95/10/16
6:55 ع
بزرگی حماسه 9 دی مانند بزرگی خیانت فتنه طوری است که باعث شده تا کسی نتواند منکر آن شود لیکن آنان که دلشان با فتنه تپید و با 9 دی، گرفت، تلاش میکنند حال که نمیتوانند وجود خیانت بزرگ فتنه و حماسه عظیم 9 دی را انکار کنند، به تحریف 9 دی و فتنه بپردازند که به همین منظور سالها کوشیدند تا با نادیده گرفتن ماهیت فتنه 88 که هدف قرار دادن اصل جمهوریت و اسلامیت و ولایت بود، آن را از جنس دعوای 2 جریان و حزب سیاسی بشناسانند که در آن، هر دو طرف به یک نسبت مساویند!
ایشان برای تحریف 9 دی نیز تلاش میکنند تا آن را به دفاع از اسلام و امام حسین(ع) منحصر و محدود نمایند و حال این که اگر چه خون مردم سراسر کشور پس از عاشورای 88 به غلیان آمد ولی طیف شعارهای مردم در یوم الله 9 دی اثبات میکند که مردم به دفاع از انقلاب، اسلام و ولایت به میدان آمدند و البته حرمت شکنی فتنه گران نسبت به امام حسین(ع) و عاشورای حسینی، در کامل شدن شناخت مردم از این جریان حقیقتاًً کمک به سزایی کرد.
در واقع مردمی را که 8 ماه شاهد قانونشکنی، بی ظرفیتی، تفرقه افکنی، پاره کردن عکس حضرت امام خمینی(ره)، شعار علیه اسلامیت نظام و اصل ولایت فقیه و دشمن شاد کردن انقلاب بودند و سربه راه شدن سران فتنه و پایان فتنه را انتظار میکشیدند، با هتک حرمت به عاشورای حسینی، به جمع بندی نهایی برسند که راه فتنه، راهی بی بازگشت است و باید بساط آن را خودشان در یوم الله 9 دی با شعار علیه فتنه و فتنه گران و دفاع از انقلاب، امام و رهبری جمع کنند، پس 9 دی روز دفاع مردم از همه ابعاد نظام یعنی اسلامیت، جمهوریت، ولایت و قانونمداری بود و نه صرف دلخوری بابت حمله فتنهگران به خیام اباعبدالله(ع) و ابعاد این حماسه، حضور همیشگی ما را برای عبرت گیری همه دشمنان خارجی و عناصر داخلیشان، میطلبد.
95/10/16
6:52 ع
آقای اصغر فرهادی ، سلام! این که شما به عنوان یکی از سیاه ترین هنرمندان کشور تازه پس از خواندن یک گزارش، از مشکلات زندگی مردم مطلع و شرمگین شوی نمیتواند برایم قابل بخشش باشد چرا که قاعدتا چون شمایی باید بارها و بارها به دنبال سوژه با چنین موضوعاتی مواجه شده باشد و درباره شان اثری بسازد، لیکن متأسفانه این مسئله در شما وجود ندارد و با این وجود در این مطلب میکوشم پاسخی به متن منتسب به شما خطاب به آقای حسن روحانی، تنظیم نمایم:
آقای اصغر فرهادی ! شما مشکلات این سی و اندی سال را مایه شرمندگی دانستی ولی خوب است بدانی که اولاً مشکلات کشور در این سی و اندی سال بوجود نیامده است، بلکه سالهای سال قبل از انقلاب، مردم این کشور، با فقر، فساد و تبعیض با ابعاد بسیار بزرگ تری مواجه بوده اند، ثانیاً نمیتوان تمام این سالهای پس از انقلاب و زحماتی که برای بردن امکانات به مناطق دورافتاده و حمایت از محرومان و پیشرفت آنها با راه اندازی جهاد سازندگی، کمیته امداد امام خمینی و بسیج سازندگی و… بردن راه آسفالته، برق، آب، گاز، تلفن و… به یک یک روستاهایی که سالها از ابتدایی ترین امکانات زندگی محروم بودند نادیده گرفت.
آقای اصغر فرهادی ! شما که این همه به ساخت فیلمهای سیاه مشهور هستی، چطور تا امروز فیلمی با محوریت فقر و تبعیض و ریشه های آن و راهکار رفع آن نساخته ای؟! منظورم از این فیلمهای سیاهی نیست که تاکنون ساختی و در آنها انقلاب و اسلام و ایران را غیر قابل تحمل نشان دادی و اینطور گفتی که تنها راه نجات از اینها، یا خودکشی است و یا فرار از ایران! بلکه منظورم این است که فیلمی بسازی و در آن بگویی که آرمانهای انقلاب، امام و رهبری این بوده و هست که مسئولان در سطح پایین ترین مردم زندگی کنند تا بتوانند درد و رنج مردم را درک کنند و برایشان چاره بیندیشند، چرا فیلمی نمیسازی که در آن بگویی چطور برخی مسئولان با چه توجیهاتی برای خود و دوستانشان حقوقهای نجومی و رانتهای نجومی قائل شدند؟!
آقای فرهادی ! شما از حامیان آقای روحانی بودی و هنوز هم هستی، پس بگو که چطور از آقای روحانی با تفکر سرمایه داری و با این ادعا که مردم مدیر میخواهند و نه خادم! توانستی از او و تفکراتش حمایت کنی؟! پس بگو چطور با ژست روشنفکری، در خدمت سیاستمدارانی قرار گرفتی که با شعار تدبیر، برای فرزندان ذخیره های خود، حق فراغتی تعریف کردند که چند ده برابر بیشتر از تنها دلخوشی برخی خانواده ها، یعنی یارانه نقدیشان است؟! پس چطور طرفدار همان جریانی شدی که رسما میگوید کشاورزان ما را درک کنند چون محصولات خارجی ارزان تر است ما از آنها خرید میکنیم؟! پس چطور از کسانی حمایت میکنی که تیشه به ریشه تولید و اشتغال میزنند و بر جمعیت کارتن خوابها و گورخوابها اضافه میکنند؟!
آقای اصغر فرهادی ! این انقلاب به پابرهنگان و مستضعفان تعلق دارد، امامانش هم، ساده زیستند و فرزندانشان و سایر مسئولان را نیز به ساده زیستی و حمایت از مستضعفان فرمان دادند، اصلاً یکی از آرمانهای جدی این نظام همین ریشه کنی ظلم و فقر و ایستادن در برابر ظالم و مستکبر بود، آرمانی که شمای هنرمند در آثارت آن را چون منطبق با تفکرات روشنفکری شما نبود، کنار گذاشتی و از کسانی حمایت کردی که پیوستن به نظام سرمایه داری را تنها کلید حل مشکلات دانستند، مسئولان نجومی بگیر را ذخیره خواندند و حقوق نجومی را در برابر زحمات برخی از این مفتخورها، ناچیز دانستند! و حالا شما تازه یاد آرمانی افتاده ای که خودتان، سالهاست آن را در گور خوابانده اید؟!
آقای اصغر فرهادی ! شما از آن افرادی که پشت آمبولانس بیمار حرکت میکنند تا خودشان را زودتر به مقصد برسانند خیلی خوب انتقاد کرده ای ولی باید به شما بگویم که صد رحمت به آنها نسبت به شما! آنان دنبال واقعیات کشور حرکت میکنند و از آن سوءاستفاده میکنند ولی شما بدون پرداختن به دغدغه های اصلی و واقعی مردم مانند اشتغال، ازدواج، مسکن، فقر، فساد و تبعیض، آثاری را درباره فرهنگ ایران و خانواده ایرانی ساخته ای که حتی افرادی مانند مطهری و ابطحی نیز آنها را غیر منصفانه و غیرواقعی توصیف کردند و البته شما کاری به این مسائل نداشتی، مسئله شما گویا تنها دست زدن تماشاچیانی بود که بیرون از آمبولانس، برای شما کف میزدند و به شما جایزه میدادند.
آقای اصغر فرهادی ! از این که با دیدن این گورخوابها، گویا از خوابهای ناز روشنفکری و موضوعات کلیشه ای چون حقوق زنان و حقوق بشر بیدار شده ای جای امیدواری دارد و آرزو میکنم این بیداری واقعاً در حد یک نامه نوشتن نبوده باشد، بلکه واقعاً مسیر آثارتان را نیز عوض کند، مسیری که با ریشه یابی و تحلیل و ارائه راه حل مشکلات واقعی همراه شود و به مسائل امروز کشور مثل بیکاری، فقر، تبعیض و درجریان مقابل، حقوقهای نجومی، فساد و اشرافیگری بپردازی که در غیر این صورت باید بگوییم این نامه شما نیز خود در عین اعتراض به سیاستبازی، خود آلوده سیاستبازی است.
95/10/16
6:50 ع
علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و از حامیان اصلی برجام در مورد سخنان اخیر کریمی قدوسی گفت:
«آقای کریمی قدوسی در دوره قبل هم این عقیده را داشتند که “به نظر من مطالب محرمانه نیست و قابل افشاست” و این موضوع موجب شد که در تعامل کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و وزارت امور خارجه خدشهای ایجاد شود و عملا کمیسیون از اطلاعاتی که باید داشته باشد محروم شود./ در موضوع اخیر هم به رغم اینکه آقای کریمی قدوسی در جلسه حضور نداشت، ولی به گونهای مطلع شد./ وزیر خارجه در جلسه کمیسیون گفته بود که مطالبی را عنوان میکنم و تاکید دارم حتماً این موارد از قول من عنوان نشود و اگر عنوان شود به روال کار جاری وزارت خارجه به خصوص در عرصه هستهای ضربه میزند!!” اما این اتفاق روی داد و موجب شد ما عملاً یک بار دیگر در شرایط قبلی قرار بگیریم»!
بروجردی در سخنان فوق، مطالب کریمی قدوسی مبنی بر اعتراف ظریف به اعتماد اشتباه به جان کری را تلویحا #پذیرفته است ولی اصرار دارد که کریمی قدوسی نباید این مطالب را بیان میکرد! متأسفانه بروجردی بیش از این که بابت وضعیت بغرنج برجام و نقش خود در نادیده گرفتن محتوای کارشناسی جلسات کمیسیون برجام و منتقدان آن، نادم باشد و آن را #مایه_شرمساری خود بداند، #ذلیلانه از این که دیگر جلسات وزیر امور خارجه و کمیسیون امنیت ملی برگزار نمیشود ناراحت است!
نکته دیگر منطق اشتباه بروجردی و ظریف است که گویی اظهارات کریمی قدوسی باعث ضربه به کشور شده است! انگار نه انگار که ضربه به کشور را آنان به کشور زدند که با غرور و خودرأیی خود و نامحرم دانستن کارشناسان و مردم، هرچه خواستند در خفا، خفت پذیرفتند و فقط فخرش را مردم فروختند! و بیچاره مردمی که روحانی، ظریف، لاریجانی و بروجردی مسئولانشان هستند که حتی امروز که باید پاسخگوی خرابکاریشان در به هدر دادن سرمایههای کشور در ازای #تقریبا_هیچ باشند، در جلوت به برجامی که در خلوت از آن خجلند، آفتاب تابان، ابر شتابان، هوای پاک و باغ سیب و گلابی لقب میدهند!
95/10/1
9:0 ع
دیروز آقای روحانی در حین مطرح کردن منشور حقوق شهروندی ، اشاراتی هم به بحث نظارت بر قانون اساسی و جایگاه خود در این خصوص داشتند و گفتند:
«قانون اساسی در اصل 113 به رییس جمهوری دستور می دهد که او مسئول اجرای قانون اساسی باشد؛ چرا این وظیفه به دوش رییس جمهوری آمده است؟ به دلیل این که تنها فردی که در کشور با رای عموم مردم در سطح ملی انتخاب می شود، رییس جمهوری کشور است. بسیاری از افراد منتخب با رای حوزه انتخابیه خودشان انتخاب می شوند.
برخی منتخبین همچون خبرگان با رای مردم استان خودشان انتخاب می شوند. برخی چون مقام رهبری غیرمستقیم با رای خبرگان انتخاب می شوند، برخی با رای نمایندگان انتخاب می شوند همچون وزرا که رای اعتماد برای فعالیت خودشان می گیرند اما فقط یک نفر است که با رای مستقیم آن هم ملی در سراسر کشور برگزیده می شود و لذا قانون اساسی این وظیفه را بر دوش رییس جمهوری گذاشته است و چقدر وظیفه سخت و سنگین قانون اساسی است.»
در پاسخ به این سخنان آقای روحانی و موضوع منشور حقوق شهروندی بیان چند مسئله ضروری به نظر میرسد:
این که رئیس جمهور با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود، هرگز به منزله ارجحیت و توفق وی بر ولی فقیه که با رأی فقهای منتخب مردم کشف گردیده است و حتی بر سایر قوا، نمیتواند تلقی گردد؛ چرا که اساساً مشروعیت نظام و تمام ارکان آن و خود رئیس جمهور به وجود ولایت فقیه و امضا و تنفیذ وی است و طبق اصل 57 قانون اساسی، ضمن وجود اصل تفکیک قوا، همه قوا زیر نظر ولی فقیه هستند و حتی در همین قانون اساسی، دولت، وزرا و رئیس جمهور در برابر مجلس و قوه قضاییه نیز پاسخگو هستند و در موارد اختلافی نیز باید از طریق مقام رهبری و شورای حل اختلاف تعیین شده از سوی او ورود کنند و این طور نیست که رئیس جمهور، بتواند خود را فراقوه ای و دارای حق دخالت و نظارت بر عملکرد سایر قوا تصور کند.
نکته دیگر این که متأسفانه آقای روحانی نیز گویا تمایلی به درک مسئله اصلاح قانون اساسی در خصوص حذف جایگاه نخست وزیری و واگذاری مسئولیتهای او به رئیس جمهوری ندارد، البته تا قبل از اصلاح قانون اساسی در سال 1368، رئیس جمهور مکلف به نظارت و تنظیم رابطه قوای سه گانه بود ولی این مسئله پس از رفراندوم قانون اساسی و امضای امام خمینی(ره)، حذف و عملاً به مقام رهبری محول شد و شورای نگهبان نیز از آن پس در استفساریه های خود، اقداماتی از جنس تشکیل هیأت نظارت، شورای بازرسی و معاونت نظارت بر سایر قوا را غیرقانونی دانسته است و امروز هم به نظر میرسد آقای روحانی به همان برداشت ناصواب از اختیارات قانونی خود مبتلا شده باشد.
وقتی تلقی و تفسیر آقای روحانی از اصول 113 و 121 قانون اساسی و اختیارات رئیس جمهور (موضوع مسئولیت رئیس جمهور در خصوص قوه مجریه و اجرای قانون اساسی) بر خلاف نص اصل 57 قانون اساسی (موضوع تفکیک قوا و تحت نظر ولی فقیه بودن همه قوا) و تفسیر مرجع قانونی تفسیر قانون (شورای نگهبان) باشد و بدون توجه به حذف بند تنظیم رابطه قوای سه گانه از مسئولیتهای رئیس جمهور باشد، طبیعی است که جایگاهی فراقوه ای برای خود قائل میشود و خود را مجاز به دخالت، نظارت، تعیین تکلیف و تنظیم خط مشی برای سایر قوا و نهادها میدانند، منشور حقوق بشر تنظیم میکند و دیگران را نیز مکلف به رعایت آن میکند، حال این که:
اولاً رئیس جمهور تنها در حیطه اختیارات دولت میتواند مقرراتی وضع کند و نمیتواند سایر قوا یا نهادهای قانون اساسی را مکلف یا محدود نماید، مگر این که مسیر تصویب آن به عنوان قانون یا سیاستهای کلی نظام در مجلس یا مجمع تشخیص مصلحت طی گردد، چه با عنوان منشور حقوق شهروندی یا هر عنوان دیگر.
ثانیاً بسیاری از بندهای منشور حقوق شهروندی آقای روحانی، در واقع همان اصول قانون اساسی است که بیان مجدد آنها در این منشور واقعاً ضرورتی نداشت و چنین اقدامی، تنها موجب کمرنگ شدن همان قانون اساسی میشود که آقای رئیس جمهور مکلف به رعایت و اجرای آن است.
رابعاً دلسوزی یک رئیس جمهور برای اجرای قانون اساسی در سایر قوا در حالی که حقوق مصرح مردم در قانون اساسی در موضوعات مسکن، شغل، آموزش رایگان، درمان، شفافیت دولت و قراردادهای خارجی، دارایی دولتمردان، آزادی بیان و… از سوی خود دولت بعضاً رعایت نمیشود، نمایشی به نظر میرسد.
95/9/30
8:38 ع
امروز آقای روحانی در سخنرانی خود و در حین معرفی منشور حقوق شهروندی، مواردی را مطرح کرد که بعضاً با اصل تفکیک قوا تعارض داشت که سوابق این رفتار در دولتهای مختلف این سوال را ایجاد میکند که قضیه چیست که رؤسای جمهور مختلف در آخر کار دولتها و یا در ماه های نزدیک به انتخابات، به دنبال نظارت بر اجرای قانون اساسی، و فشار و دخالت در سایر قوا و نهادها به بهانه هایی مانند آزادی بیان و حقوق شهروندی میروند؟!
آیا این رفتار دولتها که بعضاً با اصل تفکیک قوا نیز در تعارض قرار دارد، برای فرار از پاسخگویی بابت ناتوانیهایشان و بیان این مفهوم است که دیگران نگذاشته اند دولتشان موفق شود؟! آیا باهدف کارهای تبلیغاتی و انتخاباتی است؟! آیا برای حمایت از یاران خود در خصوص پرونده های مفاسد و یا ردصلاحیتهای انتخاباتی دوستانشان در برابر قوه قضاییه و شورای نگهبان است؟! آیا برای به حاشیه بردن مسائل اصلی کشور و نقاط ضعف دولت است؟!
اصرار بر نظارت بر اجرای قانون اساسی اگر به نحوی باشد که به دخالت در سایر قوا و نهادها و درگیری و امر و نهی به ایشان بیانجامد، با هر هدفی که باشد، ناقض اصل مهم و حیاتی تفکیک قوا است و کاش آقای روحانی نیز دنباله روی رفتار غیرقانونی رؤسای جمهور دیگر در این خصوص اعم از خاتمی و احمدی نژاد نمیشد و به تفسیر شورای نگهبان در این حوزه که به اصل تفکیک قوا اصالت میدهد، احترام میگذاشت.
و کاش آقای روحانی در ابتدا به تکالیف دولت خود در قانون اساسی مانند حق برخورداری مردم از مسکن، درمان، تحصیل رایگان، شغل و… همچنین اصولی مانند استکبارستیزی، عدم پذیرش معاهدات و توافقات بین المللی بدون تصویب مجلس، شفافیت اقتصادی به خصوص درباره دولت و دولتمردان، عدالت اجتماعی و… که بعضاً کاملا مهجور هم شده اند، میپرداخت و بعد داعیه دار نظارت بر قانون اساسی در سایر قوا و نهادها میگردید.
95/9/30
8:36 ع
تمدید تحریم ISA باعث شد تا رئیس جمهور، وزیر امور خارجه را مأمور نماید تا مراحل اعتراض به نقض برجام را دنبال کند که برخی مسئولان این دستور را اشتباه، بی فایده و به ضرر کشور معرفی کردند که در پاسخ به این بزرگواران عرض میکنم:
1- چه بخواهیم و چه نخواهیم، هم کفه و هم زمان اجرای تعهدات به ضرر ما نوشته شده است و هم مکانیزم نظارت بر اجرای آنها به نفع ما نیست. در واقع مکانیزمی جز همین کمیسیون حل اختلاف برای ما تعبیه نشده در صورتی که برای طرف مقابل، شرایط بسیار متفاوت است، چرا که آژانس اجرای تعهدات هسته ای ما که غالباً به صورت نقد و به صورت پیشدستانه انجام شد را تحت نظارت دارد و به عنوان یک نهاد به اصطلاح بی طرف، میتواند به هر بهانه ای ما را ناقض برجام بشناساند، در صورتی که برای نقضهای طرف مقابل، این ماییم که باید مورد نقض را آن هم در کمیسیونی که ترکیب و مکانیزمش کاملا به ضرر ماست، اثبات کنیم! و اگر طرف مقابل نخواست این نقضها را نقض بداند، کنار کشیدن ما از برجام، به منزله نقض برجام از طرف ما تلقی شده و موجب بازگشت همان معدود تحریمهای رفع شده خواهد شد و ما در موقعیتی قرار خواهیم گرفت که هم برگ برنده های هسته ایمان را از دست داده ایم و دوباره برای آنها چند سال هزینه بدهیم و هم با بازگشت قطعنامه ها مواجه خواهیم شد!
2- از سوی دیگر، برجام راه واکنش متقابل دیگر را هم تقریبا به روی ما بسته است، یعنی برعکس خاصیت برجام برای طرف مقابل که برایشان راهکارهای زیادی برای خنثی کردن برجام آن هم بدون نقض صریح برجام قائل شده، برای ایران طوری سختگیرانه نوشته شده است که امکان فشاری که بدون نقض کردن برجام، منافع طرف مقابل از برجام را تحت الشعاع بگذارد به حداقل میرساند، این شده است که اکنون آمریکا میتواند با تحمیل تحریمهای جدید به هر بهنه ای و تمدید تحریمهای منقضی شده قدیمی و ترساندن کشورهای دیگر برای معامله با ما، برجام را برای ما در حد خسارت محض نگه دارد ولی ما پس از بتن ریزی ها و اوراق کردنها و اکسید کردنها و خارج کردنها، نهایت کارهایی که میتوانیم بکنیم، فشار ایمیلی و چیزی مثل همین تحقیق و بررسی درباره پیشران هسته ای باقی میماند که در این چند روز هم کاملا مشخص شده که فاقد بازدارندگی لازم در برابر نقضهای برجام از سوی طرف مقابل است.
3- امروز کاملاً مشخص است که آمریکا درپی افزایش تحریمها به بهانه های متنوع و واهی است و برجام حتی نتوانست جلوی تمدید تحریم ISA که بخشهایی از آن هسته ای است را بگیرد. لذا پیشنهاد میگردد:
الف- به وضوح و با صراحت نشان دهیم که ذلت اجرای یک طرفه تعهدات سنگین هسته ای و پذیرش نظارتهای آن را با وجود کارشکنیها، بدعهدیها، وضع تحریمهای جدید و باج خواهی های بیشتر نخواهیم پذیرفت و این به موضع گیریهای مستحکمتر دولتمردان درباره نترسیدن از بازگشتن به شرایط قبل از برجام نیاز دارد، باید توجه داشت که تکیه بیش از حد مسئولان کشور بر برجام، باعث شده آنها برجام را یک اهرم فشار و نقطه ضعف دولت بشناسند که این رویه باید هر چه سریعتر اصلاح شود.
ب- تمام سعی خود را بکنیم که همین مسیر اعتراض به نقض برجام مندرج در اثر (تمدید تحریم ISA) در متن برجام را به درستی و قاطعانه طی کنیم و از این نترسیم که احتمالا ورود به این مسیر در نهایت منجر به بازگشت قطعنامه ها خواهد شد و این احتمال را هم بدهیم که شدت عمل ما موجب شود آنها نیز کمی برای حفظ این توافق که به قول خودشان موجب امنیت خاطرشان شده است، تلاش کنند که عدم چنین حسی باعث شده است برجام مثل یک رابطه یک طرفه موجب درد سر ما گردد.
ج- بالاخره باید پذیرفت که راه رفع تحریمها، عقب نشینی همه جانبه از مواضع و منافع انقلاب نیست، بلکه این است که زهر تحریمها با اقدام و عمل در حوزه اقتصاد مقاومتی گرفته شود تا از جذابیت اعمال تحریم در نظر دشمن کاسته شود. باید بپذیریم که چاره ای جز تکیه بر توان داخلی، نیروی انسانی جوان و تحصیلکرده، منابع خدادادی گسترده، توان علمی بالا، ظرفیت قابل احیا و ارتقا در تولید و خودکفایی (به خصوص در حوزه محصولات استراتژیک) نداریم. این تنها راهی است که دشمن را از کارآمد دانستن تحریمها و استفاده بیمارگونه از این اهرم ناامید و منصرف میکند.
95/9/30
8:31 ع
بخواهیم یا نخواهیم با حذف پولهای ذاتی و رایج شدن پولهای اعتباری، عملاً مقوله ای به نام تغییر ارزش پول موضوعیت پیدا کرده است چرا که پولهای اعتباری مثل همین اسکناسهایی که در معاملات از آنها استفاده میکنیم، برخلاف سکه های طلا و نقره که ذاتاً ارزش و اعتبار داشتند نیستند، بلکه ارزش پولهای اعتباری، به اعتبار و قدرت خریدی است که ایجاد میکنند و این قدرت خرید هم با توجه به عامل تورم، برای مبالغ یکسان در مقاطع متفاوت، یکی نیست.
عملاً تغییر ارزش پولهای اعتباری باتوجه به عملکرد دولتها و تغییرات و تعاملات اقتصاد جهانی به یک مسئله گریزناپذیر تبدیل شده است، لیکن این تغییر ارزش پول در کشورهایی مثل ایران، با توجه به تورم بالایی که وجود دارد، عملاً در مناسبات اقتصادی مثل قرض، مهریه، خسارت، دیه و… اهمیت بیشتری پیدا میکند چرا که گذشت یک سال میتواند ارزش پول را دچار تغییر بنیادین نماید که در مواردی مثل مهریه، این تغییر ارزش پول از سوی برخی مراجع لحاظ شده و قائل به محاسبه ارزش روز مهریه هستند.
اما متأسفانه موضوع ارزش پول در خصوص قرض و به خصوص تسهیلات بانکی هنوز از سوی اکثر علما و مراجع تعیین تکلیف نشده است و علی رغم این که مقام معظم رهبری به مسئله ارزش پول اهتمام داشتند و به حوزه ها تأکید کردند که در این خصوص تکلیف مردم را روشن کنند، اما عملاً این مسئله محقق نشده است و بانکها به عقد قراردادهای بعضاً صوری روی آورده اند تا با تسهیلات جعاله، فروش اقساطی، مضاربه و… مسئله ارزش پول را از طریقی دیگر در قرضها یا سپرده گذاریها لحاظ نمایند!
از سوی دیگر وقتی از مراجع و علمای عالیقدر میپرسیم چگونه به یکدیگر پول قرض بدهیم که پس از دوسال موقع پس گرفتن طلبمان، دچار خسارت ناشی از کاهش ارزش پول نشده باشیم، میگویند با سکه طلا به همدیگر پول قرض بدهید! یعنی توصیه شان هیچ تناسبی با وضعیت روز اقتصاد کشور و مناسبات معمول مردم ندارد! و بهتر است بگویم برای این که تکلیف مسئله ارزش پول را روشن نکنند، حاضر هستند صورت مسئله را به طور کلی پاک کنند!
از سوی دیگر، نظر صریح قرآن حکیم در خصوص قرض الحسنه این است که دو طرف این رابطه نباید متضرر شوند و میگوید رؤوس اموال (که شاید امروز بتواند همان ارزش پول باشد) نیز حفظ شود، در واقع قرآن حکیم آن قرضی را قرض الحسنه میداند که هیچکدام از طرفین ضرر نکنند ولی متأسفانه در حال حاضر طبق نظر اکثر مراجع (و برخلاف نظر رهبری)، اگر کسی پولی قرض بدهد و ارزش آن نصف شود، باید به این ضرر به عنوان قرض الحسنه نگاه کند و راضی باشد!
عدم تفقه در خصوص ارزش پول باعث شده است که از یک سو برخی مردم گذاشتن سپرده در بانک را مشروع ندانند و ترجیح دهند پولهایشان را صرف خرید و فروشهای غیر ضروری، دلالی و عملاً تشدید تورم نمایند و از سوی دیگر، منابع بانکها برای ارائه تسهیلات به صنایع، خدمات و مردم کفاف ندهد و عملاً نتواند به اشتغال، تولید، ازدواج، استقلال، مسکن و… کمکی نماید و از سوی دیگر هم با ربوی دانستن عملکرد بانکها هم ربا در بازار به صورت رسمی تقویت گردد و هم نظام اسلامی زیر سوال برود!
توقع رهبری و مردم این است که علمای بزرگوار و حوزه های کشور در خصوص مسئله ارزش پول، تفقه کنند و لااقل برای حل مشکلات مردم نسخه ای کاربردی و عملیاتی بپیچند؛ این نسخه که همه تسهیلات و سپرده گذاریهای بانکی و حقوق کارمندان بانک، حرام و ربوی است، نسخه ای است که مردم را به شدت دچار عسر و حرج کرده است و صرف سکوت و اعتراض حوزه و علمای عالیقدر در خصوص مفاهیم جدید پول اعتباری، بانک، تورم و…، نمیتواند با هدف فقه پویای شیعه قابل توجیه باشد.
95/9/30
8:22 ع
بعد از عم استقبال نخبگان و عامه مردم از دعوت جریان متعصب احمدی نژادی برای پیوستن به کمپینهای تنظیم طومار و جمع آوری امضا در فضای حقیقی و مجازی برای فشار بر مقام معظم رهبری که با هدف بازگرداندن احمدی نژاد به صحنه انتخابات 96 تشکیل شده اند، این جریان تصمیم گرفته است تا موضوع درخواست عزل آیت الله آملی لاریجانی و تغییر رئیس قوه قضاییه و احتمالاً برخی موضوعات دیگر را نیز به موضوع طومارهایشان خطاب به رهبری اضافه نماید.
این جریان که براساس برخی اطلاعات مورد وثوق، توسط بخش غیررسمی تشکیلات احمدی نژادی هدایت میشود، تلاش میکند تا هم مسئله فشار به جایگاه ولایت فقیه را به عنوان امری معمولی و غیرقبیح جابیندازد و هم افراد بیشتری را با کمپینهای خود برای فشار بر مقام معظم رهبری و تغییر نظر ایشان درباره حضور احمدی نژاد در انتخابات همراه کند و هم هزینه ای را که به زعم خودش از سوی مقام معظم رهبری به احمدی نژاد وارد شد را با اقداماتی مانند فشار برای بیان پشت بلندگو، فشار از طریق نامه به رهبری و تلاش برای دلسرد کردن مردم از حضور در انتخابات تلافی کند!
نکته جالب این که این جریان برای فریب مردم، از یک سو میکوشد تا با اصطلاحاتی مثل «آقای من» و «مولای من» برای مقام معظم رهبری، قباحت فشار بر جایگاه ولایت را کمرنگ کند و از سوی دیگر تلاش میکند به این بهانه مضحک که شرایط کشور و جهان نسبت به 3 ماه پیش تغییرات بنیادین کرده و این تغییرات هم برای مقام معظم رهبری قابل پیش بینی نبوده است و ایشان هنوز هم به این تغییر شرایط واقف نیست، فشار بر مقام معظم رهبری را دلسوزانه و منطقی جلوه دهد!
اگر چه همانطوری که در مقدم بحث بیان شد این کمپین ها با عدم استقبال مواجه شده است و بخش عمده همان عده کمی هم که در آنها عضو شده اند جهت بحث در آن کمپینها حاضر شده اند، لیکن لازم است که دوستان انقلابی و ولایتمدار توجه داشته باشند که حتی اگر بخت روحانی در انتخابات 96 زیاد بود هم چنین بدعتهای زشتی که مطلوب و آرزوی دشمنان رهبری است، توجیه نداشت! چه رسد به الان که عملکرد روحانی بسیار ضعیف و گفتمان سازش نیز در لبه پرتگاه سقوط قرار گرفته است.
95/9/30
8:20 ع
مهران مدیری هنرمندی مردمی است که هر ایرانی، ساعات خوشی را با آثار او سپری کرده است، اما بعضاً او هم مثل هر شخص دیگری اشتباهات قابل انتقادی دارد، به عنوان مثال در این یکی دو روز اخیر، دو صحبت انتقادی وی که توسط بیشتر مردم، خطاب به دولتمردان و بجا تلقی شد، از دو عبارت بتمرگ و به درک استفاده شد و هر چند دوستان ما نیز برای این نوع ادبیات که متأسفانه در ادبیات دولتمردان بلندپایه و فعلی ما هم مسبوق به سابقه است، ذوق زده شدند، اما این ادبیات واقعاً نه سزاوار هنرمند بزرگی مانند مهران مدیری است و نه سزاوار رسانه ملی و نه سزاوار مردم عزیز ایران اسلامی! واقعاً قرار نیست که اگر دولت و مسئولانش از ادبیاتی مثل به درک، بزدل، لرزان، ترسو و… علیه منتقدان خود استفاده کرد ما هم از این ادبیات زشت در برابر ایشان استفاده کنیم! درست است که برخی ممکن است با کلمه «بتمرگ در خانه ات» به جای «بنشین در خانه ات» بیشتر بخندند، اما مسئولیت اجتماعی یک هنرمند به خصوص در جهت دهی فرهنگ عمومی و ذائقه طنز جامعه نباید فراموش شود.
نکته دیگری که به برادر بزرگوارم جناب آقای مهران مدیری عرض میکنم این است که کاش در برخی از پرسش و پاسخها از خانمها، فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی را بیشتر مد نظر قرار دهد چرا که واقعاً بعضی از این سوالات و شوخیها در برابر خانمها درست نیست، چه معنی دارد که در برابر مردم به مسئله شکست عشقی یک زن و افسردگی وی، آن هم با این همه اصرار و کنجکاوری ورود شود؟! این رفتار حقیقتاً از سوی هر عزیزی حتی از مهران مدیری، رفتاری قبیح، غیرقابل دفاع و ناراحت کننده است و واقعاً تعجب میکنم از برخی افراد که بابت چنین صحنه هایی لذت میبرند و بعضاً با خنده خود، به آن صحه میگذارند! البته هدف از این مطلب واقعاً یک نقد سازنده و دلسوزانه بود، نقدی از همان جنس که دیده ایم بارها مهران مدیری به خوبی دنبال کرده است و نقدی که بارها خود مهران مدیری را در برابرش تسلیم و متأثر دیده ایم. مسلماً این انتقاد هرگز به منزله نادیده گرفتن انتقادات بجا و برنامه های خوب وی نیست بلکه نقدی بود در جهت بهبود آثار این هنرمند مردمی.
95/9/30
8:17 ع
انتخابات 96 نزدیک است و متأسفانه نشانه هایی مشاهده میشود که نادیده گرفتن آنها میتواند جبران ناپذیر باشد؛ عملکرد غیر قابل دفاع دولت در خصوص بحران رکود، تشدید بیکاری، ناکامی برجام، افت ارزش پاسپورت ایران، تشدید شکاف طبقاتی، ادبیات غیرمحترمانه مدیران، مفاسد کلان اقتصادی مانند فساد 8000 میلیاردی صندوق ذخیره فرهنگیان و حقوقهای نجومی از سویی و ناامیدی دولت به رأی آوردن هیلاری کلینتون که میتوانست در یکی دو ماه نزدیک به انتخابات با آزاد کردن چند امتیاز، موقعیت دولت را متحول کند از سوی دیگر، موجب شده است که حتی برخی حامیان روحانی نیز امروز او را اولین رئیس جمهور تک دوره ای کشور پیش بینی نمایند.
متأسفانه موقعیت شکننده روحانی در انتخابات 96 ، با برخی اقدامات دولت مانند موج عزل و نصبهای مشکوک در فرمانداریها و استانداریها، برگزاری جلسات جانبدارانه از احزاب حامی دولت با حضور مسئولان بلندپایه دولتی و در مکانهای دولتی، مانور دولت بر واگذاری سهام عدالت در همین ماههای پایانی دولت یازدهم، توزیع سیب زمینی، افزایش حقوق بازنشستگان و برخی کارمندان، ادعای نهایی شدن طرح مسکن اجتماعی، تلاش برای وارد کردن هواپیما حتی به صورت اجاره ولی به اسم خرید و افزایش حرکات پوپولیستی دولت همراه شده است که همه این موارد، حاکی از عزم جدی دولت برای تأثیرگذاری بر نتیجه انتخابات از روشهای غیرقانونی اعم از تقلب و تخلف است لذا پیشنهاد میشود:
از آنجا که برخی حامیان دولت ممکن است این تحلیل را غیر منطقی و غیر مستند و این متن را ناشی از توهمات نگارنده بداند و آن را جدی نگیرند، اما لازم میدانم به ایشان یادآوری کنم که آنچه به آن پرداخته شد، عیناً در سال 88، با تشکیل ستاد صیانت از آرا، ادعای تقلب گسترده انتخاباتی بدون حتی یک برگ سند محکمه پسند از ماه ها پیش از انتخابات، ادعای تخلف انتخاباتی به خاطر توزیع سهام عدالت یا توزیع سیب زمینی، اعلام رسمی پیروزی پیش از شمارش آرا و دعوت مردم به لشگرکشی خیابانی از چند روز قبل از انتخابات تا ماه ها پس از آن، انجام شده است و همین طیف به سادگی این مسیر را تأیید و حمایت کرده اند.
اگر این متن برای حامیان دولت مضحک و بچگانه است بدانند که ما دقیقاً چنین حسی نسبت به مسیری که ایشان در سال 88 طی کردند داریم. در واقع این متن به مناسبت نزدیک شدن به ایام 9 دی تنظیم شد و از امروز اعلام میکنیم که ما به فرایند و نتیجه قانونی انتخابات و نهادهای قانونی برگزار کننده انتخابات احترام میگذاریم چرا که امروز هم مثل سال 88 ادعا میکنیم که در نظام انتخاباتی ایران، امکان تقلب گسترده انتخاباتی آن هم بدون به جای ماندن اسناد قطعی، میسر نیست و هر چند که سران فتنه و حامیانشان بدعت خطرناک سال 88 را رقم زدند، اما ما در 9 دی امسال نیز این بدعت خیانت بار را که موجب شادی دشمنان خونی انقلاب شد را محکوم خواهیم کرد و از الان برای پاسداشت آن حماسه عظیم مردمی، روز شماری مینماییم.