91/3/18
9:34 ص
دوستی دارم که تمام کارهایش را آن قدر به تأخیر می اندازد تا با یک خسارت، جریمه و یا شکست بزرگ مواجه شود و آن گاه همه و همه را از بالا تا پایین مورد عنایت قرار می دهد، البته از این دوستان کم در اطرافمان نیستند و صریح تر بگویم شاید خودمان نیز یکی از این افراد باشیم، آری شاید ماهم جزء کسانی هستیم که کارهای خود را به درستیو سروقت انجام نمی دهند و آن گاه که نتیجه نمی گیرند همه را مقصر می گیرند غیر از خودشان را.
بحث این نیست که چه کسی مقصر است، بحث این است که چرا این هم اشتباه و ندانم کاری صورت می گیرد. جالب این جاست که این مشکل فقط بین بی سوادها و سطوح پایین شایع نیست، بلکه بین بزرگان و مسئولان شایع تر است.
مسئولیت پذیری بر عکس ریاست طلبی، بازارکسادی دارد، اگر چه همه دوست دارند رییس باشند اما هیچ کسی نمی پسندد که مسئولیت چیزی را به گردن گیرد. حتی رؤسا نیز طوری دستورات خود را می نویسند که اگر گندی بالا آمد چیزی متوجه خودشان نشود و وقت امضا دوست دارند زیر نامه ی شان کلمه رییس باشد نه مسئول تا هم کسی جرأت بازخواست نکند و هم اصلاً جایگاه شان به عنوان بازخواست شونده نباشد، چرا که اصولاً مسئول به معنی مورد سؤال قرار گیرنده است. متأسفانه مسئولیت ناپذیری این قدر در بین مسئولان که چه عرض کنم همان نامسئولان، مسئول نماها و رؤسای ما شایع است که تقریباً مقصر همه چیز یا خود مردمند یا مسئولان دیگر و حتی عوامل غیر هوشمند.
چاره چیست؟! چگونه می توان راه این بیماری پیشرفته را بست؟
1- بازهم مثل همه ی مسائل و مشکلات اخلاقی و اجتماعی اولین چیزی که به ذهنم می رسد این است که هرکسی از خودش شروع کند و مسئولیت امور خود را بپذیرد. همه ی ما در جایگاهی که در خانواده و اجتماع داریم مسئولیت هایی داریم که معمولاً به صورت کامل نیز از ابعاد مسئولیت ها و وظایف خود اطلاع درستی هم نداریم. عدم اطلاع از مسئولیت مطمئناً بخشی از بی مسئولیتی ماست که باید ابتدا بر آن وقوف داشت. تا ندانیم چه وظایفی داریم چگونه می توانیم برایش برنامه ریزی کنیم و البته همانطور که در مورد قانون نیز می گویند باید گفت جهل از مسئولیت رافع مسئولیت نیست.
2- عامل دیگر این که واقعاً چه لزومی دارد هر مسئولیتی را چشم و گوش و دست بسته بپذیریم!؟ هر کسی تا حدودی به توانایی های خود واقف است و البته هیچ کس نباید بیش از توانایی هایش مسئولیت بپذیرد و دیگر این که وقتی کسی بهتر از ما به کاری قادر است و حاضراست مسئولیت را بپذیرد، به دستور صریح عقل و شرع، پذیرش مسئولیت از سوی فرد کم توان تر، غصب مقام بوده و شرعاً حرام است. و البته در ادامه نیز وقتی مسئولی می بیند قادر به انجام درست کار نیست، باید در اقدامی مسئولانه فضا را برای افراد دیگر خالی کند.
3- گام دیگر این است که باید مسئولیت های خودمان را به اطلاع دیگران هم برسانیم. باید به فرزندانمان، همسرمان، همکارانمان و ... بگوییم که چه حقوقی در مقابل ما دارند و ما چه مسئولیت هایی در قبال شان داریم، این همان کاری است که حضرت امیر المومنین در نهج البلاغه به عنوان حقوق دوطرفه ی حاکم و مردم به آن اشاره کردند. یک ارباب رجوع وقتی که در مجموعه ی یک سازمان وارد می شود باید حقوقش را به اطلاعش برسانند و این یعنی که این مجموعه مسئولیت پذیر است یعنی می توان بر اساس همین حقوق، آن مجموعه را مورد بازخواست قرار داد، البته خاطرمان باشد که این مسئله نباید صوری انجام شود که همان نیز می شود یکی از بی مسئولیتی ها، نباید مثل برخی بانک ها و ادارات از روی دستور و برای ظاهرسازی، فهرست بلند بالایی از حقوق مشتری را بر درودیوار نصب کرد و خلاف شان عمل نمود.
4- فرزندان تشکیل دهنده ی آینده ی جامعه هستند و مسئولیت پذیری نسل آینده منوط به تربیت چنین افرادی در خانواده هاست. اگر هر کسی در خانواده ی خود، الگویی مناسب برای مسئولیت پذیری باشد، مطمئناً این روش تربیتی در ذهن و جان فرزندان نیز نقش می بندد و در آینده جامعه را به جامعه ای مسئولیت پذیر ارتقا خواهد داد و این مسئله اهمیت پایبندی به این صفت را نشان می دهد.
5- در بسیاری از مواقع علت این که از پس مسئولیت هایمان بر نمی آییم تنها این است که وظایف و امورمان را دسته بندی نکرده و بسیاری از آنها را از قلم می اندازیم، بی نظمی از عوامل مهم در بی مسئولیتی است. این که وظایف مان را همواره فراموش کنیم و یا بی موقع انجام دهیم نوعی بی مسئولیتی است، انسان مسئول همواره عامل زمان را باید مد نظر قرار دهد. زمان این قدر مهم است که می گویند اگر در وسط نماز کسی که از شما طلبی دارد طلبش را مطالبه کرد و شما بر مطالبه قادری و وقت هم برای نماز هست باید نماز را بشکنی و بدهی ات را بدهی و این همان مسئولیت پذیری است، و اگر خود حکومت اسلامی، دستور به نماز جماعت در ادارات نمی دادند، همان را نیز مجاز نمی دانستم که البته وقتی دستور اقامه ی نماز سروقت و جماعت باشد همان نیز جزئی از مسئولیت ماست، مگر مستقیماً موجب تضییع غیر قابل بازگشت حقوق دیگران باشد.
6- در بسیاری از اوقات اختیارات کمتر از مسئولیت ها به نظر می رسد و نباید به این بهانه غیر مسئولانه عمل کرد بلکه باید تا آنجا که می شود هم به اختیارات قانونی دست یافت و هم به مسئولیت ها پایبند بود. بالاخره بخشی از مسئولیت پذیری در جامعه وقتی حل می شود که هر کسی دنبال حقش و کسب اختیاراتش باشد. هرکسی باید حقش را طلب کند و نباید با جهل از حقوق خود موجب بی مسئولیتی مضاعف سایرین گردید. نباید به این دلیل که بعداً بهانه ای در دست داشته باشیم، از اختیارمان فرار کنیم، که همین فرار از اختیار هم یقیناً نوعی بی مسئولیتی است، برعکس باید مسئولیت مان را با اختیارات مان در تعادل قرار دهیم که اگر هر کدام بیش از دیگری باشد موجب فساد و خسران خواهد بود.
7- کار دیگری که باید انجام داد و شاید از همه ی امور نیز مهمتر باشد این است که باید به مسئولیت با عمل کردن پایبند بود، باید کمر همت بست و با برنامه ریزی، به دنبال انجام وظایف و مسئولیت ها بود. نمی توان مسئول بود و با تنبلی و رکود و وقت گذرانی و اتلاف وقت به وظایف خود جامه ی عمل پوشاند. نمی توان تمام وقت یک رییس صرف امور بی فایده باشد و واقعاً مسئولانه نیز عمل کند. کسی که می خواهد مسئولیتی را بپذیرد، باید همت داشته باشد تا از آسایش و رفاه خود بزند، نمی توان با تپیدن در یک جای گرم و نرم و ندیدن مردم و مشکلات شان مدعی مسئولیت پذیری بود، آری باید عملگرا بود.
8- گام دیگر برای مسئولیت پذیری، انتقاد کردن و انتقاد پذیری است. باید هم انتقاد کرد و هم انتقاد را با آغوش باز پذیرا شد و نه این که بعد از وقوع یک خرابی دنبال مقصر بود؛ و این انتقاد به موقع و البته انتقاد پذیری به موقع، دقیقاً بر عکس مقصر گرفتن ها ی بی مسئولانه موجب اصلاح امور و رفع مشکلات خواهد بود.
9- از دیگر عوامل مهم که هم موجب مسؤلیت پذیری است و هم نشانه ی آن، وجود فرهنگ عذرخواهی است. هرکسی اگر مقید باشد تا در صورت اشتباه معذرت بخواهد، مطمئنا کمتر اشتباه می کند و دیگر این که اگر واقعاً به هر دلیلی از مسئولیت کار به خوبی برنیامد با عذرخواهی هم مرهمی بر دل دیگران می نهد، هم از عقوبت اخروی می کاهد و هم سایرین را به این فرهنگ دعوت می کند و البته یقیناً عزت کسی که اشتباه خویش را می پذیرد، نزد خداوند و مردم به مراتب بیشتر از کسانی است که مکرراً اشتباه می کنند و تازه از سایرین طلبکارند و البته این عادت خوب بین برخی از کشورهای دیگر چه خوب جا افتاده است و بدون خجالت و شاید هم با آن، باید از آنها الگو گرفت.
مطالب مرتبط:
مردم را نجات دهید
عذرنخواهی و عذرنپذیری، مادر گناهان ما
مردم مقصرترند یا مسئولان؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/12/28
9:43 ص
در فرهنگ عمومی جامعه متأسفانه شاهدیدم که عذرخواهی به عنوان یک سرشکستگی تلقی شده و بعضاً حتی از خود خطا زشت تر شمرده می شود، به احتمال بسیار زیاد همه ی ما با این مشکل بیگانه نیستیم و آن را چه در خودمان و چه در اطرافیان مان بسیار دیده ایم. متأسفانه این فرهنگ مذموم از کودکی در خانواده ها برای فرزندان نهادینه می شود و همچنان در اجتماع تشدید شده و تا کهنسالی ادامه می یابد.
چه زن و شوهر هایی که زندگی مشترک خود را فقط به خاطر این که نمی خواستند هیچ گاه عذرخواهی کنند، کارشان به جدایی کشیده است و چه سیاسیونی که به خاطر عدم عذرخواهی بابت اشتباهات خود مطرود مردم خود شده اند و از سویی می بینیم که در آن سوی دنیا سیاسیون به خاطر خطاهای خود از مردمشان عذر می خواهند و مردم شان نیز نه تنها عذرخواهی ها را قبول می کنند، بلکه دوباره به آن مسئول اعتماد می کنند و حتی از او حمایت کرده و به او رأی می دهند.
عذر خواهی در کشور ما به یک منکر مبدل شده است و آن را با کلماتی مانند غلط کردن و ... خوردن تشبیه می کنند و حال این که همین کلمات نیز موجب تقبیح عمل انسانی عذرخواهی می گردند.
اگر بخواهیم عذرخواهی را در فرهنگ اسلامی بیابیم می توانیم در فرهنگ حلالیت گرفتن طلب کنیم چرا که اسلام بسیار به این مسئله تأکید کرده است تا اگر کسی ظلمی در حق کسی انجام داد، حتماً در همین دنیا آن را با رفتار و گفتار خود جبران کند و از سویی نیز پذیرش عذر برادر دینی به عنوان یک مسئله ی موکد و اخلاقی مورد سفارش قرار گرفته شده است؛ اما عجب از مسلمانی ما که به راحتی دست و قلم و زبان و چشم و ابرو و گوش را در ظلم کردن و اذیت دیگران آزاد و وحشی گذاشته ایم و شب بدون هرگونه ناراحتی وجدان سر بر بالین گذاشته و احساس مان نیز بسان بی گناهی نوزاد تازه متولد شده است.
بسیاری از ما عادت کرده ایم که دوستان و غیر دوستان را برنجانیم، بگزیم، طعنه بزنیم، بچزانیم، بسوزانیم، لجن مال کنیم و بعدهم تک تک این عبارات و افعال را با افتخار نقل کنیم و لذت ببریم؛ باور کنید این مسئله در بین جامعه ی ما بسیار نهادینه شده است، حال شما بگویید کسی که این گونه از هتک حرمت دیگران لذت می برد اصلاً قادر به عذرخواهی از دیگران می تواند باشد؟! اصلاً رویش می شود که عذر بخواهد؟! او از عذر خواهی می ترسد چرا که با آن کارهایی که کرده است می ترسد نکند عذرخواهیش پذیرفته نشده و عذر خواهیش به مثابه غلط کردن و ترسیدن تعبیر و تفسیر شود.
چه بسا گناهانی که به واسطه ی عدم علاقه به عذرخواهی انجام می شود، چه بسیار است زمانی که ما برای عذرخواهی نکردن، لجاجت می ورزیم، توجیه می کنیم، به سفسطه پناه می بریم، به دروغ متوسل می شویم و حتی برای کوچک جلوه دادن اشتباهات مان، غیبت و تهمت به دیگران را وسیله قرار دهیم. آری با این نگاه می بینیم که عذرخواهی نکردن از اشتباه می تواند به عنوان مادر گناهان مختلف تلقی شود.
از سویی در برابر عذرخواهی، میزان عذر پذیری جامعه نیز در رواج این فرهنگ بسیار موثر است، این که عذرخواهی به راحتی پذیرفته نشود و یا فعل عذرخواهی به عنوان ابزاری بر علیه عذرخواه استفاده شود یقیناً از عوامل مهم در رکود عذرخواهی است. عذر پذیری می تواند آن قدر بزرگوارانه انجام شود که عذرخواه نه تنها از آن فرار نکند، بلکه با آن احساس سبکی و آرامش پیدا کند. عذرپذیری سریع در برابر کمترین میزان عذرخواهی می تواند موجب شود تا رفاقت ها بیشتر و دوستی ها صمیمی تر و عذرخواهی ها نیز زودتر انجام شود.
یکی از نام های زیبای خداوند منان که در فرازهای آخر دعای زیبای کمیل، او را به آن نام می خوانیم تا از ما راضی شود، "سریع الرضا" است و این عبارت یعنی خداوند منان بسیار سریع راضی می شود و ای کاش ما نیز بتوانیم این صفت الهی را در خودمان متبلور سازیم و حتی بدون دیدن و شنیدن عذرخواهی افراد، آن ها را ببخشیم و ای کاش همان طور که از سایرین توقع عذرخواهی داریم خودمان نیز در عذرخواهی و حلالیت طلبی پیشگام بودیم و نمی گذاشتیم خطاها و گناهانمان در دنیای دیگر تسویه شوند.
حتماً شنیده ایم که اگر می خواهید خداوند شما را ببخشد، شما نیز مردم را ببخشید و چه خوب است خود را محتاج ببخشش خدا بدانیم و برایش به راحتی ببخشیم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، درصورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.
90/11/4
5:47 ع
آقای احمدی نژاد
سلام
مدتی است که اگر کسی انتقادی به شما داشته باشد، به جای اینکه واقعاً پاسخگو باشید دو نوع پاسخ می گویید، یا انتقادات را برگرفته از مواضع سیاسی دانسته و مدعی می شوید که اصلاً این چرت و پرت ها را نمی خوانید و یا عدم پاسخگویی خودتان را به سکوت الهام بخش حواله می دهید. آقای احمدی نژاد! این چرت و پرت توسط کسی نوشته می شود که بارها و بارها در این سال ها از عملکرد شما در برابر بی انصافی هایی که در قبال شما انجام می گرفته، دفاع می کرده است، ولی اکنون به شما انتقاداتی نیز دارد، آقای احمدی نژاد شما منتقدان شبیه من ولی بسیار بزرگتر کم ندارید، اما برخی دوستان شما تغییر موضع امثال ما را به منفعت طلبی تشبیه می کنند و حال این که تغییر مواضع دوستان واقعی و قدیمی تان نه از منفعت طلبی بلکه از تغییر رفتارشماست. آقای احمدی نژاد این شما هستید که در اصول تان که ملت به خاطر آنها به شما رأی دادیم و از شما حمایت کردیم، تغییر موضع داده اید:
آقای احمدی نژاد! زمانی خود را مجری قانون می دانستید، حتی اگر قانون را صحیح نمی دانستید
آقای احمدی نژاد! زمانی انتقادات را می شنیدید و سایرین را تشویق به انتقاد می کردید
آقای احمدی نژاد! زمانی دست ولی را می بوسیدید چون در دست مهدی (عج) می دانستید
آقای احمدی نژاد! زمانی بود که ولایت مداری وزرا را مهم می دانستی و ولایت پذیریشان را
آقای احمدی نژاد! زمانی بود که شما و وزرا و نزدیکانتان اگر به مسافرت خارجی می رفتید کسی نگران نبود
آقای احمدی نژاد! زمانی بود که در ابتدای کار به وزرا می گفتید 4 سال قید خانه را بزنند
آقای احمدی نژاد! زمانی بود که مجالس وعظ و اخلاق را در داخل و خارج دولت دنبال می کردید
آقای احمدی نژاد! زمانی اگر می گفتید کشور را امام زمان مدیریت می کند همه خوشحال می شدند
آقای احمدی نژاد! زمانی برای خودتان تا آخرین روزهای انتخابات هم تبلیغ نمی کردید
آقای احمدی نژاد! زمانی مدیریت کشور در مشت تان بود و دلار و سکه و مسکن و صنعت و بیکاری و بازار، رام نشان می دادند
آقای احمدی نژاد! زمانی مدیران تان را مورد عتاب قرار می دادید و برایشان حاشیه ی امن ایجاد نمی کردید
آقای احمدی نژاد! قبلاً اگر اشتباهی یا اتفاقی می افتاد به مردم توضیح می دادید و حتی عذرخواهی می کردید
اما اکنون
آقای احمدی نژاد! اکنون قانونی را که قبول نداشته باشید یا بسیار معطل می کنید و یا اصلاً زیر بار نمی روید
آقای احمدی نژاد! اکنون انتقادات را نمی شنوید و منتقدین را محکوم می کنید
آقای احمدی نژاد! اکنون شانه را می بوسید و دست یاری را پس می زنید
آقای احمدی نژاد! ولایت مدار ترین وزرای تان را به خاطر همان ولایت مداری شان عزل کردید
آقای احمدی نژاد! اکنون از سفرهای خارجی مشایی و صالحی و بقایی و ... اطمینانی وجود ندارد
آقای احمدی نژاد! اکنون خودتان اگر صلاح بدانید خانه نشینی اختیار می کنید
آقای احمدی نژاد! اکنون وعاظ و اساتید اخلاقتان هم دیگر نمی توانند شما را بیابند
آقای احمدی نژاد! اکنون که می گویید هدف مندی یارانه ها را امام زمان مدیریت می کند، مومنین ناراحت می شوند.
آقای احمدی نژاد! اکنون برخی دوستان تان از بودجه های دولت همایش های انتخاباتی برگزار می کنند.
آقای احمدی نژاد! اکنون دلار2000 تومان را رد کرده و سکه 1000000 تومان را و مسکن هم 25% رشد داشته و تورم هم که جدا از اینها نیست و با قیمت واردات رابطه ی مستقیم دارد و بازار هم رمیده.
آقای احمدی نژاد! اکنون برخی از دوستان تان نه تنها از طرف شما هیچ عتابی نمی شوند که حتی آنها را خط قرمز معرفی می کنید
آقای احمدی نژاد! اکنون علی رغم خدمات تان، مواردی وجود دارد که به نظر می رسد به توضیح یا عذرخواهی نیاز داشته باشند
آقای احمدی نژاد! شما را به خون شهدای فتنه قسم! خودتان و دولت تان را جمع و جور کنید! خودتان را دوباره در راه ولایت رسول الله که همان ولایت فقیه است قرار بدهید و با ولایت تجدید میثاق نمایید! امام زمان تان و دستوراتش را و جانشینش را درست بشناسید! قانون را مطیع باشید! مردم و منتقدین را نرانید و تحمل کنید! مشایی و تفکراتش را، این موجبات دلسردی دوستان قدیمی و واقعیت را برای همان دوستی شخصی تان کنار گذارید! و در انتها جسارت های دوستان خودتان را با دو کلمه ی "چرت و پرت" به دیوار نکوبید و لااقل بخوانید و بعد از خواندن مچاله کنید.
مطالب مرتبط:
لزوم پاسخگویی سریع ارزی دولت
دولت دوستان، نشانه ها را نادیده نگیرند
نسبت مصدق با احمدی نژاد
13+25=؟
این بار دعا کنید احمدی نژاد بخواند
آیا احمدی نژاد نجات می یابد؟!
رییس جمهور به کجا می رود؟!!
برای احمدی نژادمان و خودمان دعا کنیم...
یک رویای خوشبینانه در مورد سکوت اخیر احمدی نژاد
بگذارید احمدی نژاد بخواند!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.