95/6/28
9:44 ص
اخیراً کلیپی در فضای مجازی منتشر شده است که در آن مهدی خزعلی علیه سردار سلیمانی مواضع تندی می گیرد و او را مقصر اصلی جنگ سوریه و به وجود آمدن داعش معرفی کند که این مواضع برای نگارنده که چند جلسه با او در فضای مجازی بحث داشته ام اصلاً عجیب نبود، برای این که دیده بودم که او چگونه امام خمینی(ره) را مقصر اصلی حمله صدام به ایران و جنگ 8 ساله دانسته بود و یا ایران را مقصر اصلی خصومت آمریکا با ایران معرفی کرده بود! و یا نظام را مقصر اصلی فتنه 88 قلمداد کرده بود، اساساً او کسی است که تمام مشکلات کشور و اخیراً منطقه را متوجه وجود انقلاب، امام، رهبری و سپاه میداند و از چنین کسی که مغضوب و مطرود پدر عالم و فرزانه اش شد، شنیدن حرفهای این چنینی و از این بدتر نیز عجیب نیست.
در منطق مهدی خزعلی علیه سردار سلیمانی و اساساً منطقه او علیه انقلاب و امام و رهبری، او کاری به حق و باطل ندارد، نتیجه مورد نظرش را از هر مقطع و برشی که دلش میخواهد برداشت و قضاوت میکند، مثلاً او کاری ندارد که اساساً دشمنی آمریکا با ایران از زمان تسخیر لانه جاسوسی شروع نشده بود و آنها ده ها سل قبل از آن نیز در حال استثمار ملت ایران و دخالت در اوضاع کشور بودند و بارها در ایران کودتا کردند و به ملت ایران و منابعشان هرگونه تعرضی که خواستند انجام دادند! او فقط از همان مقطع تسخیر لانه جاسوسی میبند که مثلاً چند کارمند خیلی عادی سفارتخانه دستشان مظلومانه بالای سرشان است! او حتی اسنادی که در آن لانه درخصوص نقشه های آمریکاییها برای مهار و به زمین زدن انقلاب افشا شد را هم نمی بیند!
یا خزعلی کاری به این ندارد که صدام سالها درپی تصاحب اروند رودی بود که او آن را شط العرب خواند و با پاره کردن پیمان الجزایر در جلوی دوربین تلویزیون بغداد، به صورت زمینی، هوایی و دریایی به ایران حمله کرد! یا او نمی بیند که صدام چگونه به حمایت مستکبرین غرب و شرق برای انقلاب خط و نشان می کشید تا هم خودش از آب گل آلود ماهی بگیرد و هم شکسته شدن ابهت مستکبرین توسط انقلاب، در این جنگ تحمیلی جبران شود! او تنها آن مقطع را می بیند که امام خمینی(ره) طبق وظیفه الهی و انسانی اش ملتهای منطقه را به ایستادگی در برابر مستکبران و مستبدان دعوت نمود! او این را هم نمی گوید که بین این دعوت با آغاز یک حمله نظامی با حمایت گسترده ابرقدرتهای شرق و غرب و استفاده از سلاح های نامتعارف چه تناسب منطقی میتواند برقرار کند! او تنها به دنبال نتیجه گیری دلخواهش علیه امام خمینی(ره) و انقلاب است!
خزعلی در خصوص فتنه نیز نگاهی مشابه دارد، اصلاً انگار نه انگار سران فتنه با توسل به یک دروغ بزرگ و بدون ارائه مستندات و طی مسیر قانونی، ابطال انتخابات را با دعوت به اغتشاش مطالبه کردند! اصلاً کاری ندارند که سران فتنه به دولت آمریکا به واسطه گری شامر نامه نوشتند و درخواست تحریم و فشار کردند! اصلاً به این که چه هزینه هایی به نظام و مردم تحمیل شد کاری ندارد، او فقط قطعه کهریزک و مقطع درگیریهای خیابانی آن هم بخشی که خودش دلش می خواهد را می بیند نه آن بخشی که بسیج در برابر خرابکاری، آتش زدن اموال عمومی، حمله به مسجد، چادر کشیدن از سر زنان، شعارهای ساختار شکن علیه اسلام و امام و انقلاب و… ایستاد و شهید داد! او اصلاً به این بدعت خطرناک سران فتنه و خیانتهایی که علنی و مخفیانه کردند و فشارهایی که بر اقتصاد و آرامش جامعه تحمیل کردند کاری ندارد!
و اما در حمله مهدی خزعلی علیه سردار سلیمانی و سپاه هم همینطور است، او اصلاً کاری به اسراییل و آمریکا و غرب و مخالفتشان با محور مقاومت و در رأسشان بشار اسد و شیخ حسن نصرالله ندارد! او میگوید اگر ایران دخالت نمیکرد، الان یک حکومت مردمی به جای بشار اسد بر سر کار بود! به همین راحتی! اصلاً به نقشه هایی که همین غربی ها برای به زمین زدن بشار و شکستن محور مقاومت کشیده بودند کاری ندارد! اصلاً به این که بخش اعظم مردم سوریه از همین بشار اسد حمایت کردند و میکنند کاری ندارد! او حتی حاضر نیست بگوید اگر سپاه و اسد هرکاری کنند، کار آمریکایی ها و سعودی ها برای تشکیل طالبان و داعش، قابل توجیه نیست! اصلاً کاری ندارد که خود آمریکاییها میگویند طالبان را برای مهار شوروی و داعش را برای مهار ایران و امنیت اسراییل ساخته اند!
او فکر میکند اگر قاسم سلیمانی، سپاه قدس، حزب الله لبنان و اسد نبودند الان منطقه امن بود! واقعا نمی خواهد بفهمد که اگر ایشان نبودند الان باید پوتینهای سربازان اسراییلی را واکس می زد! نه این که فرصت بیابد زیر چتر امنیتی سپاه و ارتش، وقیحانه سردار سلیمانی را مقصر وجود داعش بداند! و البته پذیرش محبوبیت انقلاب، امام، رهبری، سپاه، سردار سلیمانی، سید حسن نصرالله و… در کشور و بین ملت های آزاده منطقه برای خائنان این قدر سخت است که معمولاً ترجیح می دهند به آینده دلخوش کنند! امروز در حالی مهدی خزعلی علیه سردار سلیمانی موضع می گیرد که حتی طبقه روشنفکر و ضدانقلاب هم نمی توانند حق را به او بدهند، چرا که هر کسی با هر عقیده ای که باشد به به امنیت خود، خانواده و حتی منطقه اش اهمیت میدهد، امنیتی که به مدد سلیمانی ها، همدانی ها و شهدای مدافع حرم و به بذل جان به وجود آمده است.
95/5/17
4:22 ع
اگر چه من هم جملاتی که از زبان حسن عباسی درباره ارتش بیان شد را نسنجیده و مستوجب پوزش دانسته بودم، اما وقتی این جملات که متأسفانه با تقطیع و بزرگنمایی هم شده بود، با عذرخواهی رسمی ایشان همراه شد و حتی مورد تمجید برخی از فرماندهان ارتش نیز قرار گرفت، واقعاً توقع بازداشت حسن عباسی را نداشتم، آن هم حسن عباسی که امیر پوردستان، فرمانده نیروی زمینی ارتش، ایشان را «معلمی مهربان و انقلابی» خطاب کردند.
به راستی چگونه وقتی دستگاه های نظامی و قضایی با اظهارات توهین آمیز محمد جواد ظریف که توان نظامی ایران در برابر توان نظامی آمریکا را تلویحاً به سخره گرفت، با اغماض برخورد می کنند، اشتباه حسن عباسی باید با مشت آهنین مواجه شود؟! آن هم در حالی که اشتباه ظریف وی مورد عتاب مقام معظم رهبری قرار گرفت و حتی ایشان دستور دادند تا آقای ظریف را ببرند با توان دفاعی ایران آشنا کنند!
چگونه است که دو رئیس جمهور اخیر کشور بارها سپاه را مورد تهمت، توهین و بی انصافی قرار دادند ولی کسی ایشان را مورد پیگیری قضایی قرار نداد؟! آیا اتهاماتی از جنس قاچاقچی، باند پول و تفنگ و رسانه به سپاه قبیح نبود؟! البته برای ما سپاه و ارتش هر دو عزیزند و لازم الاحترام، ولی آیا قرار است دستگاه های نظامی و قضایی تحت تأثیر جوسازی ها قرار گیرند و یک اشتباه لفظی مربوط به 6 سال پیش که به عذرخواهی رسمی هم ختم شده است را در صدر مسائل روز کشور نگاه دارند تا مسائل حیاتی و روز کشور در حاشیه قرار گیرند؟!
بازداشت حسن عباسی درست در آن زمانی که متخلفین و خائنان به بیت المال از جایگاهی عزل و بعضاً تنها تشویق به استعفاء می شوند و در جایگاه نجومی دیگری نصب می گردند و برایشان جلسه تودیع و معارفه هم می گذارند و ایشان را امانت دار و ذخیره انقلاب می خوانند، واقعاً تأسف برانگیز است، به راستی آیا یک خطای لفظی بدتر است یا قبح زدایی از خیانت، فساد و دست اندازی به بیت المال؟!
اصلاً فرض کنیم حرف حسن عباسی این قدر بد بوده که ایشان مستحق بازداشت شده باشند، باشد! خب لااقل خائنان به بیت المال و آرمان های انقلاب هم رها نباشند که این مصداق عینی سنگ را بستن و سگ را رها کردن است! و بهتر بگویم مصداق عینی تر سرباز را بستن و دزد را آزاد گذاشتن است!
95/4/29
12:4 ع
متأسفانه دولت متن تعهد خود به FATF را از تصویب مجلس، شورای امنیت ملی و امضای رهبری نگذارنده است و به صرف در دست داشتن مصوبه مجلس قبل درباره لزوم شفافیت های اقتصادی، از طی مراحل قانونی تصویب این تعهد در داخل کشور استنکاف نموده است، در صورتی که با این تعهد نیز بایستی به مانند تمام توافقات و تعهدات بین المللی برخورد می شد.
مشکل دیگر این است که متأسفانه دولت تعهد مزبور را به مانند قراردادهای هواپیما و پژو و… یک سند محرمانه تلقی می کند و از انتشار آن خودداری کرده است در حالی که ابعاد تعهد مزبور به لحاظ امنیتی، نظامی، داخلی، منطقه ای این اجازه را به دولت یازدهم نمی دهد که تعهد به FATF را از ذیل نظارت مجلس، شورای امنیت ملی و افکار عمومی و رسانه ای خارج نماید.
انتشار تعهد FATF از سوی دولت نشان می دهد که او نسبت به تعهدی که داده است این قدر اطمینان و آگاهی دارد که از انتشار آن ابایی نداشته باشد، در صورتی که این فضای محرمانه در خصوص یک سند رسمی و تأثیر گذار بر تمام جامعه ایران و حتی منطقه، حساسیت بیشتری را ایجاد نموده است.
در صورتی که تعهدات FATF منتشر شود شاید انتقاداتی در خصوص بندهای آن به دولت وارد شود کما این که هم اکنون نیز علی رغم محرمانه بودن آن و با توجه به ماهیت FATF، انتقاداتی صورت می گیرد ولی در نهایت باعث می شود تا دولت از حمایت مردمی و رسانه ای در برابر زیاده خواهی های طرف مقابل بهره مند گردد.
اما چه چیزی باعث شده است که دولت از انعکاس توافقات، تعهدات قراردادهای کلان و حتی برخی آمارهای رسمی ابا داشته باشد؟! محرمانه سازی چه در مسیر رسیدن به برجام، چه در خصوص قراردادهای هواپیما و پژو، چه درباره قراردادهای جدید نفتی و چه تعهد به FATF ، ناشی از چیست؟! به نظر می رسد دولت به جای این که از مطالبه گری افکار عمومی و رسانه ای به عنوان یک فرصت دربرابر زیاده خواهی ها و کارشکنی های دشمنان و ایادی شان استفاده کند، از آن ها به مثابه یک تهدید می هراسد!
94/11/25
7:55 ص
بعد از انتشار فیلمهایی از سربازان آمریکایی که بعد از اسارت شان به دست نیروهای مجاهد سپاه، مشغول گریه بودند برخی از اصلاح طلبان نسبت به این مسئله انتقاداتی کردند که لازم دیدم مختصراً در این خصوص توضیحاتی بیان کنم:
1- سربازان آمریکایی در تاریخ 22 دی ماه امسال به صورت مسلح به آبهای ایران وارد شده بودند و از این لحاظ قطعاً ایران به لحاظ حقوقی و نظامی می توانست برخورد شدیدی با ایشان بنماید.
2- سربازان آمریکایی در حالی دستگیر شدند که به اذعان سردار فدوی، نیروهای نظامی آمریکایی مجاورشان، تحرکات خصمانه ای را انجام می دادند که با تذکر شدید سپاه مواجه و ناچار به تسلیم شدند.
3- نحوه برخورد سپاه با سربازان آمریکایی در تمام تصاویر و فیلم هایی که در ابتدا تا انتها منتشر شد قابل قبول بوده و حقیقتاً نماد برخورد اسلامی با اسیر بود و به این لحاظ هیچ ایراد و عیبی به نحوه پذیرایی و برخورد با این اسیران نمی توان وارد نمود.
4- آزادی سربازان آمریکایی در حالی انجام شد که آقای ظریف به فرماندهان سپاه گفته بود مسئولان آمریکایی عذرخواهی کرده اند ولی بعد از آزادی این سربازان، ایشان عذرخواهی را انکار کردند.
5- آزادی سربازان آمریکایی تنها بعد از 21 ساعت از دستگیری و بدون هرگونه امتیاز طلبی خاصی صورت گرفت که حتی به اذعان شخصیت های آمریکایی، اگر چنین اشتباهی از سوی سربازان ما انجام می شود آمریکا برخوردی بسیار متفاوت با ما انجام می داد.
6- بعد از تکذیب اظهارات مسئولان ایرانی توسط مسئولان آمریکایی و برخی دیگر از ، سردار فدوی در 12 بهمن نسبت به عواقب رفتار آمریکا تذکر دادند که اگر خباثت های آمریکا ادامه یابد ایران فیلم های دیگری را که از سربازان در اختیار دارد پخش می کند.
7- با وجود اظهارات سردار فدوی، بازهم مسئولان آمریکایی دست از زیاده گویی بر نداشتند و همچنان در قبال ایران جسورانه صحبت کردند به نحوی که در تاریخ 29 دی، وندی شرمن گفت «اگر ایران تقلب کند تمام گزینه ها روی میز است» و در در 20 بهمن هم گفت «همه ایرانیان تندرو و افراطی هستند»، البته او همان کسی بود که قبلا هم گفته بود «دروغ در ژن همه ایرانی ها است.»
8- باتوجه به اخطار قبلی سردارفدوی و اظهارات تندی که وندی شرمن و امثال او در همین مدت بیان کرده بودند، فیلم هایی از خفت سربازان آمریکایی که سپاه پاسداران، بزرگوارانه منتشر نکرده بود را در تاریخ 21 بهمن منتشر نمود.
9- آیه 123 سوره توبه می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَهً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ» و این یعنی «ای کسانی که ایمان آورده اید با آن کسانی که از کفار مجاور شمایند کارزار کنید ، و باید در شما خشونتی ببینند ، و بدانید که خدا یار پرهیزکاران است»، همانطوری که مشخص است قرآن تمایل دارد، کفار در برابر قدرت مسلمین احساس حقارت کنند و وقتی آمریکا اینچنین تلاش به درشت گویی در برابر ایران اسلامی دارد، چرا از این که سپاه ایشان را تحقیر می کند باید ایراد گرفت؟!
10- این که دولت در حالی که برای دریافت حقوق مسلم مردم ایران و رفع تحریم های ظالمانه امتیازهای سنگینی به آمریکایی ها در زمینه های هسته ای داده است و یا این که برای آزادی چند زندانی به اصطلاح دور زدن تحریم ها در آمریکا، آزادی چند جاسوس را طلب می کنند و بعد برای آزادی چند سرباز مسلح متجاوز به آبهای ایران ظرف 21 ساعت آن هم بدون هیچ امتیازی باید بدهکار هم بشویم در جای خودش نشان از زیاده خواهی و جسارت آمریکا و حامیانش دارد.
حرف آخر: بعد از انتشار این فیلم ها، برخی از شخصیت های به اصطلاح روشنفکر، از خدشه دار شدن روحیه سربازان آمریکایی گلایه کردند و این کار را غیر انسانی دانستند، جالب است که این افراد که در برابر این همه توهین، تهدید، فشار، تحریم و ترور آمریکا علیه ملت ایران تاکنون رگ غیرتشان متورم نشده بود، این بار برای نشان داده شدن گریه سربازان آمریکایی آنهم بدون این که بی حرمتی به این سربازان شده باشد، با ابراز ناراحتی از این کار، به صداوسیما و سپاه انتقادات تندی وارد کردند، کاش این به اصطلاح روشنفکرانِ اصلاح طلب، صادق بودند و واقعاً این قدر انسانیت داشتند که از تحقیر یک انسان (فارغ از این که سرباز متجاوز طاغوت است) ناراحت شده باشند، ولی اگر چنین بود چرا یکبار برای انسان های مظلوم یمن، افغانستان، سوریه، عراق و … علیه همین سربازان خشنِ شیطان بزرگ، دست به قلم نمی شوند؟!
94/1/20
9:54 ع
مقام معظم رهبری دراولین سخنرانی که بعد از بیانیه لوزان داشتند، سخنان بسیار مهمی در خصوص پرونده هسته ای، توافق لوزان، بازیادآوری خطوط ترسیمی و حواشی این مسئله بیان کردند، سخنانی که در عین منطقی بودن، منافع ملی کشور را به خوبی تبیین می کرد و مسیر حرکت مذاکره کنندگان هسته ای را ترسیم می نمود، مقدمه ی مباحث ایشان پاسخ به یک سوال بود، سوالی که خودشان از قول دیگران مطرح کردند مبنی بر این که چرا در خصوص این بیانیه موضعی از سوی رهبری اتخاذ نشده است و علتش را خیلی صریح و شفاف اینچنین بیان کردند که وقتی بیانیه ای از سوی خود مسئولان غیرالزام آور خوانده می شود، عملاً نه بردی رخ داده است و نه باختی و عملاً چیزی به دست نیامده و یا خسارتی وارد نشده است که بخواهیم در قبالش جشن و پایکوبی یا عزاداری انجام گردد و به همین استناد، تبریک در این خصوص را نیز بی معنی خواندند، و توجه به این که چه مسئولان بلندپایه ای اعم از سران برخی قوا و حتی فرماندهان سپاه به تبریک در خصوص بیانیه لوزان پرداختند ما را نگران می کند.
بارها در خصوص بصیرت و اولی بودن آن بر مسئله مهمی به نام ولایت مداری تأکید کرده ام و امروز می بینیم که چگونه حتی ولایتمدارها و مدعیان ولایتمداری در دام بی بصیرتی مبتلا هستند. این که مسئولانی به عنوان معتمد نظام و رهبری در جایی که رهبری بین دو سخنرانی قبل از بیانیه و بعد از آن، تنها به مدت چند روز سکوت دارند نمی توانند موضع درست و مناسبی را اتخاذ کنند، از مصادیق اعلای بی بصیرتی است. در این ایام عده ای از مسئولان با خوش بینی تمام، به خاطر بیانیه لوزان تبریک گفتند و عده ای دیگر نیز آن را مصداق یک عهدنامه ننگین خواندند که هر دوی این گروه ها دچار اشتباه بودند و البته در این میان نیز کسانی بودند که بدون جو زدگی با بیان انتقاد و یا پیشنهاد سعی کردند نسبت به اصلاح و تکمیل این چارچوب اقدام نمایند که حرکت ایشان را می تواند در مسیر بصیرت و در جهت منافع کشور معرفی نمود.
حقیر بیش از این که برای سرنوشت پرونده هسته ای نگران باشم، برای این بی بصیرتی برخی مسئولان و تبعات آن دلواپسم، مسئولان بی بصیرت و جو زده در شرایط سخت نمی توانند درست تصمیم گیری کنند و این امکان وجود دارد که در چنین شرایطی با گفتارها و رفتارهای نسنجیده خود، موجب آسیب به کشور و منافع ملی بشوند، به خصوص که موضع گیری های هر کدام از این مسئولان روی میلیون ها و بعضاً ده ها میلیون نفر تأثیرگذار است و لزوم دقت نظر و بصیرت افزایی برای ایشان را نمایان می کند.
یکی از نکات ویژه ای که در ابتدای امسال با عنوان “دولت و ملت همدلی و همزبانی” مطرح شد اهمیت و لزوم افزایش همدلی بین مردم و مسئولان بود که همان روزهای اول، برخی از مسئولان مثل دکتر ظریف تشخیص داد یکی از مصداق های این همدلی و همزبانی ارائه گزارش هفتگی به مردم است و این مسئله را نیز رسماً اعلام کردند و تاکنون نیز سعی کرده اند هرچند با یک گزارش کوچک هفتگی هم که شده با مردم بیش از پیش همدلی ایجاد کند و امروز مقام معظم رهبری بر این مسئله تأکید بیشتری نمود. مقام معظم رهبری شفافیت در مسئله هسته ای را از مصادیق بارز همدلی و همزبانی تعریف کردند و بیان کردند که این مسئله در خصوص همین بیانیه لوزان هم به خوبی نشان داد، بیان مسائل توسط مسئولان می تواند موجب نقدهای دلسوزانه و منطقی باشد و برعکس، این فضای غیرشفاف و مبهم است که موجب اقدامات جوزده، هیجانی و زیان بار می گردد.
یکی دیگر از تأکیدات مقام معظم رهبری که موافقان بیانیه لوزان از آن به عنوان یک سند یاد می کردند ادعای اطلاع رهبری از جزئیات مذاکره بود که مقام معظم رهبری همچون گذشته این ادعا را رد کردند و بیان کردند که ایشان فقط خطوط قرمز و هدف نهایی را بیان می کنند و جزئیات و روشهای رسیدن به اهداف را به مذاکره کنندگان واگذار کرده اند، لیکن مطالبه شان جدی و غیر قابل عدول است.
یکی دیگر از مواردی که مقام معظم رهبری لازم دیدند بر آن تاکید کنند بحث اهمیت موضوع هسته ای به عنوان نیاز قطعی کشور است، رهبری به شدت با روشنفکرانی که با بی اهمیت خواندن بحث هسته ای در حال تضعیف جایگاه مذاکره کنندگان و فراهم کردن مقدمات عقب نشینی ایشان و از دست رفتن حقوق ملی هستند، مخالفت کردند. جالب این است که این چندمین بار است که رهبری این موضع را می گیرند و افرادی مثل زیباکلام و شیرزاد نیز بارها در رد نظر رهبری، سخنرانی و مناظره کرده اند که خود این مسئله، هم نشان از باز بودن فضای انتقاد در کشور دارد و هم نشان از منطق قابل دفاع رهبری، که امیدواریم سایر مسئولان نیز در حوزه نظرات خود اجازه نقد اقدامات شان را بدون جسارت و توهین بدهند و حداقل امسال که سال همدلی و همزبانی با مردم است چنین کاری را در دستور کار خود قراردهند و اگر نقدی بر نظر منتقدان دارند نیز آن را بدون توهین هایی مثل کج فهم و بی سواد و بی شناسنامه و بزدل و ترسو و تعامل هراس و …. بیان کنند.
مورد مهم دیگری که به نظر رهبری باید دوباره تکرار می شد، بحث اعتماد به مذاکره کنندگان داخلی و عدم اعتماد به طرف مقابل است. مقام معظم رهبری با این موضع گیری شان هم منتقدان را به رعایت انصاف و احترام به مذاکره کنندگان مان دعوت می کنند و هم مذاکره کنندگان و حامیان شان را مکلف کردند تا در تنظیم هر توافقی حتماً عدم اعتماد به طرف مقابل را چاشنی کار قرار دهند تا به خاطر اعتماد کاذب به دشمن، یک توافق ضعیف، قابل سوءاستفاده و نهایتاً منافی منافع ملت تنظیم نگردد.