95/5/27
1:2 ع
همزمان با یکسالگی تصویب برجام و گذشت 6 ماه از اجرای آن، آقای نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهور جملاتی بیان کردند که پس از طرح آن، پاسخشان را بیان میکنم:
نهاوندیان:
«برجام و تصویب و اجرای آن تصمیم نظام بود ولی همانها که در تصویب برجام سنگ اندازی میکردند در اجرای آن نیز مانع تراشی میکنند».
آقای نهاوندیان!
اولاً رهبری برجام را با رعایت خطوط قرمزی مطالبه کردند که رعایت نکردید و امضایش را نیز مشروط به شروطی کردند که بازهم رعایت نکردید.
ثانیاً آیا سرعت تصویب 20 دقیقهای برجام در مجلس بدون در نظر گرفتن حاصل 40 روز زحمت کارشناسانه کمیسیون برجام به معنی سنگ اندازی در تصویب بود؟!
ثالثاً سرعت و کیفیت شما در اجرای آن در جمع آوری سانتریفیوژها و تخریب قلب رآکتور اراک و… بدون رعایت برخی از شروط رهبری در اجرای برجام اینقدر زیاد بود که خود آژانس بین المللی هستهای و آمریکا هم از آن تعجب کردند پس چطور مدعی مانع تراشی در اجرای برجام هستید؟!
رابعاً اینقدری که شما به منتقدان برجام که برای انتقادات دلسوزانه شان به برجام فحش و تهمت شنیدند، تاختید اگر به بدعهدیها و کارشکنیهای طرف مقابل در تنظیم و اجرای برجام حواستان بود کی برجام به اینجا میرسید؟!
خامساً برجام چه از نظر اصرار شما به تعامل با آمریکا به هرقیمت و چه به لحاظ عدم رعایت خطوط قرمز و شروط رهبری و سایر دلسوزان و چه به لحاظ اینکه شخص روحانی در تمام مسیر مذاکرات دربرابر نگرانیها و مسئولیتها خودش را مسئول مذاکرات معرفی میکرد، متوجه دولت است و فرافکنی در این خصوص بیمعنی است.
سادساً بخشی از انتقاداتی که به برجام صورت میگیرد ناشی از نادیده گرفتن بدعهدیها و کارشکنیهای آمریکا در اجرای تعهداتش و کاملا موفقیت آمیز دانستن برجام و بیمسؤولیتی دولت در اصرار به تکرار این روش نافرجام در برجامهای 2 و 3 است.
95/5/27
1:2 ع
همزمان با یکسالگی تصویب برجام و گذشت 6 ماه از اجرای آن، آقای نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهور جملاتی بیان کردند که پس از طرح آن، پاسخشان را بیان میکنم:
نهاوندیان:
«برجام و تصویب و اجرای آن تصمیم نظام بود ولی همانها که در تصویب برجام سنگ اندازی میکردند در اجرای آن نیز مانع تراشی میکنند».
آقای نهاوندیان!
اولاً رهبری برجام را با رعایت خطوط قرمزی مطالبه کردند که رعایت نکردید و امضایش را نیز مشروط به شروطی کردند که بازهم رعایت نکردید.
ثانیاً آیا سرعت تصویب 20 دقیقهای برجام در مجلس بدون در نظر گرفتن حاصل 40 روز زحمت کارشناسانه کمیسیون برجام به معنی سنگ اندازی در تصویب بود؟!
ثالثاً سرعت و کیفیت شما در اجرای آن در جمع آوری سانتریفیوژها و تخریب قلب رآکتور اراک و… بدون رعایت برخی از شروط رهبری در اجرای برجام اینقدر زیاد بود که خود آژانس بین المللی هستهای و آمریکا هم از آن تعجب کردند پس چطور مدعی مانع تراشی در اجرای برجام هستید؟!
رابعاً اینقدری که شما به منتقدان برجام که برای انتقادات دلسوزانه شان به برجام فحش و تهمت شنیدند، تاختید اگر به بدعهدیها و کارشکنیهای طرف مقابل در تنظیم و اجرای برجام حواستان بود کی برجام به اینجا میرسید؟!
خامساً برجام چه از نظر اصرار شما به تعامل با آمریکا به هرقیمت و چه به لحاظ عدم رعایت خطوط قرمز و شروط رهبری و سایر دلسوزان و چه به لحاظ اینکه شخص روحانی در تمام مسیر مذاکرات دربرابر نگرانیها و مسئولیتها خودش را مسئول مذاکرات معرفی میکرد، متوجه دولت است و فرافکنی در این خصوص بیمعنی است.
سادساً بخشی از انتقاداتی که به برجام صورت میگیرد ناشی از نادیده گرفتن بدعهدیها و کارشکنیهای آمریکا در اجرای تعهداتش و کاملا موفقیت آمیز دانستن برجام و بیمسؤولیتی دولت در اصرار به تکرار این روش نافرجام در برجامهای 2 و 3 است.
95/5/27
1:2 ع
همزمان با یکسالگی تصویب برجام و گذشت 6 ماه از اجرای آن، آقای نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهور جملاتی بیان کردند که پس از طرح آن، پاسخشان را بیان میکنم:
نهاوندیان:
«برجام و تصویب و اجرای آن تصمیم نظام بود ولی همانها که در تصویب برجام سنگ اندازی میکردند در اجرای آن نیز مانع تراشی میکنند».
آقای نهاوندیان!
اولاً رهبری برجام را با رعایت خطوط قرمزی مطالبه کردند که رعایت نکردید و امضایش را نیز مشروط به شروطی کردند که بازهم رعایت نکردید.
ثانیاً آیا سرعت تصویب 20 دقیقهای برجام در مجلس بدون در نظر گرفتن حاصل 40 روز زحمت کارشناسانه کمیسیون برجام به معنی سنگ اندازی در تصویب بود؟!
ثالثاً سرعت و کیفیت شما در اجرای آن در جمع آوری سانتریفیوژها و تخریب قلب رآکتور اراک و… بدون رعایت برخی از شروط رهبری در اجرای برجام اینقدر زیاد بود که خود آژانس بین المللی هستهای و آمریکا هم از آن تعجب کردند پس چطور مدعی مانع تراشی در اجرای برجام هستید؟!
رابعاً اینقدری که شما به منتقدان برجام که برای انتقادات دلسوزانه شان به برجام فحش و تهمت شنیدند، تاختید اگر به بدعهدیها و کارشکنیهای طرف مقابل در تنظیم و اجرای برجام حواستان بود کی برجام به اینجا میرسید؟!
خامساً برجام چه از نظر اصرار شما به تعامل با آمریکا به هرقیمت و چه به لحاظ عدم رعایت خطوط قرمز و شروط رهبری و سایر دلسوزان و چه به لحاظ اینکه شخص روحانی در تمام مسیر مذاکرات دربرابر نگرانیها و مسئولیتها خودش را مسئول مذاکرات معرفی میکرد، متوجه دولت است و فرافکنی در این خصوص بیمعنی است.
سادساً بخشی از انتقاداتی که به برجام صورت میگیرد ناشی از نادیده گرفتن بدعهدیها و کارشکنیهای آمریکا در اجرای تعهداتش و کاملا موفقیت آمیز دانستن برجام و بیمسؤولیتی دولت در اصرار به تکرار این روش نافرجام در برجامهای 2 و 3 است.
95/5/27
1:1 ع
همزمان با یکسالگی تصویب برجام و گذشت 6 ماه از اجرای آن، آقای نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهور جملاتی بیان کردند که پس از طرح آن، پاسخشان را بیان میکنم:
نهاوندیان:
«برجام و تصویب و اجرای آن تصمیم نظام بود ولی همانها که در تصویب برجام سنگ اندازی میکردند در اجرای آن نیز مانع تراشی میکنند».
آقای نهاوندیان!
اولاً رهبری برجام را با رعایت خطوط قرمزی مطالبه کردند که رعایت نکردید و امضایش را نیز مشروط به شروطی کردند که بازهم رعایت نکردید.
ثانیاً آیا سرعت تصویب 20 دقیقهای برجام در مجلس بدون در نظر گرفتن حاصل 40 روز زحمت کارشناسانه کمیسیون برجام به معنی سنگ اندازی در تصویب بود؟!
ثالثاً سرعت و کیفیت شما در اجرای آن در جمع آوری سانتریفیوژها و تخریب قلب رآکتور اراک و… بدون رعایت برخی از شروط رهبری در اجرای برجام اینقدر زیاد بود که خود آژانس بین المللی هستهای و آمریکا هم از آن تعجب کردند پس چطور مدعی مانع تراشی در اجرای برجام هستید؟!
رابعاً اینقدری که شما به منتقدان برجام که برای انتقادات دلسوزانه شان به برجام فحش و تهمت شنیدند، تاختید اگر به بدعهدیها و کارشکنیهای طرف مقابل در تنظیم و اجرای برجام حواستان بود کی برجام به اینجا میرسید؟!
خامساً برجام چه از نظر اصرار شما به تعامل با آمریکا به هرقیمت و چه به لحاظ عدم رعایت خطوط قرمز و شروط رهبری و سایر دلسوزان و چه به لحاظ اینکه شخص روحانی در تمام مسیر مذاکرات دربرابر نگرانیها و مسئولیتها خودش را مسئول مذاکرات معرفی میکرد، متوجه دولت است و فرافکنی در این خصوص بیمعنی است.
سادساً بخشی از انتقاداتی که به برجام صورت میگیرد ناشی از نادیده گرفتن بدعهدیها و کارشکنیهای آمریکا در اجرای تعهداتش و کاملا موفقیت آمیز دانستن برجام و بیمسؤولیتی دولت در اصرار به تکرار این روش نافرجام در برجامهای 2 و 3 است.
95/5/23
9:2 ع
«آنها میگویند بیایید در مسائل منطقه هم مذاکره کنیم، اما تجربهی برجام به ما میگوید این کار سمّی مهلک است و در هیچ مسئلهای نمیتوان به حرفهای آمریکاییها اعتماد کرد.»
هاشمی رفسنجانی (20/5/95):
«از کارهای بسیار ارزشمند دولت روحانی این بود که تحریمهای طولانی، خطرناک و واقعا کشنده را از جلوی پای ما برداشت اما برخی چشم خود را میبندند و دهان خود را باز می کنند و میگویند برجام سم مهلک است، آیا محدودیت هواپیماها برای سوختگیری و محدودیتهای کشتیهای کشورمان در زمان تحریم سم مهلک بود یا برجام؟ ما با 450 بانک در دنیا کار میکنیم، البته چند بانک هم هستند که آمریکا در آن سهم دارد و می گوید ما تحریمها را لغو نکردهایم که البته این مسئله هم مربوط به حقوق بشر، تروریسم و فلسطین و لبنان است. البته ما میتوانستیم آن را هم حل کنیم.»
به نظر می رسد در مدت یکسال مانده به انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری، ارائه پاسخ های وقیحانه به منویات مقام معظم رهبری تنها با فاصله چند روز را که قبلاً بیشتر خود روحانی انجام می داد، شخص هاشمی رفسنجانی بر عهده گرفته است که البته این بهترین شاخص برای اثبات دروغگویی درباره نزدیکی به مقام معظم رهبری و تبعیت از ایشان است.
اعتراض هاشمی به سخنان مقام معظم رهبری در ابتدا از این جهت جسورانه است که گویا فراموش کرده تحریم های سخت بانکی و نفتی در حمایت از فتنه 88 و به سفارش فتنه گران صورت گرفته است و نظام و مردم، تاوان خیانت فتنه گران و حامیان ایشان و کسانی که فرزندان خود را مأمور گرا دادن به دشمن کردند را داده و می دهند!، پس برخلاف ادعای هاشمی، این تحریم ها خیلی هم طولانی نبودند بلکه از زمستان 90 به همت خائنان و بی ظرفیتان داخلی، به فاز عملیاتی رسیدند.
اعتراض هاشمی از جهات دیگری هم نابجاست از جمله این که قرار نبود در ازای امتیازات سنگینی که در برجام داده شد تنها محدودیت هواپیما و کشتی ها برداشته شود و یا چند بانک کوچک حاضر به مبادلات محدود ارزی شوند، بلکه قرار بود برجام باعث چرخیدن چرخ اقتصاد کشور شود! قرار بود قراردادهایی که در اقتصاد کشور مؤثرند منعقد شوند! و بانک های بزرگ و بیمه های بزرگ این قراردادها را پشتیبانی کنند! نه این که حتی توافقات خرید هواپیما که در متن برجام گنجانده شده بود هم در هوا معلق بمانند!
اگر محدودیت سوخت گیری و کشتی ها سم مهلک بود، پس پذیرش این همه تنازل در صنعت هسته ای، جمع آوری هزاران سانتریفیوژ، بتن ریزی قلب رآکتور اراک، قبول محدودیت های 10-15 ساله، پذیرش بازرسی از اماکن نظامی و امنیتی، از دست دادن برگه های برنده مهمی مانند غنی سازی 20% بدون دریافت مابه ازای خارجی مانند عقد قراردادهای بزرگ، ورود صنعت و تکنولوژی، افزایش سرمایه گذاری خارجی، ایجاد رونق اقتصادی، تولید و اشتغال و خرید هواپیما و… چه نام خواهد داشت؟! آن هم در حالی که روند تحریم های جدید هم شدت یافته است؟!
هاشمی و روحانی در حالی که برجام را کلید حل مشکلات آب و هوا و غذای کشور معرفی کردند امروز باید بابت عدم تحقق این تخیلات پاسخگو باشند نه این که تازه طلبکارانه منتظر باشند نظام راه مذاکره و امتیاز دهی به آمریکایی را باز بگذارد که در برجام عهدشکنی و کارشکنی و خصومتش بر هیچ منصفی پوشیده نمانده است.
مگر همین هاشمی نبود که تا قبل از برجام هسته ای و در طول بررسی آن، مدام از شجاعت امام خمینی (ره) در نوشیدن جام زهر تمجید کرد و ادعا کرد که امام بعدا آن جام را شیرین دانسته بود؟! خوب الان مقام معظم رهبری این جام زهر و این سم مهلک را نوشید تا سهل اندیشان و بی خیالان و برخی از مردمی که تحت تأثیر شعارهای شان قرار گرفته بودند، کمی از محاسبات غلط خود فاصله بگیرند، پس چگونه است که امروز که مقام معظم رهبری تکرار برجام را سم مهلک می داند، هاشمی دیگر برجام را جام زهر نمی شناسد؟!
هاشمی جواب بدهد پس چرا حال که امام خامنه ای و قاطبه مردم برجام را شیرین نمی دانند و بعضاً تلخ درک کردند! ایشان اصرار دارند بگویند همه غلط درک کرده اند و برجام خیلی هم شیرین است؟! آیا مردم حق ندارند به شخصیت هاشمی و خاطراتی که طی این چند سال ناگهان به یادش آمده و احتمالاً هم یادش می آید، اساساً تشکیک و تردید نمایند؟! خب مردم چه کنند که این همه فضائلی که امثال هاشمی و روحانی درباره برجام میگویند را نمی بنند!!
95/5/23
8:56 ع
یکی از مواردی که در مصاحبه های انتخاباتی احمدی نژاد در دولت های نهم و دهم بیان می شد این بود که دولت جای تئوری پردازی و بحث کردن درباره نظریات مختلف نیست، بلکه همه باید تابع باشند و همین رویه را در دولت های نهم و دهم نیز اجرا کرد تا حدی که مسائل کاملاً تخصصی نیز بر اساس نظرات آقای احمدی نژاد باید انجام می شد نه وزیر متخصص مربوطه، تا حدی که نمود بارز این ضعف احمدی نژاد را درباره برخی اعتقادات وی درباره نرخ سود بانکی و موضوع نقدینگی شاهد بودیم که از سوی بسیاری از اقتصاد دانان رد می شد، لیکن ایشان نظراتش را با اصرار، عملی می کرد که البته نتیجه اش را هم در تورم 37 درصدی کشور در سال آخر دولت دهم دیدیم.
اما آن تناقضی که باعث شده این سطور را بنگارم این است که متأسفانه احمدی نژاد در جایی که در کنار سایر قوا و ذیل نظارت شخص مقام معظم رهبری قرار می گرفت، آن اعتقاد را به کنار می گذاشت و بر نظرات خودش اصرار می کرد، یعنی در نظراتی مانند بیداری انسانی، مدیریت جهانی، نوع مواجهه با منتقدان، ابا نداشتن از حاشیه سازی در مسائل کشور، ابا نداشتن ازنامه نگاری های سرگشاده و دعوا با سایر قوا در معرض دید عموم، کل کل با نهادهای انقلابی مانند سپاه و شورای نگهبان، اصرار به برخی مسائل فرهنگی، استفاده از بگم بگم های ثابت نشده، کنار گذاشتن برخی از وزرای ولایی، همین نامه نگاری با رئیس جمهور آمریکا، حرکت های با طعم و بوی انتخاباتی و به طور کلی شیوه مواجهه با برخی دستورات صریح و مشخص رهبری، بعضاً برخلاف مشی و خواسته مقام معظم رهبری دنبال می شد!
و این از تناقضات و نقاط ضعف احمدی نژاد است، اویی که در حریم دولت، اصرار داشت در تمام حوزه ها، حرف اول و آخر را بزند و این رویه باعث شده بود در تعویض وزرا چه به لحاظ کمی و چه کیفی رکورد دار باشد، در جایگاه رئیس قوه مجریه که باید از سیاست های کلی نظام و منویات رهبری تبعیت می کرد و تعاملش با سایر قوا و نهادها را در موارد اختلافی از طریق شورای حل اختلاف منتخب رهبری حل می کرد، به سیاست ها و نظرات شخصی خود اصرار می ورزید تا حدی که بعضاً به عتاب مقام معظم رهبری نیز منجر می شد، البته این مسئله در خصوص برخی دیگر از اشخاص سیاسی کشور نیز کم و بیش دیده می شد، ولی انتظارها از احمدی نژادی که بخش زیادی از آرایش بابت وجهه انقلابی و ولایتمدارانه اش بود، فراتر از دیگران بود و با تمام این ها، نباید نقاط ضعف احمدی نژاد باعث شود تا از نقاط قوت و خدمات کم سابقه او در سال های مسئولیتش در قوه مجریه غافل شویم.
95/5/23
8:53 ع
اعدام منافقین مدتی است که با توجه به انتشار برخی از فایل های سخنرانی آیت الله منتظری مورد توجه رسانه ها و بهانه ای برای هجمه به نظام و امام خمینی(ره) قرار گرفته است که لازم دیدم مرور کوتاهی به قضیه اعدام منافقین داشته باشم:
پس از این که منافقین علیه نظام وارد عملیات مسلحانه شدند، بخشی از این جریان از کشور فرار کردند و به صدام پیوستند و بخشی نیز زندانی شدند که با توجه به فاز مسلحانه بودن حرکت شان، از همان ابتدا هم اگر اعدام می شدند واقعا جای گلایه و اعتراض نداشت، لیکن با گذشت نظام تنها زندانی شدند و این در حالی بود که در تمام این مدت سازمان منافقین با صدام همکاری داشتند و عملیات های تروریستی زیادی را نیز در داخل کشور انجام دادند.
پس از انجام عملیات منافقین علیه نظام جمهوری اسلامی ایران با عنوان «فروغ جاویدان» با همکاری ارتش صدام در سال 1367 که با عملیات ارتش جمهوری اسلامی ایران با عنوان «مرصاد» مواجه و به شکست انجامید، مشخص گردید که بخشی از منافقین از داخل زندان ها با عملیات هماهنگ بودند تا پس از اشغال هر شهر به نیروهای منافقین بپیوندند و در نهایت در حمله به تهران شرکت کنند که قبل از آغاز عملیات تلاش کردند تا هم طیفان خود را برای آن آماده نمایند.
از سوی دیگر خود مسعود رجوی، فرمانده منافقین، 3 روز قبل از آغاز عملیات می گوید:
«براساس تقسیمات انجام شده، 48 ساعته به تهران خواهیم رسید… از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور میدهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد… از طرفی درب زندانها که باز شود آنها هم با ما هستند و با ما همراهی خواهند کرد. نیروهای زندان بالقوه با ما هستند.»
که این شرایط موجب شد تا براساس نظر شخص امام خمینی(ره)، پرونده این افراد مجدداً بررسی گردد تا در صورت وجود رابطه با عملیات مزبور، به عنوان محارب مجازات شوند. اما اعدام منافقین از نظر افرادی مانند آیت الله منتظری که منافقین در بیت او نفوذ کرده بودند و امیرارجمند، سخنگوی موسوی مورد اعتراض قرار گرفت و حال این که جنایات منافقین چه در مبارزه مسلحانه با نظام، چه در همکاری با صدام در جنگ و چه در ترورهای گسترده علیه مسئولان بلند پایه نظام و مردم عادی، جای دفاع نداشت، خصوصاً این که اعدام منافقین به دلیل ادامه همکاری زندانیان با سازمان منافقین در محاربه با اسلام، مسلمین و نظام اسلامی انجام شد!
95/5/23
8:50 ع
تا حالا چند تصویر اعم از هنرپیشه و یا سایر افراد متمول جامعه در شبکههای اجتماعی منتشر شده که فرد با عکس گرفتن از لیست بلند و بالای جرایم رانندگی خود به آنها افتخار میکند و میتوان نتیجه گرفت که از نظر این افراد، کسب لذتهای پوچ و در درجه بالاتر مال اندوزی و کسب موقعیتهای نامشروع، با قانون شکنی و تضییع حقوق دیگران یک ارزش و افتخار است!
باید به همه گفت، قانون شکنی فقط قانون شکنی نیست! بلکه در اکثر موارد تضییع حقوق دیگران و جامعه است، فردی که در رانندگی و غیر رانندگی، لایی میکشد، سبقت غیرمجاز میگیرد، توقف یا سرعت غیرقانوی دارد، بداند که این رفتارهایش ممکن است باعث خطرات جانی و مالی به دیگران شده باشد حتی اگر خودشان هم ندانند.
و این یک مصیبت اجتماعی در حال شیوع است که از بین بردن آن نیازمند یک عزم عمومی برای محکوم کردن این ضد ارزشها است، باید اول تلاش کرد این افراد از زشتی کارشان آگاه شوند و اگر هم فایدهای نداشت بازهم باید زشتی این رفتارها بدون هیچ اغماضی آن قدر محکوم گردد که هزینه ترویج این ضد ارزشها غیر قابل تحمل شود.
95/5/23
8:48 ع
روحانی(95/5/20): «حال در این شرایط میتوانیم بگوییم فضای مجازی کلا ممنوع؟ دنیای دیجیتال ممنوع؟ ارتباط اینترنتی نمیخواهیم؟ تمام شبکههای اجتماعی را روزانه و ساعتی فیلتر کنیم؟ با فیلتر و ممنوعیت میشود در دنیای امروز زندگی کنیم؟ شدنی است؟ روزی اگر کسی کاست ویدئو دستش بود مامور وی را دستگیر میکرد. یک روزی میگفتیم اساساً استفاده از برنامههای رادیو تلویزیونی غیر داخلیمان کاملاً ممنوع حال اگر تمام دیشها را هم جمع کنیم، شدنی است؟ در استانهای مرزیمان می توانیم کاری انجام دهیم؟ اصلا این امر شدنی است؟»
آقای روحانی! مگر کسی گفته کلا فضای مجازی، دنیای دیجیتال، اینترنت یا شبکه های اجتماعی ممنوع باشد؟! و یا کسی گفته کلاً همه چیز را فیلتر کنیم؟! مسلماً خیر! ولی اینطوری که از فحوای کلامتان مشخص است، شما دنبال حذف فیلترینگ و آزادی ماهواره هستید! در صورتی که حتی کشورهای لیبرال و غیر اسلامی هم نتوانستند کلاً فیلترینگ را کنار بگذارند چرا که همانطوری که فضای حقیقی دارای قواعد، قوانین، آزادی ها و محدودیت هایی است، فضای مجازی نیز باید چنین باشد والا همین فضا موجب خدشه های شدید به جامعه خواهد شد.
آقای روحانی! اتفاقا اگر تمایل دارید اینترنت مورد استفاده افراد بیشتری در سنین مختلف قرار گیرد، باید این فضا را با محدودیت های بجا، امن تر نمایید، اگر تمایل دارید یک کودک 10 ساله هم بتواند در فضای مجازی با خیال راحت تری دنبال نیازهای علمی خود باشد، به ناچار باید این فضا را از پلشتی هایی که برای کودکان و نوجوانان خطرناک است، پاک نماییم و اگر توقع دارید خود والدین این محدودیت ها را برای کودکان و نوجوانانشان اعمال نمایند، این مسئله برای بسیاری از خانواده ها قابل تحقق نیست چرا که توانایی فنی فرزندان غالبا از والدین شان بیشتر است.
آقای روحانی! مدتی است که شما و وزیر ارشادتان برای تطهیر، تجویز و آزادی ماهواره تلاش می کنید و برای این کار دلایلی را مطرح می کنید که واقعاً قابل قبول نیستند! آیا به صرف این که نمی توان جلوی امواج ماهواره را گرفت باید با قانونی کردن آن، آن را در نزد همان خانواده هایی که به حق، این ابزار را در خدمت دشمن برای هجمه به فرهنگ ایرانی و اسلامی خود می دانند هم قبح زدایی کرد؟! آیا چون شما نمی توانید یا نمی خواهید نیمی از مردم را از استفاده از یک محصول آلوده منصرف کنید، باید این محصول را به صورت آزادانه در دسترس همگان قرار دهید؟!
آقای روحانی! شما که تحمل اتهام و حتی انتقاد را ندارید و به قول معاون جدید حقوقی تان سریع و خشن واکنش نشان می دهید، چطور است که دنبال آزادی ماهواره و همه سایت ها و شبکه های اجتماعی هستید در حالی که بسیاری از ایشان اساساً برای توهین و تهمت به اسلام، انقلاب، امام خمینی، رهبری، شهدا و ارزش ها ساخته شده اند؟! اصلاً آقای روحانی! ما از شما توقع داریم همانقدری که نسبت به حریم دولت و هرگونه هجمه ای به خودتان حساس هستید، نسبت به حریم اسلام و انقلاب هم حساس باشید که اگر چنین بود یقیناً حامی آزادی ماهواره و حذف فیلترینگ نمی شدید.
آقای روحانی! بارها از شما داستان تکراری شباهت ماهواره و ویدئو را شنیدیم در صورتی که ویدئو وسیله ای بود که هر چه دلتان می خواست را می توانستید در آن بگذارید و حال این که در مواجهه با ماهواره، ناگهان با چند صد شبکه مواجه می شوید که از فیلم، خبر، تبلیغات، سریال و زیرنویسش می توانند ضداسلامی، مستهجن، غیراخلاقی، دروغ، تهمت و ضدانقلابی باشند که نظام سلطه برای گرداندن آنها بودجه صرف کرده تا انواع لطمات اخلاقی و شبهات اسلامی و انقلابی را به مخاطب منتقل کنند و در حالی که این برنامه ها حتی برای بزرگسالان هم مضرند شما حتی نمی توانید آنها را از دسترس کودکان دور کنید، چرا که ایشان هر قفلی را بهتر از شما میشکنند!
آقای روحانی! شما گفتید دولت نباید مردم را به بهشت ببرد! اصلاً قبول! ما را به بهشت نبرید! فقط لطف کنید و برای جهنمی کردن ما این قدر صغری و کبری نچینید! شما آنان را که دنبال بهشتی کردن مردم بودند را متوهم و بیکار خواندید! خب پس برای جهنمی کردن ما اینقدر وقت نگذارید و تلاش نکنید! هرکسی خواست می تواند ماهواره داشته باشد و اتفاقاً هم دارد، گناهش پای خودش! لطف کنید، این ابزار شیطانی را آزاد و مجاز اعلام نکنید که این مجاز بودن به منزله تطهیر و قبح زدایی از آن خواهد بود.
95/5/19
5:34 ع
این که احمدی نژاد به عنوان یک شخصیت حقیقی نامه ای به رئیس جمهور آمریکا بنویسد شاید مثل بسیاری از اقدامات او خیلی معمول نباشد ولی خیلی هم قابل ایراد نیست، همانطوری که ما هم می توانیم چنین نامه ای برای اوباما یا هر کس دیگری بنویسیم و به صورت سرگشاده منتشر نماییم، ولی با توجه به مسئولیت 8 ساله اش به عنوان رئیس جمهور ایران، بالاخره باید به رسانه ها حق داد که نسبت به محتوای نامه احمدی نژاد به اوباما بی تفاوت نباشند.
احمدی نژاد در ابتدای این نامه می نویسد:
«گرچه انتظار این بود که در دوره ریاست جمهوری شما ، گذشته جبران شود ، یا دست کم از ظلم جدید علیه ملت ایران ممانعت شود، اما مسائل فراوانی اتفاق افتاد که از بین همه فقط به یک مورد می پردازم که اخیرا روی داده است...»
واقعاً اگر احمدی نژاد چنین انتظاری از اوباما در قبال ایران داشته است باید بگوییم که این انتظار، خیالی خام بوده است، البته نگاه خاص احمدی نژاد به اوباما تنها با همین یک جمله اتفاق نمی افتد بلکه خوب است مروری به سخنان احمدی نژاد در14 اسفند 86 داشته باشیم که درباره رئیس جمهور شدن اوباما در شرایط انتخاباتی وقت امریکا گفت:
«برای ما فرقی نمی کند چه کسی به کاخ سفید راه پیدا کند، مهم این است فردی که می آید شرایط آمریکا و جهان را خوب درک کند، البته بعید می دانم دستگاه پشت پرده کاخ سفید اجازه دهند که "اوباما" به کاخ سفید راه یابد، شما مناسبات قدرت در آمریکا را می شناسید. آنها در قدرت بسیار خشن عمل می کند و رای مردم تضمین شده نیست.»
که این پیش بینی وی نیز تا حدودی دلالت بر نگاه خاص احمدی نژاد به اوباما حداقل نسبت به سایر نامزدهای مطرح ریاست جمهوری آمریکا داشته است، اما دیدیم که همین اوباما چطور از هیچ دخالت خصمانه ای درامور داخلی کشور به خصوص در فتنه 88، اعمال همه گونه تحریم که عموماً به طور مستقیم زندگی مردم را نشانه گرفته بود، حمایت از گروه های تروریستی و حتی ترور دانشمندان هسته ای، انتشار ویروس استاکس نت بدون توجه به خطرات احتمالی انسانی و زیست محیطی آن، راه اندازی انواع جنگ های نیابتی علیه ایران و ملت های منطقه دریغ نکرد.
در نامه احمدی نژاد به اوباما می خوانیم:
«مشفقانه به شما نصیحت می کنم که اجازه ندهید این لکه ننگ و نقطه تاریک و حادثه تلخ به نام شما در تاریخ روابط یکسویه و غیرعادلانه دو کشور ثبت گردد و بی اعتمادی تاریخی تعمیق یابد.»
اساساً این که احمدی نژاد آمریکا را نصیحت مشفقانه می کند که نگذارد این لکه ننگ و تاریک به نام او ثبت شود و بی اعتمادی تاریخی بین دو کشور را تعمیق کند، واقعا از چند جهت جای سؤال دارد، به عنوان مثال آیا جایگاه ما و آمریکا این است که مشفقانه آنها را نصیحت کنیم یا به آن ها بابت ظلم هایی که به ما کرده اند تنها می توانیم هشدار بدهیم؟! و آیا اساساً آمریکا را می توان از لکه ننگ ترساند؟! و این که آیا برداشت این 2 میلیارد دلار و یا حتی برگرداندن آن می تواند هیچ نقشی در اثبات، نفی یا حتی کمرنگ کردن دشمنی آمریکا ایفا کند؟!
یکی از موارد متعددی که روحانی و دولتمردان دولت یازدهم، دولت های احمدی نژاد را در آن به عنوان تنها مقصر معرفی کردند، همین قضیه برداشت 2 میلیارد دلار بود که البته واقعاً چندان به جا به نظر نمی رسد چرا که:
اولاً خرید اوراق قرضه ای که به عنوان سرمایه گذاری در آمریکا انجام شد، توسط دولت اصلاحات انجام شد و دولت احمدی نژاد صرفاً آن را تمدید نمود.
ثانیاً دولت روحانی باید برای بازگرداندن این سرمایه ها و سایر پولهای بلوکه شده ایران، در متن برجام و در ازای این همه امتیازاتی که دادند، بندی قاطع می گنجاند!
در هر صورت احمدی نژاد حداقل به اندازه سهمش در همین تمدید اوراق قرضه می تواند مقصر تلقی شود و کاش به جای نامه نگاری در این خصوص، در زمان مسئولیتش، اقدام پیشگیرانه انجام می داد.
و نکته آخر، گمانه ای است که یکی از دوستان درباره نامه احمدی نژاد به اوباما مطرح کرد مبنی بر این که شاید احمدی نژاد پیش بینی کرده دولت آمریکا برای تقویت جایگاه اجتماعی روحانی در انتخابات بعدی، حاضر شود این 2 میلیارد دلار را بازگرداند و نامه احمدی نژاد به اوباما مانع شود این حربه احتمالی آمریکا، به تنهایی به نام روحانی ثبت گردد!