لطفاً این وبلاگ را محبوب کنید:

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی سایت نازک بین ایمنی شغلی پست الکترونیک درباره
< 1 2

94/9/22
1:54 ع

fazay-amn

هم زمان با روز 16 آذر، سالروز استکبارستیزی دانشجویان در سال 1332، آقای حسن روحانی در قامت رئیس جمهور ایران در جمع دانشجویان حاضر شد و به ایراد سخنرانی پرداخت. در سخنرانی ایشان 4 مسئله بیشتر به چشم آمد که به آنها می پردازم:

  • از قلم انداختن موضوع اصلی روز دانشجو، یعنیاستکبارستیزی و ایستادگی دانشجویان در برابر نفوذ آمریکا در ایران، مسئله ای نیست که بتوان به راحتی آن را نادیده انگاشت، جنبش دانشجویی همواره با استکبارستیزی و ظلم ستیزی آمیخته بوده است و این که جناب روحانی عبارت جنبش دانشجویی را بدون اشاره ای به مقوله های استکبار، آمریکا، دشمن و مقاومت در برابر استکبار بیان می کند، خواسته یا ناخواسته در جهت استحاله جنبش دانشجویی و روز دانشجو برآورد می شود.
  • اصرار بر بیان این مسئله که انتقاد به نهادها و قوای دیگر سخت است و دولت برای از خود شروع و دعوت به نقد کرده است دو ایراد دارد، اول این که هم اکنون به راحتی به همه نهادها وقوای کشور مورد انتقاد می شود و حتی منویات رهبری و خواسته های ایشان نیز توسط رسانه های پرشمار زنجیره ای و شخصیت های مطرحی مانند روحانی، هاشمی، زیباکلام و علی مطهری و … در بین افراد غیر مشهور مورد نقد و حتی بعضاً مورد هتک قرار می گیرد و این در صورتی است که انتقاد به عملکرد دولت بارها با توهین های متعددی مانند بی سواد، بی شناسنامه، به درک، به جهنم، رانتخوار تحریم، از جای خاص تغذیه شونده، بیکار، ترسو، بزدل، لرزان، بی هویت، تعامل هراس، افراطی، خشونت طلب، متوهم و … مواجه شده است و کاش دولت برای شروع، به جای دعوت به نقد و ادعای نقد پذیری،‌ تنها در برابر نقدها به توهین متوسل نشود.
  • و اما مسئله دیگری که در سخنرانی روحانی وجود داشت و تیتر یک بسیاری از روزنامه های اصلاحاتی قرارگرفت جمله«ما فضای امن می خواهیم نه فضای امنیتی» بود که اگر چه این جمله مطلوب همه است، ولی بازهم باید دید که آیا رفتار دولت و شخص روحانی با این ادعا سازگار است؟! آیا می توان دنبال فضای امن بود ولی از کشف و بازداشت عوامل نفوذی خارجی و داخلی در کنار وزرا و دولتمردان ناراحت و نگران شد؟! آیا می توان به دنبال فضای امن بود ولی به عناصری که شدیدترین ناامنی ها و اختلافات داخلی کشور را در 88 رقم زدند، مقام و منصب و تریبون داد؟! آیا ابراز ناخورسندی از فضای امنیتی با تلاش شبانه روزی برخی دولتمردان برای تطهیر و آزادی سران فتنه ای که حتی پس از خاموشی آتش فتنه هم دست از بیانیه نویسی، دعوت به اغتشاش، کشته سازی و همکاری با رسانه های ضدانقلاب دست برنمی داشتند، سازگاری دارد؟!
  • مقوله دیگری که در سخنرانی روحانی مورد تأکید بود «معیار بودن شاخص ها» بود، مثلا در خصوص مسائل اقتصادی به نرخ رسمی تورم به عنوان شاخص اشاره کردند در حالی که هم در مناظرات انتخاباتی و هم پس از آن در ابتدای کار دولت یازدهم مدام جیب مردم را شاخص می دانستند، ایشان پس از شاخص های اقتصادی به شاخص های اجتماعی و سیاسی اشاره کردند ولی به جای این که حتی عدد، رقم و یا آماری در این خصوص ارائه کنند به یک سوال به عنوان سند بسنده کردند، ایشان پرسیدند که «من از شما می پرسم سال 90 ،‌ 91، 92 شما برای 16آذر به این راحتی می توانستید اجتماع داشته باشید الان سال 93 و 94 همه دنبال 16 آذر هستند .زمانی بود کسی جرات نمی کرد بگوید جنبش دانشجویی از این کلمه می ترسیدند ». و این در صورتی است که در دولت های گذشته هم در روز 16 آذر مراسم پرشوری با پرسش و پاسخ آزاد با حضور مسئولان درجه یک کشوری در دانشگاه ها برگزار می گردید.

nazokbin

94/8/25
10:31 ع

dastdoostiبا توجه به خطی که آقای هاشمی در پایان دادن به جریان آمریکاستیزی دنبال میکنند، آیاتی که در سایتشان منتشر میگردد نیز بعضاً در جهت تطهیر رفتارهای مذبذبانه در برابرآمریکا است که این بار از آیه 61 سوره انفال برای تطهیر دست دادن کری با ظریف و دوستی با آمریکا استفاده می نماید ولی اگر به آیات قبل و بعد این آیه توجه نشود در نتیجه گیری اشتباه صورت خواهد گرفت:
59- وَلَا یَحْسَبَنَّ ?لَّذِینَ کَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لَا یُعْجِزُونَ؛ آنها که راه کفررفتند، نپندارندکه پیشرفته اند،آنها هرگز ما را ناتوان نخواهندکرد!

60- وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا ?سْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ وَمِن رِّبَاطِ ?لْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ اعَدُوَّ ?للَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَءَاخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ ?للَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَىْءٍ فِى سَبِیلِ ?للَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ؛ هر نیرویی درتوان دارید، برای مقابله با آنها، آماده سازید! و اسبهای ورزیده، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطورکامل به شما بازگردانده میشود، وبه شما ستم نخواهدشد!

61- وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَ?جْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى ?للَّهِ إِنَّهُ هُوَ ?لسَّمِیعُ ?لْعَلِیمُ؛ و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی؛ و بر خدا توکّل کن، که او شنوا و داناست!

62- وَإِن یُرِیدُوا أَن یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ ?للَّهُ هُوَ ?لَّّذِى أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِ?لْمُؤْمِنِینَ؛ و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است؛ او همان کسی است که تو را، با یاری خود و مؤمنان، تقویت کرد.

63- وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِى ?لْأَرْضِ جَمِیعً?ا مَّا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَ?کِنَّ ?للَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ؛ و دلهای آنها را با هم، الفت داد! اگر تمام آنچه را روی زمین است صرف می‌کردی که میان دلهای آنان الفت دهی، نمی‌توانستی! ولی خداوند در میان آنها الفت ایجاد کرد! او توانا و حکیم است!

64- یَ?أَیُّهَا ?لنَّبِىُّ حَسْبُکَ ?للَّهُ وَمَنِ ?تَّبَعَکَ مِنَ ?لْمُؤْمِنِینَ ؛ ای پیامبر! خداوند و مؤمنانی که از تو پیروی می‌کنند، برای حمایت تو کافی است (؛ فقط بر آنها تکیه کن)!

65- یَ?أَیُّهَا ?لنَّبِىُّ حَرِّضِ ?لْمُؤْمِنِینَ عَلَى ?لْقِتَالِ ? إِن یَکُن مِّنکُمْ عِشْرُونَ صَ?بِرُونَ یَغْلِبُوا? مِا?ئَتَیْنِ ? وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّا?ئَهٌ? یَغْلِبُو?ا? أَلْفً?ا مِّنَ ?لَّذِینَ کَفَرُوا? بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ? لَّا یَفْقَهُونَ ؛ ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن! هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه می‌کنند؛ و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند، پیروز می‌گردند؛ چرا که آنها گروهی هستند که نمی‌فهمند!

همانطوری که از آیات مشخص است، قبل و بعد از صدور مجوز برای صلح، آیات جهاد وجود دارد، جهادی که موجب تمایل دشمن به صلح شده است و صلحی که با فریبکاری دشمن دوباره به جهاد می انجامد و در همین مسیر نیز خداوند، خود را کافی میداند و پیامبر را به یاری خود و مؤمنین نوید می دهد، حال به راستی آیا آنچه که آقای هاشمی در حال ترویج آن است با این مجموعه آیات قابلیت انطباق دارد؟! مسلماً قرآن با دست درازکردن از عجز و ناتوانی در برابر دشمن مخالف است. معنی “نجح” تمایل پرنده در حال پرواز به یک سمت است و این تمایل یک تمایل حرفی نیست،‌ به معنی دست دراز کردن صرف هم نیست، بلکه به معنی تمایل عملی است، یعنی واقعا احساس کنید که دشمن دنبال صلح است نه این که در حالی که حتی آنی دست از تهدید و فشار و بدخواهی و بدعهدی برنداشته است، بگویید که دشمن دنبال صلح است، نگاه قرآن این نیست که استکبارستیزی را ماجراجویی معرفی کند، این آیات نمی فرماید که شما ابتدا دست برای صلح با دشمنان اسلام دراز کنید، بلکه میگوید اینقدر قوی باشید که از شما بهراسند و اگر آنها تمایل واقعی به صلح نشان دادند، آنگاه با آنها صلح کنید، ولی بازهم اگر دیدید از در فریب درآمدند به جهاد و مبارزه با ایشان با اتکا بر خدا و اکتفا به حمایت مؤمنان اکتفا کنید، این آیات می گوید که اصل بر مبارزه و مجاهدت و تکیه بر خدا و کمک مؤمنان است نه این که تعامل و دوستی با آمریکا به عنوان یک اصل و تنها کلید حل مشکلات معرفی گردد.


nazokbin

94/8/22
10:56 ع

iran2025

روی جلد آخرین نسخه مجله تایم ، تیتری با عنوان “ایران 2025 چگونه در دهه آینده جهان را تغییر خواهد داد” و طرح یک دختر با چشمان جستجوگر و یک گوشی هوشمند و نخی که در دستش است (و احتمالا به بادباک متصل است)، منتشر گردیده است که در نگاه اول ممکن است حاکی از قدرت ایران برای تغییر جهان باشد، لیکن توجه به توافق 10 ساله برجام و مطالبی که مستمراً از سوی آمریکایی ها و هشدارهایی که مدام از سوی مقام معظم رهبری بیان می گردد، این برداشت را کاملاً منتفی می نماید؛ واقع قضیه این است که پیش بینی مجله تایم این است که ایران در این یک دهه دچار تغییرات اساسی خواهد شد و با توجه به نفوذ گسترده گفتمان انقلاب اسلامی ایران در کشورهای منطقه و دنیا، این تغییرات به سایر کشورهای تحت نفوذ گفتمان انقلاب سرایت نماید. شواهد و قرائن نشان می دهد که غربی ها تلاش دارند تا در مدت 10 سالی که اجرای توافق برجام در جریان است، بربستر آن تغییرات گسترده ی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را در انقلاب اسلامی ایران و به تبع آن در کشورها و ملت های تحت تأثیر آن ایجاد نمایند که ستونهای این تغییرات، بربستر تغییر سبک زندگی، رسانه، نفوذ، وابستگی، ترس و رفاه زدگی خواهد بود. آنها در انتظار ایرانی هستند که با دورشدن از روحیه انقلابی گری و استکبارستیزی، برای آمریکا، اسراییل و غرب، امنیت، آرامش و اقتدار به ارمغان آورد و ملت ها و کشورهای مستضعف و مظلوم جهان را از هرگونه ایستادگی و مقاومت در برابر استکبار جهانی نا امید و منصرف نمایند.

 


nazokbin

94/8/18
12:31 ع


fayaz_zahed - Copy

فارغ از هتک حرمتی که در نتیجه حضور امثال فیاض زاهد بر منبر و تریبون مراسم انقلابی مانند 13 آبان، به منابر و تریبونهای انقلابی ایجاد می شود، یک دغدغه بسیار جدی نیز وجود دارد و آن خطر تحریف اسلام، انقلاب و آرمانهای شان است. به راستی آیا می توان توقع داشت که فردی که به بدیهیات اسلامی و انقلابی پایبند نبوده است، بتواند درسی تحریف نشده از عاشوار و اسلام و استکبارستیزی به مردم بدهد؟! آیا این همان خطر نفوذ فرهنگی نیست که مقام معظم رهبری از نفوذ سیاسی خطرناک تر معرفی کردند؟!

خب حال تکلیف مردم، روحانیون و مسئولان در برابر نفوذ امثال فیاض زاهد در مناصب و منابر و تریبون ها چیست؟! به نظر می رسد بخشی از فرصت نفوذ فرهنگی امثال فیاض زاهد، مدیون بی خیالی و ساده اندیشی برخی مسئولان سیاسی و فرهنگی استان باشد و از این لحاظ نمی توان به نظارت و حضور ایشان دلخوش بود و اکتفا نمود؛ می ماند مردم انقلابی و روحانیون دغدغه مند که تکلیفشان دو برابر می شود. مردمی که باید بدون هرگونه ارتکاب تخلف از قانون، مراتب اعتراض خود را حضورا، لساناً و قلماً در این خصوص اعلام نمایند و روحانیونی که باید با هوشیاری و روشنگری کامل در این عرصه، هم از مردم انقلابی حمایت کنند و هم مسئولان را بابت کم کاری و بی توجهی مؤاخذه نمایند و هم به پاسخگویی به شبهات و تحریفات این جریانات بپردازند و همین دو مسئله نیز درهمین فقره رخ داد، یعنی مردم انقلابی لاهیجان در برابر سخنرانی فیاض زاهد در روز 13 آبان مراتب اعتراض خود را با حرکت به سمت محل سخنرانی اعلام کردند و حضرت آیت الله قربانی، نماینده ولی فقیه در استان گیلان نیز ضمن حمایت از این حرکت مردم انقلابی، صدور مجوز برای عناصر معلوم الحالی چون فیاض زاهد را مورد نکوهش و تشر قرار دادند.

photo_2015-11-07_23-40-50

البته حواشی حضور فیاض زاهد و برخورد مردم و روحانیت انقلابی به همین حد ختم نشد و شورای جبهه اصلاح طلبان استان گیلان نیز در این خصوص بیانیه ای صادر نمود، بیانیه ای که مقدمه آن آیه 18 سوره زمر بود که با توجه به این که این آیه بدون توجه به آیه قبلش به درستی فهمیده نمی شود این دو آیه شریفه و ترجمه شان را باهم مد نظر قرار می دهیم:

«وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»  (الزمر، 17و18)

و آنان که خود را از طاغوت به دور می ‏دارند تا مبادا او را بپرستند و به سوى خدا بازگشته‏ اند، آنان را مژده باد، پس بشارت ده به آن بندگان من، آنان که به سخن گوش فرامی ‏دهند و بهترین آن را پیروى می ‏کنند؛ اینانند که خدای شان راه نموده و اینان همان خردمندانند. (ترجمه آیات 17 و 18 سوره زمر)

همانطوری که مشاهده می کنید ابتدای این دو آیه به دوری جستن از طاغوت و بازگشت به خدا اشاره دارد و این شرط در خصوص کسانی که به جای تبری از طاغوت با آن همراه شدند و از رفتار زشت شان نیز توبه نکردند، نمی تواند صادق باشد و به همین لحاظ دادن تریبون و ترویج تفکرات عاشقان و خادمان غرب و اسلام آمریکایی هرگز نمی تواند با این آیات قابل توجیه باشد.

و اما از دیگر مواردی که در بیانیه شورای جبهه اصلاح طلبان گیلان به آن اشاره شده است چند عبارت اتهام آمیز است به نحوی که تلویحاً می گویند “این افراد اجیر شده بودند و می خواستند با دشنام و توهین و لگد سخنران را ارشاد! نمایند” که البته این تهمت به اجیر شدن و اجیر کردن و همچنین موضع گیری که مبتنی بر نیت خوانی است خودش قابل پیگیری قانونی است. بحث دیگر این که چگونه است که جناح اصلاح طلب، مشارکت فعال و محرز در فتنه 88 که در آن به اسلام، قانون، ولایت فقیه، انقلاب، امنیت، اباعبدالله، امام خمینی و … هجمه شد را هرگز محکوم نکردند ولی توقع دارند اعتراض مردم انقلابی به تطهیر و ترویج تفکرات منحوس ایادی فتنه به خاطر نیت خوانی آقایان مورد مواخذه و برخورد قرار گیرد! جالب است که این شورا، روحانیت معظم را مورد گلایه قرار داده است که چرا در برابر این اعتراضات سکوت پیشه کرده است، گویا آقایان طلبکار شده اند که چرا به منبر نشینی افرادی که با فرهنگ اسلام و عاشورا و استکبارستیزی بیگانه و حتی معارضند اعتراض شده است!!، به راستی آیا جریان اصلاح طلبی گیلان، نیروهای معتقد، مؤمن و فاقد سوءسابقه ندارد که باید از عناصر مجرم، غیرمعتقد و قانون شکن به عنوان سخنران استفاده کند؟!

از دیگر موارد جالب توجه در بیانیه ی این شورا این است که آقایان تلویحاً ادعا کرده اند که “ما عموماً بازمانده های جبهه های خون و شهادت هستیم و خودمان می توانیم به خوبی از خودمان دفاع کنیم و تنها به احترام پایبندی جبهه اصلاحات به قانون پذیری و نظم، در این خصوص سکوت کرده ایم” که این ادعاها با آنچه که در تاریخ از قانون پذیری اکثریت جبهه اصلاحات در تنش ها و تنگناها ثبت کرده است بسیار تفاوت دارد و به نظر می رسد اگر توانایی برآورده کردن تهدیدشان در مقابله به مثل با جریانات معترض را می داشتند مانند آنچه قبلاً از ایشان دیده ایم، عمل می کردند.

حرف آخرم با نیروهای انقلابی و روحانیت معزز است که به ایشان توصیه می کنم ضمن حفظ هوشیاری درخصوص رصد رفتار و گفتار عوامل نفوذ و نفوذپذیر، از ظرفیت رسانه ها و تریبون ها و منابر در جهت معرفی عوامل، افراد و جریان های نفوذ و مطالبه گری از مسئولان در خصوص جلوگیری از ریشه دواندن ایشان استفاده کنند و در کنار آن نیز در مواردی که نیاز به حضور و سؤال و بحث جدی است، در مراسم و برنامه های این جریان ها حضور پیدا کنند و بدون هرگونه اقدام غیرقانونی نسبت به ثبت و ضبط نظرات ایشان و به سؤال، گفتگو، بحث و افشای تفکرات این جریان ها اقدام نمایند.


nazokbin

94/3/16
12:3 ع

 

تحریف شخصیت امام خمینیمقام معظم رهبری در سالروز وفات حضرت امام خمینی قدس سره الشریف، بر موارد زیادی تأکید کردند که مطمئناً بیشترشان بر یک نقطه تمرکز داشتند و آن تبیین شخصیت حضرت امام و دور کردن خدشه های انحرافی به شخصیت ایشان بود. البته این فقط امام خمینی نیست که مورد هدف تحریف قرار گرفته است، بلکه اکثر مبانی انقلاب و انقلابی گری مورد هجمه است و اگر هم تحریف شخصیت امام خمینی را انجام می دهند، آن هم در جهت و باهدف تحریف انقلاب است.

برخی برای این که استکبارستیزی را بزنند به تحریف تاریخ اسلام، به تحریف تاریخ انقلاب و به تحریف شخصیت معمار انقلاب اقدام می کنند.

برخی برای این که عدالت خواهی، ساده زیستی، مردم داری، دین محوری، کمک به ملت های مستضعف و … را به فراموشی بسپارند از هر حربه ای استفاده می کنند،‌ با توجیه، با تحریف تاریخ، با تفسیر به رأی، با خاطره سازی، با تحریف شخصیت امام و بزرگان اسلام و انقلاب و با توهین و تهمت به کسانی که هنوز مقید به رفتارهای انقلابی هستند، تلاش می کنند چهره انقلاب را در ذهن مردم تحریف و شخصیت های انقلابی را در اذهان مردم تخریب کنند.

در این میان، شخصیت امام خمینی به عنوان یک خط کش مهم انقلاب و انقلابی گری عمل می کند و رفتارها و گفتارهایش به مثابه سدی در برابرتحریفات انقلاب عمل می کند و در چنین شرایطی یکی از ناجوانمردانه ترین روش ها برای تحریف انقلاب تحریف شخصیت امام، تأویل به رأی خصوصیات بارز ایشان در استکبارستیزی، ساده زیستی، عدالت خواهی، دین محوری و … جریان خاطره سازی است. وقتی امام خمینی در سخنرانی ها و دست نوشته های و رفتارشان مکرراً بر دشمنی با استکبار و کنار نیامدن با ایشان تأکید کرده اند، تلاش می شود تا با ساختن خاطره، تمام آن گفتارها، نوشتارها و رفتارها را مخدوش نمایند، البته شاید ساختن یک خاطره که در مسیر شخصیت واقعی کسی باشد چندان قابل تشخیص نباشد، اما وقتی تناقضات آشکار رخ می دهد، ساختگی بودن خاطرات به خوبی نمایان می گردد.

البته همانطوری که بیان شد، از این قبیل تحریف ها فقط در خصوص شخصیت امام مشاهده نمی شود، بلکه از قیام عاشورا تا صلح امام حسن و صلح حدیبیه و مفهوم امامت و فتنه جمل … را نیز در برمی گیرد؛ متأسفانه برخی افراد و شخصیت ها به جای این که خودشان را با سیره و گفتار پیامبر، اهل بیت و امام خمینی منطبق کنند، شخصیت ایشان را تحریف می کنند و به سمتی که دل خواهشان است تأویل می نمایند مثلاً در جایی که سالار شهیدان در برابر فسق و ظلم یزیدیان مصالحه نکرد و تن به زندگی با ذلت نداد و جانش را فدای اصلاح امور جدش و امر به معروف و نهی از منکر قرار داد، نمی توان این مفهوم را منطبق با سازش و مذاکره با استکبار قرین دانست و اینجاست که مبارزه با تحریفات و شبهات بسیار اهمیت پیدا می کند.

اصلاً فرض کنیم که اظهاراتی که برخی حامیان مذاکره در خصوص شرایط فعلی با برخی شرایط صدراسلام که منجر به مذاکره و صلح شد صحیح باشد که نیست، ولی نمی توان خروش پیامبر و امام را در برابر بدعهدی دشمنان بعد از صلح حدیبیه، یا صلح امام حسن علیه السلام، یا پس از بدعهدی بنی قریضه، با تحمل و گذشت از تمام بدعهدی های آمریکا و غرب مشابه دانست، حقیقتا نمی توان صلح هایی را که در نهایت با بدعهدی طرف مقابل، همه چیز را به نفع مسلمانان تمام می کرد را با صلحی مقایسه کرد که دست طرف مقابل در بدعهدی همیشه باز و دست ما در مقابله به مثل بسته باشد، یادمان نمی رود که ما پس از بدعهدی های هسته ای طرف مقابل در اواخر دولت اصلاحات، ناچار به ترک تعلیق داوطلبانه شدیم، چقدر ما را متحمل فشارهای بین المللی کردند و این مسئله ای است که به نظر می رسد با توافقات فعلی به مراتب بدترش حادث شود.

متأسفانه برخی برای تحریف مفهوم آسمانی ولایت تلاش می کنند حتی امامت را نیز به یک مفهوم زمینی و مترادف با دموکراسی تحریف کنند و برای ای منظور از بیان دروغ نسبت به ولایت حضرت امیر علیه السلام نیز ابایی ندارند، مثلاً می گویند پیامبر به حضرت علی علیه السلام در مورد رأی مردم وصیت کرده است به نحوی که بدون رأی مردم حتی امامت شان هم زیر سوال باشد و حال این که این ها به عنوان دروغ بستن به معصوم و تحریفات جدی در تاریخ اسلام و از گناهان بزرگ کبیره به شمار می رود.

یکی از شیوه های معمول برای زدن آرمانهای انقلاب، استفاده از الفاظ توهین آمیز و تحقیر کننده در قبال کسانی است که انقلابی حرف می زنند و انقلابی می زیند، به عنوان مثال، توجه به دین داری و هدایت مردم توسط حکومت را به خشونت و بی منطقی تأویل می کنند، ساده زیستی و مردم داری را به پوپولیستی بودن تعبیر می کنند، استکبارستیزی را به شعارزدگی تفسیر می کنند، دینداری را به ریاکاری تشبیه می کنند و در نهایت تمام تلاش شان را می کنند تا مردم نسبت به مفاهیم اصیل انقلابی بدگمان شوند.

نگاهی به روش های غیر اخلاقی در تخریب وجهه انقلابی گری نشان می دهد که سکوت و بی تفاوتی در این عرصه حقیقتاً مجاز نیست، این که پاسخگویی به تحریف های انقلاب و اسلام را نیز به رهبری موکول کنیم، این که ایستادگی در برابر فشارها و جام زهرهای ظل این تحریفات را نیز به رهبری متوجه کنیم، این ها خواسته تحریف کنندگان است و حال این که صاحبان این انقلاب خود مردم هستند و مردم و به خصوص خواص و نخبگان جامعه باید نسبت به این تحریفات کاملاً هوشیار باشند و بهترین روش برای خنثی کردن این تحریفات در کنار روشنگری، این است که خودمان به این مبانی پایبند باشیم، هر کدام از ما باید نمونه تبلور یافته از تفکر و مشی انقلابی باشیم، در این صورت، برچسب ها دیگر در ذهن نوجوانان و جوانان و عوام کارگر نخواهد بود، یک انقلابی خوش اخلاق، مردم دار، دین دار، ظلم ستیز، ساده زیست و بی تکلف، بزرگترین شاخص برای برطرف کردن این شبهات و تهمت هاست، شیوه ای که در کلام و رفتار مقام معظم رهبری به برجستگی مشخص است.


nazokbin

94/2/1
1:52 ع

 

هاشمی رفسنجانی

یکی از معروفترین جملاتی که برای بزرگداشت مقام هاشمی رفسنجانی به کار می رود این جمله امام خمینی است که فرمودند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است و اگر چه ما هم تا سال ها به این جمله اعتقاد داشتیم، اما مدتی است که این مسئله سوال برانگیز شده است، به راستی آیا هاشمی در مسیر زنده نگه داشتن نهضت حرکت می کند؟ پاسخ سوال را در چند بند بررسی می کنیم:

  • مطمئناً زنده بودن هر نهضتی به زنده بودن آرمان ها و اصولش است و اگر بخواهیم آرمان های انقلاب اسلامی را در چند عبارت بشماریم به مواردی مانند استکبارستیزی،‌ حمایت از مظلومین، عدالت خواهی، ساده زیستی، ولایت مداری، دین محوری و …. می رسیم، مشخص است آن زمانی که حضرت امام خمینی حیات هاشمی را وسیله ای برای حیات نهضت تعبیر می کردند این مضامین را مد نظر داشته اند، یعنی این جملات در زمانی رخ داد که جناب هاشمی استکبار ستیز بود، عدالت خواه و حامی مظلومان بود، حامی فلسطین بود، دشمن اسرائیل بود، مطیع ولی فقیه بود، خودش و فرزندانش در جبهه های نبرد حضور بهم می رساندند.
  • سوال جدی این است که آیا هم اکنون نیز هاشمی همان آرمان های اصیل انقلاب و امام را فریاد می زند؟ آیا او همچنان مرگ بر آمریکا و مستکبران عالم را زنده نگاه می دارد و یا این که مخالف شعار مرگ بر آمریکا شده است؟ آیا او همچنان دفاع از مظلوم را فریاد می کند و یا شعار نه غزه و نه لبنان از زیر عبایش فریاد می شود؟ آیا او همان بغض نسبت به صهیونیست ها و دروغ بودن هلوکاست را دارد و یا هم اکنون مدعی مظلومیت یهودیان در هلوکاست شده است؟ آیا او هم مانند امام خمینی و رهبری اعتقاد دارد که نباید خانواده اش در عرصه های سیاسی و اقتصادی از رانت جایگاه شان استفاده کنند و یا این که فرزندانش را در موقعیت های بزرگ و خطیر اقتصادی مستقر کردند؟ آیا او همچنان عدالت خواه است و یا این که برای فرار فرزند مفسدش به هر دستاویزی چنگ می زند؟ آیا او همچنان ولایت مدار است و یا این که به جای تبعیت از ولایت فقیه دچار تعلل در برابر اوامر ولایت گردیده است؟ آیا او همچنان از حکومت دینی و حدود الهی مثل گذشته حمایت می کند و یا این که دیگر با بی حجابی و یا پدیده هایی مانند ماهواره مشکل ندارد و حتی به دنبال تطهیرشان است؟
  • مرتبه ی سوم حفظ هر نهضت، تلاش برای اعتلا و ارتقای انقلاب و تثبیت پایه های آن است ولی آیا هاشمی حقیقتاً در جهت اعتلای انقلاب و حفظ نظام گام برمی دارد؟ اگر چنین است، چگونه می توان نقش هاشمی، خاندان و برخی یارانش را در بردن انقلاب تا لبه پرتگاه کودتا توجیه کرد؟ چگونه می توان نقش او در فتنه 88 را با این همه عدول از قانون اساسی، اوامر رهبری و منافع ملی جمع کرد؟ به راستی می توان رویکرد خاص و بی سابقه هاشمی در فتنه 88 را در جهت حفظ نهضت تلقی کرد و یا برعکس حرکتی در جهت از بین بردن آن بود؟ این که تمام مخالفان نظام از رجوی ها و منافقین، ریگی ها، سلطنت طلب ها، ملی مذهبی ها، همجنس بازان، و اسرائیل و آمریکا و انگلیس با ایشان همصدا شده بودند تا این نظام را از هم بپاشانند با کدام منطقی در جهت حفظ نهضت می تواند تلقی گردد؟
  • به راستی با این اوصاف آیا می توان هاشمی را در مسیر حفظ نظام دانست؟ آیا می توان هاشمی و رفتار و عملکرد و یارانش را در مسیر حراست از نهضت و آرمانهایش تلقی کرد؟ آیا سوت و کف و هورای دشمنان قسم خورده داخلی و خارجی انقلاب به خاطر تلاش هاشمی برای حفظ نهضت است؟ به راستی آیا این هاشمی همان هاشمی زمان حضرت امام و منطبق با آرمان های انقلاب است؟
  • به زعم حقیر بهتر است جمله “ هاشمی زنده است چون نهضت زنده است” را در کنار جمله ی معروف “ملاک وضعیت فعلی افراد است” بگذاریم و حساب هاشمی انقلابی را از هاشمی استحاله شده را جدا کنیم،‌ همانطوری که برخی از یاران پیامبر در صدر اسلام نیز علی رغم تعریف و تمجیدهای حضرت پیامبر در برابر حضرت امیرالمومنین ایستادند نباید ایشان و هیچ کس دیگری را از این خطا و انحراف مبرا و مصئون بدانیم به زعم من مطئناً جمله حضرت امام در آن زمان یک جمله صحیح و درست بوده است ولیکن آنچیزی که محل اشکال دارد این است که جناب هاشمی نتوانست جایگاهی که حضرت امام برای ایشان متصور شده بود را حفظ کند.
  • این تنها هاشمی نیست که دچار تغییر می شود بلکه همه ی انسان ها قابل تغییرند و افرادی که به ابتلائات سختی مانند آزمون های قدرت و ثروت و فرزند مبتلا می شوند از دیگران بیشتر در معرض خطرند، مطمئناً خیلی از انقلابیون، قبل از ابتلا به این امتحانات سخت، هرگز گمان نمی کردند که روی به خاطر حزب، قدرت و یا فرزند در برابر ولایت بایستند و چه بسا انسان های بزرگ و قهرمانی که در برابر آزمون های الهی تاب نیاوردند و راه اشتباه را برگزیدند که این مسئله برای هر انقلابی جوان و کهنه کاری قابل تأمل و درس آموزی است، اولین افت برای ما مصئون دانستن خود و ساده گرفتن امتحانات و ابتلائات است.

nazokbin

93/8/6
12:31 ص

پیام عاشورابا توجه به اظهارات آقای حسن روحانی در سفر استانی به زنجان که حادثه ی عاشورا را نماد مذاکره و تعامل معرفی کرده بود و با توجه به بیمی که از انحراف در پیام ماندگار عاشورا می رود، و به هدر رفتن خون امام حسین علیه السلام و یارانش می رود، بر آن شدم تا سخنان امام حسین علیه السلام با سران لشگر طاغوت را که همگی از منابع معتبر تاریخی برداشت شده اند را مرور نماییم:

پرده اول، مرگ معاویه و رد درخواست بیعت با یزید از سوی امام حسین علیه السلام:

ولـید، امام حسین علیه السلام را از مرگ معاویه با خبر ساخت و گفت که او را براى بیعت خواسته است حضرت فرمود: اى ولید! بیعت باید آشکارا باشد و کسى مثل من در خفا بیعت نمى کند، هنگامى که فردا همه مردم را به بیعت خواندى ما را نیز بخواه .

ولـیـد گفت: اى اباعبداللّه ! سخن نیکو گفتى و جواب شایسته دادى و من نیز همین انتظار را از توداشتم اکنون برو و فردا با مردم باز گرد.

مـروان گـفت: اى امیر! اگر اکنون از تو جدا شود هرگز چنین فرصتى به دست نمى آورى ، مگر افـرادزیادى کشته شود او را در همین جا حبس کن و نگذار بیرون رود تا بیعت کند یا گردنش را بزنى .

امـام رو بـه او کـرد و فـرمود: واى بر تو اى پسر زرقا تو دستور کشتن مرا مى دهى ! به خدا دروغ گفتى و به پستى گراییدى؛ به خدا اگر کسى چنین قصدى داشته باشد زمین را از خونش سیراب مى کنم؛ اگر راست مى گویى امتحان کن.

سـپـس به طرف ولید برگشت و فرمود: اى امیر! ما خاندان نبوت و معدن رسالت و محل رفت و آمـدفرشتگانیم، رحمت خدا بر خانه هاى ما نازل مى شود، خدا آفرینش را با ما آغاز کرد و با ما پایان مى دهدو یزید مردى شرابخوار و آدمکش است که آشکارا مرتکب فسق مى شود، و کسى مثل من با کـسى چون او بیعت نمى کند با این حال تا صبح صبر مى کنیم تا ببینیم کدام یک به خلافت سزاوار تریم .

آن گاه از منزل ولید خارج شد و با اصحاب خود به خانه بازگشت.

فـرداى آن روز امام حسین (ع ) براى اطلاع از اخبار از منزل خارج شد و در کوچه با مروان برخورد کردمروان گفت: من خیر تو را مى خواهم، حرف مرا بشنو تا دچار اشتباه نشوى امام فرمود، بگو تا بشنوم گفت با یزید بیعت کن که براى دین و دنیاى تو بهتر است .

امـام فـرمـود: انـا اللّه و انـا الیه راجعون هنگامى که امت به رهبرى چون یزید گرفتار شوند، باید فاتحه اسلام را خواند.

سـپـس فـرمـود: تـو مرا راهنمایى مى کنى با یزید بیعت کنم، در حالى که یزید مردى فاسق است راسـتـى کـه چـه سخن ناحقى بر زبان مى رانى، ولى من تو را سرزنش نمى کنم، تو همان ملعونى هـستى که رسول خدا لعنتش کرد و از کسى که رسول خدا(ص ) لعنتش کند، بعید نیست مردم را به بیعت یزید بخواند اى دشمن خدا! گوش کن ! ما اهل بیت رسول خداییم ، حق با ماست و از زبان ما سخن مى گوید از جدم رسول خدا(ص ) شنیدم که فرمود: خلافت بر آل ابى سفیان حرام است، هـنـگامى که معاویه را بر منبر من دیدید شکمش را پاره کنید مردم مدینه او را بر منبر رسول خدا دیدند و سفارش او را به جا نیاوردند، خدا آنها را گرفتار یزید کرد.

پرده دوم، در برابر نصایح به ظاهر دلسوزانه:

در مـکـه عـبـداللّه ابـن عـباس و عبداللّه ابن عمر با هم خدمت امام حسین (ع ) رفتند نخست ابن عـمـرآغاز سخن کرد و گفت : ،یا اباعبداللّه ! خدایت رحمت کند تو مى دانى این خانواده با شما تا چـه حـددشـمنى دارند و چه ظلم ها در حق شما کرده اند در حال حاضر مردم یزید را به حکومت پـذیرفته اند، مى ترسم مردم براى درهم و دینار دور او جمع شوند و تو را بکشند و در این بین افراد زیـادى کـشته شودمن از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: حسین کشته مى شود، اگر او را تنها بگذارند و یارى نکنند، خداوند تا قیامت آنها را بى یاور و تنها مى گذارد من به تو پیشنهاد مى کنم مـانند همه مردم بیعت کنى وهمانطور که در زمان معاویه صبر کردى باز هم صبر کن امید است خدا بین شما و قوم ستم پیشه قضاوت کند.

امام فرمود: ،اى ابا عبدالرحمن ! تو به من مى گویى با یزید بیعت کنم ، با آن که رسول خدا درباره او وپدرش چیزهایى فرموده که تو خود مى دانى.

ابـن عـبـاس گـفت: درست است پیامبر فرمود مرا به یزید چه کار، خدا به او برکت ندهد که او فـرزنـدم حسین (ع ) را مى کشد و فرمود: به خدا حسین (ع ) در نزدیکى هر قومى کشته شود و آنها یاریش نکنند، خداوند آنها را گرفتار نفاق مى کند،.

حـضـرت رو بـه ابـن عباس کرد و فرمود: ،اى پسر عباس ! آیا مى دانى که من دختر زاده پیامبرم عـرض کرد: آرى به خدا جز تو کسى را نمى شناسم که سبط رسول خدا باشد یارى تو مانند روزه و زکات واجب است ،.

فرمود: ،درباره کسانى که دختر زاده پیامبر را از خانه و کاشانه و شهر و دیار خود اخراج کرده و او را ازمـجـاورت قـبـر و مسجد پیامبر محروم کرده اند و چنان او را ترسانده اند که هیچ قرار گاهى نـدارد ومى خواهند او را بکشند، در حالى که نه شرک ورزیده و نه سنت رسول خدا را تغییر داده ، چه مى گویى گفت : من آنها را از دین بدور مى دانم.

حضرت فرمود: خدا تو شاهد باش.

عـرض کرد: یابن رسول اللّه گویا مى خواهى از مرگ خود به ما خبر دهى و از من مى خواهى که یـاریـت کنم به خدا اگر در رکاب تو شمشیر بزنم تا هر دو دستم قطع شود ذره اى از حق تو را ادا نکرده ام من دراختیار توام، هرگونه که مى خواهى فرمان ده .

ابـن عـمر گفت: ،اى ابن عباس از این سخن ها دست بردار، سپس رو به امام حسین (ع ) کرد و گـفت : آرام تر حرکت کن یا اباعبداللّه! با ما به مدینه بیا مانند مردم با یزید بساز، از وطن خویش هم آواره نشو اگر هم نخواستى بیعت کنى کسى را با تو کارى نیست .

فرمود: اف بر چنین سخنى تو گمان مى کنى من اشتباه مى کنم اگر چنین است راه درست را نشان بده تا از آن پیروى کنم .

عـرض کـرد: نه، خدا نمى گذارد دخترزاده رسولش اشتباه کند و کسى به پاکى تو نباید یزید را بـه خلافت بشناسد، ولى مى ترسم آن صورت زیبایت گرفتار شمشیر شود بیا با ما به مدینه برویم، اگرنخواستى تا ابد هم بیعت نکن.

فرمود: هیهات اى پسر عمر! اینها اگر به من دست بیابند رهایم نمى کنند و اگر دست نیابند به دنبالم مى آیند و تا بیعت نکنم یا مرا نکشند، دست بردار نیستند اى ابا عبدالرحمن! آیا نمى دانى که یکى ازنشانه هاى پستى این دنیا نزد خدا این است که سر یحیى پیامبر را براى یکى از روسپیان بنى اسـرائیـل هـدیـه بـردند آیا نمى دانى که بنى اسرائیل از طلوع فجر تا طلوع خورشید هفتاد پیامبر مى کشتند و آنگاه در بازارها مى نشستند و خرید و فروش مى کردند چنانکه گویى هیچ نکرده اند با این حال خدا در عذاب ایشان شتاب نکرد ولى در نهایت آنها را گرفتار عذاب و انتقام نمود.

اى ابا عبدالرحمن! از خدا بترس و دست از یارى من برندار.

پرده سوم، پیش از حرکت از مکه و صحبت با ابن زبیر:

در ایـامـى کـه حـضـرت در تـدارک مـقـدمـات سـفـر بـود، افراد زیادى با انگیزه هاى مختلف با حـضرتش سخن گفتند و او را از پذیرش دعوت کوفیان برحذر داشتند و حضرت به هر یک از آنها متناسب با انگیزه و مرامش پاسخ مى گفت و بدینوسیله از عزم راسخ خود پرده مى داشت .

در مـیـان کـسـانى که در این باره با امام صحبت کردند عبداللّه بن زبیر وضعیت خاصى داشت او ازحـضـور امـام حـسـیـن (ع ) در مکه به شدت نگران بود زیرا با وجود آن حضرت کسى به او اعتنا نـمـى کـرد بـه همین جهت با گوشه و کنایه حضرت را به ترک مکه تشویق مى کرد در یکى از این برخوردها پس از این که امام را به سفر به کوفه تشویق کرد براى این که متهم نشود گفت : اما اگر بخواهى در اینجا بمانى و اداره اموررا به عهده بگیرى، ما هم یاریت مى کنیم و با تو بیعت مى کنیم و خیرخواه تو خواهیم بود حضرت فرمود: پدرم به من گفته است مکه را قوچى است که با خونش حرمت حرم شکسته مى شود و من نمى خواهم آن قوچ باشم .

عـبـداللّه بن زبیر گـفـت : اگـر مـى خواهى اداره امور را به من بسپار، در این صورت هم هر امرى داشته باشى اطاعت مى شود.

حضرت فرمود: این را هم نمى خواهم.

بـعـد از آن مـدتـى مـخـفیانه با هم سخن گفتند آنگاه حضرت رو به اصحاب کرده فرمود: او به من مى گوید در مسجد الحرام بمان ، من مردم را به گردت جمع مى کنم به خدا من اگر در یک وجبى مسجدکشته شوم ، بیشتر دوست دارم تا در درون آن کشته شوم و اگر در دو وجبى مسجد کـشـتـه شـوم بیشتردوست دارم تا در یک وجبى آن به خدا قسم اگر خود را در سوراخ جانوران مخفى کنم مرا بیرون مى کشند و مرا مى کشند به خدا اینان بر من ستم مى کنند، همچنان که بنى اسرائیل در روز شنبه تعدى کردند.

پرده چهارم، صحبت های حضرت عباس علیه السلام در رد امان نامه:

ام البنین از قبیله بنى کلاب بود که شمر بن ذى الجوشن نیز به همین تبار انتساب پیدا مى کرد.

بدین جهت در عصر تاسوعا به نزدیکى خیمه گاه امام حسین(ع) آمد و با صداى بلند فریاد زد: خواهرزادگانم کجایند؟

امام حسین(ع) که منظور شمر را دانسته بود، به برادران خود فرمود: پاسخ شمر را بدهید. اگر چه او فاسق است و لیکن با شما قرابت و خویشى دارد.

حضرت عباس (ع) به همراه سه برادر خود، در نزد شمر حاضر شدند و از او پرسیدند: حاجت تو چیست؟ شمر گفت :شما خواهرزادگان من هستید. بدانید تا ساعتى دیگر شعله هاى جنگ برافروخته مى گردد و از یاران حسین(ع) کسی زنده نمى ماند. من براى شما امان نامه اى از عمر بن سعد آوردم. شما از این ساعت در امان هستید، مشروط بر این که دست از یارى برادرتان حسین(ع) بردارید و سپاهیانش را ترک کنید.

حضرت عباس (ع) بر او  بانگ زد: بریده باد دست هاى تو و لعنت خدا بر تو و  امان نامه ات. اى دشمن خدا، ما را دستور مى‌دهى که از یاران برادرمان  حسین(ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان در آوریم؟ آیا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا (ص) امانى نیست؟

شمر از پاسخ دندان شکن فرزندان ام البنین، خشمناک شد و به خیمه خویش بازگشت.

پرده پنجم، درخواست مهلت برای یک شب عبادت:

عمر بن سعد، پس از دریافت نامه عبیدالله بن زیاد، احساس کرد، اگر در مبارزه با امام حسین(ع) تعلل بورزد، موقعیت خویش را از دست خواهد داد و شمر به جاى او به فرماندهى سپاه خواهد رسید.

بدین جهت در عصر تاسوعا بدون هیچ گونه اخطار قبلى و با دستپاچگى تمام فرمان حمله عمومى به سوى خیمه هاى امام حسین(ع) را صادر کرد.

سپاه کفر پیشه عمر بن سعد، یک پارچه به حرکت درآمده و به سوى خیمه هاى امام حسین(ع) هجوم آوردند.

امام حسین(ع) در این هنگام خیل عظیم سپاهیان دشمن را در روبروى خیمه هاى خود مشاهده نمود.

آن حضرت ، بلادرنگ برادرش عباس (ع) را طلبید و وى را به همراه بیست تن از یاران فداکارش چون زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر به سوى سپاه دشمن فرستاد، تا عمر بن سعد را ملاقات کرده و علت آتش افروزى هاى بى حاصل آنان را جویا گردند.

حضرت عباس (ع) به همراه یاران امام حسین(ع) به سپاهیان دشمن نزدیک شد و از سرکردگان آنان پرسید:

منظور شما از این حرکت بیجا و غوغاها چیست؟ آنان پاسخ دادند: از امیر عبیدالله بن زیاد فرمان آمده است که باید بر شما عرضه کنیم و آن این است که یا در طاعت او درآیید و با وى بیعت کنید و یا آماده نبرد سرنوشت ساز باشید.

حضرت عباس (ع) فرمود: پس قدرى تامل کنید تا من این گزارش را به مولایم حسین(ع) برسانم.

حضرت عباس (ع) ، پیام دشمن را به امام (ع) رسانید. امام حسین(ع) به وى فرمود: به سوى ایشان برو و از آنان مهلت بخواه که امشب را صبر کنند و کار نبرد را به فردا واگذار کنند. چون دوست دارم در شب آخر عمرم مقدارى بیشتر به نماز و عبادت بپردازم و خدا مى‌داند که من به راز و نیاز با وى و نیایش در درگاهش چه قدر علاقه‌مندم.

حضرت عباس (ع) مجددا پیام امام حسین(ع) را به دشمن رسانید.

عمر بن سعد که مظنون به مسامحه کارى شده بود و شمر را رقیب خود مى‌دید، از درخواست امام حسین(ع) سرباز زد و گفت: براى حسین، دیگر مهلتى نیست!

برخى از فرماندهان سپاه، از جمله قیس بن اشعث و عمر بن حجاج بر او اعتراض کرده و گفتند: اگر سپاهیان کفر و شرک از ما مهلت مى‌خواستند، ما دریغ نمى‌کردیم ولى مهلت دادن به فرزند زاده رسول خدا (ص) دریغ مى‌ورزیم؟ لازم است او را مهلت دهیم .

عمر بن سعد، ناگزیر درخواست امام حسین (ع) را پذیرفت و پیام داد که یک شب را به شما مهلت دادم ولى بامدادان فردا اگر بر فرمان امیر، سر طاعت فرود نیاورید، فیصله کار را به شمشیر مى‌سپاریم.

دراین هنگام، آرامش نسبى حاکم شد و هر دو سپاه به خیمه‌گاه خویش برگشته و منتظر فرارسیدن روز بعد شدند.

پرده ششم، صحبت های روشنگرانه امام حسین علیه السلام در روز عاشوار:

امام سجاد(ع) که این صحنه را روایت کرده در ادامه می فرماید: لشکر یزید اسب های خود را در اطراف خیمه گاه حسین(ع) به جولان در آوردند و چون با خندق آتش در پشت خیمه ها روبه رو شدند، شمربن ذی الجوشن با صدای بلند به امام اهانت کرد و فریاد زد:

ای حسین(ع) به آتش شتاب کرده ای پیش از روز رستاخیز؟! حسین(ع) فرمود: این کیست؟ گویا شمربن ذی الجوشن است؟ گفتند:آری

حضرت فرمود: ای پسر زن  بزچران،  تو سزاوارتری به آتش، در این هنگام مسلم بن عوسجه از اصحاب امام (ع) خواست او را هدف قرار دهد اما امام (ع) او را از این کار منع کرد و فرمود: او را نزن؛ زیرا من خوش ندارم آغازگر جنگ با آنان باشم.

آنگاه امام حسین (ع) برای اینکه حجت را با آنان تمام کند، شتر خود را خواست و بر آن سوار شد و در مقابل لشکر یزید قرار گرفت و با صدای بلند خود را به آنان معرفی  کرد و فرمود: ای مردم عراق  گفتار مرا بشنوید و شتاب نکنید تا به آنچه حق شما بر من است پند دهم و عذر خود را بر شما آشکار کنم. پس اگر انصاف دهید، سعادتمند خواهید شد.

امام حسین (ع) خدا را حمد و ثنا گفت و بر پیامبر(ص) درود فرستاد و با صدای رسا و بلیغ فرمود: اما بعد، پس نسب و نژاد مرا بسنجید و ببینید من کیستم سپس به خود آیید و خویش را سرزنش کنید و بنگرید آیا کشتن من و هتک حرمت من، برای شما سزاوار است؟ سپس فرمود: ،آیا من پسر دختر پیامبر(ص) شما و فرزند وصی او نیستم؟ آیا حمزه سیدالشهدا عموی من نیست؟ آیا جعفربن ابی طالب که با دو بال در بهشت پرواز می کند، عموی من نیست؟ آیا نشنیده اید که رسول خدا(ص) درباره من و برادرم فرمود: الحسن و الحسین(ع) سیدا شباب اهل الجنه: حسن و حسین(ع) سرور جوانان اهل بهشت هستند؟ پس اگر سخن مرا تصدیق می کنید که حق همان است و اگر مرا دروغگو می پندارید، همانا در میان شما کسانی هستند که اگر از آنان بپرسید شما را از آن چه گفتم آگاهی دهند. از جابربن عبدا... انصاری، اباسعید خدری، سهل بن سعد ساعدی، زید بن ارقم و انس بن مالک بپرسید تا به شما خبر دهند که این سخن را از رسول خدا(ص) درباره من و برادرم شنیده اند. آیا این گفتار رسول خدا(ص) از ریختن خون من جلوگیری نمی کند؟

در این زمان شمر سخنی گفت که مفهوم آن این بود که نمی دانیم چه می گویی و از چه حرف می زنی. حبیب بن مظاهر هم پاسخ او را داد و گفت: خدا دل تو را مهر کرده و نمی توانی سخن حق را بفهمی و بپذیری.

امام حسین (ع) سخن خود را ادامه داد و فرمود: اگر در این گفتار من هم تردید دارید آیا در این نیز شک دارید که من پسر دختر پیامبر(ص) شما هستم؟ به خدا قسم در شرق و غرب پسر دختر پیغمبری جز من نیست. وای بر شما، آیا کسی از شما را کشته ام که خون او را از من می خواهید؟ یا مالی از شما را برده ام؟ یا قصاص جراحتی از من می خواهید؟

لشکر یزید در پاسخ امام حسین(ع) خاموش شد و چیزی نگفت.

امام حسین(ع) فریاد زد و نام تعدادی از کسانی را که به ایشان نامه نوشته و ایشان  را دعوت کرده بودند، بر زبان راند. امام حسین (ع) فرمود: ای شبث بن ربعی و ای حجاربن ابجر، و ای قیس بن اشعث، و ای یزیدبن حارث آیا شما به من ننوشتید که میوه ها رسیده و باغ ها سرسبز شده و تو بر لشکری آماده یاری وارد خواهی شد؟

قیس بن اشعث پاسخ داد: ما نمی دانیم تو چه می گویی! ولی به حکم عبیدا... تن در ده زیرا که او چیزی جز آن چه دوست داری درباره تو انجام نخواهد داد؟ امام حسین(ع) فرمود: نه به خدا نه دست خواری به شما خواهم داد و نه مانند بندگان فرار خواهم کرد.

آنگاه از شر آنان به خدا پناه برد و این آیات را تلاوت کرد:

وَإِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُمْ أَن تَرْجُمُونِ

من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‏ برم از اینکه مرا سنگباران کنید. سوره  دخان آیه 20

إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُم مِّن کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لَّا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ

من از هر متکبرى که به روز حساب عقیده ندارد به پروردگار خود و پروردگار شما پناه برده‏ ام. سوره غافرآیه 27

وچون از شتر خود پیاده شد، لشکر یزید که سخن امام حسین (ع) در دل آنان تاثیر نکرده بود، به طرف امام(ع) هجوم آوردند.

تنها کسی که به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و ره صدساله را لحظه ای پیمود، حربن یزید ریاحی بود.

پرده هفتم، مباحثه ابن زیاد و مسلم و اتهام امام حسین و یارانش به تفرقه افکنی:

یکی از مباحث کلیدی که بین ابن زیاد و مسلم ابن عقیل به عنوان نماینده امام حسین علیه السلام در کوفه رد و بدل شد و هنوز نیز وجود دارد این است که امر به معروف و نهی از منکر موجب تفرقه ی مردم معرفی می گردد!! که همین بحث بین ابن زیاد و مسلم به این شکل مورد بحث قرار گرفت:

ابن زیاد گفت: اى مسلم! مرا خبر ده که تو به چه کار به این شهر آمده اى؟ امور مردم منظم بود و تو آمدى تفرقه در میان ایشان افکندى و اختلاف کلمه بین آنان ایجاد نمودى . مسلم علیه السّلام فرمود: من براى ایجاد تفرقه و فساد نیامده ام بلکه براى آن آمدم که شما مُنْکر را ظاهر ساختید و معروف را به مانند شخص مرده دفن نمودید و بر مردم امیر شدید بدون آن که ایشان راضى باشند. شما خلق را وا داشتید به آن چه خداى  متعال امر به آنها نفرموده و کار اسلام را در میان مردم به مانند پادشاهان فارس و روم جارى ساختید. ما آمدیم از براى آن که معروف را به مردم امر و منکر را از آنها نهى کنیم و ایشان را دعوت به احکام قرآن و سنّت رسول الله نمودیم و ما شایسته این منصبِ امر و نهى بودیم و براى همین نیز قیام کردیم.

پرده هشتم، نظر امام حسین در مورد هدفش:

امام حسین (ع ) هدف از قیام خود را اینگونه معرفی می فرماید:

"لم اخرج اشرا ولابطرا ولا مفسدا ولا ظالما ، وانما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی"

همانا من به منظورتباهگری و خود خواهی وفساد وستمگری حرکت نکرده ام ، تنها برای اصلاح امت جدم رسول خدا قیام نموده ام

وقتی خود امام حسین می فرماید هدفش را اصلاح امت جدش بیان می کند نمی توان ونمی بایست این هدف را با عباراتی مانند تعامل و معامله تحریف نمود.

نتیجه:

با دقت در سخنان امام حسین علیه السلام، حضرت عباس و حضرت مسلم با لشکر باطل و حتی با واسطه هایی که به ظاهر خودشان را دوست و دلسوز امام نشان می دادند، می توان فهمید که همه ی این سخنان نصیحت، پند، امر به معروف و نهی از منکر ، اتمام حجت و در جهت تربیت هستند و بوی هیچ تعاملی از آن ها به مشام نمی رسد، امام حسین علیه السلام در آنجایی که پای مبارزه با طاغوت در میان است مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح می دهد و با وجود این انتخاب، آن را به گونه ای کارگردانی می کند تا با هر گفتار و رفتارش فرصتی برای هدایت، تربیت و توبه ایجاد کند، همانطوری که مشاهده می کنید در این سخنان خبری از تعامل با لشکر طاغوت دیده نمی شود و امام حسین علیه السلام صراحتاً بیان می کند که در جایی که فسق و فجور و تعدی گری طاغوت آشکار و غیرقابل انکار است، معامله ای جز امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه و مقاومت کردن وجود ندارد و این همان پیامی بود که امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری از این حادثه عظیم برداشت و ترویج کردند و همان پیامی است که ماهاتمام گاندی و بسیاری از آزادی  خواهان و استکبار ستیزان عالم آموختند و بر ما فرض است تا این پیام متعالی دچار تحریف و تأویل نگردد، حواسمان باشد که ذبح شدن پیام و منطق امام حسین علیه السلام به مراتب از شهادت ایشان تلخ تر است.


میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می گردد.


nazokbin

مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
دسته بندی موضوعی
 
سیاسی ، دولت ، انتخابات ، سیاست خارجی ، احمدی نژاد ، سیاست داخلی ، فتنه ، اقتصاد ، حسن روحانی ، شبهه ، مذاکرات هسته ای ، مقام معظم رهبری ، هاشمی رفسنجانی ، صدا و سیما ، رسانه ، تورم ، فرهنگ ، هدفمندی یارانه ها ، مشایی ، تحریم ، اعتقادی ، اقتصاد مقاومتی ، انحراف ، رابطه ایران و آمریکا ، سبک زندگی ، برجام ، عدالت ، قوه قضاییه ، انقلابی ، اقتصادی ، تولید ، آمریکا ، مجلس ، علی لاریجانی ، بصیرت ، رابطه با آمریکا ، رشت ، گیلان ، مجلس و دولت ، ولایت مداری ، فرهنگی اجتماعی ، غرب ، استاد مصباح ، خانواده ، عفاف و حجاب ، روحانیت ، بهره وری ، انقلاب ، انتخابات 96 ، هاشمی ، مهدی هاشمی ، سران فتنه ، سعید جلیلی ، مذهبی ، بانک ، جبهه پایداری ، شورای نگهبان ، علی مطهری ، کارمند ، مسکن مهر ، انتخابات ریاست جمهوری ، اصلاح طلبان ، اجرای برجام ، تحلیل های اقتصادی ، سوریه ، ماهواره ، جواد ظریف ، امام خمینی (ره) ، انتقاد پذیری ، استقلال ، مدیریت و ایمنی ، فساد بزرگ اقتصادی ، سیاست ، طنز ، ولایت فقیه ، ظریف ، عملکرد اقتصادی دولت یازدهم ، هنر ، ارز ، استکبار ستیزی ، اسرائیل ، انتخابات مجلس ، بدعهدی آمریکا ، برنامه پایش ، جنگ نرم ، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد ، ایمنی ، نقض برجام ، سران قوا ، نرخ رشد جمعیت ، مذاکره کنندگان هسته ای ، جریان انحرافی ، توافق نهایی هسته ای ، تهاجم فرهنگی ، تحریف انقلاب ، بانک ، انتقاد ، مدیریت ، نرمش قهرمانانه ، سبک زندگی ، علامه مصباح ، سینما ، شبکه های اجتماعی ، مردم ، انقلابی گری ، اصولگرایی ، جمنا ، کارگر ، تحریف اسلام و انقلاب ، حجاب و عفاف ، اشتغال ، برجام 2 ، پسابرجام ، مسجد ، هنر و رسانه ، فوتبال ، قالیباف ، قانون اساسی ، مذاکرات هسته ای ، نفوذ ، فرهنگ عمومی ، رابطه ایران و آمریکا ، برجام های 2 و 3 ، باقری لنکرانی ، ازدواج ، آرمان های انقلاب ، وبلاگ نویسی ، آموزش و پرورش ، ائتلاف اصولگرایان ، اعتدال ، اینترنت ، انتخابات های 94 ، دولت یازدهم ، رکود ، شبکه اجتماعی افسران جنگ نرم ، میر حسین موسوی ، مالیات ، محمد جواد ظریف ، گفتمان انقلاب ، عربستان ، بسیج ، امام حسین ، حضرت مهدی عج ، کارشکنی های آمریکا در اجرای برجام ، حقوق های نجومی ، حقوق کلان مدیران دولتی ، حامیان متعصب احمدی نژاد ، خاتمی ، داعش ، تحریم موشکی ، تحریف شخصیت امام خمینی ، ترکیه ، جدایی نادر از سیمین ، تولید ملی ، توهین های دولتمردان ، ائتلاف اصلاح طلبان ، احمد توکلی ، آمریکا ، بسته تحریم موشکی ، انتقادات به برجام ، ایرانیت ، عراقچی ، فتنه گران ، عکس ، روحانی ، دولت راستگویان ، دولت های نهم و دهم ، سعید مرتضوی ، قرارداد خرید هواپیما ، محسن رضایی ، متن برجام ، نقدینگی ، مرگ بر آمریکا ، محمد خاتمی ، قراردادهای پسابرجامی ، سیاه نمایی ، عزت ایران ، عبدالرضا داوری ، باخت اصولگرایان در تهران ، پارسی بلاگ ، آملی لاریجانی ، ادارات ، توالد ، جنبش برنمی تابیم ، تحریم های جدید ، خودروسازان ، حوادث ناشی از کار ، دوقطبی سازی ، حاشیه سازی ، حجاب ، حداد عادل ، حلقه انحرافی ، حقوق ، حسین قدیانی ، حادثه پلاسکو ، خطوط قرمز رهبری ، جدایی مشایی از احمدی نژاد ، توهین ، توصیه رهبری به احمدی نژاد ، بیداری اسلامی ، پزشک ، انتخابات خبرگان ، عدالت خواهی ، شهید ، صادرات ، سید حسن خمینی ، سمن ، سبد کالا ، سپاه ، ساده زیستی ، مداحان ، مبارزه با فساد ، متکی ، مسکن مهر ، مصافحه ظریف و اوباما ، ولایتمداری ، کرسنت ، کهریزک ، مفاسد کلان اقتصادی ، مهدی خزعلی ، نهاوندیان ، واردات ، نظارت ، لیست هاشمی ، کارگر ، قرارداد صنعت خودرو ، سال اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ، ضرغامی ، طرفداران دولت ، شهرداری تهران ، شجریان ، شفافیت اقتصادی ، امر به معروف و نهی از منکر ، اکبر ترکان ، بازرس کار ، بانک مرکزی ، پویش اجازه نمی دهیم ، پساتحریم ، بقایی ، آیت الله جنتی ، آیت الله رئیسی ، 9 دی ، bbc ، VOA ، امام حسین (ع) ، اقتدار ایران ، اردغان ، توافق وین ، توان موشکی ، تعهد به FATF ، جهاد اقتصادی ، جعفرزاده ، جان کری ، توافق چند مرحله ای ، تشدید تحریم ها ، چادر ، حصر خانگی ، حصر سران فتنه ، حسین شریعتمداری ، حضرت علی ، حقوقهای نجومی ، خط امام ، دوقطبی های کاذب ، دبه کردن هسته ای ، ترامپ ، تصویب برجام ، تعهد دولت به کارگروه اقدام مالی ، تحریم ISA ، تجاوز سربازان آمریکایی ، بیانیه لوزان ، جام زهر ، تک فرزندی ، تهران ، توافقنامه ژنو ، اسلام ، اظهارات هاشمی درباره مجلس خبرگان ، 22 بهمن ، ادغام وزارتخانه ها ، برنامه امروز دیروز فردا ، برجام خسارت محض ، بازرسی کار ، بازار ، انگلیس ، انقلاب اسلامی ، انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، امام زمان (عج) ، شورای عدم تعهد ، عدالت اجتماعی ، عذر خواهی ، غیرت ، فائزه هاشمی ، فرزندان ، سالگرد برجام ، رد صلاحیت احمدی نژاد ، رفع حصر ، رویانیان ، فیش های نجومی ، فضای مجازی ، مجلس خبرگان ،
لوگوی دوستان
 
دوستان
 
عاشق آسمونی من وآینده من یا صاحب الزمان (عج) بانـــــــوی دشــــــــــت رویــــــا در سایه سار ولایت پایگاه تحلیلی( فصل انتظار) سرچشمه ادب و عرفان داروخانه دکتر سلیمی آسمون آبی چهاربرج رقصی میان میدان مین همه چیز آماده دانلود کانون فرهنگی شهدا پژواک عشق در کائنات ساعت یک و نیم آن روز ۩۞۩ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ۩ هــم انــدیشـی دینــی رضویّون حدیث منتظران قائم (عج) تراوشات یک ذهن زیبا بادصبا یادداشتهای فانوس نمکستان سربازی در مسیر حرم الشهدا دل شکسته برادران شهید هاشمی علمدار بصیر کبوتر نامه بر یادداشت های احمد ترابی زارچی مهاجر همای رحمت ایـــــــران آزاد wanted این نجوای شبانه من است نوری چایی_بیجار خورشیدها آسمانی ها xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx فرزند روح الله... غمزده وبلاگستان امام صادق (ع) هیئت فاطمیون شهرضا بر و بچه های ارزشی کوثر ولایت آزادی بیان مهدی یاران خبرنگار خط انقلاب مدافع ولایت افسران وبلاگ نویس حامیان جمهوری اسلامی ایران آسمان های خاکی وحدت تفاوت نمل/عاقبت جوینده یابنده است پایگاه مقاومت نجف اشرف بوشهر گوهرکمال ، حجاب برتر دنیای راه راه افسران سایبری امام خامنه ای سرویس وبلاگستان 8 دی حساس بشو سرباز صفر بصیر شمال استخدامی پنل اس ام اس | بانک شماره موبایل طراحی سایت فروشگاه اینترنتی پوشاک زنانه اوتیسا

       
       

سلمان علی علیه السلام

تحلیل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سیاوش آقاجانی

ابزار هدایت به بالای صفحه