شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

سلام و ممنون از تاييد کنندگان و *2-قائم* بزرگوار که بازنشر کردند.
سلام عليکم برادر آقاجاني عزيز ، مطلب را ديدم و در باره اش فکر کردم و نتيجه را هم بعرض رساندم
سلام عليکم و رحمه الله و برکاته. ممنون در حال بحث هستم با شما برادر، عنايت داشته باشيد و شفافتر بحث کنيد بهتر خدمت تان خواهم بود.
عليکم السلام ، بله ديدم ، فقط اميدورام که ميدان تحققش را تنگ نفرماييد که فرار کنم :D يعني ميدان بحث نداشته باشيم
چراکه شما مي خواهيد در ميدان جمهوري بحث کنيم و اين نه اينکه ميدان شفافي نيست بلکه اصلا ميدان نيست ! که بقول شما حالا ما بيايم با پسوند اسلامي تطهيرش کنيم و در آن بحث کنيم !
سلام مجدد، عزيز من، شما حيطه را مشخص کنيد در آن بحث کنيم، فقط در هر ميدان بايد بحث کنيم بايد بدانيم که ميدان ما ميدان غيبت است نه ميدان ظهور، در ميدان غيبت ناچاريم به تفقه فقها عمل کنيم، شما در اين ميدان مي توانيد از فقهايي که با نظريه ولايت فقيه مخالف بودند دليل بياوريد ولي هيچ کدام از اين علما در حد امام خميني نبودند و يا لااقل راهکار بهتري ارائه ننمودند.
عليکم السلام ، يعني چه ؟! شما مي توانيد از فقهايي که با نظريه ي ولايت فقيه مخالفند دليل بياوريد !؟ مگر قرارست از ايشان دليل بياوريم ؟ براي چي دليل بياوريم ؟ براي شکل حکومت ؟ اينکه نياز به تفقه چنداني ندارد ؟ شکلش مثل شکل حکومت پيامبرست در مدينه .
آيا شما مي گوييد فقها يا فقيهي تفقه کرده و شکل جمهوري را از دين استخراج يا استنباط کرده ؟ تا جاييکه بنده خبر دارم شکل حکومت جمهوري فرانسوي را گرفته و اسلاميش کردند وبعد هم به شکل جمهوري آمريکايي ، البته با محتواي اسلامي تغيير داده شد
و بحث ما اين بود که شما در اين شکل اخير بدنبال تحقق مسائلي بوديد و بنده حرفم اين بود که در اين شکل نه تنها امکان ندارد بلکه در اينجا عرض کردم که محال است ، چراکه اشکالي که بشر گفته و بگويد منچمله جمهوري اصلا يک شکل براي حکومت نيست ، ادعاست و نمونه ي عملي نداشته ، اين حرف در حوزه دين است نه علوم بشري و منجمله دانش اجتماعي آن که متاسفانه ما در اين زمينه از آن پيروي مي کنيم و اختصاص به فقها هم ندارد
بازهم سلام. ممکن است شما معني تفقه در دين را به من بفرماييد؟
سلام به آقاي آقاجاني بزرگوار ... خوشحالم که مجدداً شما رو فعال مي بينم ...
نظريه ي ولايت فقيه ي حضرت امام (ره) هم فاقد ظرف عملي و اجرايي آن است و براي همين براي عملي کردن اين نظريه ظرف را از شکل حکومت فرانسه گرفته اند
اين که کسي بگويد دراين نظريه مسائل علوم اجتماعي و شکل گيري نهادهاي اجتماعي و مناسبات ميان نهادها هم آمده ، که اين چنين القا مي شود و مردم هم از آن اطلاع ندارند ، اين ادعا واقعيت ندارد که نهادهاي مدني غربي به همان شکل ( نه محتوي ) زمان شکل حکومت سلطنتي البته به شکل جمهوريش براي پياده کردن نظريه ي ولايت فقيه ظرف قرار داده شد
پس بحث بحث پيروي از فقها نيست که بنده را ارجاع به مخالفان نظريه ي ولايت فقيه داده ايد و خود را موافق اين نظريه ! خير عزيزمن ، بنده اعتقاد به ولايت فقيه دارم ، آنهم براي حکومت نه فقط نظريه دادن براي نظامهاي سلطنتي و جمهوري ووو ي بشري و آنهم غربي
سلام بر خواهر بزرگوار خانم شهيدي، خواهش مي کنم سرعت کم اينترنت سفري باعث کمکاري ام شده است، اميدوارم هرچه زودتر بتوانم بيشتر در خدمت تان باشم.
مشکل مملکت ها که نداشتن ولي فقيه نيست ! مشکل دنيا در اين عصر که عصر غيبت است حاکم نبودن ولي فقه است ، مشکل هم از آنجاست که در علوم احتماعي آنها جايي براي حکومت ولي فقيه نيست ! و اين مشکل را ما هم داريم در ايران والسلام
و اما برادرم آقاي يزدي عزيز. درست مي فرماييد، ولايت فقيه محتوي و مشروعيت است و جمهوري اسلامي شکل و ضامن مقبوليت. و هرچه نظامي بيشتر ضامن مقبوليت باشد و در عين حال مزاحم مشروعيت نباشد مي تواند ظرف حکومت ولايت فقيه باشد، اما خب چه؟!! به چه مفهومي مي خواهيد برسيد؟ چون چنين هست که گفتم، يعني چون ظرف جمهوري است، پس غلط است و غلط؟!
پس شفاف شد که بحث بحث ولايت فقيه نيست ، بحث بحث ميدان حکومت ولي فقيه است . ولايت فقيه را همه دنيا قبول دارند ! منتها فقه آنها فرق دارد ، دينشان فرق دارد ، يکي دينش دنياي اوست و يکي دنيايش پول و يکي هم ... ، فرق ما با آنها در دين است نه اينکه آنها کسي را ندارند که نظريه بدهد و در منابع دينش تفقه نکند عزيزمن
دقيقاً فرق ما با آنها در دين است، وگرنه هرکسي براي محتواي فکريش يک ظرف حکومتي تدوين مي کند. ساختار حکومت، ابزار و تعامل آنها را مشخص مي کند و اين که هدف چيست و در حکومتي که هدف رفاه و لذتگرايي است دقيقاً متضاد با حکومتي است که هدفش معنويت و حفظ دين و دنياي مردم است.
نظريه پردازان خصوصا غربي با دو چيز موافق که نه بلکه مخالف هستند ، يکي جدايي دين از سياست و به اصطلاح تدبير منزل ، يعني اجتماع ، يعني شکل جامعه ، و يکي هم در راس قرار گرفتن حاکم ديني ، و در اين عصر ولي فقيه ديني ، حالا اسلامي يا بقول بشري يهودي ، نصراني ووو ، در اجتماعي به تعريف آنها ، و نظريه حضرت امام (ره) پاسخگوي مخالفت دوم آنها است نه مخالفت اولشان ، درتعريف منزل ، اجتماع و جامعه ساکت است
اين را فعلا نظريه پرداز غربي تعريف مي کند و جداي از دين ، براي ما هم ، اين روشن است جاحت به بيان ندارد ، کافيست به دانش اجتماعي خود مراجعه بفرماييد ، محل بحث ما اينست و در نظر به مطلب شما هم اين را تذکر دادم که اين ميدان تحقق مسائل مطرح شده شماست که عرض شد در اين ميدان محقق نمي شود ، و اينجا عرض شد که ميداني معرفي نمي شود و ادعاست نه نظريه به معني کلمه، والسلام
من نمي دانم شما به چه مي خواهيد برسيد، ولي فقط مي دانم که اسلام يک دين حکومتي است، مباني دارد که بايد در اجتماع و سياست جاري شود، و حکومت جمهوري با محتواي اسلامي يا همان مردمسالاري ديني هم يکي از بهترين شيوه هاست که در زمان غيبت امام معصوم ضمن حفظ مشروعيت و اهداف يک حکومت اسلامي، مقبوليت و ماندگاري و در امان ماندن آن را در برابر خصومت هاي ديکتاتورهاي واقعي حفظ مي نمايد. البته همانطوري که گفتم آيه
نيامده که لزوماً فقط همين شيوه ي حکومت، و اگر روزي احساس شود که شيوه ي ديگري مثل پارلماني يا هر شيوه ي به روز يا ابداعي ديگري بهتر مي تواند کيفيت و بقاي محتوا را تضمين نمايد يقيناً مي توان آن را انتخاب نمود. شما اگر شيوه ي بهتري داريد که فرم و محتواي يک حکومت اسلامي را تجوير کند مي توانيد پيشنهاد بدهيد بحث کنيم و اگر نه کلاً مي گوييد ولايت فقيه با هيچ شيوه ي حکومتي چفت نمي شود که هيچ.
ببينيد ، شما مي گوييد : ولايت فقيه با هيچ شيوه ي حکومتي ... ، پس شما شيوه ي حکومتي ديگري جز ولايت فقيه را قبول داريد ،در حاليکه ما فقط يک شيوه ي حکومتي داريم و آنهم شيوه ي ولايت فقيه است ، البته در اين عصر يعني عصر غيبت .
البته اين را از فرمايش شما گرفتم ، و متوجه هستم که مقصود شما فقط شيوه ي حکومت نيست ، بلکه در ميدان هم شما همين نظر را دارد ، در حاليکه ما فقط يک ميدان داريم و آنهم منزل ، جامعه و اجتماع ديني که معرفش دين است نه علوم اجتماعي بشري که در تعليمات اجتماعي شما آمده !
يعني اگر فرض کنيم که تصوير شما از ولايت فقيه با تصوير بنده يکي باشد ، که وقتي مي گوييم حکومت از آن ولي فقيه است معنايش اين نيست يکي ديگر مثلا شاه ، رييس جمهور ، رييس پارلمان ووو هم مطرح است ولي از اين ميان بايد ولي فقيه حاکم باشد ، که ولايت فقيه معنايش اين نيست ، خب بر فرض اين شما دستکم به دوميدان هم قائليد که ولايت فقيه با هريک که بقول شما بهتر است مي تواند جفت شود و
و بقول شما فعلا با ميدان جمهوري جفت شده و اگر بهتر هم پيدا شود جفت مي شود ، در حاليکه بنده فکر نمي کنم ولايت فقيه حتي با مسجد ضرار هم جفت شود چه رسد به منزل ، جامعه و اجتماعي که خانه ي خدا هم نباشد و ولي فقيه در آن قيام به حکمراني کند مثل نهادهاي مدني تعلمات اجتماعي غرب که در ايران هم داير است ، کافيست
کافيست نگاهي به سند چشم انداز 20 ساله بيندازيد و ببينيد نهادهاي مدني يعني منزل ، جامعه و اجتماع در آن چگونه تعريف شده ، مي بينيد جداي از دين تعريف شده نعل به نعل علوم مدني غربي ، دليلش هم روشن است ، فقهاي ما در اين زمينه تفهي نکرده اند و اگر هم کرده اند تدوين نشده و اگر هم شده در مراکز علمي تدريس نمي شود و سند چشم انداز نويس درس غربي ها را خوانده نه کتاب و سنت را ، و عقل ...
خب چراغ عقلش هم دروس غربي او بوده نه کتاب و سنت يا کتب فقهي در اين زمينه ، البته اگر باشد ؟
خب حالا شما نمي خواهيد در اين زمينه فقها تفقه کنند ؟ و آن بهتر را از کتاب و سنت ، و عقل برايتان بگويند ؟ که جفت ولايت فقيه است !؟ نه جامعه اي که غرب آنرا تعريف مي کند ، خب اگر نمي خواهيد بقول شما : که هيچ
سلام مجدد، راستش ابتداي بحثتان احتمالاً با يک سوءتفاهم شروع شده است، آنجايي که جمله اي از من را مبناي بحثتان گرفته ايد، در آن جمله من گفتم اگر نظرشما چنين است نه اين که نظر من باشد. مثال مي زنم، فرض کنيد حضرت علي عليه السلام والي يک ايالت را انتخاب مي کردند، حالا اگر قاضي آن ايالت را والي انتخاب کند يا خود حضرت علي انتخاب مي کرد هر دو شيوه ي حکومت ولايت فقيه است، آيا نظري جز اين داريد؟! خب حالا
اينها مي شود دو شيوه ي حکومت چرا که با واسطه يا بي واسطه به ولي فقيه باز مي گردد. در شيوه ي حکومت ولايت فقيه هم چنين است، ولي فقيه براساس شوراي نگهباني که مورد انتخاب و تاييدش است چندگزينه را انتخاب مي کند، اين چند نفر در انتخابات شرکت مي کنند و مردم براساس شاخصهاي رهبري انتخاب مي کنند و رهبري در صورت صلاحديد تنفيذ مي کند. رييس جمهور چه را اجرا مي کند؟ چيزهايي که براساس نظراتش در مجمع تشخيص مصلحت
براي کشور برنامه ريزي و پيشنهاد شده و به تاييد رهبر رسيده است. ديگر چه را اجرا مي کند قوانيني که براساس نظر شوراي نگهبان با اسلام و قانون اساسي تعارض ندارد، در اين شيوه و يا هر شيوه ي ديگري که نقش محوري با رهبري باشد و ساير مجاري با انتخاب يا تاييد ولايت فقيه بيايند، از نظر حقير شيوه ي حکومتي منطبق با نظريه ولايت فقيه است. همين شيوه ي حاضر نيز حاصل تفقه فقهايي مانند امام و شهيد بهشتي و ... است.
اگر نظر شما اين است که چرا بيشتر تفقه نمي کنند بله، من هم نظر شما را قبول دارم، علما و فضلا به نظر حقير و البته به نظر خود رهبر معظم انقلاب در زمينه هاي مختلف حکومتي حقوقي و اقتصادي خيلي بيش از اين بايد تفقه کنند.
بله ، علوم اجتماعي را از قلم انداختيد ، که موضوع بحث بود و نيازمند آن از بعد انقلاب براي داشتن جامعه و عدم وابستگي به جامعه ي مدني غربي ، منجمله داشتن آمار مورد نياز شما که شرط اول تحقق حماسه ي اقتصادي گفته شده ، بنده فکر مي کنم شرط اول تحقق حماسه ي سياسي هم مي باشد ، چراکه مقصود عمل فردي مثل رفتن دارنده يک راي پاي صندوق نيست ، بلکه کاري جمعي و اجتماعي است
ممنون برادرجان، بازهم منتظر بحثهاي گرمتان هستم.
بنده هم همچنين جان برادر
راستي جهان نيوز مطلبي مرتبط با بحث ما گذاشته اگر خواستيد نگاهي بيندازيد.
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top