95/2/27
8:35 ص
در پاسخ به این انتقاد هاشمی رفسنجانی به منتقدان برجام:
“اگر دولت لیست دستاوردهای برجام را منتشر کند پیش خانواده شرمنده میشوید!!”
آقای هاشمی! مگر ظریف، عراقچی، صالحی و سیف خودشان از خانواده دولت و آشپزان برجام نبوده اند؟! و آیا اگر قرار باشد لیستی از دستاوردهای برجام منتشر شود، همینها نباید آن را تهیه و منتشر کنند؟! خب ایشان که در تشریح دستاوردهای برجام مکررا از کارشکنیهای طرف مقابل در برجام سخن گفته اند و دستاوردهایش را تا حد تقریبا هیچ معرفی کرده اند!! و یا نکند قرار است یک لیست به سفارش حاج آقا و برای استعمال داخلی تهیه شود و به خورد مردم داده شود!؟
آقای هاشمی، به جای اینکه در فکر شرمنده کردن منتقدان برجام در برابر خانواده هایشان باشید، به فکر درآوردن مردان این سرزمین از شرمندگی دربرابر خانوادههایشان باشید، شرمندگی که پس از گذشت 3 سال از عمر دولت به اصطلاح تدبیر و امید! و 4 ماه از اجرای برجام و رفع تحریمها!! و با وجود تمام لبخندها، مصافحه ها و تماسهای مکرر با دشمن این مردم، همچنان در سیمای شان رسوب کرده است.
آقای هاشمی! شما که برجام را خورشید تابان، ابر شتابان و نعمت بزرگ میشناسید و منتقدانش را فاقد غیرت دینی و عزت ملی میدانید، چرا تا کنون این لیست دستاوردهای برجام را برای شکرگزاری بیشتر مردم و لال کردن منتقدان منتشر نکردید؟! و یا نکند این لیست هم مانند توافقات پژو، ایرباس، IPC نفتی، نرخ رشد اقتصادی، میزان نقدینگی و… محرمانه و غیر قابل انتشارند!!
آقای هاشمی! بنا به دیدگاه ها و اظهارات دوستانتان روحانی، کروبی و موسوی، انتشار یک تعداد مار و نمودار به اسم آمار موفقیت و لیست دستاورد چه لطفی دارد وقتی جیب مردم روز به روز نحیفتر و سفره شان فقیرتر میشود؟!
آقای هاشمی! کسی با مذاکره و توافق مخالف نبوده و نیست، ولی این که امتیازات ما واقعی و مو به مو طبق برجام روی زمین انجام شده باشد ولی امتیازات طرف مقابل روی کاغذ مانده باشد و توافقات بانکها و موسسات بزرگ دنیا از ترس تهدیدهای آمریکا، جریمه شدن و بازگشت تحریمها، همچنان به قرارداد منجر نشود و شما برای اثبات بزرگی برجام تنها به دو امتیاز موهوم به نام جلوگیری از جنگ احتمالی و ممانعت از نفروختن احتمالی نفت، بسنده کنید، نمیتواند قانع کننده و به قول شما مایه شرمندگی خانواده منتقدان باشد.
خانوادههای منتقدان برجام از این که میبینند هشدارهای منتقدان درباره نقاط ضعف برجام و بدعهدی طرف مقابل بر حق بوده است، به بصیرت و شجاعت منتقدان برجام افتخار میکنند و آنچه مایه شرمندگی ایشان است داشتن مسئولان بی خیال و سهل اندیش است که تذکرات دلسوزانه را مبنایی برای رفع نقایص برجام قرار ندادند و مدام مرتکب توهین و تهمت به منتقدان دلسوز برجام شدند.
95/2/25
11:3 ع
در پاسخ به این حرف حسن روحانی:
“توانمندی نیروهای مسلح ما را دیگران متوجه میشوند؛ بیان و تکرار آن ضرورتی ندارد!”
آقای روحانی! این که دیگران (احتمالا منطورتان همان دشمنان است)، بدون مانور، بیان و تکرار (درباره توان نظامی مان)، چگونه قرار است متوجه قدرت نظامی ما بشوند به کنار!! و این که بدون بیان و تکرار، چگونه دیگران متوجه جدیت کامل ما در حفظ امنیت ایران و منطقه میشوند هم به کنار!! سوال این است که آیا اهمیت نمایش قدرت در قرآن را هم ندیدید؟! آنجا که خداوند در آیه 60 سوره انفال میفرماید:
و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم
و تا می توانید در برابر آن ها نیرو و اسب های آماده بسیج کنید تا با آن، دشمن خدا و دشمن خودتان و دیگر دشمنان را که آن ها نمی شناسید و خدا می شناسد بترسانید.
پس به حکم قرآن حکیم، فقط داشتن قدرت کفایت نمیکند بلکه ما به مانور قدرت با تمام قدرت به عنوان یک ابزار بازدارنده، برای ترساندن دشمن نیاز جدی داشته، داریم و خواهیم داشت و با مانورهای نظامی ، صحبت از توان نظامی و تکرار این صحبتها، تأثیر مانورها و جدیتمان را در ذهن دشمنان اسلام و انقلاب تثبیت مینماییم و اگر این بیانها و تکرارها مهم نبود، چه دلیلی وجود داشت که آمریکا و حتی کشورهای کوچک نیز مدام از توان نظامیشان به خصوص در برابر ایران سخن گویند؟! و آیا سکوت در چنین شرایطی موجب جسورتر شدن دشمن برای حمله، تهدید، تحقیر و باج خواهی علیه ایران نخواهد شد؟!
95/2/25
11:2 ع
مهدوی فر در نامه اش به مقام معظم رهبری نوشت:
«چگونه است که من، بابت تمام نوشته هایم باید به نیروهای امنیتی جواب پس بدهم ولی شما بابت 27 سال رهبری تمام عیار و بلامنازع خود، نباید به هیچ کس پاسخگو باشید؟ جناب آقای خامنه ای، صبح که بچه های من از خواب بیدار می شوند، صرف نظر از اینکه من بیکار باشم یا به کاری مشغول باشم، تاجر باشم یا شاعر باشم، از من نان می خواهند. توی سفره من باید نان باشد. نگاه همه آنها برای همه احتیاجاتی که دارند، به دست پدرشان است، شما به عنوان پدر امت، به عنوان مقام اول مملکت، آیا نسبت به سفره خالی مردم مسئولیت ندارید؟ آیا می توانید سفره خالی را به رئیس جمهور نسبت بدهید؟ معلوم است که نمی توانید. رئیس جمهور می آید و می رود، آنکه می ماند شما هستید. رئیس جمهور مقام بعد از شماست. شما هر مشکلی دارید خودتان با رئیس جمهور حل کنید ولی جواب سفره خالی مردم را شما باید بدهید. همه در مقامی که هستند، مسئول هستند ولی مسئولیت هیچ کس با مسئولیت شما قابل مقایسه نیست. دوست دارم یکبار در سخنرانی هایتان از دغدغه های واقعی مردم بگویید و روی آنها تأکید کنید. والله بالله دغدغه اصلی مردم استکبار جهانی و مبارزه با آمریکا و محو اسرائیل از صفحه روزگار نیست، شاید دغدغه اول شما باشد ولی دغدغه قاطبه مردم این نیست، دغدغه واقعی مردم نان و آب و رفاه و تحصیل و درمان و اشتغال و رفع گرفتاری هاست. دغدغه مردم پرداخت اقساط و اجاره خانه و قبض آب و برق و گاز و تلفن و این جور چیزهاست. والسلام»
پاسخ:
البته مسلما رهبر جامعه نسبت به حل مشکلاتش مسئولیت دارد ولی این مسئولیت در حد اختیارات رهبری است، رهبری نسبت به تبیین سیاست های کلی نظام با مشورت نهادهایی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام و ارائه رهنمود در خصوص آنها مسئولیت دارد و در صورت لزوم هم می تواند با حکم حکومتی به برخی از مسائل خیلی خاص ورود کنند، لیکن این تصور که رهبری همه گره ها را باید با سرانگشتان خودش و یا حکم حکومتی باز کند، اشتباه، غیر منطقی و نشدنی است.
حتی حضرت امیرالمومنین (ع) هم نتوانست همه مشکلات را یک تنه حل کند، چرا که این امر به مجریان همراه و همیاری مردم در حل مشکلات و خنثی کردن دشمنی ها محتاج بود که بعضاً محقق نشد و معاویه و یارانش در مسیر جامعه و حکومت اسلامی انحراف ایجاد کردند؛ پس به صرف وجود مشکلات، نمی توان رهبر را مقصر دانست و چه بسا رهبری در حل آن مشکل تمام تلاشش را در چارچوب وظایفش به بهترین نحو انجام داده باشد ولی مشکل از عدم اجرا و یا عدم همراهی مناسب مسئولان و مردم یا موانع خارجی، مرتفع نگردیده باشد.
بحث دیگر این که اگر رهبری به بهانه این که مسئول اول کشور است بدون توجه به قانون اساسی در تمام مسائل اجرایی مستقیم و با حکم حکومتی ورود می کرد، همان کسانی که اکنون ایشان را بابت عدم دخالت در حل همه مشکلات، مقصر تمام مشکلات معرفی می کنند، رهبری را بابت دخالت نابجا در همه مسائل کشور مقصر معرفی می کردند! اساساً این غر زنندگان، مقصران و کاهلان در اجرای سیاست های کلی نظام را تطهیر می کنند وانگشت اتهام را به سوی رهبر می گیرند.
این ادعا که رهبری دنبال حل مشکلات نیست تهمتی زشت است، دامنه سخنان رهبری در مسائل اقتصادی، فرهنگی، نظامی، سیاسی و امنیتی حاکی از این است که ایشان نگاهی همه جانبه به مسائل و نیازهای کشور دارد و اگر جایی هم از لزوم شناخت و عدم اعتماد به دشمن یا از اهمیت اتکا به توان داخلی و توجه به تولید ملی و اقتصاد مقاومتی سخن می گوید، همه در جهت حفظ منافع، امنیت و عزت مردم است، کشوری که مصرف کننده صرف کالای خارجی باشند نمی توانند از اشتغال، امنیت، عزت و پیشرفت مناسبی برخوردار باشند، کشوری که از دشمنش غافل شود مطمئناً دچار خسارت های عظیم خواهد شد و آنانی که به نمایندگی از مردم توجه به مسائل معیشتی را در تعارض با استقلال، امنیت، عزت و آرمان های انقلاب معرفی می کنند دروغگویانی منحرف هستند.
95/2/25
11:0 ع
این که سالهای سال و در انتخاباتهای متعدد اکثریت آرای مردم شریف تهران به جریان اصلاح طلب اختصاص می یابد، ولی با این وجود آرای کلی کشور برآیندی غیر از این را حاصل میکند، نشان میدهد که اولا ایران تهران نیست، و ثانیا شرایط عجیبی و غیر منتظره ای برای اصولگرایان تهران (به جز انتخابات لیستی که یک امر جدید بود) رخ نداده است که نامزدهای جریان اصولگرا بخواهند برایش داغدار باشند، اما عدم حضور نامزدهای مجرب، مومن و انقلابی جریان اصولگرا در مجلس هر چند که بر غنای مجلس تا حدودی تأثیر سوء میگذارد، لیکن از جهات دیگری یک فرصت مناسب و مغتنم می تواند برای انقلاب و نیروهایش محسوب گردد، منتها به شرط این که:
1- این افراد باید از فرصت به دست آمده برای تحلیل شرایط خود و نوع رابطه خود و مسئولیت شان با جامعه حسن استفاده را بنمایند و اگر در جایی مسیری را اشتباه رفته اند، آن را بشناسند و در صدد رفع و جبرانش برآیند و اگر در جایی مزیتی داشته اند آن را تقویت کنند.
2- دوری از کار پر مشغله نمایندگی مجلس می تواند یک فرصت مناسب برای گفتمان اصولگرایی و انقلابی گری تلقی گردد، به شرط این که این فرصت را مغتنم بشمارند و در خدمت این گفتمان از وقت و توان شان هزینه کنند و صرفا مشغول فعالیت های سابقشان نشوند.
3- نامزدهای اصولگرای بازمانده از مجلس دهم، اگر چه باخته اند اما داشتن یک پشتوانه رأی چند صدهزارتایی و قریب یک میلیونی هم پشتوانه کوچکی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت همانطوری که خود اصلاح طلبانی چون صادق خرازی هم بر اهمیت آن تأکید کردند، پس باید ظرفیت موجود را در گام اول حفظ کرد و در گام دوم به لحاظ کیفی و کمی آن را توسعه داد.
4- تلاش برای استفاده از ظرفیت های رسانه ای، تشکیلاتی و کادرسازی برای تقویت گفتمان انقلاب و رشد نیروهای انقلابی می تواند تحول و ظرفیت شگرفی را در کل کشور و به خصوص در تهران ایجاد نماید که البته به همت و تلاش ایشان نیازمند است، ظرفیتی که جریان اصلاحات نیز در سالهایی که از قدرت دور بود تلاش کرد از آن استفاده نماید و امروز این فرصت و ظرفیت برای جریان انقلابی و اصولگرا ایجاد شده است.
95/2/25
10:58 ع
از کسی که عکسهای کشف حجاب کرده مینو خالقی را منتشر کرد نه تنها قهرمانسازی نمیکنم، نه تنها دفاع نمیکنم، بلکه این رفتار را محکوم میکنم که اگر چنین نمیکردم من هم شاید شبیه کسانی میشدم که از عدم التزام مینو خالقی به حجاب دفاع کردند، رفتار زشتش را توجیه کردند، به دروغ مدعی جعل در عکسها شدند و حتی تلاش کردند از وی قهرمانسازی نمایند و او را بر سرنوشت مردم مسلمان و جمهوری اسلامی ایران حاکم کنند!!
و بدون این که بخواهم اشتباه انتشار تصاویر مینو خالقی را از سوی جوانی احساسی توجیه کنم، بر این باور هستم که اگر برخی سیاسیون مدعی و هوچی گر، رد صلاحیتِ قانونی مینو خالقی را (که قبلا نیز نمونه های مشابه ای داشته است) بهانه هجمه به شورای نگهبان که ناظر انتخابات و مفسر قانونی اساسی است، نمیکردند و برای شورای نگهبان و وزارت کشور خط و نشان نمیکشیدند، آن جوان هم برای انتشار آن تصاویر که شورای نگهبان برای حفظ حرمتِ آن زن منتشرشان نمیکرد، تحریک نمیشد و آن اشتباه را انجام نمیداد.
95/2/25
10:57 ع
در چند سال گذشته بین وزارتخانه های کشور چند ادغام صورت گرفت که ادغام وزارتخانه های تعاون، کار و رفاه بزرگترین این ادغام ها بود، ادغامی که یک ابر وزارتخانه با حوزه زیادی از مسئولیتها ایجاد کرد که مدیریت آن را بسیار دشوار کرد. وزارتخانه ای که باید به مسائل تعاون، تنظیم روابط کار، ایمنی، اشتغال، رفاه، بیمه، بازنشستگی، اعتیاد، آسیب های اجتماعی، طلاق، فرزندان طلاق، بیماران خاص، سالمندان، سبد کالا، هدفمندی یارانه ها، شناسایی متمولین (برای حذف یارانه ها) و… رسیدگی کند و عملا مدیریت و هماهنگی بین این همه فعالیت که قبلا توسط سه وزیر انجام میشد به یک وزیر سپرده شد.
شاید میشد بین وزارتخانه های تعاون و کار با توجه به حوزه های فعالیت و وسعت کوچکشان ادغامی منطقی و قابل مدیریت ایجاد کرد ولی افزودن وزارتخانه رفاه به حوزه وسیع کاری اش به آن دو وزارتخانه، اقدامی بود که اشتباه بودنش برای شاغلان در این سه وزارتخانه و کسانی که با این وزارتخانه سرو کار دارند به خوبی اثبات شده است، چرا که عملا وزیر نمیتواند مدیریت مناسبی را بر همه بخشهای حیاتی و اجتماعی این ابر وزارتخانه اعمال نماید.
در کنار شرایط سخت مدیریت این وزارتخانه، آقای علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه فعلی هم در مدیریت وقت و توان خود برای این سه وزارتخانه نتوانسته به خوبی عمل کند به حدی که وقت وزیر بیشتر صرف رسیدگی و سرکشی به امور مرتبط با بخش رفاه معطوف گردیده است و عملاً بخشهای تعاون و کار از التفات شخص وزیر محروم مانده اند.
درکنار موارد فوق، و در حالی که وزیر نمی تواند وقت مناسبی برای بخشهای حیاتی زیرمجموعه اش و حل مشکلاتشان صرف کند، صرف وقت و مشارکت در فعالیتهای غیر مرتبط با وزارتخانه مثل حضور و سخنرانی در جشنواره ها، همایش ها، افتتاحیه ها و اختتامیه های فرهنگی و ورزشی جای تعجب و موجب نارضایتی بیشتر همکاران وزارتخانه گردیده است.
پیشنهاد: با تشکیل وزارتخانه رفاه و تفکیک آن از بخشهای تعاون و کار می توان بخش زیادی از مشکلات ادغام را حل کرد، این جدا سازی با توجه به عدم در هم تنیدگی بخش رفاه با بخشهای کار و تعاون در استان ها، کار مشکل و پر هزینه ای نیست که انجام این طرح به توجه و توجیه دولت و مجلس نیازمند است، لیکن از آنجا که غالبا هیچ مدیری تمایل به کاهش حوزه قدرتش ندارد، به نظر میرسد وزیر کار چنین ادغامی را دنبال نکند و تنها مجلس است که میتواند به اصلاح رویه فعلی اقدام کند و بر شرایط فعلی که موجب کاهش بهره وری و کارآیی هر سه بخش تعاون، کار و رفاه و ایجاد مشکلات عدیده در بخشهای مهمشان گردیده است، پایان دهد.
95/2/25
10:55 ع
در حالی که تا کنون افرادی مثل ترکان، سیف، جهانگیری و تعدادی دیگر از مسئولان دولت یازدهم، مصرانه دولت قبل را عامل سرمایه گذاری و خرید اوراق قرضه در آمریکا و مقصر دستبرد 2 میلیاردی این اموال معرفی کرده بودند، افرادی مثل عراقچی و دولتمردان سابق این خرید را مربوط به سال 82 دانستند و هیچکدام هم از مواضع خود عقب نشینی نکردند تا اینکه امروز روحانی در سفر استانی به کرمان، با حالتی طلبکارانه و البته با یک عقب نشینی آشکار، دولت قبل را مقصر این برداشت معرفی کرد! لیکن نه برای سرمایه گذاری و خرید اوراق قرضه! بلکه بابت عدم خارج کردن این اموال! و جالب اینکه ایشان نه دولت اصلاحات را بابت این سرمایه گذاری مبتنی بر اعتماد به آمریکا مقصر میداند و نه سیاستهای ذلیلانه دستگاه دیپلماسی و ضعف مفرط برجام در ممانعت از دست اندازی دولت، کنگره و دادگستری آمریکا به اموال ایران را در این سرقت موثر و نه دولت خود را در آن مقصر میداند! ضعفی که اخیرا موجب صدور محکومیت ایران به جریمه 10/5 میلیارد دلاری بابت عملیات تروریستی 11 سپتامبر از سوی دادگاه آمریکا نیز شده بود!
95/2/25
10:51 ع
هاشمی رفسنجانی:
«مخالفان برجام دلیل قانع کننده ای برای مخالفت ها ارائه نمیکنند، در حالی که بیشترین استفاده را در این شرایط رژیم صهیونیستی میبرد.»
دلیل انتقادات به برجام مشخص است، بخشی به عدم تنظیم متوازن و صحیح برجام و جدی نگرفتن تذکرات در آن خصوص مربوط است که باعث شد تا امتیازات نقد، زیاد و غیر قابل برگشتی بدهیم و به امتیازات کم، نسیه و با قابلیت بازگشت (ظرف یک ماه) دلخوش کنیم، و بخشی دیگر از انتقادات به برجام این است که از همین امتیازات هم به دلیل کارشکنی ها و بدعهدی های طرف مقابل بهره مند نشده ایم و عملا به دلیل عدم اخذ ضمانتهای لازم و انجام نشدن گام به گام تعهدات دوطرف، عملاً امکان پیگیری لازم یا ابزار فشار برای الزام برای متعهد ماندن طرف مقابل به برجام هم تعبیه نشده است. حالا این که آقای هاشمی این انتقادات را بدون مبنا و دلیل میدانند جای تعجب دارد! این که ایشان بدون در نظر گرفتن آنچه که باید در برجام به دست می آوردیم فقط میگویند اگر برجام نمیشد ما احتمالا! درگیر جنگ میشدیم و یا احتمالا! نمی توانستیم نفت بفروشیم دلیل مناسب و قانع کننده ای نیست که از عدم پایبندی طرف مقابل به برجام و از دست رفتن حقوقمان گلایه نداشته باشیم و نخواهیم وی را به انجام تعهداتش مجبور کنیم.
بحث دیگر استناد هاشمی به این است که رژیم صهیونیستی از تضعیف برجام منتفع میشود در صورتی که این ادعا فاقد هرگونه ارائه مستندات و دلیل قانع کننده ای صورت گرفته است. کاش آقای هاشمی جواب میدادند که اکنون چه کسی از بدعهدی ها و کارشکنی های طرف مقابل در برجام منتفع شده است؟! چه کسانی در این میان ضرر کرده اند؟! آیا جز این است که کارشکنی های طرف مقابل در اجرای برجام همگی اول به نفع رژیم صهیونیستی بوده است؟! آیا سکوت امثال هاشمی در برابر این انتفاع رژیم صهیونیستی، حکیمانه و عزتمندانه است؟! مسلما اگر آقای هاشمی میخواهد به رژیم صهیونیستی نفعی نرساند باید حقوق ما در برجام را مجدانه پیگیری کند، نه این که از این پیگیری استنکاف نماید و از منتقدان هم گلایه کند!
95/2/25
10:49 ع
اخیر آقای هاشمی رفسنجانی بعد از اشاره به موفقیت در تغییر مسیر سالهای اخیر و تلویحاً نجات کشور از دست احمدی نژاد گفته که « دیگر میتوانم راحت بمیرم زیرا مردم تصمیماتشان را خودشان میگیرند و در این نزدیکی پایان عمر که راه انقلاب را مسدود کرده بودند آن را باز کردم»، به عرض ایشان میرسانیم که همانطوری که احمدی نژاد نتوانست مملکت را از دست شما و اعوانتان نجات دهد، شما هم مطمئن نباش که توانسته باشی چنین کنی و همانطوری که شما با اشتباهات احمدی نژاد در مدیریت و اخلاق به قدرت رسیدی، با نمایش شدیدتری از بی مدیریتی و بداخلاقی در عملکردتان، خواسته یا ناخواسته در مسیر تسهیل بازگشت احمدی نژاد قدم برمیدارید، پس اگر واقعا به نجات کشور از احمدی نژاد توجه دارید! به سربازانتان بگویید به جای بداخلاقی، سوءمدیریت، فرافکنی و طلبکاری، به دنبال حل مشکلات کشور باشند و نه گره زدن حل تمام مشکلات کشور به جلب محبت دشمن!
و اما بحث دیگر این که اگر فرض کنیم نجات کشور از دست احمدی نژاد یک خدمت بود، پس تلاش برای تحویل مملکت به آمریکا و گرفتن یکایک ابزارهای قدرتش در قالب برجام های 1 و 2 و 3 را چه بنامیم؟! تقسیم مسئولیت با فرزندان و گرا دادن به دشمنان برای تحریم و فشار بیشتر بر کشور در فتنه 88 را چه بخوانیم؟! تضعیف قوای داخلی کشور را تا حدی که دشمن، به شکست دادن انقلاب امیدوار شود و راه تحریم را بر تعامل ترجیح دهد را چه بشناسیم؟! حکایت شما مانند کسی است که مملکت را به اسم نجات از احمدی نژاد، ابتدا به آتش تحریم کشیدید و سپس برای خاموش کردن آتشش، با بیل بجانش افتادید، خسارتی که ایران از اشتباهات شخص احمدی نژاد و آتش تحریم میدید به مراتب و به مراتب کمتر از بیلهایی بود که شما به این بهانه بر سر و پیکر این کشور نواختید.
95/2/19
6:8 ع
امروز روحانی در جمع فرهنگیان، سخنی گفت که چندی پیش سایت هاشمی هم به آن پرداخته بود، او امروز در جمع فرهنگیان در حالی که بحث اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی هیچ ارتباطی به موضوع همایش و حتی مسائل روز ایران و جهان نداشت، به استناد آثار شهید مطهری، اسلام انقلابی را مردود دانست، اما آنچه که شهید مطهری در آن عصر مردود دانست، اسلام انقلابی مد نظر گروهک فرقان و جریان منافقین بود و نه اسلام انقلابی راستین. وقتی یک جریان انحرافی مثل منافقین، اسلام را بد بشناسد، مطمئنا برداشتش از اسلام انقلابی هم انحرافی خواهد بود و آن کلام شهید مطهری، به برداشت التقاطی منافقین از عبارت اسلام انقلابی مربوط بود و جالب این که این مسئله در پاورقی همان مقاله هم ذکر گردیده بود، و نه اسلام انقلابی که انقلاب را به پیروزی رساند و اهل مبارزه و استکبارستیزی نگاه داشت، اشتباه بودن سخنان روحانی درباره عبارت اسلام انقلابی با یک تحقیق ساده درباره نظر امام خمینی (ره) درباره اسلام انقلابی به وضوع اثبات میگردد چرا که ایشان میگوید:
«مهمترین ثمره جنگ، استمرار روح «اسلام انقلابی» بود»
تمجید حضرت امام از «اسلام انقلابی» دیگر جایی برای توضیح روحانی باقی نمیگذارد، سوتی روحانی مثل توئیت هاشمی نیست که بگوید فرد دیگری آن را تحریف کرده است، از دهان خودش درآمده است، البته او مدتهاست که با هر ابزاری، تفکر انقلابی و مشخصه هایش را مورد هجمه قرار میدهد، مدتهاست که مشخصه هایی مثل ساده زیستی، استکبارستیزی، مردم داری، انقلابی گری، دین مداری، عدالتجویی، استقلال جویی و… را با عباراتی مانند پوپولیستی، ماجراجویی، عوامفریبی، افراطی گری، تندروی، تعامل، توهم، بیکاری و… مورد هجمه قرارداده است، او مدتهاست که انقلاب، مؤلفه ها و نیروهایش را میزند و از هیچ فرصتی برای این کار دریغ میکند و بیان جملات امروز او در رد اسلام انقلابی هم ریشه در همین طرح زدن انقلاب، مؤلفه ها و حامیانش دارد که یکی از مهمترین شان، اسلام انقلابی جاری در عمق وجود انقلاب است.