جریان مجوز نرمش قهرمانانه برای همین دولت و یا برخورد با کسانی که برخی دولتمردان را خائن خطاب کرده بودند، شاهد بودیم.
باتوجه به این که ائمه جمعه کشور نماینده ولی فقیه در استان ها و شهرستان ها بوده و هستند، مسلماً حکم ایشان باید از سوی شخص رهبری (اعم از امام خمینی و امام خامنه ای) و با پیشنهاد شورای هماهنگی ائمه جمعه، باید صادر گردد، پس شما نه تنها نسبت به فهم قانون اساسی و تاریخ و شعارهای انقلاب گویا دچار مشکل هستید، بلکه گویا از یک مسئله ساده اداری نیز اطلاع ندارید که نماینده هر کسی باید با امضای آن شخص معرفی گردد.
و اما خطراتی که در شرایط اضطراری فقدان حضور رهبری معظم له برشمردید برای عروج ملکوتی روح حضرت امام(ره) که بنیانگذار انقلاب بود هم بعضاً و حتی در شدت بیشتری پیش بینی میشد ولی دیدید که با حضور به موقع مجلس خبرگان و یاری امام زمان(عج) امید طمع کنندگان را ناکام گذاشت و با این وجود ما همچنان دعا میکنیم که عمر با برکت مقام معظم رهبری تا زمان ظهور حضرت حجت (عج) و بیش از آن ادامه داشته باشد..
95/1/1
9:11 ع
اخیرا جهانگیری معاون اول دولت در پاسخ به کسانی که به عدم شفافیت اقتصادی دولت در بیان برخی آمارها و قراردادها انتقاد کرده بودند عصبانی شده و در یک سخنرانی تند، این چنین به منتقدان حمله میکند:
معاون اول رئیس جمهوری با ابراز تاسف از اینکه برخی گفته اند دولت در انعکاس یکی از شاخص های اقتصادی در سه ماهه گذشته تعلل داشته و باید از این بابت شرمنده باشد، گفت: البته تذکر لازم است و ما به دنبال شفافیت هستیم تا آمار مورد نیاز مردم را در اختیارشان قرار دهیم اما کسانی که این تعابیر را به کار می برند، خودشان باید شرمنده اقداماتی باشند که کشور را به دست ویرانی می سپرد.
جهانگیری ادامه داد: در سال جاری که نفت از 100 دلار به 25 دلار کاهش یافت، کشورهای منطقه با پولی که در سال های گذشته از نفت 100 دلاری ذخیره کرده بودند، کشورشان را اداره کردند، اما باز هم با شوک های اقتصادی روبه رو شدند و قیمت ارزشان تا 70 درصد جابه جا شد.
وی افزود: اما آقایان در کشور ما کل پول نفت را بردند، خرج کردند و بدهی های سنگین به بار آوردند و یک دولت بدهکار به جا گذاشتند که در برخی آمارها گفته می شود 380 هزار میلیارد تومان بدهی دارد.
معاون اول رئیس جمهوری گفت: کسانی باید شرمنده باشند که 22 میلیارد دلار پول مملکت را به بهانه تعادل قیمت ارز در دبی و استانبول با قیمت پایین به خارجی ها فروختند.
جهانگیری افزود: کسانی باید شرمنده باشند که 17 هزار میلیارد تومان را ظرف یک ماه نیم بدون مجوز از منابع بانک مرکزی برداشت کرده اند.
معاون اول رئیس جمهوری با بیان اینکه کسانی باید شرمنده باشند که فساد را در کشور نهادینه کردند، افزود: کسانی باید شرمنده باشند که بابک زنجانی درست کردند و دکل نفتی را گم کردند.
حالا با توجه به این سخنان، موارد زیر تقدیم میگردد:
آیا دولت بعد از 30 ماه فرصت، هنوز باید در پاسخ به انتقادات، منتقدان را حامی دولت قبل نشان دهد و بعد هم ایشان را هدف توهین و تهمت و حرفهای غیر منصفانه قرار دهد؟! آیا اینها جای پاسخگویی درباره عدم شفافسازی های دولت یازدهم و محرمانه سازی هایشان را در قراردادهای هواپیما، پژو و قراردادهای IPC و عدم اعلام آمارهای اقتصادی مثل نرخ رکود را میگیرد؟!
درست است که نفت از 100 دلار به 25 دلار رسید اما اولاً میانگین قیمت نفت در 30 ماه دولت یازدهم از میانگین قیمت نفت 8 سال قبلش بیشتر بوده است و این مسئله بهانه خوبی برای کاهلی های دولت یازدهم به شمار نمی آید. (alef.ir/vdcdo50ssyt0s96.2a2y.html?337643) و ثانیاً دولت نباید از نقش خودش در این کاهش شدید قیمت که گویا در زمان وزارت زنگنه در دولتهای اصلاحات و اعتدال به امری عادی تبدیل شده است، بگذرد.
درست است که دولت یازدهم نفت را ارزان فروخت اما به اذعان رئیس دولت یازدهم در مصاحبه تلویزیونی اش، بیشترِ پولهای بلوکه شده که بخش زیادی از آنها پولهای نفت فروخته شده در دولت قبل بود را به صورت رقم ریالی از بانک مرکزی گرفته و پیشخور کرده است و از این جهت نمیتواند بگوید که هیچ پشتوانه ای نداشته است. بحث خالی بودن خزانه هم که در همان سال اول با تناقضات آشکار اظهارات دولتمردان همراه شد و عملاً دروغ بودنش هم اثبات گردید که گویا امسال هم در حال تکرار است. (alef.ir/vdcceiqip2bqxx8.ala2.html?202065)
این که معاون اول رئیس جمهور به استناد آماری که خودش هم از آن مطمئن نیست و با اما و اگر از آن صحبت میکند، اظهار میکند که 380 هزار میلیارد تومان بدهی از دولت قبل به جا مانده است، نشان میدهد که این دولت نه آمار خودش را به درستی منتشر میکند و نه در مورد آمار دیگران به درستی اظهار نظر میکند و دیگر این که صرف بدهی انتهای کار یک دولت چندان قابل تحلیل نیست و این بدهی باید با بدهی اول کار دولت و مطالبات اول و آخر کار دولت صورت گیرد.
این که دولت قبل برای تنظیم بازار ارز، ارز را به خارج از کشور برد و با قیمت ارزان فروخت یک بیماری اقتصادی کشور است و فروش ارز به قیمت ارزان در بازارهای خارجی یا داخلی در تمام دولتها اعم از اصلاحات و اعتدال صورت گرفته است تا قیمت ارز به صورت مصنوعی پایین بیاید!!
برداشت پول بدون مجوز در هر دولتی که باشد مطرود است؛ اما رکورد بیشترین برداشت پول بدون مجوز با رقم 130 درصد بیشتر از رقم مصوب در برنامه سوم توسعه هنوز در دست دولت اصلاحات است!! و برداشت 4/1 میلیارد دلاری بدون مجوز در همین دولت از صندوق توسعه ملی از سوی دادستان دیوان محاسبات هم تأیید شد!!
این که آقای جهانگیری فساد دکل نفتی را می بیند ولی نمی بیند که متهم اول پرونده فرزند وزیر دولت اصلاحات است عجیب است!!
این که ایشان مفاسد بابک زنجانی را در دولت دهم دیده است اما یادش رفته که به استناد مصاحبه ای که نشریه آسمان (نزدیک به کارگزاران) منتشر کرده شروع به کار بابک زنجانی در دولت هاشمی و به عنوان راننده نوربخش با درآمد روزانه 17 میلیون تومان بوده است عجیب است!!
این که ایشان رانت بابک زنجانی برای فروش نفت را می بیند ولی خیانت سران فتنه در تقاضای تشدید تحریم از دشمن و گرا دادن به ایشان را نمی بیند عجیب است!!
این که دولت یازدهم بدون استناد به آرای مراجع قانونی و بدون اثبات بسیاری از جرایم، دولت قبل را مجرم میشناسد، داستان تهمت 3000 بورسیه غیرمجاز را در اذهان زنده میکند که البته مراجع قانونی آن را کذب اعلام کردند!!
وقتی معاون اول دولت یازدهم و وزیر اقتصاد دولت اصلاحات میگوید فساد در دودولت قبل نهادینه شده است، احتمالاً قراردادهای فاسد کلان نفت و گاز دولت اصلاحات، دانشگاه غیرقانونی هاوایی (که به مسئولان اصلاحاتی مدرک دانشگاهی میداد)، خصوصی سازیهای پر از فساد دولت اصلاحات را که بعضا حتی پول محتویات انبار کارخانجات هم دریافت نمیشد، پول گرفتنهای چند صد میلیونی 60 نماینده و رئیس مجلس اصلاحات، فساد کرباسچی و… را فراموش است؟!
94/12/24
8:12 ص
اخیراً متنی منتسب به آقای رضا سیدشیرازی در فضای مجازی منتشر گردیده است که به اظهارات اخیر مقام معظم رهبری در جمع نمایندگان خبرگان اشاره دارد و مسائلی مانند فتنه 88 و بحث تشبیه علامه مصباح به شهید مطهری را در کنار هم قرار داده تا رهبری را مخاطب قرار دهد و به زعم خودش ایشان را مورد پند و نصیحت قرار دهد که اگر چه لحن و ادبیات مورد استفاده در این متن قابل قبول است اما ادعای پند مشفقانه از طریق فضای مجازی و یا با نامه سرگشاده ادعایی نیست که خیلی قابل قبول باشد لیکن به منظور پاسخگویی به این مطالب، ابتدا هریک از بندهای 4 گانه این مطلب ذکر میگردد و بعد از هر بند، پاسخش را نیز ذکر میکنم:
بند اول:
حضرتعالی در این دیدار فرمودید : «برخی بزرگان هستند که رأی آوردن و یا رأی نیاوردن، هیچ خللی در شخصیت آنها ایجاد نمیکند و آقایان یزدی و مصباح از این افرادند که حضورشان باعث افزایش وزانت مجلس خبرگان میشود و نبودشان خسارت است».
در انتخابات مجلس خبرگان رای مردم به افراد کاندید شده است که چه مطابق میل افراد و جناح ها باشد چه نباشد قابل احترام وتمکین است و دراین انتخاب نیز بیشتر از انکه مردم به جایگاه و سوابق علمی و فقاهتی این دو بزرگوار توجه کرده باشند به مواضع سیاسی انان دقت نظر داشته اند و چون مورد قبولشان نبوده است بالتبع رای خود را به آنان تعلق نداده اند و این مساله بمنزله نادیده گرفتن شخصیت انان و وزانت علمی انان نیست بلکه دست ردی بر مواضع سیاسی اتخاذ شده توسط انان است که بعضا رای مردم را در مشروعیت نظام هیچ قلمداد میکردند. آیا اتخاذ چنین موضع جانبدارانه ای از این دو بزرگوار به نوعی تداعی کننده این مساله نیست که مردم بالاجبار باید به دنبال کشف منویات قلبی حضرتعالی برای انتخاب افراد واجد شرایط در انتخابات ها باشند و نه عقل و درایت و شناخت و تحلیل خویش حتی اگر نادرست باشد؟؟؟ آیا اینگونه اظهار ناراحتی حضرتعالی در انتخاب نشدن این دوبزرگوار و خسران خواندن ان برای مجلس خبرگان اینده به نوعی با این فرمایش حضرت امام (ره) که فرمودند : انتخابات باید مردم پسند باشد نه خان پسند و همه احساس کنند، آن طوری که قانون و اسلام میخواهد عمل میشود. هیچکس در انتخابات بر دیگری مقدم نیست. همه افراد ملت در انتخابات یک جور هستند چگونه قابل جمع است؟؟ آیا این مواضع به نوعی تداعی کننده نوعی تقابل نظرات مردم با حضرتعالی نیست؟؟ که میتواند توسط دشمن مورد سوء استفاده قرار گیرد که مردم تهران علیه رهبرشان در انتخابات اقدام کردند و کاندیدهای مورد دلخواه ایشان را با رای ندادن رد صلاحیت کردند؟؟؟ آیا شایسته نبود در کنار این جمله که در حمایت این دو بزرگوار ایراد فرمودید اشاره میداشتید که « البته حضور سایر بزرگان و نخبگان من جمله ایت الله هاشم رفسنجانی، ایت الله جنتی ، ایت الله موحدی کرمانی و … سایر بزرگانی که در مجلس حضور دارند خلاء وجودی ایشان را جبران خواهند نمود و سبب خواهند شد که در وزانت ان خللی حاصل نشود».
پاسخ بند اول:
رأی نیاوردن یک نفر لزوماً به معنی دست رد مردم به چهره واقعی و مواضع حقیقی افراد نیست، بلکه در خصوص کسی مانند استاد مصباح بیش از هرچیزی ناشی از تحریف ها و تخریب ها و دروغهایی است که مدام در خصوص ایشان اعمال شده و میشود، دشمنان و منحرفان داخلی و خارجی، همواره تلاش کرده اند با تمام رسانه ها و اعوان و انصارشان این شخصیت بزرگ را با تهمت، تحقیر، تمسخر، تقطیع، تحریف، در نگاه مردم تخریب نمایند، برچسب هایی مثل عدم حمایت از انقلاب، قهر بودن با امام، عدم حمایت از دفاع مقدس و… از نمونه های دروغ هایی بود که علیه ایشان بیان شد و پاسخ هم داده شد و یا از مواردی که بسیار مورد تحریف قرار گرفت، نظرات علامه مصباح در باب ولایت فقیه بود که عیناً شبیه نظرات امام خمینی(ره) بود ولی با انتشار گسترده متون تحریف و تقطیع شده علامه مصباح، ایشان را مثل شهید بزرگوار بهشتی، هدف تیر کین قرار دادند، در خصوص موضع گیری امام خامنه ای هم باید منصفانه تر به مسئله نگاه کرد، این که رهبری به شخصیت علمی و برجسته علامه مصباح احترام بگذارد و عدم حضورش را محرومیت خبرگان بداند بد نیست این که در برابر نظر مردم ایستادگی کند و مثل هاشمی در هر انتخاباتی اعم از 84 تا 88، که دلش با نظر مردم جور نبود ادعای تقلب و تخلف کند زشت است، در هر صورت جایگاه علمی علامه مصباح اینقدر بالا هست که چه اکثریت مردم تهران به ایشان رأی بدهند یا ندهند منافی جایگاه ایشان نخواهد بود و مسلماً همانطوری که آیت الله خاتمی در حوزه کرمان نفر اول استان شد، اگر علامه مصباح در هر حوزه ای غیر از تهران شرکت میکرد نفر اول استان میشد و قرار نیست قضاوت ما نسبت به شخصیت علامه مصباح به خاطر تفاوت آرای تهران یا شهرستان تغییر کند. آیا وقتی علامه مطهری شهید شد، امام خمینی(ره) گفت «مهم نیست بقیه بزرگان خلاء ایشان را پر میکنند»؟! خب وقتی نظر رهبری این است که ایشان در چنین جایگاهی قرار دارد و نبود ایشان در خبرگان را واقعا ثلمه میدانند، چرا باید حرفی به دروغ بیان کنند؟! و البته این مسئله منافی جایگاه علمی سایر بزرگان نیست.
بند دوم:
شما فرمودید: «افرادی که به شورای_نگهبان هجمه میکنند، ناخواسته از دشمن تبعیت میکنند/ شورای نگهبان اگر نتواند شرایط قانونی را در فردی احراز کند، نمیتواند وی را تأیید کند و این عمل به قانون است/ هرگونه تخریب شورای نگهبان، اقدامی غیراسلامی، غیرقانونی، غیرشرعی و غیرانقلابی است»
ملاحظه و سوال : انچه در تمامی این دوران توسط خواص و بزرگان و دلسوزان انقلاب و نظام در قبال شورای نگهبان بیان میگردید متوجه عملکرد سلیقه ای برخی از اعضای محترم ان شورا در قبال افراد کاندید شده در موضوع رد و تایید صلاحیت ها بود که مصاحبه اخیر جناب ابراهیمیان سخنگوی سابق شورای نگهبان بر ان صحه گذاشت و نه تخریب جایگاه این شورا. آیا اعضای این شورا دارای عصمت هستند که حتی اجازه انتقاد به انان نیز روا نمیدانید و به گونه ای از عملکرد انان دفاع میفرمایید که کانا این اعضا بری از خطا و اشتباه و اعمال سلایق و علایق شخصی در تصمیم گیر ی هایشان هستند!!! همگان خاطرشان است که مواضع جانبدارانه برخی از اعضای شورای نگهبان در انتخابات 88 خود دلیل و بهانه به معترضین داد تا عدالت این شورا در حکمیت موضوع اختلافات را نپذیرفته و تمکین نکنند. آیا این مواضع درست بود؟؟ مستحضرید که حضرت امام (ره) در زمان حیات خویش بارها برخی اعضای این شورا را مورد عتاب جدی قرار داده و لحن عتاب الودی را متوجه انان نموده اند که مبادا اعمال سلایق شخصی و جناحی اشان زمینه هجمه به این شورا و بی اعتبار نمودن این جایگاه را فراهم سازد که البته بیشتر از بنده بدان واقفید اما ایا طی این سالها تمامی عملکرد این شورا تمام و کمال بدون خطا بوده است که مردم ما تشنه شنیدن کوچکترین تذکر به این شورا و یا اعضای ان از سوی جنابعالی مانده اند؟ آیا رد صلاحیت های اخیر که فریاد تمام دلسوزان را بر عدم رعایت عدالت و رعایت مر قانون و حتی اعمال سلیقه شخص و اتخاذ سیاست یک بام و دو هوا دراحراز صلاحیت ها و رد صلاحیت ها رابه همراه داشته تماما اشتباه و غلط و بی اساس و غیر قانونی و غیر اسلامی بوده است اما عملکرد این شورا و اعضای ان تمام برصحت و سلامت عدالت و درستی؟؟ مسلم نامه های اعتراضیه افراد رد صلاحیت شده که بعضا از بزرگان حوزه های علمیه و اساتید دانشگاه و ائمه جمعه و جماعت و… بوده اند را ملاحظه فرموده اید که بعضا به عدم التزام به اسلام مورد رد صلاحیت وقع گردیده ا ند که فی نفسه اتهامی است سنگین. آیا اینکه هر نقدی به این شورا ونهادهای انتصابی را سریعا به تبعیت از دشمن تعبیر فرمایید نشان از بسته شدن باب هرگونه نقادی دلسوزانه از این نهاد ندارد؟؟؟ آیا نمیشود در کنار این همه دفاع از این شورا و اعضای ان مقدای هم تذکر دهید که دوستان به گونه ای عمل نکنند که زمینه نارضایتی خواص و بزرگان را فراهم نسازند که دشمن بتواند بااستفاده از اشتباهات انان و بزرگنمایی کردن انها زمینه حمله به ان نهاد ها را فراهم سازد؟؟
پاسخ بند دوم:
انتقاداتی که به شورای نگهبان صورت میگیرد جملگی به عملکرد اعضای این شورا نیست هرچند در این خصوص نیز بعضاً انتقادات و حتی تخریب های سنگینی نیز به راست و دروغ صورت می گیرد، اما آنچه بیشتر هدف است، زدن اصل جایگاه قانونی شورای نگهبان به خصوص در مورد نظارت استصوابی و بحث تأیید صلاحیت توسط این شوراست پس بهتر است واقعیت ها را انکار نکنیم و انتقاد به یک جایگاه را با چند انتقاد جزئی به چند نفر تدلیس نکنیم و بحث دیگر انتقاداتی است که عمدتاً با کینه ورزی صورت می گیرد، نه با پیشنهادهای سازنده! کسانی که به قول رهبری در هنگام انتخابات به مرض تشکیک در سلامت انتخابات مبتلا میشوند چرا قبل از انتخابات و با جایگاه های حساسی که در مجلس و دولت و مجمع تشخیص داشته اند تاکنون نسبت به رفع مشکلات و محدودیت های شورای نگهبان اقدامی نکرده اند و فقط در فصل انتخابات زبانشان تیز و دراز و دهانشان باز می شود؟! چه کسی گفته که امام خمینی یا رهبری شورای نگهبان را معصوم می دانند؟! همانطوری که هیچ دولت و هیچ شخصی غیر از معصومین، عصمت ندارند، شورای نگهبان هم معصوم نیست و بعضاً در رد یا تأیید صلاحیت ها دچار اشتباه میشود، ولی آیا اگر یک نهادی اشتباهی کرد باید کل آن نهاد یا کل یک فرایند قانونی را هدف قرار داد و در پی حذفش بود؟! آیا باید کل نظارت استصوابی و جایگاه نظارتی شورای نگهبان در انتخابات را مورد هجمه قرار داد؟! این جمله متن که میگویند “رد صلاحیت های اخیر فریاد تمام دلسوزان را درآورد” خود گویای بی انصافی و عدم تقوای نویسنده در بیان این جملات است، کلمه تمام دلسوزان و کلمه فریاد درآوردن به شدت نشانگر میزان غلوی است که انجام شده است بی آنکه به حمایت های بی شائبه بسیاری از بزرگان و دلسوزان از عملکرد این شورا اشاره ای بشود. بحث دیگر این که بخواهیم یا نخواهیم، ببینیم یا نبینیم، شورای نگهبان باتوجه به جایگاهش که ضامن اسلامیت نظام و قوانین و تضمین کننده سلامت انتخابات و جمهوریت نظام مغضوب دشمنان و بدخواهان انقلاب است و وقتی خود دشمنان از بیان خصومت خود نسبت به این شورا دریغ ندارند، چطور میتوان گفت کسانی که به این شورا هجمه میکنند (ونه نقد همراه با پیشنهاد دلسوزانه) به دشمن کمک نمیکنند؟!
بند سوم:
شما فرمودید: «باید با همهی دنیا البته بهجز آمریکا و رژیم_صهیونیستی ارتباط داشته باشیم اما باید بدانیم که دنیا منحصرِ در غرب و اروپا نیست»
ملاحظه و سوال : اینکه دولتمردان ما باید مدام مراقب توطئه های دشمن باشند و با اتخاذ تدابیر مربوطه زمینه حفظ منافع ملی کشور را فراهم سازند و راه نفوذ و.. بردشمنان این مرز و بوم مسدود نمایند هیچ شکی نیست و همچنین اینکه اسرائیل رژیمی غاصب و جعلی است نیز شکی نیست اما سوال اینجاست اگر بنا بود که تعامل با امریکا نیز جزء خطوط قرمز نظام واقع گردد چه نیازی بود که اجازه مذاکره با طرف امریکایی در موضوع هسته ای داده شد؟؟ چرا در سال های قبل دربحث افغانستان و عراق مذاکرات صورت گرفت و تعاملات دوطرفه شکل گرفت؟؟ چرا اخیرا در بحث سوریه نیز چنین همکاری در حال انجام است؟؟ واقعا اگر بناست تعامل نباشد چرا صریح و شفاف بصورت قطعی هرگونه مذاکره در هر موضوعی اعلام نمیشود تا هم مسئولین دولتی تکلیف خود را بدانند هم مردم و خواص در تحلیل عملکرد انان دچار اشتباه نشوند. آیا این موضعگیری زمینه حمله رسانه های زنجیره ای علیه دولت رافراهم نمیسازد که چرا دنبال تعامل با امریکا هستید؟؟ در صورتیکه همگان میدانند در حوزه سیاست خارجه کشور بی اذن حضرتعالی محال ممکن است که مذاکره یا ملاقات و… شکل بگیرد. سوال و ابهام دیگر اینکه ایا تاکنون در قبال بد عهدی های کشور روسیه در قبال نیروگاه اتمی بوشهر و نیز تحویل ندادن سامانه موشکی اس 300 علیرغم گذشت سالهای متمادی از این مساله و ضررهای بیشمار مالی و.. که مستقیم متوجه کشور و مردم مان نموده است موضعگیری ای به این صراحت داشته اید؟؟؟ ایا بهمین صراحت و شفافیت بر غیرقابل اعتماد بودن طرف روسی سخن در مجامع عمومی به میان اورده اید؟؟
آیا بر عدم تعامل با این کشور بدلیل اتخاذ مواضع همسو با سایر اعضای شورای امنیت در تصویب تحریم های علیه کشور و مردم مان سخنی به میان اورده اید؟؟ آیا تا کنون گزارشی از فواید تعامل با کشورهای بلوک شرق من جمله چین و روسیه به مردم اعلام شده است؟؟ جز اینکه بازار ما را با اجناس بی کیفیت خود پر کرده و بر مصرف گرایی بیشتر مردم ترغیب نموده اند.
پاسخ بند سوم:
آنچه که در مورد مذاکره با آمریکا رخ داده است در مورد یک هدف خاص و برای رفع یک ظلم آشکار بوده است که البته به اصرار این دولت و برخی از شخصیتهای دولت قبلی و با اجازه خاص رهبری شروع شد اما همانطوری که به اجازه گرفتن از رهبری در این خصوص قائل بودید پس به سایر شئونات آن هم به اجازه رهبری اقتدا کنید، قرار نیست که اگر در مورد هسته ای یا یک موضوع خاصی با آمریکا مذاکره کردیم، در مورد همه چیزی مثل توان دفاعی مان هم مذاکره کنیم، قرار نیست در مورد حذف احکام اسلامی هم به بهانه حقوق بشر مذاکره کنیم، قرار نیست در مورد حقوق!!! همجنسبازان هم با آمریکا بنشینیم و چانه زنی کنیم، قرار نیست در مورد به رسمیت شناختن اسرائیل هم مذاکره کنیم و این موارد چیزهایی هستند که آمریکا دنبال چانه زنی در خصوص آنهاست و از تحریم ایران بابت هریک هیچ ابایی ندارد، پس اگر به ولایت فقیه واقعاً اعتقادی هست، اگر به اجازه ایشان پایبندی هست، به جای اصرار و ابرام و حتی تلاش برای تحمیل، باید به قانون و شرع در مورد رعایت اوامر رهبری احترام گذاشت و تازه همین اکنون هم با وجود برجام و تعهدات طرف مقابل، همه حتی شخصیت های دولتی از بدعهدی ها و تعلل های طرف مقابل علی رغم گذشت حدود 2 ماه از آغاز اجرای برجام صحبت میکنند که خود نشانگر میزان پایبندی ایشان به توافقات و عهدهایشان است. و امام مقایسه روسیه با آمریکا از این جهت اشتباه است که اولا ما با روسیه سر مسائل داخلی کشور و حقوق مردم مذاکره نمیکنیم و آنها هم چنین دخالتی ندارند، ما با آنها معامله میکنیم که اگر همان هم محقق نشد اعتراض میکنیم و محکوم میکنیم و حتی اگر لازم شد شکایت میکنیم، اما آیا روسیه برای تعامل با ایران به همه جزییات داخلی کشور ما هم کار دارد؟! و تفاوت آشکار دیگر بحث همسایگی ما با روسیه و منافع مشترک ما در منطقه به لحاظ امنیت منطقه و حذف جریانهای تکفیری از منطقه و مورد تحریم قرار گرفتن هر دو کشور است که موجب برخی از همکاری های راهبردی در منطقه گردیده است و اما در مورد چین هم اول این که با وجود تحریم ها، چین با ایران مراودات خود را بیشتر از سایر کشورها حفظ کرد و این یک ارزش بود که هم رهبری و هم دولتمردان از آن به عنوان یک کار خوب یاد کردند و دوم این که بیش از این که به اجناس چین بخواهیم ایراد بگیریم باید به تاجرانی که به جای اقلام با کیفیت چینی کالاهای بی کیفیتشان را وارد میکردند، گلایه کرد که البته بعدها با تشکیل یک مرجع نظارت برای کالاهای چینی بخشی از این مشکل با فشار بیشتر با تجار تا حدودی مرتفع گردید.
بند چهارم:
شما فرمودید که: «انتخابات هفتم اسفند بار دیگر نادرستی و بی اعتباری سخنان کسانی را که در سال 88 مدعی نامعتبر بودن انتخابات بودند و آن فتنه مضر را برای کشور بوجود آوردند، نشان داد. همانگونه که انتخابات اخیر سالم بود، انتخابات دوره های قبل، از جمله انتخابات سالهای 88 و 84 نیز سالم بودند .برخلاف رفتار نانجیبانه کسانی که در سال 88 رأی نیاوردند و با براه انداختن فتنه برای کشور هزینه بوجود آوردند و دشمن را به طمع انداختند، در این انتخابات کسانی که رأی نیاوردند، به پیروز انتخابات تبریک گفتند که این موضوع، بسیار با عظمت و با ارزش است.»
ملاحظه و سوال : براستی آیا تاکنون کمیته ای حقیقت یاب متشکل از افراد دلسوز و معتدل از جناح های داخلی جهت تهیه گزارشی مستند ومتقن مبتنی بر اسناد معتبر اقدام به بررسی حوادث 88 نموده است و گزارش ان به سمع و نظر مردم رسیده است؟؟
– ایا تا کنون به اقداماتی که منجر به ایجادابهام و سوء ذهنیت در معترضین شد پاسخی منطقی داده شده است؟ اقداماتی از قبیل اینکه :
– تاویل و تفسیر نمودن فرمایشات شما به اینکه نظرتان به احمدى نژاد است.
– طرفدارى اعضاى محترم شوراى نگهبان از نامزد انتخاباتى یعنى اقاى احمدى نژاد.
– طرفدارى اعضاى نیروهاى مسلح از احمدى نژاد.
– بکارگیرى ظرفیت هاى دولتى نظام در جهت انتخاب احمدى نژاد مانند توزیع سهام عدالت، یارانه و وام در سفرهاى استانى.
– ایجاد این شائبه در میان جامعه که شکست احمدى نژاد شکست نظام و رهبرى است از سوى برخى امنیتى ها و نظامى ها و منبرى ها در تریبون هاى عمومى.
– طرفدارى برخى منبرى ها از نامزدى احمدى نژاد که این منبرى ها بصورت اخص منتصب به حضرتعالی هستند و یا اینطور وانمود مینمودند و متاسفانه دفترتا نیز هیچ برخوردى حداقل علنى با ایشان نکرده است.
– برخوردهاى تند صورت گرفته همانند احکام جلب صادر شده براى برخى از فعالین سیاسى که بعضا چند روز قبل از انتخابات برایشان حکم جلب بدلایل عجیب و غریب صادر شده بود.
– برخورد تند با مردم و عدم پذیرش گفتگو با مردم.
– قطع اینترنت و اس ام اس نه تنها از التهابات نکاست بلکه بر شائبه مقابله حکومت با مردم و اینکه حتما یک چیزى شده است که نمیخواهند مردم بفهمند افزود.
– برگزارى جشن پیروزى توسط احمدى نژاد در اوج اعتراضات مردمى و بکار بردن الفاظ توهین امیز توسط احمدى نژاد همانند خس و خاشاک و …. به جاى اینکه به فروکش نمودن التهابات کمک کند به فوران التهابات افزود دیگران که در خلق ادبیات غیر فاخر گوى سبقت از هم ربودند همچون گفتن بزغاله و گوساله، میکروب و ….. به معترضان، معترضانى که فقط به نتایج انتخابات اعتراض داشتند عامدانه یا جاهلانه به سوى مخالفت با کل نظام سوق داده شدند.
– واقعه کهریزک از تاسف بار ترین وقایع طول تاریخ جمهورى اسلام کشته شدن چندین نفر در این بازداشتگاه و کشیده شدن پاى قضات و فرماندهان ارشد به این موضوع.
– کشته شدن پزشک وظیفه بازداشتگاه کهریزک مرتبط با پرونده در پزشکى قانونى.
– اعترافات تلویزیونى و پخش ان که حتی مورد اعتراض حضرتعالی نیز واقع شد.
مگر نه اینکه علی مطهری بصراحت اعلام کرده اند که اگر بستر مناسبی فراهم شود افرادی هستند که حاضرند اسناد متقن در اثبات تقلب صورت گرفته در انتخابات 88 ارائه نمایند. آیا تاکنون چنین بستری فراهم شده است ؟ آیا تا کنون از ایشان خواسته اید که موضوع را دنبال کنند و از مسئولین امر خواسته اید زمینه تشکیل چنین دادگاه علنی را فراهم نمایند تا مردم بعد از گذشت 6 سال از این ماجرا به حقایق واقعی ان وقوف پیداکنند؟؟
آیا تصور نمیفرمایید این مساله هنوز در اذهان مردم بصورت زخمی در استخوان و خاکستری زیر اتش زنده است؟؟ و شایسته است جهت رفع این ذهنیت اقدامی عملی صورت پذیرد؟؟
آیاتعابیری همچون مردم کوفه و مردمی اهل شهوات و اهل گناه و فساد و…. که بعد از اعلام نتایج انتخابات اخیر از سوی مدعیان اخلاق و اصولگرایی در رسانه های خود به مردم تهران منتسب کردند و ترویج دادند نشان از نجابت انان در برابر پیروزشدگان است؟؟
پاسخ بند چهارم:
برای یافتن حقایق یک انتخابات نیازی به کمیته حقیقت یاب نیست که با این وجود در همان زمان هم شورای از طرف رهبری برای حل مشکل ایجاد شد، ولی چشم فتنه گران کور شده بود و جز ابطال بدون دلیل و مدرک انتخابات چیزی را نمی دیدند، جالب است که با وجود مشاهده این اختلاف آرای بین تهران و سایر شهرستان ها هنوز متوجه ریشه توهم سران فتنه نشده اند و هنوز نمی فهمند که اگر رأی مردم تهران به یک نامزد یا یک جریان خاص متمایل بود ممکن است رأی دیگر نقاط کشور کاملاً برخلاف آن باشد که عین همین مسئله در انتخابات 88 و 94 هم تکرار شد و بحث دیگر این که برای ابطال یک انتخابات و یا اثبات تقلب و یا تخلف انتخاباتی باید مستندات محکمه پسند برای آن ارائه کرد و گرنه به صرف ادعا که نمیتوان مدعی یک تقلب گسترده مهندسی و برد با فاصله و قاطع گردید که عملا به یک باخت انتخاباتی قاطع منجر شد، ادعای برد قاطع وقتی با یک باخت قاطع 11 میلیونی جایگزین میشود یعنی ادعای تقلبی در حد و حدود 20 میلیون رأی، و جالب است کسانی که از ماهها قبل در بوق تقلب دمیدند و کمیته صیانت از آرا تشکیل دادند برای یک ادعای تقلب حدود 20 میلیونی یک برگ سند و برگه محکمه پسند هم در دست نداشتند. بحث دیگر قاطی کردن بحث تقلب و تخلف است، اگر کلید فتنه 88 را در صحبت های موسوی مبنی بر برد قاطع در نظر بگیریم متوجه میشویم که ادعای ایشان صراحتاً تقلب است و نه تخلف، ایشان میگوید که من با همین وضع موجود با اختلاف بالا برنده شده ام و در مسیر انتخابات هم حرفی از تخلفات گسترده و حتی تخلف تأثیرگذار به میان نمیاورد ولی بعدها که دست حامیان فتنه از اثبات تقلب کوتاه میشود به مسائل مسخره ای مثل توزیع سود سهام عدالت که چند ماه قبل از انتخابات شروع شد و تا حدود 2 سال بعد از آن هم ادامه داشت و یا توزیع سیب زمینی که در حال فساد بود (و در این دولت دفن شدند)، بین مردم مناطق محروم را عامل رأی احمدی نژاد دانستند!!! ارتباط یارانه با نتیجه انتخابات هم که کاملاً مسخره است چرا که این طرح در دولت دهم راه افتاد و نه در دولت نهم! جالب است که برای زیر سوال بردن انتخابات همه چیز را زیر سوال می برند و حال این که همین دولت یازدهم هم در سفرهای استانی برای متقاضیان وام در نظر میگیرد و کسی هم از آن به عنوان یک تخلف یاد نمیکند!! بحث دیگری که مطرح شده حمایت برخی منبری ها از احمدی نژاد است که این مسئله چیز عجیبی نیست و در تمام ادوار انتخابات منبری های مختلف از افراد مختلف حمایت میکنند و منبر اساساً کارکرد بخشنامه ای ندارد و در همین انتخابات هم دیدیم که منبری های مختل به نظر خودشان برای افراد یا جریانی تعریف هایی داشتند.
و اما ادعای برخورد تند با مردم اگر واقعیت داشت که روز به روز شعله فتنه بیشتر میشد نه این که به همراهی مردم در 9 دی ختم شود، نظام در یک فرایند 8 ماهه با روشنگری و فرصت برای فتنه گران نشان داد که فتنه گران جز تهمت و دروغ و هوچی گری و همراهی بیگانگان و بدخواهی برای کشور چیزی ندارند و اینها خود بهترین امری بود که موجب خالی شدن دور و ورشان گردید. و اما قطع اینترنت و پیامک برای کسانی که واقعا دنبال اغتشاش بودند امری است که حتی در کشورهای اروپایی هم رخ داده و مسبوق به سابقه است و جالب است که حامیان فتنه که شمشیر به دست و عربده در حنجره دنبال به زمین زدن انقلاب بودند چه روشنفکرانه از قطع پیامک و اینترنت گلایه میکنند!!! آیا برگزاری جشن انتخاباتی حق نامزد پیروز نیست؟! آیا حامیان نامزد پیروز بابت جشن انتخاباتی باید تخطئه شوند و یا کسانی که با دروغ بزرگ تقلب گسترده، حامیانشان را در برابر حامیان جریان پیروز قرار دادند؟! آیا چنین رفتاری اوج بی ظرفیتی بازندگان انتخاباتی نبود؟! آیا تاکنون چنین وضعی در هنگام پیروزی اصلاح طلبان یا اعتدالیون در انتخابات مشاهده گردیده است و یا خیلی راحت جشن انتخاباتی را حق خود دانسته و برگزار کرده اند؟! و با تبریک مودبانه رقبایشان مواجه شده اند؟! و اما بحث آخر هم در مورد برخی صحبت ها و ادبیات ها و یا برخوردهای فیزیکی بود که بین دو طیف درگیری وجود داشت و هرچند هر دو طرف بعضاً اشتباهاتی داشتند اما اینها همه فرع مسئله بودند و اصل مسئله آن فرمان شورش و اغتشاش بود که مردم را در روبروی هم قرار داد و البته فرع ها هم باید بررسی شوند ولی به فرموده رهبری، اصل فتنه بود.
در پاسخ به این که علی مطهری گفته است اگر فلان شرایط بشود من فلان شواهد را ارائه میکنم چرا این کار را در این 6 سال انجام ندادند!؟ ایشان که به شجاعت می بالند، ایشان که در همین مدت بارها و بارها به افراد مختلف باتوهین و الفاظ رکیک برخورد کرده اند و کسی هم کارشان نداشته است، پس چطور است که ارائه اسناد تقلب ایشان را ترسانده است!؟؟؟ چطور است که کمیته صیانت از آرا و خود فتنه گران در 8 ماهی که ادعای تقلب گسترده داشتند و تمام پیامهای دعوت به اغتشاش شان از رسانه های داخلی و خارجی منتشر میشد، اسنادی برای ارائه نداشتند و فقط مرغشان یک پای ابطال انتخابات داشت!!! ولی الان علی مطهری یک تنه برای این ادعای تقلب حدود 20 میلیونی، سند و مدرک جور کرده است؟! و همه نظام هم باید به صرف چنین ادعای مضحکی خود را بدهکار بدانند؟! و جالب این که چطور افرادی که در شب انتخابات ساده اندیشانه به خاطر اعتماد به نامزد بازنده در خیابان ریختند هنوز ساده لوحانه منتظرند تا شاید سندی، مدرکی یا حتی شاهدی برای تهمت بزرگی که 6 سال پیش با هزینه های بسیار سنگین به منافع ملی و امنیت ملی و وحدت ملی وارد کردند، بتوانند پیدا کنند؟! و اما این که هنوز ادعا میکنید مردم نتیجه انتخابات 88 را نپذیرفته اند دو پاسخ دارد اولاً که خیلی از مردم این شبهه برایشان رفع شد نشان به این نشان که در انتخاباتهای بعدی نظام با مشارکت پرشورشان دوباره مهر تأیید بر قابل اعتماد بودن به نظام را زدند ثانیاً که جریان اعتدال در انتخاباتی که همان دولت، همان شورای نگهبان، همان نظام، همان برگزارکنندگان و ناظران محلی و همان قانون اساسی مبنایش بودند با نتیجه 50?7 درصد آرا در دور اول رأی آورد و حال این که اگر نظام تنها 0?7 درصد تقلب میکرد می توانست انتخابات را به دور دوم بکشاند و ثالثاً این که تا وقتی که برخی نخبگان ساده اندیش که اول عمل میکنند و بعد دنبال سند و مدرک میگردند حاضر به پذیرش اشتباهشان نیستند، عده ای از مردم هم به تبعیت از ایشان مسائل و شبهات برایشان رفع نخواهد شد و این امری طبیعی است. و اما ادعای تجاوز در کهریزک تنها توسط سرباز پزشکی انجام شد که در موارد دیگری نیز مطالب خلاف واقع گواهی کرده بود و تازه برخی از منابع خبری نیز نوع مرگ وی را خودکشی ثبت کرده اند که در هر صورت به صرف چنین ادعاهایی و حتی ادعاهای بالاتر از اینها، نمی توان گفت یک تقلب گسترده بابت تخلفاتی که در برخی برخوردهای غلط با اغتشاشات صورت گرفته رخ داده است، پس به جای این که هر چیزی را برای توجیه رفتار زشت فتنه گران و شروع این خسارت عظما ردیف کنید، ابتدا به بزرگی خیانت فتنه بپردازید. در مورد این ادعا که احمدی نژاد به تمام معترضین توهین کرده است مشخصاً به استناد سخنان وی که بارها هم پخش شده، ایشان عیناً شرکت کنندگان در انتخابات را از اغتشاشگران جدا میکند و میگوید که همه 40 میلیونی که رأی دادند حماسه آفریدند و سپس میگوید که آنانی که در گوشه و کنار اغتشاش میکنند با جمعیت همین مردم مثل خس و خاشاک شسته خواهند شد که همین هم در 9 دی محقق گردید. و نهایتاً این که ادعای کوفی و اهل شهوت و… خواندن مردم یک تهمت دروغ بود که به حاج آقا شجونی زده شد و ایشان هم انکار کردند و هیچ سند و مدرکی هم در خصوص مصاحبه ادعایی از سوی تهمت زنندگان ارائه نگردید. ولی در طیف نزدیک به هاشمی که شما هم از ایشان حمایت کرده اید واقعاً به شهرستانی ها بابت عدم اقبال به اصلاح طلبان و اعتدالیون (جز در برخی معدود مراکز استانها) توهین شد که البته با توجه به توهین های قبلی جریان هاشمی در زمانی که مردم به ایشان رأی نمی دادند چیز عجیبی نبود.
حرف آخر:
و در انتها با توجه به عزم نگارنده نامه، برای پند و نصیحت به مقام معظم رهبری، درخواست میکنیم یک نامه هم به شخص هاشمی رفسنجانی بنویسند و بابت عدم تبعیت ایشان در برابر قانون، تمکین نکردن از اوامر رهبری در خصوص فتنه 88، ایستادن در برابر رأی مردم در سال 88 و زیر سوال بردن رأی مردم در 84، خادم دانستن و تطهیر کردن فرزندی که جرایم سنگینش در حوزه های مختلف اقتصادی و امنیتی غیر قابل کتمان و خسارات عظیمش غیر قابل اغماض است، در خصوص این که چه کار کرده است که این چنین محبوب آمریکا انگلیس و رجوی (سرکرده منافقین) و … گردیده است و دشمنان انقلاب رسماً از ایشان، مواضعشان و لیست شان حمایت میکنند، از این که چرا آرمان های اسلام و انقلاب مانند استکبارستیزی، انقلابی گری، ساده زیستی، ظلم ستیزی، استقلال، ولایتمداری را یا منکر میشود یا زیر سوال می برد و هر چه که اصلا خودتان دلتان میخواهد را از ایشان سؤال کنید، باشد که ادعای خیرخواهی و حق جویی شما کمی قابل باور گردد!