لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
< 1 2 3

94/8/18
12:35 ع


n00128116-bاخیراً یک فایل صوتی از جناب نقویان منتشر گردیده است که در آن تلاش می کند مقام خود را بالاتر از آن بداند که حتی در خصوص رهبری و بیت ایشان فریب بخورد و یا می گوید که این که مردم با شوق و ذوق به ایشان عرض ارادت می کنند ناشی از حب دنیا و حب مقام و فریبکاری است و می گویند که جز 14 معصوم که عصمت دارند، دیگر حرف هیچ کسی را بدون این که قانع شود نمی پذیرد، که با این مطلب کوتاه به آنها پاسخ داده می شود:

البته مواضع ایشون در خصوص فتنه و حمایت از سران فتنه و مواضع مذبذبانه ایشان مسبوق به سابقه هست ولی این که یک فایل صوتی را معیار و مستند فرض کنیم نیز صحیح نیست چرا که امکان تقطیع در خصوص بسیاری از جملات آن وجود دارد و چه بسا جمله ای در مورد رهبری به جمله ای در مورد فلان آیت الله چسبانده شده باشد بدون این که شما متوجه شوید. شاید در فیلم بتوان قیچی خوردن را راحت متوجه شد ولی در فایلهای صوتی این مسئله به راحتی میسر نمی شود ولی با این وجود برخی از اظهارات ایشان غیرقابل انکار بوده و مکرر بیان شده اندکه در این خصوص در چند بندبه مطالبشان پاسخ می دهم:

اولا که ایشان تبعیت و پذیرفتن را یکی فرض کرده است، چه بسا شما حتی ممکن است نظر امام معصوم هم برایتان کمی عجیب باشد ولی ولایت اقتضا می کند که تبعیت گردد.

بحث دیگر هم موضوع عصر غیبت و بحث ولایت فقیه است. کسی که ادعا میکند تابع معصومین علیهم السلام است نمی تواند بحث ولایت فقیه را نپذیرد، کسی خود را تابع معصومین می داند، نمی تواند در مورد بحث ولایت فقیه طوری صحبت کند که این ولایت در حد یک توصیه و حتی کمتر از آن تلقی گردد.

ایراد سومی که در سخنان ایشان وجود دارد تلاش برای نیت خوانی و اتهام براساس ذهن خوانی است. این که به یک نفر عرض ارادت شود یا دست عالمی یا ردای عالمی بوسیده شود را با چه حجت شرعی مبنی بر دنیا دوستی و مقام دوستی می توان تلقی کرد و تهمت زد؟! آیا هر عالمی که دستش بوسیده می شود یا هر کسی که از او تبعیت می شود یا هرکسی که از او استقبال می شود برای حب قدرت و دنیاست؟! اگر اینطور باشد که ائمه معصومین و بسیاری از علمای صاحب کرامت شیعه اینچنین مورد ارادت و محبت قرار داشتند و کسی که اینچنین مدعی تبعیت از ائمه معصومین است حداقل به حرمت ایشان نباید عملی که توسط ایشان نیز صورت می گرفته را اینچنین متهم به حب دنیا و مقام نماید.

در کنار مطالب فوق وقتی می بینیم در جایی که به فتنه گران می رسد حمایت بی دریغ خود را مشمول حال ایشان می کند و حتی برمبنای احتمال و بدون هیچ حجتی، حدس خود را مبنی بر این که حداقل امام حسین در 3 بار ملاقاتش با عمرسعد یکبار با او دست داده است را برای توجیه و تطهیر دست دادن ظریف با کری مورد استناد قرار می دهد که این رفتار با ادعاهای حق گرایانه و دقت نظرشان در پذیرفتن هر سخنی، در تناقض آشکار قرار دارد.

نتیجه این که این ایرادات اینقدر پیچیده نیستند که از فردی مثل جناب نقویان که سالهاست منبری و اهل مطالعه است پذیرفتنی باشد و در بهترین شرایط و برای این که این رفتارها و گفتارهای ایشان را ناشی از نفاقشان ندانیم ناچاریم آنها را ناشی از بی سوادی ایشان تعبیر نماییم.


nazokbin

94/5/27
8:57 ص

هاشمی رفسنجانیمطلبی در سایت پارسینه منتشر شده است با عنوان این که “بازی با هاشمی بازی با ابررایانه” که بند به بند به  آن پاسخ می دهم:

پارسینه: یک- «در این روزها بیشتر به درستی این جمله «بازی با احمدی‌نژاد مانند شطرنج با گوریل است، ممکن است وسط بازی مهره‌ات را بخورد» پی برده‌ام.»

نازک بین: متأسفانه این عبارت هتاکانه است و هر چند در یکی از سایت های حامی احمدی نژاد منتشر شده باشد باز هم توجیهی برای تکرار این عبارت اهانت آمیز در مورد یک شخص خاص نمی تواند تلقی گردد و البته این که احمدی نژاد معمولاً در قالب های مرسوم بازی نمی کرد از طرف دوستان و رقبایش مورد تفاهم است و بعضاً این خروج از قانون بازی، با خروج از حلقه بسته مدیران و یا کارهای خوبی مثل سفرهای استانی بود و بعضاً نیز با ایستادگی در اجرای برخی قوانین یا نهادهای قانونی که البته نوع عدومش قابل توجیه نیست، لیکن حواسمان باشد که مثل همین مسئله را برخی دیگر از مسئولان نیز داشتند و هرجایی که کم می آوردن با بهانه های واهی سعی می کردند میزبازی را بهم بزنند.

پارسینه:‌ دو- «باید حداکثر استفاده را از روزهای زندان برد. این دوران بسیار مناسبی برای پرورش فکر و اندیشه است. من کتاب بیست جلدی تفسیر راهنما را در دوران سه ساله زندان نوشتم.»

نازک بین: البته من هم توصیه میکنم از روش های ایراد خسارات چند میلیارد دلاری که به اقتصاد کشور زده شد کتاب بنویسد و بگوید که چگونه می توان یک تنه 12 بند جرم انجام داد و در عین حال 12 بند را به 3 بند ادغام کرد و 25 سال را به 10 سال تخفیف گرفت و شاهد و شریکش نیز یا کشته و یا مفقودالاثر گردند و در نهایت طلبکار هم بود …. اینها سوالاتی است که برای خیلی از مردم ایران وجود دارد و حاضرند برای کسبش کتاب بخرند.

پارسینه: جمله یک، بخشی از متنی است که در پایگاه حامیان محمود احمدی نژاد منتشر شده است، نویسنده در تشبیهی، احمدی نژاد را رقیبی میداند که گاهی قواعد بازی را بهم میزند و در میانه شطرنج، شاید مهره بازی را بخورد. قهر یازده روزه، نمایش فیلم در جلسه سوال مجلس از رئیس جمهور، عزل چند تن از وزیران در روزهای پایانی دولت نهم، برکناری متکی در هنگام سفر به سنگال و … نمونه هایی برای برهم زدن بازی توسط محمود احمدی نژاد است.

نازک بین: البته قهر رئیس جمهور قابل توجیه نیست ولی عزل وزیران از اختیارات رئیس جمهور است که می توانست به صورت اخلاقی تر انجام گیرد و البته در خصوص برخی از وزارتخانه ها مثل اطلاعات حتماً باید با رهبری هماهنگ می بود که متأسفانه نشد ولی از این اعلام نارضایتی ها کم و بیش در دولت های دیگر نیز در خصوص انتصاب برخی وزرای ناشایسته وجود داشته و دارد.

پارسینه: این رفتار احمدی نژاد است که او را «غیرقابل پیش بینی» می نامند. علاوه بر اینکه احتمال میرود که یکی از مهره های بازی را حرکت دهد، احتمال دارد مهره را بخورد یا بزند زیر میز بازی و هر احتمال دیگر. جایی که او ناراضی باشد، احتمال دارد قاعده بازی را بهم بزند.

نازک بین:‌ البته برخی رفتارهای احمدی نژاد قابل پیش بینی نبود ولی یک پارچه دانستن شخصیت احمدی نژاد دولت نهم و دهم از دقت این برآورد به شدت کم میکند چرا که احمدی نژاد دولت نهم بسیار قابل پیش بینی بود، او هرگز در مسیر حاشیه و قانون شکنی و تعلل حرکت نکرد، همانطوری که هاشمی رفسنجانی نیز در مقاطعی همین خصایص را داشت و البته هر دو با گذشت زمان به کانون حواشی تبدیل گردیدند.مهدی هاشمی

 پارسینه: جمله دوم، گفتگوی اکبر هاشمی رفسنجانی با پسرش مهدی است که این روزها به زندان رفته است. هاشمی به پسرش نمیگوید که تلاش خواهد و او را از زندان بیرون خواهد آورد. هاشمی نگفته است که افراد دور من خط قرمز من است. – با سخن احمدی نژاد که در واکنش به دستگیری اطرافیان گفته بود کابینه ام خط قرمز من است ، مقایسه شود- هاشمی و مهدی و خانواده اش، حکم زندان را پذیرفته اند. هاشمی به او خروج از زندان را نوید نمیدهد؛ او را به بهره گیری از زندان دعوت میکند. هاشمی و خانواده اش از حکم دادگاه ناراضی اند، اما قاعده بازی را بهم نمیزنند و با مهره ها بازی میکنند.  رعایت قواعد بازی از سوی هاشمی، آنگاه اهمیت بیشتر مییابد که دلواپسان و مخالفین هاشمی به این امید بسته بودند که هاشمی زیر میز بازی بزند و حرکتی کند که خارج از قواعد بازی باشد. در جریان محاکمه مهدی، او از پسرش خواست که به ایران بیاید. جلوی محاکمه را نگرفت. چند بار گفت که به هیچ وجه در محاکمه دخالت نمیکند. با پیشنهاد درخواست عفو از رهبری مخالفت کرد. مهدی هاشمی پیش از ابلاغ اجرای حکم، خود را به زندان معرفی میکند تا مبادا این تردید ایجاد شود که آنها در حال چانه زنی برای نفی حکم هستند.

نازک بین: متأسفانه در این بندها به شدت حق زیرپا گذاشته شده است، چرا که اولا هاشمی در عمل برای اطرافیانی مثل مهدی هاشمی خط قرمز تعیین کرد، پرونده مفاسد مهدی هاشمی از زمان دولت اصلاحات کشف و مطرح شد و تا امروز به خاطر  همین فشارهای سنگین که قوه قضاییه بارها به آنها اذعان کرده، دچار تعلل و به نظر ما حتی تخفیف گردیده است. متأسفانه نه تنها هاشمی و همسرش رأی زندان را نپذیرفتند، بلکه با جملاتی که گفتند هم قوه قضاییه را زیر سوال بردند و هم نظام را تهدید کردند چرا که گفتند این زندان را مقدمه ای برای یک انقلاب دیگر (و البته به زعم ما فتنه ای دیگر) معرفی کردند و بحث دیگر این که اگر مهدی هاشمی به ایران آمد ناچار بود، چرا که پرونده ی قضاییش در کانادا بیخ پیدا کرده بود و وکیل مهدی هاشمی (علیزاده طباطبایی) نیز رسما از وزارت امور خارجه وقت درخواست کرده بود تا به داد مهدی هاشمی برسد (در اینجا بخوانید) و با این شرایط بود که با توجه به این که پشت گرمی مهدی هاشمی در ایران بیش از کانادا بود، ترجیح داد به ایران فرار کند، بحث دیگر این که هرگز رهبری به ایشان پیشنهاد عفو نداده است که این نیز دروغی شاخدار است، بازهم بحث دیگر این که چانه زنی آقایان برای رد و زیر سوال بردن رأی به صورت تمام و کامل از طریق مراحل قانونی و فراقانونی و غیرقانونی انجام شده است و یکی از دلایل به طول انجامیدن بیش از یک دهه ای این پرونده همین مسئله است و از همه مهمتر این که  حضور مهدی هاشمی در جایگاه بالای مدیریتی در وزارت نفت و ایجاد گردنه برای اخذ رشوه از شرکت های مطرحی مثل توتال و کرسنت و استات اویل و … باید مورد مؤاخذه باشد نه این که آقایان با حمایت و هدایتی که از شروع و ادامه ی یک فساد بزرگ کردند طلبکار بشوند و از این جاعل و مختلس و مرتشی قهرمان هم بسازند.

فائزه هاشمیپارسینه:‌ این سال ها مخالفان هاشمی، بارها با طعنه و کنایه گفتند که حب فرزند گاهی انسان را به سقوط میکشاند و در برابر انقلاب قرار میدهد و … این کلمات بسیار شنیده شد.  آنها انتظار داشتند آنچه برای قائم مقام سابق رهبری (آیت الله منتظری) در داستان آن مهدی هاشمی رخ داد، برای اکبر هاشمی در ماجرای این مهدی هاشمی رخ دهد؛ اما نشد. همین انتظار آنان موجب شده بود که مخالفان هاشمی تا میتوانند داستان محاکمه مهدی هاشمی را از متن محاکمه به حاشیه های سیاسی بکشانند و دایره معنایی محاکمه را فراتر از آنچه در دادگاه رخ میدهد تفسیر کنند و آتش اتهام را به دامان اکبر هاشمی و همسویان سیاسی او گسترش دهند. وطن امروز تیتر می زد که «پشتش گرمه» اما مهدی هاشمی محاکمه می شود و زندان میرود و پدر در برابر حکم نمی ایستد و بازی را بهم نمیزند.

نازک بین: آیا هاشمی رفسنجانی و همسرش برای مهدی و فائزه کم چانه زدند؟! کم غیرتی شدند؟! کم تهدید کردند؟! کم به بهانه های واهی ایشان را از زندان خارج می کردند؟! کم در هنگام دریافت رأی یا معرفی به زندان تعلل کردند؟! مگر همین هاشمی نبود که در روزهایی که قرار بود رأی قطعی هاشمی اعلام شود در سایت هاشمی تهدید کرد که “سینه هاشمی سرشار از حرفهای مگوی انقلاب است” ؟!؟ مگر همین الان مادرش عفت مرعشی زندانی شدن فرزندش در اوین را آغازی برای یک انقلاب دیگر، تهدید نکرد؟! به راستی ای کاش هاشمی اینقدری که برای مجازات فرزند مفسد و متخلفش غیرتی شد برای فرزندان ملتی که بابت آن دروغ بزرگ تقلب از دوطرف کشته شدند و یا آسیب دیدند دل می سوزاند و در چنین فتنه ای نقشی محوری ایفا نمی کرد. به راستی کدام ایرانی است که گمان کند اگر فردی جز هاشمی رفسنجانی فرزندی با جرایم مهدی داشته باشد، مجازاتی کمتر از اعدام برایش رقم می خورد؟! به راستی چگونه است که با این همه فتنه گری، فشار، تهدید، چانه زنی و تهمت زنی به نظام و دستگاه قضایی و شورای نگهبان و سپاه و … هنوز راست راست می گردند و تازه طلبکار هم هستند که ما میز بازی را بهم نمی زنیم؟! به راستی چگونه مدعی ظرفت بازی و شکست هستند در حالی که میز انتخابات 88 را بدون هیچ دلیلی از راه دروغ، تهمت، فتنه و خلاف قانون به هم زدند و تلاش کردند تمام مهره ها و صفحه ی شطرنج و میز بازی را ببلعند، البته بماند که لقمه از بس بزرگ بود گلوگیرشان شد و ماند ….

پارسینه: این ویژگی هاشمی است، او در چارچوب بازی، مهره را حرکت میدهد. وقتی در انتخابات 92 به بهانه کهولت او را رد صلاحیت کردند، او بازی انتخابات را بهم نزد و به این حکم تمکین کرد. اما نارضایتی اش را با نشان دادن فیلمی از کوه پیمایی اش نشان داد. در مقابل رد صلاحیت محسن هاشمی در انتخابات شوراها نیز بازی بهم نخورد؛ در حالیکه کشتی گیران و خوانندگان و … تأیید صلاحیت شده بودند و فردی که سالها ریاست مترو را بر عهده داشت، رد شده بود.

نازک بین: و البته اگر فرض کنیم که هاشمی زمین بازی را بهم نزد پس خوب است که بگوییم احمدی نژاد هم زمین بازی را به خاطر رد صلاحیت مشایی بهم نزد و هیچکدام دیگر از رد صلاحیت شده ها هم میز بازی را بهم نزدند، و این که چقدر جالب است که اگر در جایی به قانون عمل کرده اند چقدر به چشمشان آمده است!!! ولی همان برخورد از طرف رقیب را نادیده می گیرند……

هاشمی رفسنجانی و عفت مرعشیپارسینه:‌ هاشمی همچنان پس از سال ها از انتخابات 84 ناراضی است، اما او باز هم تنها به نشان دادن نارضایتی بسنده کرد. در انتخابات 88، او باز هم سکوت را اختیار کرد. اگر چه بارها متهم به اقدام عملی و رأس فتنه بودن شد، اما هیچگاه نشانه ای از اینکه او شریک یا رأس فتنه بوده است، رو نشد و از اتهام سران فتنه به ساکت فتنه متهم شد؛ جایی که احمدی نژاد خارج از قواعد بازی بگم بگم راه انداخته بود.

نازک بین: ادعای سکوت هاشمی بعد از انتخابات 88 اینقدر مسخره است که هیچ کس نمی تواند آن را باور کند، چگونه می توان فراموش کرد که هاشمی از هر  تریبونی حتی از تریبون نمازجمعه علیه انقلاب، نظام، قانون و مراجع قانونی خط و نشان کشید؟! چه کسی می تواند نامه ی بدون سلام و دارای تهدیدش به رهبری را به معنی سکوت تلقی کند؟!! چه کسی می تواند بگم بگم های هاشمی و سران فتنه را قبل از شروع وقت قانونی انتخابات 88، کمتر از بگم بگم های احمدی نژاد بداند؟!!

پارسینه:‌ میتوان گفت بازی با هاشمی، شطرنج با ابررایانه است و این شطرنج حالا وارد مراحل جذاب تر خود شده است.
نازک بین:‌ و البته این ابر رایانه خوب است بداند که ابررایانه های فرسوده و نیم سوز الان از یک تبلت کودکان نیز ضعیف ترند و شخصیت این ابر رایانه با تمام اقدامات آشکارش در فتنه 88 و در برابر قانون اساسی، رهبری و آرای مردمی و در حمایت از فرزند مجرمش برای اکثر ایرانیان آشکار و سوخته است و یکی از اصلی ترین دلایلی که با یک رأی شکننده به نامزد مورد حمایت هاشمی که با نامزد اصلاح طلبان هم ائتلاف کرده بود، رأی دادند این بود که مردم گمان کردند همان ها که کشور را بهم ریخته اند بهتر می توانند کشور را به حالت اول برگردانند ….


nazokbin

94/2/17
12:18 ع

 

در حاشیه سخنرانی اخیر علی مطهری در مشهدعلی مطهری از کسانی است که از بدو فتنه دوطرف را در بروز فتنه به صورت مشترک مقصر می دانست و شروع دعوا را از گفتارها و رفتارهای احمدی نژاد معرفی می کرد و طوری صحنه فتنه را تشریح می کرد که انگار یک طرف باعث و بانی دعوا بوده وطرف دیگر هم ناگزیر به این دعوا وارد شده است، این تصور باعث شده است تا مواضع او در خصوص سران فتنه، فتنه، هاشمی، احمدی نژاد، 9 دی برای بسیاری از جریان ها و شخصیت ها غیرقابل پذیرش باشد که همین مواضع مجدداً در سخنرانی اخیر علی مطهری در مشهد نیز مشاهده گردید که شاه بیت تکراری علی مطهری در رد برنامه ریزی شده بودن فتنه است:
“اینکه اعلام کنیم حادثه‌ای بوده که از سال‌ها پیش برای آن برنامه‌ریزی‌شده و ارتباط مستقیم با کشورهای خارجی داشته است، این برای من قابل قبول نیست، مگر اینکه دلایل خیلی محکمی بیاورند”
اگر چه به نظر نمی رسد که فردی مثل علی مطهری که به اطلاعات و اخبار کشور به خوبی دسترسی داشته است، دچار یک اشتباه سطحی شده باشد، لیکن به نظرمی رسد تذکری در خصوص علائم مشخص از برنامه ریزی شده بودن فتنه مناسب باشد:

تشکیک انتخابات از ماه ها قبل از آن:
خط تشکیک در سلامت انتخابات ماه ها قبل از انتخابات به صورت مستمر و از سوی برخی شخصیت های داخلی و جریان های خارجی معاند به صورت مشترک در پیش گرفته شد:
هاشمی رفسنجانی 12/9/87 : مردم هیچ گاه ضد انقلاب نمی‌شوند و اگر احساس کنند، رأی‌شان جور دیگری خوانده می‌شود و تأثیرگذار نیست و نیز احساس کنند نمی‌توانند نقش خود را به خوبی در جامعه ایفا کنند، حضورشان ضعیف می‌شود.
هاشمی رفسنجانی4/10/87: اگر ناظران و مسؤولان برگزاری انتخابات رأی مردم را ضایع کنند و اعلام قیمومیت کنند و نگذارند آن‌چه که مردم می‌خواهند اعلام شود، این کار خیانت و مستوجب عذاب الهی است.
هاشمی رفسنجانی 4/10/87: حتی اگر براساس مصلحت برخی بگویند این فرد نباید انتخاب شود، اشتباه است و منتهی به استبداد می‌شود و این اتفاق شومی خواهد بود.
هاشمی رفسنجانی 4/10/87: وظیفه همه است که واقعا انتخابات را جدی بگیرند و سالم عمل کنند و اگر رقیب بی‌تقوایی می‌کند، آن‌ها بی‌تقوایی نکنند و باید انتخابات خوبی برگزار شود و اگر انتخابات سالمی برگزار شود، مطمئناً نمره خوبی از سوی ناظرین بین‌المللی خواهد گرفت.
هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه اردیبهشت 88: باید به طور جدی تلاش شود تا سلامت انتخابات برای مردم مشخص شود؛ تا با خیال راحت بروند و رأی بدهند. بیانات رهبری بسیار آرامش دهنده بود. نمی‌خواهم بگویم که غیر از این است؛ اما در تبلیغاتی که می‌شود، ضرورت دارد که علائم روشنی برای سلامت انتخابات نشان داده شود.
بیانیه 21/1/88 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی: سلامت انتخابات به شدت به مخاطره افتاده است به طوری که دیگر تقریباً اعتمادی به آمارهای انتخابات از جمعیت واجد حق رأی گرفته تا آرای شرکت کنندگان و تا آرای کاندیداها وجود ندارد.
سایت عصر ایران در تاریخ 20/2/1388: جلسه‌ای منزل هاشمی رفسنجانی در خصوص بررسی وضعیت نامزدها و فضای انتخاباتی و تشکیل کمیته صیانت از آراء تشکیل شد که در آن میرحسین موسوی، کروبی، سید محمد خاتمی [و بهزاد نبوی] نیز حضور داشتند.
عفت مرعشی (همسر هاشمی رفسنجانی) در حوزه اخذ رأی حسینیه جماران: امیدوارم که تقلبی صورت نگیرد که اگر این اتفاق بیفتد من در پل صراط از آن‌ها نخواهم گذشت… اگر تقلب شود از مردم می‌خواهم با حضور در خیابان‌ها واکنش نشان دهند، اما در صورتی که تقلب انجام نشود، مطمئن هستم که میرحسین موسوی رأی خواهد آورد.
هاشمی در هنگام رأی دادن: بسیار مهم است که این انتخابات به‌گونه‌ای برگزار شود که هیچ کس نتواند شبهه‌افکنی کند و همه بپذیرند آن‌چه که از صندوق بیرون می‌آید، همان باشد که مردم رأی دادند.
سایت قلم نیوز که از سوی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی اداره می‌شد در ساعت 11:13 ظهر روز جمعه 22 خرداد 88 به نقل از ابوالفضل فاتح رئیس کمیته اطلاع رسانی رسانه و تبلیغات ستاد موسوی نوشت: پیروزی مهندس موسوی با فاصله زیاد قطعی است/ همه برای این پیروزی یک سجده شکر بدهکاریم
علی اکبرمحتشمی پور (رییس ستاد غیرقانونی صیانت از آرا) در جریان انتخابات: مردم حتماً قلم همراه خود داشته باشند و با قلم‌های سبز خود، رأی‌شان را بر روی برگه‌ها بنویسند … خودکارهایی که وزارت کشور اصرار دارد مردم از آن استفاده کنند، جوهر مخصوصی دارد که پس از چند ساعت رنگ آن از بین می‌رود.
اظهارات محتشمی پور (رئیس کمیته غیرقانونی صیانت از آرا) در مصاحبه ساعت 16 روز انتخابات: چیزی که در عیان است چه حاجت به بیان است و در حال حاضر همه ملت ایران که موج سبز در میانشان وجود داشته، تبدیل به این موج شده‌اند … میزان رای موسوی نسبت به سایر کاندیداها قابل قیاس نیست و در پایان رای‌گیری شاهد پیروزی موج سبز خواهیم بود و جشن سبز را فردا و پس فردا خواهیم گرفت.
پیام میرحسین موسوی در شب انتخابات و در حالی که هنوز رأی گیری در برخی حوزه ها ادامه داشت و در برخی حوزه ها تازه رأی شماری آغاز شده بود: به اطلاع می‌رسانم به رغم تخلفات وکارشکنی‌های متعدد و نارسایی‌های گسترده، مستندات و گزارش‌های واصله حاکی از ایناست که رأی اکثریت قاطع مردم متوجه این خدمت‌گزارشان بوده است. از مسؤولان امرمی‌خواهم در شمارش آرا نهایت دقت و حفظ امانت را بنمایند و اعلام می‌کنم، در غیراین ‌صورت از همه‌ی امکانات قانونی برای احقاق حقوق حقه‌ی ملت ایران استفاده خواهم کرد. همین‌جا فرصت را مغتنم می‌شمارم و از ملت شریف ایران می‌‌خواهم آماده‌ی برگزاری جشن پیروزی در شامگاه میلاد بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیه) باشند.
خاتمی نیز در همان شب انتخابات به نقل سایت های یاری (حامیان میرحسین موسوی) و جمهوریت (مربوط به فرزندان هاشمی) پیروزی موسوی را به او تبریک گفت.
همانطوری که مشاهده می شود حدود 6 ماه از قبل انتخابات 88 طرح تشکیک در سلامت انتخابات به صورت کاملاً متواتر از سوی شخص هاشمی رفسنجانی و رسانه های اصلاح طلب و گروه های ضد انقلاب مثل منافقین در دستور کار قرار گرفت که این هماهنگی ها خودش شائبه هماهنگی در یک برنامه را به ذهن متبادر می سازد که این خط مشکوک با موضع گیری امام خامنه‌ای در تاریخ 9/2/1388 مواجه شد:
متأسفانه برخی دوستان بی‌انصاف و کسانی که جزو ملت هستند و توقع دارند مردم به آن‌ها توجه کنند، با ناسپاسی علیه ملت حرف می‌زنند و با تکرار حرف دروغ دشمن، سلامت انتخابات را زیر سؤال می‌برند.

تشکیل کمیته غیرقانونی صیانت از آرا:
البته خط تشکیک در سلامت انتخابات در اینجا به پایان نرسید و در تاریخ 20/2/88 سایت عصر ایران از تشکیل کمیته صیانت از آرا در منزل هاشمی خبر داد که میرحسین موسوی، کروبی، سید محمد خاتمی، بهزاد نبوی، محتشمی پور و … نیز در آن مشارکت داشتند. تشکیل کمیته ای با حضور رئیس جمهورها، نخست وزیر، رئیس مجلس ها و وزرای کشور سابق که به تمام چم و خم نظام انتخاباتی کشور آگاه بودند، دو مسئله را در ذهن افراد متبادر می کرد، اول این که این نظام انتخاباتی قابل تشکیک است و دوم این که چنین افراد باسابقه ای یقیناً با اشرافی که در برگزاری انتخابات داشته اند اجازه تقلب را نخواهند داد که اگر چه کارکرد اول تشکیل این کمیته مطلوب ایشان بود اما این که علی رغم ادعای بی سابقه تقلب 11 میلیونی چنین ستاد مجربی قادر به ارائه حتی یک برگ سند برای چنین تقلبی بزرگی نباشد گریبانگیر ایشان گردید به نحوی که خودش مهری بود بر کارکرد برنامه ریزی شده آن در مسیر تشکیک بدون سند در انتخابات.

اعترافات قانونی مدعیان تقلب در محضر دادگاه و خبرنگاران
از دیگر شواهدی که بر برنامه ریزی شده بودن فتنه 88 دلالت دارد اعترافات قانونی مجرمان و متهمان فتنه است، اگر چه بعضاً تلاش شد ماهیت این اعترافات را به لحاظ قانونی زیر سوال ببرند ولیکن براساس ماده 369 از قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب، اقرار در دادگاه از اسناد قانونی و قابل استناد است به خصوص که اقرارهای مجرمان فتنه در دادگاه و با حضور خبرنگاران مختلف صورت گرفته و فاقد هرگونه فشار و یا شکنجه ای بوده است که نظر شما را به برخی از این اقرارها که در کتاب دادگاه هشتاد و هشت نیز ثبت شده است، جلب می کنم:
1- بهزاد نبوی، ابطحی، مازیار بهاری، تاج‌زاده، صفایی فراهانی در دادگاه: در انتخابات هیچ تخلفی صورت نگرفته است.
2- بهزاد نبوی: ما هیچ سندی دال بر وجود تقلب نداریم
3- رمضان‌زاده: تقلب در ایران امکان ندارد
4- محمد عطریانفر: تلقی تقلب و تخلف؛ از این انتخابات خارج است
5- سعید حجاریان: قبل از انتخابات؛ آقای گودرزی، آماری را از ایسپا آورده بود و حاکی از آن بود که اختلاف آنقدر فاحش است که احمدی‌نژاد نیازی به تقلب ندارد
6- محمد علی ابطحی: تقلب، یک اسم رمز آشوب شده بود
7- ابطحی در دادگاه: ما به مردم سالاری، به دموکراسی، به تاریخ ایران و به عظمت ایران خیانت کردیم

مستندات حمایت های مالی و رسانه ای از فتنه:
حجاریان در مصاحبه مکتوب مهرماه 88 با خبرگزاری ایرنا: عناصر سفارتخانه‌ها در بین تظاهرکنندگان 88 حضور داشتند و عناصری هم از قبل آموزش‌ براندازی نرم دیده بودند.
خانم کلینتون (وزیر سابق خارجه آمریکا) در کتاب خود: تیم من در وزارت خارجه در پشت صحنه، تماس‌های مستمری با فعالان در داخل ایران برقرار می‌کرد و با مداخله‌ای فوری توانست از توقف توئیتر به خاطر تعمیرات جلوگیری کند. اگر توئیتر تعطیل می‌شد تظاهر‌کنندگان یکی از ابزارهای مهم‌شان برای ارتباط را از دست می‌دادند.
روزنامه آمریکایی “نیویورکر” در سال 2008 و در فاصله یک سال مانده به انتخابات 88، گزارش داد: کنگره با درخواست جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهوری وقت این کشور برای اختصاص 400 میلیون دلار جهت حمایت از مخالفان در ایران و بی‌ثبات کردن این کشور موافقت کرده است.

انطباق مسیر طی شده در فتنه 88 با فرمول کودتاهای رنگین:
اسنادی که از فتنه 88 کشف گردید بعضا‌ کاملاً نشان می دهند که قبل از انتخابات قرار بوده چه ادعاهایی در مورد انتخابات در خصوص نظرسنجی، برگه رأی، صندوق، شمارش آرا و … صورت گیرد به نحوی که دستخط فردی مثل مهدی هاشمی دراین خصوص یکی از اسناد برنامه ریزی شده بودن فتنه هستند. البته مسیر طی شده در فتنه 88 یکی دیگر از شواهدی است که تبعیت از یک الگوی امتحان شده به نام کودتاهای رنگین که توسط افرادی مانند جین شارپ و مایکل لدین و جورج سوروس تجویز شده بود را اثبات میکند به نحوی که مورد به مورد این مدل امتحان شده در ایران نیز اجرا گردید.

جمع بندی:
براساس موارد فوق بحث که تنها گوشه ای از اسناد و شواهد موجود بودند می توان گفت که تشکیک در سلامت انتخابات به دلیل 4 عامل زیر اقدامی از پیش برنامه ریزی شده بود و به برخلاف نظر امثال علی مطهری نتیجه مناظرات انتخاباتی یا جشن پیروزی انتخاباتی نبوده است:
1- بحث تقلب از ماهها قبل از انتخابات با تشکیک در سلامت انتخابات و تشکیل کمیته صیانت از آرا از طرف برخی شخصیتهای داخلی و خارجی آغاز شده بود و با وجود این سطح آمادگی هیچ سند محکمه پسندی برای اثبات تقلب ارائه نگردید.
2- اساساً مسیری که از همان ابتدا برای ادعای تقلب در پیش گرفته شد مسیر قانونی نبود بلکه مسیر فشار، اردوکشی خیابانی و مشروطه به ابطال بدون شرط انتخابات بود و برگزاری مجدد انتخابات با حضور ناظران خارجی بود.
3- بودجه های مصوب آمریکایی ها در یک سال قبل از انتخابات و حمایت های رسانه ای خارجی حین فتنه و حضور مستمر عناصر سفارتخانه های خارجی و گزارش ها یا کتاب هایی که در چگونگی حمایت مستقیم از فتنه رخ داد.
4- مسیری که در فتنه 88 طی شد یک مسیر تصادفی و اتفاقی نبود، بلکه کاملاً‌ منطبق با نسخه های کودتاهای مخملی و رنگین تجویز شده در کشورهای دیگر پیش رفت به نحوی که توجیه این تقارن دقیق به هیچ وجهی میسر نیست.

کلام آخر:
شاید به زعم برخی از شخصیت ها و رسانه ها بحث فتنه تمام شده باشد اما آنچیزی که باعث می شود در این خصوص همچنان مباحث گرم باشد بحث بدعتی است که در این خصوص بنا نهاده شده است؛ بدعت به عنوان رسم اشتباهی است که مقدمه تکرار اشتباهات دیگر هم هست. کسی که بدعتی را بنا می نهد خواسته یا ناخواسته مجوز تکرار آن را صادر می کند و اینچنین است که بانیان فتنه 88 اگر چه هنوز نتوانسته اند هیچ سند منطقی از فتنه 88 ارائه دهند ولی به منظور حفظ این شیوه تلاش می کنند تا همچنان این مسیر را برای فشارهای بعدی به نظام حفظ کنند و به همین دلیل خط تشکیک در سلامت انتخابات و سلامت نهادهای نظارتی بر انتخابات با شدت دنبال می شود که خنثی کردن این بدعت که یکبار باعث لطمه های شدید اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی به کشور گردید ایجاب می کند که در برابر بدعت گذاران و دروغگویان روشنگری ها ادامه یابد.


nazokbin

93/10/28
6:31 ع

علی مطهریعلی مطهری از بدو بروز فتنه 88 و قبل از آن با دمیدن در تنور فتنه و حمایت از طرح تقلب و مدعیان آن و پس از انتخابات با کوچک شمردن گناه فتنه، همواره مورد توجه رسانه های داخلی و خارجی و به خصوص معاندان قرار گرفته است و به این لحاظ طی این مدت همواره پاسخ گویی به اتهامات و شبهات وی در دستور کار حامیان انقلاب و رهبری قرار گرفته است.
یکی از نکات بارز نگرش علی مطهری به بحث فتنه در این است که ایشان همواره احمدی نژاد را نیز مانند سران فتنه و حتی بیش از آنها در بروز فتنه مقصر دانسته است به یک مورد از این صحبت ها توجه فرمایید:
علی مطهری در جمع هزار نفری دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان:

بهترین راه حل این است که طرفین از خطاهای یکدیگر بگذرند، هرچند خطاهای موسوی و کروبی عکس‌العمل کارهایی بود که دولت احمدی‌نژاد انجام می‌داد، اما به هرحال مرتکب خطاهایی شده‌اند که باید دو طرف یکدیگر را ببخشند.

به نظر می رسد تکرار و ترویج این نگرش در مجلس و سخنرانی های متعدد و نامه نگاری های علی مطهری با دو هدف عمده دنبال می شود:
اولاً با این ادعا منکر برنامه ریزی شده بودن طرح تهمت تقلب از ماهها قبل از انتخابات می گردد.
ثانیاً جرم سران فتنه را در حد یک دعوای شخصی و جناحی تقلیل می دهد.

و اما یکی از پر سروصدا ترین اظهارات علی مطهری که با توهین به یوم الله نهم دی همراه شد، در تاریخ 21 دی ماه 93 و در نطق شان در صحن علنی مجلس بیان شد، ایشان در این نطق شان قبل از ورود به بحث حصر سران فتنه و یوم الله 9 دی، ابتدا مطالب متعددی در خصوص نهادهای فرهنگی و سیاسی مطرح کرد تا نشان دهد فردی بی طرف و با دغدغه های انقلابی و دینی است، ولی این مقدمه زمانی رنگ باخت که بحث فتنه را همچنان گذشته مطرح کرد و حصر و مصوبه شورای امنیت ملی و حتی تأیید رهبری را غیرقانونی دانست و روز 9 دی را به دلیل عدم وحدت با حامیان فتنه، یوم الشیطان نامید که این اظهارات موجب تحریک سایر نمایندگان مجلس و هجمه ایشان به سمت تریبون و محل سخنرانی جناب علی مطهری گردید که در همین بین و در اثنای تلاش برخی نمایندگان برای جلوگیری از ادامه ی نطق جناب مطهری، برخی نمایندگان دست وی را گرفتند و شاید هم کشیدند و ایشان نیز در پاسخ آنها را و حتی بعضاً سایر کسانی که دستش را نکشیده بودند را نیز به سمت پایین هل دادند که بروز این شرایط باعث شد تا این نطق با ورود نائب رئیس اول مجلس شورای اسلامی، جناب حجه الاسلام والمسمین ابوترابی قطع گردد.

نطق جناب مطهری و حواشی آن از سوی حامیان داخلی و خارجی فتنه و سران فتنه و مخالفان رفع حصر به شدت مورد پردازش قرار گرفت و به مانند خود جناب علی مطهری، این حواشی را بدعتی خطرناک معرفی کردند که البته ضمن این که حقیر نیز این شرایط را صحیح نمی دانم، اما دو نکته ی بسیار مهم و مغفول را در این خصوص یادآور می شوم:

1- دوباره به طرز نگرش جناب علی مطهری که در بالا با ذکر منبع بیان شد بازمی گردیم:
هرچند خطاهای موسوی و کروبی عکس‌العمل کارهایی بود که دولت احمدی‌نژاد انجام می‌داد
با این منطق بیش از این که معترضان به آقای علی مطهری مقصر باشند، جناب علی مطهری مقصر است که مدام ایشان را تحریک می کند، وقتی جناب مطهری می داند که بیشتر نمایندگان مجلس روی فتنه و فتنه گران و 9 دی نظرات خاصی دارند و ایشان مدام این نظرات را با لحن توهین آمیز رد می کند و تمام نهادهای قانونی اعم از مقام معظم رهبری و شورای امنیت ملی و قوه قضاییه را به راحتی به زیرسوال می برد، باید بپذیرد که طبق منطقی که در خصوص مقصر دانستن احمدی نژاد در فتنه، آن هم بیش از سران فتنه بیان می کند خودش در خصوص وقایع یکشنبه گذشته مقصر و حتی مقصر تر از هجمه کنندگان است، چرا که به استناد منطق ایشان، رفتار نمایندگان معترض فقط عکس العمل اظهارات مکرر علی مطهری و تحریکات بی پرده وی بوده است.
2- بحث دیگری که در منطق جناب مطهری و حامیان ایشان و در محکومیت هجمه گران به نطقش بیان می کنند ترس از بدعت گذاری است، این که جلوی نطق یک نماینده مجلس گرفته شود از ظن جناب مطهری و یارانش بدعت بسیار بزرگ و خطرناکی است، به عنوان مثال این بخشی از سخنان علی مطهری است که در سایتش نیز قابل مشاهده است:
"حق من و موکلانم محفوظ است که این دو دقیقه در فرصت های آتی یا در نطق 5 دقیقه‌ای یا 7 دقیقه ای منظور شود یا در اولین فرصت نطق میان دستور منظور شود تا دیگر این روش تکرار نشود."
یا این نیز بخشی از سخنان آقای غرویان، یکی از نگرانان بدعت مزبور است که در سایت علی مطهری قابل مشاهده است:
"ترس ما از این است که برهم زدن سخنان، یک رویه در مجلس شود"
ولی آیا با این منطق، می توان از بدعت بزرگ و پر هزینه سران فتنه در خصوص انتخابات 88 گذشت؟ آیا درخواست ابطال انتخابات بدون استفاده از چارچوب های قانونی و بدون داشتن و ارائه هرگونه سند به این نهادها و یا سایر مسئولان و یا حتی رسانه های داخلی و حتی خارجی حقیقی و مجازی یک بدعت خیلی خطرناک نبود؟ آیا بدعت به هم زدن نطق علی مطهری خطرناک تر است یا کودتای غیرقانونی و بدون سند علیه رأی مردم و تمام نهادهای قانونی؟ آیا احتمال بهم زدن دوباره صحنه انتخابات کشور و به چالش کشیدن منافع ملی و اعتبار بین المللی ایران نباید مسدود گردد؟ آیا طبق بیانات جناب مطهری، باید فتنه را با آشتی دوطرف یک انتخابات، تمام شده اعلام دانست؟ جرم بدعت گذاری چه می شود و جلوگیری از تکرار آن چه می شود؟ آیا بدون توبه و جبران فتنه از سوی سران فتنه، چه تضمینی وجود دارد که دوباره همین بدعت عظیم تکرار نگردد؟

البته آنچه که بیان شد فقط دو تناقض آشکار در منطق علی مطهری در بحث بهم خوردن نطق وی و بحث فتنه است، دلایل شرعی و قانونی اشکالات ایشان به بحث فتنه و رفع حصر اینقدر پاسخ داده شده است که اگر گوش شنوایی برایش وجودداشت تاکنون شنیده می شد که یکی از این موارد که مربوط به پاسخ دکتر دوانی است را می توانید در اینجا مطالعه فرمایید.


nazokbin

93/9/30
1:19 ع

 

n00397162 b محمد خاتمی و حامیان فتنه از چه چیزهایی سخن نگویند؟با گذشت 5 سال از فتنه 88 و رسیدن برخی از اصلاحاتی ها به مناصب و پست های حکومتی، برخی از فعالان فتنه، مانند محمد خاتمی ، این بار نه اما از راه شوراندن مردم به بهانه ی تقلب، بلکه از راه محکوم کردن نظام به برخی اتهامات، در پی ایجاد بی اعتمادی به انقلاب و نظام و رهبری هستند، اما آنچه که بیشتر موجب تعجب است این که این افراد چگونه تنها پس از گذشت 5 سال، اکنون خودشان را مدعی راستگویی، دلسوزی، آزادگی و … می دانند؟ و حال این که به رسم رطب خرده ای که نباید منع رطب کند، بهتر است مدعی برخی از امور نشوند که حقیقتاً اگر مسخره نباشد حداقل قابل باور نخواهد بود:

راستگویی و صداقت: کسانی که با طرح بزرگترین دروغ و تکرار آن، تقلب را اسم رمز فتنه قرار دادند، نمی توانند مدعی راستگویی و معلم صداقت باشند.

دموکراسی: کسانی که بر رأی اکثریت شوریدند و بدون هیچ دلیلی خواستار ابطال انتخابات مردمی شدند، چگونه می توانند مدعی دموکراسی و احترام به رأی مردم باشند؟

قانونگرایی: حقیقتاً چگونه می توان خارج از تمام مجاری قانونی اقدام به شورش خیابانی نمود و به عدم قانونگرایی دیگران معترض شد؟

عزت ایران: افرادی که چوب حراج بر عزت ایران زدند و از بیگانگان طلب یاری کردند و با تضییع انتخابات 40 میلیونی، ایران و مسائل درونی ایران را خبر شبانه روزی ایام فتنه کردند، با چه رویی می توانند از عزت ایران صحبت کنند؟

منافع ملی: برخی که مدام به بهانه منافع ملی،‌ کمک های ایران به جریان مقاومت را محکوم می کنند چگونه می توانند مدعی منافع ملی باشند در حالی که به خاطر کسب قدرت نامشروع، تمام منافع ملی داخلی و خارجی ایران را به خاطر فتنه به حراج گذاشتند؟

رأفت اسلامی: مگر می توان نگاه کینه توزانه و خشمگین برخی از این فتنه گران و حامیان شان را به نظام و رهبری و امت حزب الله فراموش کرد؟! مگر می توان باور کرد چنین افرادی که به جای “اشداءعلی الکفار و رحماء بینهم” دست دوستی به دشمنان قسم خورده اسلام دادند و “جمهوری ایرانی” را جایگزین “جمهوری اسلامی” خواستند، امروز مدعی رأفت اسلامی شوند؟

مشکلات معیشتی مردم: به راستی چگونه می توان به اظهارات فتنه گران و حامیان فتنه که از مشکلات معیشتی مردم اظهار نگرانی می کنند توجه کرد در حالی که همین ایشان به خاطر فتنه، در تشدید تحریم ها و حتی گرا دادن به دشمن در جهت فشار به مردم کوشیدند تا بتوانند انقلاب را تحت فشارهای توأمان داخلی و خارجی به زانو درآورند؟


nazokbin

93/8/17
6:37 ع

نامه هاشمی به پادشاه عربستاناخیراً نامه ای از طرف جناب آقای هاشمی رفسنجانی به منظور جلوگیری از اعدام شیخ باقرالنمر برای پادشاه عربستان ارسال شده است که رسانه های حامی ایشان به شدت روی این نامه و پذیرش آن از سوی پادشاه عربستان مانور می کنند به نحوی که برخی از آنها هیچ اشاره ای به مراسم 13 آبان ننموده اند و در عوض خبر اجابت پادشاه عربستان به نامه ی جناب هاشمی را در صفحه اول کار کرده اند. با توجه به اهمیت مسئله لازم دیدم این مسئله را از جهات مختلف مورد بررسی قرار دهم:

1- برای ارائه ی تحلیل در خصوص این نامه مدت زیادی صرف کردم تا متن کامل نامه هاشمی رفسنجانی به پادشاه عربستان را پیدا کنم ولی متأسفانه هر چه گشتم موفق نشدم، جالب این که حتی سایت خود آقای هاشمی رفسنجانی نیز در صفحه ای که برای این نامه ایجاد کرده است متن کامل نامه را قرار نداده است.

2- با نگاهی به خبرگزاری های مختلف می توان چند جمله را که از این نامه نقل شده است پیدا کرد که عیناً تقدیم می کنم:

جلوگیری از اجرای حکم اعدام آیت الله شیخ نمر باقر النمر را باعث یأس تفرقه افکنان و تقویت وحدت شیعه و سنی در جهان اسلام خواند. رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در این پیام، با تأکید بر حساس بودن شرایط کنونی منطقه و جهان اسلام، نوشت: تفکر وحدت و تحکیم فرق اسلامی، مسلمانان را از این شرایط نجات می دهد.آیت الله هاشمی رفسنجانی در بخشی از این پیام خطاب به پادشاه عربستان آورده است: انتظار می رود در این برهه که فتنه ها کیان امت اسلامی را نشانه گرفته، عدم اجرای حکم آیت الله شیخ نمر باقر النمر، تفرقه افکنان را مأیوس کند و باعث تعامل و حل مشکلات جهان اسلام شود. وی با یادآوری جایگاه روحیه تسامح در اسلام و تأثیر محبت در پیوند قلوب تأکید کرد: مسلمانان اتخاذ چنین تصمیمی را از جناب عالی انتظار دارند.

با توجه به عدم مشاهده متن کامل و اصلی نامه، بررسی محتوایی نامه چندان میسر نیست ولی از چند جهت همین نوشته های ناقص را می توان تحلیل کرد:

الف- اشاره آقای هاشمی رفسنجانی به فتنه هایی که کیان امت اسلامی را نشانه گرفته است از این جهت که عامل، بانی، مقصر و لااقل شریک تمام این فتنه ها خود حکومت سعودی است جای تعجب دارد، طالبان و داعش زاییده و حمایت شده ی همین حکومت سعودی است،‌ فتواهایی که ریختن خون شیعه و سنی را حلال شمرد و ناموس مسلمین را برای ایشان حلال دانست و جهاد زنا را مجاز کرد، همه و همه از همین مفتی های وهابی سعودی بوده است، پس چگونه است که از عامل تفرقه و مقصر فتنه های امت اسلامی باید توقع داشت با لغو تنها یک حکم اعدام جلوی این فتنه ها را بگیرد؟ اصولاً آیا اگر قرار باشد طی نامه ای برای جلوگیری از فتنه ها از عربستان درخواستی شود، آن درخواست توقف تنش سازی ها و فتنه افکنی های فرقه ای، قومی و مذهبی باشد؟!

ب- عباراتی مانند عدم اجرای حکم آیت الله شیخ باقر النمر و یا تسامح در اسلام به معنی تأیید ضمنی حکم و تقاضای عفو به شمار می روند و متأسفانه این عبارت عفو در تیتر بسیاری از حامیان رسانه ای جناب هاشمی نیز آمده است، گویا نویسنده نامه تقاضای عفو کرده باشد،‌ تقاضای عفو کسی که حسینی قیام کرده است و از مرگ نترسیده است تا پرچم حق را بالا نگه دارد. به راستی آیا شیخ نمر خودش حاضر است تقاضای تسامح و عفو بنماید که جناب هاشمی برای او چنین درخواستی کرده است؟! آیا شیخ نمر به درخواست عفو نیاز دارد و یا به حمایت از حرکت مقدسش؟! اصلاً‌ بر فرض که شیخ نمر را اعدام نکردند، آیا ایشان دست از حرکت مقدسش برخواهد داشت؟! شیخ نمری که بارها بازداشت شده است آیا به حرمت نامه ی جناب هاشمی دست از روشنگری خواهد کشید؟! آیا با وجود این نامه اگر شیخ نمر عفو شد و دوباره بازداشت شد،‌ پادشاه عربستان این بار در کشتن شیخ نمر کاملاً حق به جانب نخواهد شد؟!

درخواست عفو هاشمی برای شیخ نمر

ج- به راستی در قضیه ی تحرکات انقلابی شیعیان تکلیف ما چیست؟! ایا هم اکنون عربستان در ساحت جمهوری اسلامی مشغول فتنه انگیزی و هزینه کردن برای ایجاد تفرقه نیست؟! آیا ما باید از انقلاب شیعیان عربستان حمایت کنیم و یا باید با نامه نگاری های مان برای پادشاه عربستان مشروعیت بخریم و انقلابیون را خنثی کنیم؟! آیا تکلیف ما حفظ و صدور و تشویق انقلاب است یا حفظ جان انقلابی ها در ازای خنثی کردن ایشان؟! اصلاً فرض کنیم شیخ نمر باقر النمر را شهید بکنند، آیا این شهادت برای شیخ باقرالنمر نامطلوب است یا برای پادشاه عربستان دردسر ایجاد می کند؟! آیا شهادت او موجب خاموش شدن شعله انقلاب می شود یا موجب سست تر شدن پایه های حکومت سعودی های عربستان می شود؟! آیا جناب هاشمی خواسته یا ناخواسته موجب مشروعیت بیشتر حکومت سعودی و تثبیت پایه های حکومتی ایشان نگردیده است؟!

4- مکاتبه ی بین جناب هاشمی و پادشاه عربستان از منظر دیگری نیز قابل تحلیل است، این مکاتبه اگر همراه با اجابت پادشاه عربستان رخ داده باشد یک اقدام متقابل و همزیستی برای دو طرف به حساب می رود، از یک سو جناب هاشمی به دنبال هر فرصتی برای اثبات خودش و گفتمان مذاکره محور خویش است و از یک سو پادشاه عربستان نیز بیش از این که از اعدام شیخ باقر النمر منتفع باشد متضرر می شود، به خصوص که شرایط کشور عربستان به لحاظ اختلافات داخلی روز به روز وخیم تر می شود و هرگونه تحریک بیشتر موجب تشدید شرایط ناپایدار و چه بسا بازگشت ناپذیر در عربستان می شود.

5- سوال جدی این است که آیا نامه نوشتن برای عفو خود جناب هاشمی و سران فتنه اولی به نامه نوشتن برای عفو شیخ باقر النمر نیست؟! شیخ باقر النمر در حکومت پادشاهی که به خواست مردم احترام نمی گذارد در برابر حکومت ایستاد و جناب هاشمی و سران فتنه در برابر حکومت اسلامی که از رأی مردم حمایت کرد ایستادند، به راستی کدام یک از این دو مستحق درخواست عفو و بخشش هستند؟! کدام حکومت بر حق است، حکومت پادشاهی یا حکومت برخواسته از رأی مردم؟! کدام حکومت بخشنده تر است، آن حکومتی که فتنه گران بر رأی مردم را حصر خانگی کرده است یا آن حکومتی که یک رهبر مردمی را محکوم به اعدام می کند؟! به راستی چرا جناب هاشمی نامه ی بی سلامش را حواله ولی فقیه می کند و نامه ی سرشار از احترام و درخواست عفو و تسامح را حواله پادشاه عربستان؟! آیا شیخ باقر النمری که دنیایش را به آخرتش فروخت به عفو محتاج تر است یا شیوخ فتنه گری که آخرت و سابقه انقلابی شان را فدای کسب قدرت چندروزه در دنیا کردند؟! شیخ باقرالنمر محتاج تسامح است که پرچم امام حسین را بلند کرد و یا شیوخ فتنه گری که پرچم امید را در دل اسرائیل و آمریکا و انگلیس به اهتزار درآوردند؟!


یهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

93/7/30
1:46 ع

اخیراً آیت الله جنتی میهمان برنامه شناسنامه بودند که در بخشی از سخنان شان به بحث فتنه 88 و سران فتنه و لزوم مجازات و محاکمه ایشان اشاراتی داشتند که گویا به مذاق جناب آقای علی مطهری خوش نیامده و با انتشار نامه ای تند، به پاسخگویی ایشان شتافته است؛ اگر چه مواضع آقای علی مطهری از همان ابتدای فتنه در حمایت از هاشمی و کمرنگ جلوه دادن فتنه شروع شد و ادامه یافت، نوشتن نامه ی جدید و مسائل مطروحه در آن اصلاً غیرمنتظره نبود، لیکن با توجه به انتشار گسترده این نامه لازم دیدم به سهم خودم مطلبی را در نقد نامه علی مطهری به آیت الله جنتی تقدیم نمایم، به همین منظور در ادامه، عین عبارات آیت الله جنتی و علی مطهری و پاسخ حقیر را که ابتدا در سایت نازک بین منتشر شد رامشاهده خواهید نمود:

جنتی در شناسنامه

آیت الله جنتی: بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل دادگاه انقلاب، من در تهران کار می کردم، در همین قزل قلعه که داستان مفصلی هم دارد. بنا شد ما برویم قاضی شویم و ما هم صفر کیلومتر بودیم. قضاوت نخوانده بودیم ولی با انقلاب و مسائل اسلامی آشنا بودیم. بالاخره به ما گفتند که چاره‌ای نیست شما بروید اینجا و همین جا دادگاه تشکیل شد و این مجرمین را می آوردند آن جا محاکمه می کردند. مدتی در همین تهران بودم تا این که شهید مطهری به من فرمودند که شما بروید خوزستان. چون زندان ها پر است و قاضی نداریم. با اصرار ایشان من به خوزستان رفتم اما برای این سفر آماده نبودم من اینجا راحت تر بودم.

دادگاه انقلاب اسلامی در خوزستان شکل گرفت و مشغول به کار شدیم؛ به دلیل نداشتن و کمبود قاضی به تهران و خوزستان اکتفا نکرده و به خرمشهر، اصفهان و شهرهای دیگر نیز برای قضاوت رفتم؛ بسیاری از افراد نیز نمی دانستند باید چه کنند. امثال من دوره ای ندیده بودیم.

اصول کلی را می دانستیم و این امر مسلم بود که افراد رژیم باید محاکمه شوند؛ این محاکمه تابع مقدار جرم آن ها بود؛ افراد رژیم سابق به صورت برخی زندان، برخی شلاق و برخی اعدام محاکمه می شدند. در برخی مسائل نیز با امام (ره) در ارتباط بودیم. برخی جاها می ماندیم مثلا من از حضرت امام سؤال کردم که ما چه کسانی را می توانیم اعدام کنیم، ایشان مطلبی فرمودند و گفتند این گونه کار کنید. خیلی وقت‌ها زیر نظر ایشان عمل می کردیم.

علی مطهری: فرمودید در ماه‌های اول پیروزی انقلاب به امر شهید مطهری برای قضاوت به خوزستان رفتم. امیدوارم در آن دوره این گونه قضاوت نکرده باشید.

نازک بین: جناب مطهری بازهم نام پدر را دیدند و نتوانستند از نام پدر استفاده نکنند، گویا ایشان خواسته اند به نمایندگی از پدر و در رد اعتماد پدر به آیت الله جنتی، طعنه ای بزنند، ولی به راستی اگر امام خمینی و شهید مطهری هم اکنون حیات داشتند همان عدالت را که در وجود آیت الله جنتی دیدند در وجود شخص علی مطهری نیز می دیدند؟! آیا جناب علی مطهری به صرف این که نام خانواگی شهید مطهری را یدک می کشند می توانند در هر امری که توسط پدربزرگوارشان انجام داده مدعی باشد؟! و یا نکند جناب علی مطهری گمان می کند آیت الله جنتی بابت حکمی که پدرشان دادند به جناب علی آقای مطهری مدیون است؟!

آیت الله جنتی: این گونه افراد این مسئله را که عوام الناس کوچه بازار ما دریافتند درک نکردند و آن این که حرکت آن ها با حمایت و پشتیبانی جدی آمریکا و اسرائیل بوده است.

اسرائیلی ها یکی از حرف هایی که گفتند این بود که حرکت سبز این افراد از سرمایه های بزرگ ما است. این عین مطالبی است که اسرائیلی ها گفتند و اسناد این مسائل موجود است؛ بعد هم حرکتی که شد به عنوان تقلب مطرح کردند که دروغ محض هم بود باید برای همین ادعا مجازات می شدند یعنی اگر باقی مسائل را در نظر نگیریم اما این دو نفر باید برای ادعای تقلب در انتخابات که دروغ محض بود مجازات می شدند.

دادگاه باید این ها را احضار کند و بگوید دلیل تقلبی که می گویید چیست دلیل ادعای تقلب در انتخابات را از این دو نفر جویا می شد؛ شما دارید نظام، شورای نگهبان، وزارت کشور، هیات اجرایی را متهم می کنید ادعای تقلبتان چه بوده است.

بعدش هم دو چیز مشخص شد؛ یکی این که از بیرون کشور حمایت می شدند و دلایل فراوانی مبنی بر این امر وجود دارد؛ دیگر این که در خیابان ها خود را نشان دادند؛ در خیابان ها مسجد به آتش کشیدند، عکس امام (ره) را پاره کردند، این ها گفتند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سر دادند، در خصوص ولایت فقیه اعلام نظر منفی کردند، و ضد ولایت فقیه فقاهتشان را اعلام کردند. آدم کشتند آتش سوزی کردند و یک نقطه سفید ندارند و همه کارنامه‌شان سیاه است. مسئله براندازی نظام بود به اسم تقلب. بعضی این‌ها که نام نمی خواهم ببرم و افرادی بودند که زندان بودند و بعد آزاد شدند و الان هم آزاد هستند و در تشکیلات ریاست جمهوری قبلی هم بودند خودشان گفتند این تقلب رمز حرکت ضد انقلابی ما بود.

اکبر هاشمی و عفت مرعشیعلی مطهری: فرمودید که اگر آنها محبوس نبودند و علیه شما شکایت می‌کردند بعید بود که پاسخ قانع‌کننده‌ای برای دادگاه صالح می‌داشتید. فرموده‌اید «حرکت آنها با حمایت و پشتیبانی جدی آمریکا و اسرائیل بوده است.»

این که پس از برخورد خشونت‌آمیز با یک اعتراض آرام مدنی و تبدیل آن به یک بحران، آمریکا و اسرائیل از معترضان حمایت کرده‌ باشند، دلیل بر این نمی‌شود که آن حرکت از ابتدا با حمایت و پشتیبانی آنها انجام شده است. جناب عالی هم اگر به رویه‌ای در جمهوری اسلامی اعتراض کنید آنها پشت سر شما قرار می‌گیرند. آنها همیشه در فکر استفاده از فرصت‌ها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بوده و هستند، همان طور که ما از بحران‌های اجتماعی و اقتصادی که در غرب پدید می‌آید به نفع خود و در جهت تضعیف آنها استفاده می‌کنیم.

سؤال می‌کنم اگر مردمی بعد از یک انتخابات به نتیجه آن اعتراض داشتند و احساس کردند که مسئولان با برگزاری جشن ملی برای پیروز انتخابات مسئله را تمام شده تلقی کرده‌اند، چگونه باید رفتار کنند که متهم به براندازی نشوند؟ آنها راه‌پیمایی آرام میلیونی انجام دادند، اما این که چگونه پایان آن به خشونت کشیده شد معلوم نیست و مورد مناقشه است.


نازک بین: اشتباه اول آقای مطهری این است که آغاز فتنه را از شروع اعتراض آرام مدنی می شناسد و حال این که فتنه 88 ماه ها قبل از انتخابات کلید زده شد و اعتراضات مدنی فقط بخشی از برنامه ها بود؛ تشکیل کمیته ی صیانت از آرا، سخنرانی ها و مکاتبات قبل از انتخابات هاشمی و سران فتنه در خصوص احتمال تقلب و تهدید به آتشفشان خشم ملت و حتی مصاحبه ی خانم مرعشی (همسر هاشمی رفسنجانی) در صبح روز انتخابات، مبنی بر این که اگر هرکسی غیر از موسوی برنده اعلام شد یعنی در انتخابات تقلب شده و مردم باید به خیابان ها بریزند و اعلام پیروزی انتخاباتی توسط موسوی در حالی که نه تنها هنوز آرا شمرده نشده بود، بلکه حتی رأی گیری نیز به اتمام نرسیده بود! و این که جناب ابطحی (که او نیز اخیراً به توهین کنندگان به آیت الله جنتی پیوستند)، صراحتاً گفتند که "تقلب اسم رمز فتنه بود" و حتی اقرار به اطلاع از عدم تقلب که آقای تاجزاده در جلوی دوربین مخفی زندان با همبندی هایش مطرح کرد و یا اسنادی که از دفتر مهدی هاشمی و با دستخط او کشف شد تا قبل از انتخابات بر فرضیه ی تقلب با بکارگیری نظرسنجی های کذب کارکنند و یا نوار مکالمات او با نیک آهنگ کوثر که بر برنامه ریزی شده بودن فتنه 88 دلالت داشت و صدها و هزاران دلیل دیگر که برای اثبات برنامه ریزی شده بودن فتنه وجود دارد در حالی که حتی یک برگ سند در مورد تقلب شدن در انتخابات ارائه نگردید.

دستخط مهدی هاشمیاگر اهالی فتنه می دانستند که تقلب می شود پس چرا با وجود کمیته ی صیانت از آرا نتوانستند هیچ سند و مدرکی در این خصوص ارائه کنند، چگونه می شود که رؤسای جمهور گذشته و نخست وزیر و رئیس مجلس سابق بدانند تقلبی در راه است و کمیته ای هم برای رصد مسائل تشکیل بدهند ولی نتوانند حتی یک سند جور کنند؟! آیا این ظاهرسازی هایی که پیش از انتخابات انجام شد، نشان از یک حرکت پیش بینی شده نیست؟!

اصلاً فرض کنیم که هیچ برنامه ریزی برای طرح دروغ فتنه وجود نداشته است ولی آیا نارضایتی های مردم از انتخابات به صورت خودجوش به وجود آمد؟! آیا اعتراضات طبیعی بود و یا نه حرکتی بود که با مظلوم نمایی از سوی سران فتنه مطالبه و هدایت شد؟! این که به جای حرکت در مسیر قانونی که قرار بوده آن را پاس بدارند بر آن بشورند و مردم را با دروغ به خیابان ها بکشانند، یک اعتراض پیش پاافتاده و طبیعی است؟! آیا این که کف خواسته های فردی نامزد بازنده ابطال بدون دلیل و مدرک انتخابات قانونی باشد یک اعتراض ساده است و یا کودتا علیه رأی اکثریت است؟!

جناب مطهری می گویند آمریکا و اسرائیل همواره در پی استفاده از فرصت ها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بوده و هستند ولی به راستی آیا حتی اگر کسی در پدید آوردن این فرصت تقصیری نداشته (که یقیناً داشته است) در ادامه دادن آگاهانه ی آن نیز بی تقصیر بوده است؟! آیا این که فرصت براندازی برای دشمنان ایجاد گردد و دشمن از تمام ابزارهای رسانه ای و اقتصادی و سیاسی که دارد در جهت استفاده از این فرصت استفاده کند و مذاکرات هسته ای 14 ماه تعطیل شود و تحریم ها در همین مدت چندبرابر گردد و وجهه انقلاب تخریب گردد اینها را می توان قصور و اشتباه کوچک تصور کرد؟! آیا گزارش رسمی خانم هیلاری کلینتون در کنگره مبنی بر کمک میلیاردی و رسانه ای به فتنه گران هرگز تکذیب شد؟! آیا این جمله ی خانم کلینتون که گفت کمک ها تا زمانی که فتنه گران از ایشان خواستند از کمک علنی به فتنه خودداری کنند هرگز تکذیب شد؟!

تقلب اسم رمز فتنه بودآقای مطهری مدام برای تطهیر فتنه گران، آن به زعم ایشان چند میلیون نفری را که راهپیمایی آرام کردند را قربانی ایشان می کند و حال این که این مردم دچار تردیدی شدند که سران و انصار داخلی و خارجی فتنه برایش تلاش کردند و به همین راحتی وقتی مردمی که دچار تردید شده بودند تردیدشان در مشاهده ی بی منطقی، بی قانونی و بی مدرکی برطرف شد از حمایت از فتنه دست برداشتند وبا آن راهپیمایی پرشور چند میلیونی 9 دی و حضور در انتخابات های بعدی اعتماد خود را به نظام اعلام کردند. آقای مطهری به جای این که تردید آن چند میلیون نفر را به پای سران فتنه و خیانت های شان بگذارد، گویا حضور آن چند میلیون نفر را خودجوش می داند؟! و حال این که بیانیه های مستمر سران فتنه و حمایت های بی دریغ بیگانگان موجب آن حضور گردیده بود.

آیت الله جنتی: بر سر این عوامل منت گذاشته شده است؛ اگر بنا به محاکمه این ها بود هیچ قاضی عادل و آگاهی جزء حکم اعدام برای آن ها صادر نمی کرد؛ در هیچ کشوری با افرادی که در مقابل نظام می ایستند( نه در مقابل رئیس جمهور یا وزیر یا قاضی بلکه در مقابل نظام ایستادند)این گونه رفتار نمی شود؛ بنابراین منت سرشان گذاشتند و به هر دلیل که هر اسمی رویش بگذارند از جمله به دلیل لطف و مهربانی اسلامی تخفیف قائل شدند. و الا هر جای دیگر این ها را درجا اعدام می کردند.

علی مطهری: چرا بنا به محاکمه اینها نیست؟ چرا این قدر از محاکمه اینها هراس دارید؟ آیا جز این است که نگران روشن شدن برخی حقایق هستید و تبلیغات چندساله نقش بر آب خواهد شد؟ ثانیا جناب‌عالی بدون آنکه دفاعیات آنها را بشنوید برایشان حکم اعدام صادر کرده‌اید. آیا این امر عدالت شما را زیر سؤال نمی‌برد و مخل عضویت شما در شورای نگهبان نیست؟ اکنون که آنها اصرار به محاکمه خود دارند چرا آنها را محاکمه نمی‌کنید و علاقه‌مند به حصر شبیه حبس هستید که توجیه قانونی و شرعی و اخلاقی ندارد و خلاف اصول متعدد قانون اساسی است.

اعدام سران فتنهنازک بین: جناب مطهری این نظام از محاکمه اینها هیچ هراسی ندارد همانطوری که هم اکنون بسیاری از مسئولان نظام درپی این هستند که دادگاه مهدی هاشمی نیز علنی برگزار گردد، این نظام از محاکمه سران فتنه هیچ هراسی ندارد همانطوری که از حصرخانگی ایشان هراس نداشت، البته آن زمانی که هنوز سران فتنه محصور نشده بودند نیز امثال شما از هراس نظام حرف می زدند و می خواستند قیامت کنند!! ضمناً جرم آقایان روشن است و جرم روشن مجازات روشن دارد، مگر این که وکلایشان ادعای جنون کنند، البته برای کسی مانند مطهری که فتنه را هنوز یک راهپیمایی آرام و مدنی می شناسد شاید حکم اعدام عجیب باشد اما برای کسانی که فتنه را با گوشت و پوست شان درک کردند یا برای کسانی که آتش فتنه و جنازه قربانیانش را دیده اند و یا برای کسانی که تحریم های چندبرابری را (به بهانه هسته ای و به حمایت از فتنه) درک کرده اند و یا برای کسانی که برای انقلابی که به پایش خون شهدا ریخته شده است حاضرند جانشان را بدهند، یقیناً فتنه جرمی بسیار بزرگ است.

آیت الله جنتی: زمانی که ما در دادگاه انقلاب فعالیت می کردیم، بعضی را شک می کردیم که باید اعدام کنیم یا نه امام (ره) می فرمودند در خصوص کسی که جرم او مسلم است نباید معطلش کرد؛ زمانی که موسولینی را به دادگاه آوردند قاضی پرسید اسمت چیست جواب که داد دستور اعدام او را صادر کردند چرا که جرم وی مسلم بود؛ تنها نیاز به شناسایی بود که فرد را اشتباهی نیاورده باشند. نظر امام این گونه بود. این گونه باید همان موقع اعدام می شدند اما نشدند.

علی مطهری: جالب‌تر این است که آقایان موسوی و کروبی را با موسولینی دیکتاتور و فاشیست ایتالیا قیاس کرده‌اید که همان طور که موسولینی را بدون محاکمه و فقط با شناختن او اعدام کردند، اینها نیز باید بدون محاکمه اعدام شوند. قطع‌نظر از این قیاس مضحک که «از قیاسش خنده آمد خلق را» اساسا مگر معیار قضاوت ما عدالت نیست؟ و آیا الگوی عمل و رفتار ما در حکومت، پیغمبر اسلام و علی علیه‌السلام هستند یا فلان قاضی ایتالیا؟ شما که همه کارهای غربی‌ها را رد می‌کنید چطور این جا طرفدار آنها شده‌اید؟! آیا جز این است که به مذاق و روحیه شما خوش آمده است؟ و این یعنی خلل در عدالت ما.

نازک بین: به زعم آقای مطهری مقایسه موسولینی دیکتاتور با آقایان موسوی و کروبی اینقدر خنده دار است که خلق از آن به خنده افتاده اند ولی سوال جدی این است که آیا یکی از جرایم همین آقایان موسوی و کروبی دیکتاتوری نبوده است؟! براستی این که کسی بر اکثریت بشورد و ابطال رأی و خواسته اکثریت را کف خواسته هایش بداند جز دیکتاتوری چه نام دارد؟! سؤال دیگر این که مگر آیت الله جنتی عمل و رفتار قاضی مذکور را به عنوان الگوی عدالت و قضاوت معرفی کرده اند که جناب مطهری چنین حرفی در دهان ایشان گذاشته است؟!

یک سوال، حال که ملاک علی مطهری سنت پیامبر و حضرت علی علیهما السلام است، مگر حضرت علی علیه السلام در برابر عایشه حکم حصر صادر نکرد؟! آیا حضرت علی علیه السلام از عایشه ترسید و یا حکم حصری که صادر کرد نشانه بزرگواری و صبر ایشان تلقی شد؟! البته از جسارتی که از علی مطهری سراغ داریم، احتمالاً اگر ایشان معاصر حضرت علی علیه السلام بودند به حضرت علی علیه السلام هم همین اعتراض ها را می کردند که مثلاً پیامبر کجا حکم حصر صادر کرده است!؟ و یا در مورد رأی قصاص حضرت علی علیه السلام در مورد ابن ملجم نیز حتماً مخالف می بودند که چرا ابن ملجم محاکمه نشده و فرصت دفاع نیافته و یا چرا خود مقتول حکم صادر کرده و ...!

آیا علی مطهری می تواند برپایه دروغی که در الگودانستن قاضی غربی به آیت الله جنتی بسته است و یا با فراموشی رأی حضرت علی علیه السلام مبنی بر حصر خانگی عایشه و یا با توجه نکردن به رأی حضرت علی علیه السلام که به عنوان مقتول و حاکم، حکم به قصاص قاتل خود داد، عادلانه او را ناعادل معرفی کند؟! با استدلالاتی که آقای علی مطهری بیان کرده اند باید گفت که یا حضرت علی در عین حال که ذینفع بوده رأی صادر کرده و نعوذ بالله عادل نبوده است! و یا باید بگوییم جرم ابن ملجم اینقدر آشکار بوده که همین آشکاری حکم قصاص را برای او مترتب کرده است! که هرکدام از این دو باعث نقض سخنان علی مطهری می گردد.

آیت الله جنتی: آیت الله جنتی در جواب این سوال که "این درست است که برخی می گویند بعضی از اعضاء شورا داوری را در سال 88 رعایت نکردند؟ " گفتند که این امر (حمایت عضو شورای نگهبان از یک نامزد)، مغالطه ای است که اکنون فرصت شرح آن نیست؛ گاهی مسئله گرایش مطرح است به این معنا که هر فردی می تواند گرایش خاصی داشته باشد حتی قاضی عادل که می توان پشتش نماز خواند نیز ممکن است با مراجعه دو نفر نسبت به یکی علاقه داشته باشد و نسبت به دیگری علاقه نداشته باشد منتها این محبت و علاقه نباید در حکم او بی عدالتی ایجاد کند. شورای نگهبان نیز ممکن است برخی اعضاء(آن که مدعی هستند می گویند برخی از اعضا) به یک فرد علاقه داشته باشند ولیکن در رای آن ها اثرگذار نیست؛ ما از اعضاء داوری بی طرفانه می خواهیم به این معنا که به دلیل علاقه به فرد خاص او را تائید نمی کنم و یا به دلیل این که فلانی را دوست ندارم ردش نمی کنم.این دو تا با هم خلط می شوند من اسم این دو را می گذارم مغالطه.

نامه علی مطهری به آیت الله جنتیعلی مطهری: درباره رفتار برخی اعضای شورای نگهبان در انتخابات سال 88 که از کاندیدای خاص حمایت کردند و برخی انتقاد کرده‌اند، فرموده‌اید «این یک مغالطه است، ‌مهم این است که این طرفداری خود را در رأی خویش اثر ندهند.» اما از یک نکته غفلت ورزیده‌اید و آن این که این گونه اعلام حمایت‌ها اعتماد مردم و کاندیداها به قاضی و داور را به شدت کاهش می‌دهد و حتی صلاحیت او را زیر سؤال می برد اگرچه او تمایل قلبی‌اش را در رأی خود دخالت ندهد، اتفاقی که در سال 88 افتاد.

نازک بین: به راستی جناب مطهری بر چه اساسی صلاحیت کسی را که بدون این که به حکم و رأیش خدشه ای وارد شده باشد را رد می کنند؟! آیا خود جناب مطهری که به عنوان مجلس در زمان های رأی دادن و استیضاح کردن در کرسی قضاوت می نشینند نظرات شخصی سیاسی ندارند و یا نظرات شان را اعلام نمی کنند؟! آیا این که مثلاً تعدادی از نمایندگان مجلس و یا حتی همه ی این نمایندگان گرایش های سیاسی دارند دلیلی برای این است که آرایشان باطل و صلاحیت شان زیرسوال برود؟! آیا می توان منکر شخصیت حقیقی هرکسی در کنار شخصیت حقوقی اش شد؟! چه بسا کسی به لحاظ شخصیت حقیقی اش نظری داشته باشد و به لحاظ شخصیت حقوقی اش نظری دیگر لحاظ کند، آیا این گونه صلاحیت افراد را زیرسوال بردن نشانه ی عدالت جناب علی مطهری است؟!

علی مطهری: در پایان به عرض می‌رسانم که انتقادات اینجانب به سخنان امثال جناب‌عالی به این معنی نیست که آن دو محصور را مبرّا از خطا می‌دانم، بلکه مسئله، اجرای عدالت است که قُتل امیرالمؤمنین لشدة عدله، و الحق القدیم لایبطله شیء، و تا زمانی که عملکرد دو طرف فتنه سال 88 در دادگاه صالح رسیدگی و نتیجه اعلام نشود وجدان جامعه آرام نمی‌گیرد، و اگر به قول شما بنا بر عدم محاکمه است پس هیچ یک از دو طرف نباید در حصر باشند و البته آنها پس از آزادی، مصالح کشور و انقلاب را رعایت خواهند کرد. مسئله، فراتر از این دو نفر، اصلاح یک رویه براساس عدالت است. امیدوارم حضرت‌عالی به جای کوبیدن بر طبل اختلاف،‌ به حل این معضل که آینده انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند کمک نمایید.

نازک بین: یکی دیگر از مظاهر عدالت جناب علی مطهری همین است که افرادی را که بخاطر بی ظرفیتی در برابر باخت، به بی قانونی و دیکتاتوری متوسل شدند و تمام مصالح کشور را در حالی که برق امیدواری را در چشم دشمنان می دیدند فدا کردند را هم ارز کسانی می داند که به عنوان برنده انتخابات جشن گرفتند!! این که بگوییم احمدی نژاد چون در مناظره فلان حرف را زد پس هم ارز فتنه گران است از سفسطه های دیگر ایشان است، چرا که در حالی که رقبای احمدی نژاد ماهها زودتر از شروع زمان قانونی تبلیغات شروع به تخریب و توهین کرده بودند هرگز همین علی آقای مطهری لب به اعتراض نگشود و هرچه بود مناظرات انتخاباتی و شور و هیجانش فقط برای زمان انتخابات است و پس از آن همه باید مطیع قانون باشند نه این که کسی به بهانه سیلی یک نفر که آن هم در پاسخ به سیلی طرف مقابل بوده است، یک ملت و یک کشور را به رگبار بکشد و مدعی شود که همه ی این رگبارها برای آن سیلی انتقامی بوده است. جالب است که هرچقدر که جناب مطهری تلاش کرده اند تا عدالت ایت الله جنتی را زیر سوال ببرند بیشتر عدالت، انصاف و کیاست خویش را زیر سؤال برده اند.

  میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
من وآینده من یا صاحب الزمان (عج) عاشق آسمونی بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا در سایه سار ولایت پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود کانون فرهنگی شهدا پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه