95/9/18
12:2 ع
آقای روحانی، رئیس جمهور دولت راستگویان! امروز در سخنرانی خود در روز دانشجو کوشید، با تکرار ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات ، القا کند که اگر برجام ایرادی هم دارد، مقام معظم رهبری هم در آن شریک است! که در چند جمله این ادعا را تکذیب میکنم:
1- اگر خطوط قرمز مقام معظم رهبری و شروط نه گانه ایشان در اجرای برجام، مثلاً در مسائلی مانند تناظر، هم زمانی، پرهیز از خوشبینی، اخذ ضمانتهای لازم و… رعایت میشد، امروز آمریکا نمیتوانست این همه بدعهدی و کارشکنی کند! پس وقتی این موارد رعایت نشده است، نمیتوان ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات را پذیرفت!
2- آقای روحانی امروز در حالی میخواهد از پذیرش مسئولیت بزرگ خود در خصوص ناکامیهای برجام فرار کند که مشمول حمایتهای لازم از سوی مقام معظم رهبری بوده است و خود آقای روحانی قبلاً در تاریخ 93/6/8 هم صراحتاً گفته بود: «مسئولیت مذاکرات هسته ای را شخصاً برعهده دارم»؟!
3- اگر ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات صحیح و ایشان شریک ناکامی های برجام است، پس چرا ایشان به راحتی آن را خسارت محض خواندند درحالی که روحانی تا همین چند روز پیش آن را آفتاب تابان، ابر شتابان، هوای پاک، کار خدا و باغ سیب و گلابی مینامید؟!
4- اگر برجام با رعایت منویات رهبری و جزئیات مد نظر ایشان در مذاکرات و توافق تنظیم شده بود، پس چه نیازی بود که برای تصویب آن، به فشار بر نظام و حتی درخواست رفراندوم هسته ای روی آوردند؟!
5- روحانی چطور میتواند در جزئیات برجام به نظر رهبری احترام گذاشته باشد در حالی که حتی به کلیات مد نظر رهبری، که از همان اول #بدبینی به آمریکا و بی فایده و مضر دانستن تعامل با آمریکا بود، توجهی نداشته است؟!
6- ما فراموش نکرده ایم که پس از مطلب انتقادی سایت رهبری درباره پیاده روی ظریف و کری با عنوان نقطه خیالی، روحانی جسورانه گفت: «ممکن است ایراد بگیرند و بگویند تند و کند راه رفته و…»! که این نقدپذیری! به خوبی میزان احترام روحانی به منویات رهبری، آن هم در جزئیات! را نشان میدهد!
7- اگر ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات درست بود، پس چه نیازی بود که ایشان در منشور اجرای برجام هشدار دهند که: «(برجام) دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعددی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه به لحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آینده کشور منتهی شود.»
8- اگر خطوط قرمز مقام معظم رهبری و به ادعای آقای روحانی! جزییات مد نظر ایشان در حوزه مذاکرات و متن برجام رعایت شده بود، پس چه نیازی بود برای اجرای برجام، شرایط نه گانه را تعیین کنند و عدم رعایت آن را موجب خسارت بزرگ به کشور بدانند؟!
9- ادعای دخالت مقام معظم رهبری در جزییات مذاکرات، قبلاً در زمانی که مذاکره کنندگان میخواستند آن را به تصویب مجلس برسانند نیز مدام از سوی ایشان تکرار میشد که البته رهبری همان موقع آن را قویاً تکذیب کردند و تکرار مجدد این ادعا بعد از حدود یک سال، حاکی از نیاز ایشان به فرافکنی حتی به قیمت دروغگویی دارد.
10- آقای روحانی امروز در حالی میخواهد از پذیرش مسئولیت بزرگ خود در خصوص ناکامیهای برجام فرار کند که مشمول حمایتهای لازم از سوی مقام معظم رهبری بوده است و خود آقای روحانی قبلاً در تاریخ 93/6/8 هم صراحتاً گفته بود: «مسئولیت مذاکرات هسته ای را شخصا برعهده دارم»؟!
95/9/18
12:1 ع
محمود صادقی نماینده مجلس تهران در توئیترش نوشت:
«تمدید تحریمها نقض برجام است اما برجام یک توافق فراملیتی است و با نقض موردی و عهدشکنی یکی از طرفها نباید همه چیز را از دست رفته تلقی کرد»
جالب است محمود صادقی همان نماینده ای که مدعیست در برابر تخلفات نهادهای قانونی داخلی و خدشه به منافع ملی کوتاه نمی آید و اهل مدارا نیست! در برابر نقض های مکرر برجام از سوی آمریکا، میگوید نباید با نقض موردی و با عهدشکنی یکی از طرفها! همه چیز را از دست رفته تلقی کرد! و در واقع برجام را تمام شده دانست که این تناقضات محمود صادقی برای توجیه رذیلانه برجام را میتوان ناشی از ارجحیت منافع حزبی بر منافع ملی دانست:
1- برجام تنها یک بار نقض نشده است که او میگوید نقض موردی! چرا که همین عدم همکاری بانکها در اثر تهدیدهای پیدا و پنهان آمریکا، تأخیر چند ماهه و در نهایت هم منع صدور مجوز برای فروش هواپیما به ایران، تحریمهای جدید و مکرر به بهانه های واهی که انجام شده اند و خواهند شد! و نهایتاً تمدید تحریمهایی که در واقع منقضی شده اند، نقضهای مکرر برجام هستند که همین افزایش کمیت و کیفیت نقضهای برجام، ناشی از انفعال و تذبذب در برابر اولین نقضهای برجام است.
2- درست است که برجام یک توافق چند جانبه است، ولی همه طرفهای آن به یک میزان در ایجاد و ابقای تحریمها موثر نبوده اند؛ بلکه اکثر قریب به اتفاق تحریمها و دست اندازیها با نقش آفرینی مستقیم یا غیر مستقیم آمریکا بر کشور تحمیل گردیده است! و اصلاً به همین دلیل بود که آقای روحانی مدعی شد باید با کدخدا به صورت علی حده وارد مذاکره شد! و همین الان هم طرفهای دیگر برجام، به فشارهای آمریکا اعتراض دارند، هرچند در عمل با آنها همراهی میکنند.
3- محمود صادقی میگوید نباید این نقض باعث شود همه چیز از دست رفته تلقی گردد! لیکن نمیگوید چه چیزی کسب شده است که ناراحت از دست رفتن آن هستند! هم اکنون در میان امتیازاتی که قرار بود در برجام کسب کنیم، تنها افزایش میزان فروش نفت محقق شده است، که همان هم چون عملاً بهای نفت فروخته شده به کشور باز نمیگردد، تقریبا چیزی عائد کشور نمیکند؛ و این خسارت محض ناشی از همین نقضهای برجام است که باتوجه به امتیازاتی که نقداً داده ایم، امروز منافع ملی را مخدوش نموده است.
نتیجه: همان محمود صادقی که در هجمه به شخصیتها حقیقی و حقیقی از وظایف نمایندگای خود خارج و مرتکب تهمت شد و اصرار هم دارد که اهل مدارا نیست! امروز دربرابر نقضهای برجام که برخلاف منشور رهبری در اجرای برجام، مصوبه مجلس و برخلاف منافع ملی نیز هست، توصیه به مدارا میکند! او که به دولت قبل یا قوه قضاییه یا اشخاص غیر سیاسی اتهامات غیرمستند زد، در برابر مفاسد نجومی و 8000 میلیاردی این دولت به فرافکنی پراخت که این تناقضات محمود صادقی اثبات میکند که وی برخلاف آنچه که وانمود میکند، به دنبال تأمین منافع حزبی است.
95/9/14
7:10 ع
آقای ظریف، وزیر امور خارجه ایران و مسئول تیم مذاکره کننده هسته ای! شما در حالی که طرح تمدید تحریم ISA (داماتو) در حال نهایی شدن است گفته اید:
«تمدید تحریمها ضد ایران از نظر جامعه بینالمللی بیاعتباری دولت آمریکا را نشان میدهد. همانطور که در گذشته مقامات آمریکایی موظف بودند اجرای تحریمها را متوقف کنند، اکنون هم اجرا متوقف است و شرایط برای کشورهای ثالث تفاوتی ندارد. کاری که کنگره آمریکا کرده است در صورتی که به امضای رئیسجمهور آمریکا هم برسد اثر اجرایی ندارد»
که در رابطه با این اظهارات از شما سوالاتی دارم که امیدوارم شفاف و صریح در اولین مصاحبه خودتان به آنها پاسخ دهید:
1- آقای ظریف! آیا تمدید تحریم ISA که در حال انقضا است به منزله تصویب یک تحریم جدید نیست؟!
2- آیا این که بخشهایی از تحریم ISA ، هسته ای است، به منزله تصویب یک تحریم جدید هسته ای نیست؟!
3- آیا تصویب تحریم جدید، آن هم به خصوص از نوع هسته ای، نقض برجام نیست؟!
4- آیا این که سایه تحریمها بر کشور باقی بماند، عامل ابقای ریسک سرمایه گذاری های بلند مدت و سنگین و مؤثر در کشور نیست؟!
5- آیا صرف دستور اجرایی، میتواند چنین ریسک سنگینی را برای بانکها و شرکتهای بزرگ، کم اهمیت جلوه دهد؟!
6- اصلاً مگر آمریکا تا حالا با همین ریسک آفرینی ها مانع استفاده ایران از امتیازات خود در برجام نشده است؟!
7- مگر همین ریسکها باعث نشد تا یک به یک برای کشورها، از آمریکا امان نامه گرفتید و شخصاً بردید به کشورها تحویل دادید؟!
8- مگر تا حالا پیشرفت کشور را منوط به برجام و توانش برای تقویت سرمایه گذاری های خارجی نکردید؟! پس چگونه از یک نقض برجام که این سرمایه گذاری ها را هدف قرارداده اینطور به راحتی عبور میکنید؟!
9- اول گفتید هدف برجام رفع تحریم ظالمانه است! بعد گفتید هدفش رفع سایه جنگ بود! حالا آن را به اثبات بیاعتباری آمریکا تنزل میدهید! آیا این همه خسارت جهت فهمیدن اصل بدیهی بی اعتباری آمریکا، قابل توجیه است!؟
10- برجام به دفعات متعدد نقض شده است و حتی اگر روی کاغذ، یک توافق بردبرد بود! امروز باوجود این همه کارشکنی آمریکا در اجرای برجام، چطور همچنان آن را یک توافق بردبرد قلمداد میکنید؟!
11- اصلاً مگر خودتان در خرداد امسال در مجلس نگفتید که تمدید این تحریمها به منزله نقض برجام است؟! پس چرا با این توجیهات، همین خرده وجه ای که برایتان مانده را هم از بین میبرید؟!
12- آیا حواستان هست که با این رویه مذبذبانه در برابر نقضهای مکرر و قطعی برجام، باعث جسورتر شدن آمریکا در نقض برجام شده اید! و ادامه این روند باعث تشدید نقضها میشود؟!
13- آیا هیچ خط قرمزی را برای توجیه نقضهای مکرر برجام توسط آمریکا در نظر گرفته اید؟! و یا قرار است بدون رعایت منافع ملی و عزت کشور، همه نقضهای برجام را تا ابد توجیه کنید؟!
95/9/14
7:8 ع
تمدید تحریم داماتو یا ISA، از چند جهت و به اذعان شخص مقام معظم رهبری و ظریف، وزیر امور خارجه و شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و حامیان تصویب برجام در مجلس یک نقض برجام آن هم از نوع آشکار و غیر قابل انکار است و امروز نیز بیشتر مسیر تصویب این تحریم به نحوی طی شده است که حتی اگر اوباما، رئیس جمهور فعلی آمریکا بخواهد مانع تصویب نهایی آن بشود (که اصلاً گویا چنین قصدی هم ندارد)، بازهم با توجه به اکثریت قاطع آرای اعضای کنگره و سنا، چنین امکانی برای وی وجود نخواهد داشت.
فارغ از این که دولت چه مسیری را در مذاکره، رسیدن به توافقهای ژنو، لوزان، وین و اجرای برجام طی کرد تا امتیازاتی که روی کاغذ کسب کرده بود، در عمل و درازای #تقریبا_هیچ، از دست بدهد، امروز مهمترین مسئله قابل تأمل این است که «تعامل با آمریکا» را که جریانی خاص، حدود 3 دهه به صورت مخفیانه در قضیه مک فارلین و به طور علنی در توافق سعدآباد دنبال کردند، یکبار دیگر در قالب برجام و با ابعاد بسیار بی نظیر و بی سابقه آن دنبال گردد.
همان جریانی که مدعی بود تنها راه حل مشکلات کشور، «تعامل با آمریکا» است و در تمام مشکلات کشور، گفتمان اصیل انقلاب در حوزه مقاومت و استقلال را به چالش میکشید و با همین ادعا از 50/7% مردم، رأی گرفت و از مجوز مقام معظم رهبری برای آزمایش راهی که شخص رهبری به آن بدبین بودند، برخوردار شد، امروز مسیر تعامل با آمریکا را در بالاترین سطوح سیاسی با مذاکره، توافق، لبخند، مصافحه، پیاده روی و تنازل، آن هم در جلوی چشم مردم ایران و جهان طی کرده اند.
امروز مهمترین حاصل این تجربه تعامل با آمریکا در برجام، یک درس عبرت ماندگار و پرهزینه است که پس از چند سال بزک کردن سیمای آمریکا از سوی غرب دوستان، چند سال مذاکره خوشبینانه، تعامل، توافق، اجرای پیش دستانه بندهای توافق و دادن امتیازات سنگین که توسط مدعیان دیپلماسی و تحصیل کردگان در آمریکا و انگلیس انجام شد، حاصل گردیده و امروز وقت آن است که حاصل این درس عبرت پرهزینه، برای تغییر جهت از این مسیر انحرافی از گفتمان انقلاب، مورد استفاده قرار گیرد.
امروز با توجه به این که تمدید تحریم داماتو (ISA)، نقضی آشکارتر از نقضهای گذشته است و با توجه به این که برخلاف نقضهای قبلی برجام، بابت آن از قبل در بالاترین سطح سیاسی کشور اولیتماتوم داده شده بود، توقع میرود دولت نسبت به اعتراض رسمی نسبت به این نقض برجام و نقضهایی که در دوره پسا برجام انجام شده است، وارد فرایند تعبیه شده در متن برجام، برای اعتراض گردد و نگذارد که طرف مقابل به راحتی نسبت به تعرض آشکار به منافع ایران در برجام ادامه دهد.
درخصوص مردم هم باتوجه به شرایط جدیدی که با نقض برجام توسط آمریکا در آن قرار گرفته ایم نباید نگرانی داشت، چرا که مردم عزیز ما و حتی آنهایی که بعضاً فریب لبخند و تبریک اعیاد فطر و نوروز امثال اوباما و بزکهای امثال صادق زیباکلام و سریع القلم را میخوردند، در برابر تشدید دشمنیهای علنی آمریکا که حتی در پسابرجام هم لحظه ای متوقف نگردید، متحدتر شده اند و اگر برخی از مسئولان بخواهند با ایجاد دوقطبیهای کاذب، از مردم برای توجیه استمرار تنازلهای بی فایده استفاده کنند، موفق نخواهند شد.
95/9/14
7:6 ع
تمدید تحریم داماتو برای 10 سال، در حال طی مراحل تصویب در آمریکا است که این مسئله در ایران بازتابهای زیادی داشته است تا حدی که باتوجه به مصاحبه 95/8/26 سید عباس عراقچی، معاون وزارت امور خارجه و مسئول کمیته برجام، و اظهارات بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امور خارجه و سکوت رئیس جمهور و وزیر امور خارجه، به نظر میرسد دولتمردان و دیپلماتهای ما برخلاف نظر مقام معظم رهبری که در 95/9/3، تمدید تحریم داماتو را به منزله نقض برجام معرفی کردند، اعتقادی به نقض برجام با آن ندارند که لازم دیدم تا تحلیلی بر علت زاویه گرفتن نظرات رئیس جمهور و مذاکره کنندگان هستهای با منویات مقام معظم رهبری (درخصوص خطوط قرمز مذاکرات و منشور نه گانه اجرای برجام) را که ناشی از تنازلهای مکرر ایشان در برابر زیاده خواهیهای آمریکا بود، داشته باشیم:
اگر چه تأملی بر سیر توافقات هسته ای از ژنو تا لوزان و وین (برجام) و اجرای برجام در یکسالگی آن، سرشار از تنازل در حوزههای هسته ای، تحریم و امنیتی است، اما به نظر میرسد عجیبترین تنازل مذاکرهکنندگان این بود که با وجود ممنوعیت وضع هرگونه تحریم جدید در توافق موقت ژنو از سوی شورای امنیت، آمریکا (در چارچوب اختیارات رئیسجمهور و کنگره) و اتحادیه اروپا، در ازای محدودیت اقدامات هسته ای (مثل محدودیت غنی سازی تا 5%) و علی رغم این که طبق خطوط قرمز مقام معظم رهبری، تمام تحریمها باید لغو و در واقع هیچ تحریم جدیدی هم تصویب نمیشد، ولی مذاکرهکنندگان ما هم بر میزان عقب نشینیهای هستهای (مثل تشدید محدودیت غنی سازی تا 3/67%) افزودند و هم پذیرفتند که فقط تحریمهای هسته ای (آن هم نه همه آنها) تعلیق شود! و بدتر از همه این که دیگر تحریمی به بهانه هستهای (و نه سایر بهانهها) وضع نشود!
مذاکرهکنندگان اما امروز با وجود خطوط قرمز و منشور رهبری در اجرای برجام (که آقای روحانی شفاهاً و کتباً به رعایت آنها در تنظیم و اجرای برجام تعهد داده بود) و طرح اقدام متقابل دولت در اجرای برجام (مصوب مجلس)، مدعی هستند که تحریمهای جدید اگر به بهانههای غیرهستهای وضع شوند، ناقض برجام نیستند! و این یعنی ایشان با تنازلهای خود کاری کردهاند که آمریکا که در ژنو پذیرفته بود هیچ تحریم جدیدی علیه ایران از سوی هیچکدام از نهادهای شورای امنیت، اتحادیه اروپا و کشور آمریکا (دولت و کنگره) وضع نشود، امروز هر تحریم جدیدی به بهانههای غیرهستهای اعم از موشکی، منطقهای، تروریستی و… را علیه ما وضع میکنند! و تأسف برانگیزتر این که مذاکرهکنندگان به جای این که از بیتوجهی خود به خطوط قرمز، منشور رهبری و مصوبه مجلس و عجله در نهایی کردن برجام شرمنده باشند، با قیافه حق به جانب میگویند تمدید تحریم داماتو ناقض برجام نیست!
باوجود این که مقام معظم رهبری در طول مذاکرات با صدور مجوز و حمایت از تیم مذاکرهکننده در برابر هجمهها، هیچ استدلالی را برای ناکامی برجام باقی نگذاشتند، اما متأسفانه بازهم دیده میشود که در برابر افزایش تحریمهای مختلف، از یک بهانه بزرگ استفاده میشود مبنی بر این که «ما فقط مجوز مذاکره در موضوع هستهای را داشتیم پس رفع سایر تحریمها توقع نابجا است»، گویا فراموش کردهاند که از ابتدا درخواست و مجوزشان برای رفع همه تحریمها و ممانعت از تحریمهای جدید، همانطور که از توافق ژنو هم عیان است، صرفاً مذاکره در موضوع هستهای بوده است و اگر دیپلماتهای ایران بعد از توافق ژنو، از رفع همه تحریمها (اعم از هستهای و غیر هستهای) به رفع (تنها بخشی از) تحریمهای هستهای تنازل نمیکردند، دیگر نیازی نبود تا به دنبال اخذ مجوز برای مذاکره و تنازل در موضوعات حیاتی مثل موشکی و منطقهای و تنظیم برجامهای 2 و 3 باشند!
قطعاً تمدید تحریم داماتو اولین تمدید پسابرجامی نیست چرا که آمریکا تا امروز ایران را به بهانه.های متعدد تحریم کرده و دولت هم با توجیهات مختلفی آنها را ناقض برجام ندانسته است و از سوی دیگر، طرف مقابل در رفع همان تحریمهای قبلی هم کارشکنی کرده تا حدی که ریسک تعامل و معامله با ایران هنوز این قدر بالا است که یا طرفهای خارجی به تعامل با ایران تمایلی نشان نمیدهند و یا اینقدر ریسک معامله را متوجه ایران میکنند که دولت، توافقات و قراردادهای پسابرجامی را محرمانه نگه میدارد و از سوی دیگر وقتی آثار عینی برجام در کشور را در کنار شیوه اجرای آن از سوی طرف مقابل میگذاریم، میبینیم که برجام در عین تأمین نظرات طرف مقابل در محدودیت بلندمدت هستهای و تشدید امکان بازرسی و نظارت بر ایران، هنوز سهم ما که رفع تحریمها و ایجاد گشایش در اقتصاد کشور بوده را برآورده نکرده است که این هم ناشی از عدم رعایت خطوط قرمز رهبری در موضوعاتی مثل همزمانی و تناظر تعهدات و پرهیز از تنظیم توافق براساس خوشبینی میباشد.
95/9/9
7:15 ع
محمود صادقی و جماعت اصلاح طلب، دوباره بی ظرفیتی و عدم پایبندی خود به قانون را با تمرد از قانون و حمایت از قانونشکنیبه اثبات رساندند. همان جریان سیاسی که برخورد قضایی با حمید رسایی، نماینده مجلس پیشین را طبیعی دانستند و تیتر کردند، امروز بابت دعوت محمود صادقی توسط مراجع قضایی، جنجال به پا کرده اند و تا حد دعوت به تجمع غیرقانونی و برخورد با مأموران به پیش رفته اند! این رفتارهای جریان اصلاح طلب نشان میدهد که حقیقتاً اگر شورای نگهبان در رد صلاحیت این افراد، به دلیل عدم التزام به قانون اساسی، به خصوص در فتنه اهمال نکرده، کاملاً حق داشته است.
محمود صادقی، اتهاماتی به برخی اشخاص حقیقی و حقوقی وارد کرده است که این اشخاص نیز از وی شکایت کرده اند، تا حدی که امروز 8 شکایت خصوصی و 3 ادعای جرم عمومی علیه او انجام شده است که برخی از این موارد مثل شکایت مجمع دانش آموختگان بورسیه، قبل از تصویب اعتبارنامه وی و در حالی که هنوز نماینده مجلس تلقی نمیشده، انجام گردیده و منجر به ایجاد مشکلات زیادی برای حدود 4000 دانشجوی بورسیه و حتی خودکشی یکی از ایشان شده است و نادیده انگاشتن این پرونده ها نمیتواند قانوناً و اخلاقاً قابل توجیه باشد.
آقای محمود صادقی با این همه ادعای قانونمداری و فسادستیزی، امروز درجایگاهی قرار گرفته است که جرائمی مانند تهمت زدن به دیگران را که بعضاً هم، قبل از دوره نمایندگی وی انجام شده است را به منزله انجام وظایف نمایندگی و شایسته مصئونیت از برخورد قانونی قلمداد میکند و بر اساس این توجیه مضحک، میپندارد که میتواند به هر شخصیت حقیقی یا حقوقی، هر تهمتی که خواست بزند و قسر هم در برود! توجیهی که متأسفانه برخی نمایندگان و هم حزبی های وی نیز در حال تکرار آن هستند!
آقای محمود صادقی بارها توسط دادسرا برای پاسخگویی در خصوص پرونده هایش دعوت شده بود که او به این احضاریه ها هیچ اعتنایی نکرده بود تا حدی که مسئله با هیأت رئیسه مجلس نیز ابلاغ و در نهایت هم حکم جلب او صادر میگردد ولی او با این توجیه که حکم جلب وی از نظر خودش غیرقانونی است، تسلیم مأموران قانون نشده است و با فرار از مأموران، شروع به تشویش اذهان عمومی و اخلال در نظم عمومی و تجمع غیر قانونی نمود که این ها مسلماً بر جرائم او افزوده خواهد گردید.
و در این میان، بیچاره مردمی که ذهن و احساساتشان توسط محمود صادقی و برخی نمایندگان حامی وی به بازی گرفته شد، نمایندگانی که جایگاه قانونی خود را به مثابه یک جایگاه صنفی و بالاتر از جایگاه قانون و اخلاق پنداشتند و حقوق مردمی مانند بورسیه هایی که به ناحق مورد تهمت واقع شدند و با زندگیشان بازی شد را نادیده گرفتند و اثبات کردند که همچنان هر جایی که بتوانند، از هیچ هوچی گری و هزینه تراشی برای نظام و مردم فروگذار نخواهند کرد!
این نمایندگان سیاستزده، اثبات کرده اند که در برخورد با مفاسد نیز کاملاً سیاستزده هستند و هرجایی که منافعشان اقتضا کند، فسادی را تطهیر یا بزرگنمایی میکنند، نمایندگانی که خودشان و جریان متبوعشان، همین الان در مواجهه با مفاسدی چون حقوقهای نجومی و فساد 8000 میلیارد تومانی، ابتدا کوشیدند آنها را متوجه دولت قبل کنند و سپس آنها را توجیه یا تطهیر نمایند و در نهایت هم با طرح اتهامات ثابت نشده و حتی برخی ادعاهای غیر مستند و از مسیر غیرقانونی، آنها را پوششی برای مفاسد جریان خود قرار دهند!
95/9/9
7:13 ع
متأسفانه میبینیم که تأکید امروز مقام معظم رهبری برای برخورد جدی با نجومی بگیران و فرهنگ نجومی بگیری باعث شده که برخی جریانات که با این مسئله مخالفند و بعضاً روی سفره های نجومی در حال عیش و نوش هستند، با بی اخلاقی، عبارت «کش ندهید» که از سخنرانی 11 مهرماه 1390 مقام معظم رهبری درباره فساد 3000 میلیاردی تقطیع کرده اند را برجسته و منتشر نمایند تا ایشان را به داشتن سیاست دوگانه دربرابر فساد متهم کنند که برخی دیگر از جملات مقام معظم رهبری که در همین سخنرانی را مرور میکنیم:
همانطوری که میبینید، مقام معظم رهبری هیچ اهمالی را در برخورد و اطلاع رسانی درخصوص این فساد پذیرا نیستند و مسئولان را بابت عدم جدیت در برخورد با فساد و عدم توجه به توصیه های قبلی بازخواست میکنند و اگر هم توصیه ای به کش ندادن حواشی رسانه ای دارند، توضیح میدهند که این مسئله در راستای برخورد بدون حاشیه و جدی است و در عمل هم دیدیدم که این پرونده با جدیت تمام در دادگاه به صورت علنی بررسی و به مجازات سنگین خاطیان نیز ختم و اجرا گردید.
و اما بحث دیگر اختلاف مسئله حقوقهای نجومی با فسادهای کلان دیگری است که چه در دولت قبل و چه در دولت یازدهم رخ داده است، چرا که این فساد ناشی از یک فرهنگ مسموم و در حال انتشار است که با برخی آرمانهای انقلاب، مانند ساده زیستی و پاکدستی مدیران در تعارض است و به مراتب بیش از یک فساد مصداقی، مردم را از نظام و انقلاب ناامید میکند و از این جهت لازم است که برخورد با چنین فسادی صریحتر و جدیتر پیگیری و مطالبه گردد.
دولت در مسئله حقوقهای نجومی به نحوی عمل کرده است که گویا تمایلی به برخورد جدی با این فرهنگ منحوس ندارد و به جای جدیت در برخورد با فساد حقوقهای نجومی، ابتدا مسیر انکار، سپس توجیه و تطهیر را طی کرد و نهایتا هم به عدم همکاری با دستگاه قضایی برای مقابله با متخلفین متوسل شد در حالی که نه حرامخوارن نجومی تنبیه شدند و نه اموال حرامشان به بیت المال بازگردانده شد و بعضا از آنها با اوصافی مانند ذخیره و امانتدار نیز تقدیر گردید که این رفتار از سوی دولتی که مفاسد اثبات شده و نشده دولت قبل را در بوق میکرد، مصداق سیاست دوگانه دربرابر فساد بود.
نکته جالب دیگر این که دقیقاً همین هایی که امروز رهبری را با تقطیع سخنانشان متهم به داشتن سیاست دوگانه دربرابر فساد میکنند، همانهایی هستند که در برخورد با مفاسد کاملاً سیاستزده عمل میکنند و برخی از مفسدان را تقبیح میکنند ولی برای برخی دیگر به سیاست تطهیر، قهرمانسازی و مظلوم نمایی متوسل میشوند، تا حدی که نام مفسدانی مانند شهرام جزایری و کسانی مثل کروبی که از وی پول گرفتند، کرباسچی و مهدی هاشمی را با کرامت میبرند!
95/9/9
7:11 ع
در سخنان امروز (95/9/7) مفام معظم رهبری درباره علت ناکامی برجام شنیدیم:
«مشکلات موجود در توافق هسته ای به خاطر عجله در زودتر به سرانجام رساندن توافق است»
که این سخنان ایشان باعث شد تا برخی از رسانه ها، با نقل قول سخنان مقام معظم رهبری در تاریخ 94/6/4، طوری وانمود کنند که سخنان ایشان تناقض دارد:
«آنچه مهم است این است که این مذاکرات را آقایان توانستند ختم کنند، چون بالاخره خود کِش دادنِ مذاکرات یک مسئلهای بود و توانستند سر این مسئله را ببندند؛ خود این خیلی کار مهمّی است.»
اما نکته اولی که باید در پاسخ به این شبهه مطرح کرد این است که:
1- جمله امروز مقام معطم رهبری درباره به سرانجام رساندن توافق است و حال این که جملات سال گذشته ایشان درباره خاتمه دادن به مذاکرات بود و نه خاتمه دادن به روند نهایی شدن توافق، چرا که ایشان در پایان جملاتشان درخصوص اهمیت خاتمه دادن به مذاکرات اینچنین گفتند:
«حالا انشاءالله که اگر گوشهکنارش مشکلی هم وجود داشته باشد، با تدبیر شماها و دیگرانی که مسئولند، برطرف خواهد شد. بههرحال از همهی برادران و خواهران که مشغول کار هستند، ما تشکّر میکنیم.»
2- و اما چرا مقام معظم رهبری بر ختم کردن مذاکرات به عنوان یک امتیاز نام بردند؟ برای این که در هر مرحله از تمدید توافق، طرف مقابل ضمن زیاده خواهی های بیشتر، دولت ما را به تنازل بیشتر وا میداشت که این روند را از ژنو تا لوزان و وین به روشنی مشاهده کردیم که چگونه دولت در درصد غنی سازی، میزان ذخیره سوخت، تعداد سانتریفیوژ، رفع تحریمها و…، نسبت به توافق قبلی عقب نشینی میکرد.
3- بحث دیگر این که باوجود تأکید مقام معظم رهبری بر خاتمه مذاکرات (و نه نهایی کردن توافق)، اما ایشان در تمام طول مذاکرات بارها بر خطوط قرمزشان تأکید کردند و هرگز نگفتند بابت به سرانجام رساندن مذاکرات، این خطوط رعایت نشود! خطوط قرمزی مانند رعایت تناظر و همزمانی تعهدات یا لغو کلیه تحریمها (به جای تعلیق بخشی از آنها) که اگر رعایت میشدند، برجام به خسارت محض تبدیل نمیشد و طرف مقابل هم نمیتوانست به راحتی از زیر بار تعهداتش فرار کند.
4- مسلماً اهل فن میدانند که از زمانی که توافق در وین تنظیم شد تا زمانی که این توافق، نهایی، تصویب و اجرا شد، دولت به کرات در موارد مختلفی عجله کرد که این عجله کردن ها مهمترین علت ناکامی برجام میتوانند تلقی شوند:
الف- مدت زیادی از دادن توافق و ملحقات آن به مجلس در قالب یک لایحه استنکاف نمود و اصرار داشت که اصلا برجام در مجلس بررسی نشود و در طول بررسی برجام در کمیسیون برجام نیز به صورت روزشمار، برای هر روز بررسی آن 100 و 150 میلیون دلار خسارت برمی شمردند. و یا در حالی که کمیسیون برجام، ایرادات برجام را به خوبی تقویم کرده بود، در نهایت به جای اعمال آن گزارش، یک طرح از پیش آماده شده توسط تیم حامی برجام در مجلس ظرف 20 دقیقه تصویب گردید.
ب- یا در حالی که مقام معظم رهبری در متن مجوز مشروط اجرای برجام، با تعیین شرایطی تلاش کرد تا ایرادات برجام را در شیوه اجرای آن بپوشاند، اما این شروط نه گانه هم به خاطر سهل انگاری و عجله در رساندن برجام به روز اجرا، رعایت نشد که از جمله آنها میتوان به شروط اخذ تضمین رسمی از رئیس جمهور آمریکا و یا عقد قرارداد مطمئن برای باطراحی و بازسازی قلب رآکتور اراک (که دولت به جای تنظیم قرارداد با شرکتهای طرف 5+1، یک قرارداد با یک شرکت زیر مجموعه سازمان انرژی هسته ای تنظیم کرد تا هر چه زودتر یکی از شرطهای 9 گانه را سمبل کند!) و یا منع هرگونه تحریم جدید یا… اشاره نمود.
ج- در نظر نگرفتن مواردی مثل همین ممانعت از تمدید تحریمهایی که مهلتشان پایان می یابد، امکان برداشت راحت پولهای بلوکه شده در برجام و بهای نفت های فروخته شده در پسابرجام، ممانعت از دست اندازی کنگره و مراجع قضایی آمریکا به اموال ایران، یا ممانعت از ایجاد امکان نقض روح توافق بدون این که متن آن نقض شود و… میتوانند علت ناکامی برجام تلقی گردند که در صورت عدم عجله در تنظیم و تأیید متن برجام، میتوانستند هزینه کارشکنیهای طرف مقابل در برجام را افزایش دهد.
5- همانطوری که آقای روحانی در 93/6/8 گفتند: «مسئولیت مذاکرات هسته ای را شخصاً برعهده دارم» ایشان با مسئولیت خودشان مذاکرات را برخلاف توصیه های مقام معظم رهبری مبنی بر پرهیز از خوشبینی به طرف مقابل و رعایت خطوط قرمز و شروط رهبری، به پیش بردند و اجرایی کردند و رهبری بارها از ایشان که بعضا توسط منتقدان به عنوان خائن یا سازشکار خطاب میشدند حمایت کردند تا مسیر حرکت دولت برای تحقق هدفش در مذاکرات هموار گردد، و امروز حامیان دولت نمیتوانند از نداشتن اختیارات در موضوع هسته ای گلایه کنند، هرچند ممکن است شبهاتی مطرح نمایند، اما به صورت منطقی نمیتوانند عجله شان در نهایی کردن و اجرای برجام را که مهمترین علت ناکامی برجام بود را انکار کنند.
95/9/9
7:8 ع
آقای جعفرزاده که با ادعای ولایتمداری و خط قرمز دانستن فتنه توانست از شورای نگهبان تأییدیه و از مردم انقلابی رشت رأی بگیرد، اخیراً در دفاع از دانش آشتیانی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش، دارای سوابق مشارکت در فتنه 88 و حمایت از متحصنین مجلس ششم، بانگ برآورد که چه وقت داستان فتنه تمام میشود و تا کی میخواهید با فتنه کاسبی کنید و کی قرار است آن را فراموش کنید!؟ حال این که شایسته بود در آن روز، اولاً به فراری دادن فانی، وزیر قبلی آموزش و پرورش از پاسخگویی بابت فساد 8000 میلیارد تومانی در مجلس انتقاد کند و ثانیاً با توجه به سوابق دانش آشتیانی در فتنه 88، از جمله فیلمی که در مجلس قبل از حضور و صحنه گردانی وی در تحصن دانشگاه امیرکبیر نمایش داده شد، با وزارت نامبرده مخالفت کند، نه این که در حمایت از وی سخن بگوید و منتقدین را به کاسبی فتنه متهم کند و خواستار فراموشی فتنه شود! و ثالثاً نه این که فتنه را تحریف کند و به چیزی که بین دو نامزد انتخاباتی ایجاد شد، تقلیل دهد!
پس از رفتار آقای جعفرزاده در حمایت از رأی اعتماد به فعال فتنه 88 و تاختن به کسانی که سوابق فتنه را عامل عدم صلاحیت افراد برای پستهای کلیدی میدانند، مردم و شخصیتهای انقلابی گیلان همزمان با مراسمات عزاداری سیدالشهداء، از ایشان و تلاش برای فراموشی فتنه به شدت انتقاد کردند و علیه فتنه، فتنه گران و حامیان آن شعار دادند که این مسئله طی چند شب باعث شد آقای جعفرزاده خطاب به خانواده شهدا و متدینین رشت نامه ای بنویسد و بدون عذرخواهی، بر خط قرمز دانستن فتنه تأکید کند! لیکن این نامه نتوانست زخم مردمی را مرهم شود که در مبارزه با فتنه، خالق حماسه 8 دی (مقدمه حماسه ملی 9 دی) بودند، چرا که ادعای آقای جعفرزاده، نتوانست عمل شنیع ایشان در حمایت از فعال فتنه و دعوت به فراموشی مسئله فتنه را از ذهن ها بزداید.
آقای جعفرزاده اما همچنان نه تنها حاضر به پذیرش اشتباه خود نشد، بلکه کسانی را که به ایشان انتقاد داشتند، مورد توهین قرار دادند و برخی مثل آیت الله پروایی (نماینده مردم گیلان در مجلس خبرگان) را نیز به دلیل داشتن سن جوانی و نداشتن سوابق حضور در جبهه تحقیر و در ادامه ایشان را دعوت به مناظره کردند! که احتمالاً با توجه به عملکرد ایشان و ادبیات غیر مؤدبانه شان در برابر مخاطبان و منتقدان در این مدت، این دعوت مورد اجابت قرار نگرفت، چرا که بحث فتنه، محکومیت فتنه و بی صلاحیتی حامیان و شرکای فتنه، مسئله ای نیست که امروز به مناظره نیاز داشته باشد، هر چند اینجانب به شخصه حاضرم با نامبرده در هر مکانی که ایشان میگویند در خصوص عملکرد ایشان به خصوص در مورد سخنانشان در روز اعتماد به دانش آشتیانی مناظره نمایم، لیکن بعید میدانم ایشان دعوتشان به مناظره چیزی جز تیری در تاریکی برای فرار از انتقادات باشد.
اعتراضات به رفتار جعفرزاده در مجلس با لحن بی ادبانه ایشان خطاب به آیت الله پروایی، نماینده محترم مجلس خبرگان دوباره تشدید شد و برخی جمع های دانشجویی ضمن اعلام تلاش برای اخذ مجوز برای تجمع در برابر دفتر ایشان، بیانه ای صادر کردند که این بیانیه با واکنش مجدد آقای جعفرزاده مواجه شد و پس از توسل به تهمت و تحقیر در دفعات قبل، این بار به ابزار تهمت نیز متوسل گردید، او نامه ای به وزیر کشور نوشت مبنی بر این که قرار است به دفترش تعرض شود و اموالش تخریب گردد! و منت گذاشت که تاکنون جلوی واکنش حامیان خود را گرفته است! و در انتها نیز درخواست کرد که از دادن مجوز برای این تجمع جلوگیری گردد! و حال این که به جای تلاش برای محدود کردن منتقدین، ساده تر این بود که به اشتباه خویش اعتراف میکردند و بابت آن، از همشهری های حماسه آفرین خود در 8 دی، پوزش می طلبید.
95/9/6
8:41 ص
پیروز مجتهدزاده استاد برجسته مسائل بین المللی، از حامیان برجسته و قدیمی برجام بود که پس از مدتی به اشتباه خود در حمایت از برجام اعتراف کرد و اکنون خود را از منتقدین قدیمی برجام میداند! نگاهی به اظهار نظرهای ایشان درباره برجام در سه مقطع مختلف میکنیم:
«شاید برجام ایراداتی داشته باشد اما باید نگاه کرد که به لحاظ ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک چه تغییری در وضعیت ایران ایجاد کرده است. معتقدم بزرگترین دستاورد برجام خارج کردن ایران از بن بست منطقه ای و بین المللی است که در سالهای گذشته به ایران تحمیل شد و این علاوه بر تحریمها و محدودیتهایی بود که علیه ایران صورت گرفت، اگر کسانی فکر میکنند این قرارداد نقصهایی دارد چندسالی صبر کنند تا ایران دوباره قدرت خود را به دست آورد و یک بار دیگر برای رفع این نقایص وارد مذاکره شود.»
«من خودم جزو افرادی بودم که زحمت کشیدم و از جان خود مایه گذاشتم تا از اصل مذاکرات دفاع کنم و آبروی خود را به خاطر دفاع از برجام به خطر انداختم اما حالا من همان انسان هستم و می گویم که همه آن دفاعیات و همه آن حمایت های من بیهوده بوده است، چراکه الان حاصل کار را میبینم که جز یک مشت نمایش های عوام فریبانه، چیزی به دست نیامده است/ این بود حاصل تفاهم گسترده ظریف و کری؟/ برجام جز قهرمان بازی “ظریف” و “روحانی” چیزی برای کشور نداشت.»
«هم من و هم دیگر منتقدان برجام چنین روزهایی را پیش بینی کرده به اطلاع دولت رسانده بودیم، چرا باید برجام و توافقی امضا شود که به این راحتی قابل نقض شدن باشد؛ توافق برجام اکنون به صورت یک طرفه از سوی ایران در حال اجراست، سال های زیادی زمان لازم است تا ما به نقطه قبل از برجام برسیم/ امکان واردات یک سوزن بدون اجازه غرب را هم نداریم/ هنوز اسیر تحریمها هستیم/ تحریمها فقط از شکلی به شکل دیگر تغییر کرده است»
کلام آخر: هرچند پروفسور پیروز مجتهدزاده در مقطع قبلی به اشتباه بزرگ خود در حمایت از برجام اعتراف کرد، ولی امروز نمیتواند تمام مسئولیت برجام را تنها به امثال روحانی، ظریف، عراقچی، سیف و… متوجه نماید، بلکه افرادی مثل خود ایشان، ناصر هادیان، علی اکبر ولایتی، علی لاریجانی، علاءالدین بروجردی، محمد حسن ابوترابی فرد و … که از حامیان محکم برجام بودند و برای پذیرش آن از سوی افکار عمومی و مراجع تصمیم گیری بسترسازی و تلاش کردند، باید خود را پاسخگوی عواقب و نتایج آن بدانند.