94/11/30
12:6 ص
اخیراً آقای یامین پور مواضعی درباره آقای احمدی نژاد بیان داشته اند که موجب حواشی زیادی در فضای مجازی و رسانه ای کشور گردیده است که در همین خصوص لازم می دانم مواردی را پیرامون این اظهارات بیان نمایم:
درمقدمه اظهارات آقای دکتر یامین پور، وجود دشمنان بزرگ را دلیل مهمی برای تقویت یکدیگر و طرح نکردن اختلافات بیان کرده اند که البته دلیل خوبی برای بیان اظهارات وحدت آفرین است و حتی این که گفتند «احمدی نژاد ذخیره انقلاب و سرباز ولایت است» با کمی اغماض در خصوص تعلل هایی که در برابر دستورات صریح رهبری در خصوص عدم تنش آفرینی و یا برخی از موارد دیگر مثل عزل مشایی و یا عدم قبول استعفای مصلحی و اصلی نکردن قضیه مشایی، قابل پذیرش است، هرچند در خصوص ولایت مداری، حتی کمی عدم تبعیت هم موجب ایجاد اختلاف زاویه های بزرگ می شود و در حقیقت به راحتی قابل اغماض نیستند آنهم اگر قرار باشد دوباره به عنوان مقام ارشد اجرایی و به خصوص به نمایندگی از نیروهای حزب الله در مصدر امر قرار گیرد. البته آقای دکتر یامین پور صراحتاً پذیرفته اید که ایشان خطاهایی هم مرتکب شده اند که یک اظهار نظر منصفانه و حق است به خصوص که اگر قرار باشد بابت آن اشتباهات و برخی از اتهاماتی که به دروغ به ایشان وارد کردند، جنبه های خوب و انقلابی این شخصیت هم خدشه دار شود و یا نادیده انگاشته شود، بالاخره روحیه استکبارستیزی، انقلابی گری، ساده زیستی، تواضع و مردم داری احمدی نژاد مشخصه های خوبی بود که تخریب این مشخصه ها چه به بهانه تخریب احمدی نژاد و چه به بهانه خدشه به روحیه انقلابی گری و تحریف انقلاب نمی تواند قابل پذیرش باشد.
آقای یامین پور گفته اند «هیچ کسی نمی تواند راه بازگشت احمدی نژاد به صحنه خدمت را سد کند» البته این اظهار نظر شما تنها یک استثنا دارد و آن هم شخص احمدی نژاد است، بالاخره احمدی نژاد اگر قرار است آن شخصی باشد که دوباره مورد اعتماد مردم حزب اللهی و انقلابی ایران مانند دکتر یامین پور قرار گیرد باید طبق فرموده رهبری عزیز، کسی باشد که «نقاط قوت خودش را داشته باشد و نقاط ضعفش را نداشته باشد» و یا بهتر بگویم نقاط ضعفش را کنار گذاشته باشد، نقاطی مثل اصرار و پافشاری بیش از حد بر برخی مواضع که به مرز لجاجت هم می رسید، مثل تأخیر و تعلل در تبعیت از دستورات ولایت فقیه یا مثل تسلیم شدن بر شخصی مثل مشایی و یا تعریف خط قرمز برای برخی از نزدیکان مانند مشایی، رحیمی ، مرتضوی، جوانفکر، بقایی و … در دوران مسئولیتش، آری احمدی نژاد ذخیره است و کسی هم نمی تواند مانع او برای خدمت شود مگر این که خودش حواسش از خدمت برای مردم و تبعیت از رهبری پرت امثال مشایی و درگیر حواشی با امثال لاریجانی و هاشمی گردد.
البته همانطوری که آقای یامین پور گفتند، هنوز هم احتمالاً شخص احمدی نژاد محبوبیت بالاتری نسبت به خیلی از شخصیت های کشور داشته باشد، و تازه این محبوبیت بسیار بیشتر از این هم بود و دوباره هم قابل ارتقاست البته اگر خودش ریشه های کاهش محبوبیتش را بشناسد و درجهت رفع آنها برآید.
آقای یامین پور فتنه و انحراف را خط قرمز خود دانسته اند ولی گفته اند که با این که نماد انحراف شخص احمدی نژاد است کاملاً مخالف هستند و البته من هم تا حدود زیادی به این مسأله اعتقاد دارم ولی به یقین، کسانی که در کنار آقای احمدی نژاد جایگاه محکمی یافتند و مدام به او می گفتند «پیرامون تو هاله نور است» و یا این که «طرح های تو مستقیماً توسط امام زمان (عج) اداره می شود»، را منحرف می دانم، کسانی که باعث شدند آقای احمدی نژاد در پذیرش حرف دلسوزان احساس بی نیازی کند. و اما در مورد این جمله آقای یامین پور که گفتند «احمدی نژاد هرگاه همگام با شاخص ها قدم بردارد، مالک اشتر است و پرچم در دست اوست،» البته مشخص است که جمله شما مشروط است ولی بازهم به نظرم پرچم دار انقلاب شخص مقام معظم رهبری است و پرچم انقلاب هم گفتمان انقلاب، من با که فردی غیر از رهبری به عنوان محور وحدت قرار گیرد به شدت مخالفم و قبلاً همین حرف را خطاب به کسانی که دکتر جلیلی را «نخ تسبیح انقلابی گری» خوانده بودند بیان کرده بودم، اساساً بزرگ کردن یک شخص به عنوان پرچمدار انقلابی گری نه تنها کل جریان انقلابی گری و گفتمان قدرتمندش را در معرض ضعف قرار می دهد، بلکه خود آن شخص را نیز در معرض لغزش و سقوط بیشتری قرار می دهد.
و در مورد این جمله آقای یامین پور که گفتند «چون اصلاح طلبان که هاشمی را زمانی عالیجناب سرخپوش می خواندند امروز با او بر «باطل خود» ائتلاف کرده اند، پس ما هم باید باهم متحد شویم» ضمن تأکید بر لزوم حفظ وحدت و انسجام، ولی ما باید بر گفتمان قوی خود و محوریت ولایت فقیه وحدت کنیم و گرنه بازهم این امکان وجود دارد که اشتباهات و بداخلاقی های همان شخصی که با استقامت و شجاعت در برابر «باند هاشمی» ایستاده بود و او را به حاشیه رانده بود، دوباره او را به صحنه قدرت بکشاند.
البته توصیه من به احمدی نژاد این است که شجاعانه در صحنه انقلاب و حمایت از ولایت بایستد و اگر قصد بازگشت به صحنه سیاست را دارد، واقعاً نشان دهد که اشتباهات گذشته اش را پذیرفته و از کسانی که او را از مسیر خدمت به خلق و تبعیت از ولایت دور کرده بودند دیگر هیچ تأثیری نمی پذیرد، این چنین او هم می تواند به مانند یکی از سربازان و خادمان و حتی افسران انقلاب، بدون حرکات حاشیه ای و نمایشی، در صحنه انقلاب و گفتمان انقلاب خوش بدرخشد و به حرکت جریان و ارتقای گفتمان کمک کند. و شخصاً تا وقتی که تغییرات مزبور را در وجود احمدی نژادِ عزیز مشاهده نمایم، او را شایسته اطلاق پرچمداری انقلاب اسلامی توسط نیروهای متعهد و ارزشی و انقلابی مانند دکتر یامین پور نمی دانم و هم اکنون بهترین کاری که توسط دکتر یامین پور عزیز و در جهت حفظ وحدت نیروهای انقلاب قابل انجام است، حمایت از نامزدهای انتخاباتی ائتلاف است و نه چنگ زدن به ریسمان احمدی نژاد.
94/11/25
7:58 ص
اخیراً مطلبی علیه دکتر حداد عادل منتشر شده است و ایشان را بابت سمت هایشان در مجلس، فرهنگستان ادب، بنیاد سعدی، بنیاد دائره المعارف اسلامی، هیأت علمی دانشگاه، بنیاد دانشنامه جهان اسلام، مدیر دبیرستان خصوصی ادب و فرهنگ، مشاور رهبری، هیأت امنای بنیاد ایران شناسی، هیأت امنای مؤسسه مجمع جهانی اهل البیت، عوض شورای برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و … دارند، ناقض اصل 141 قانون اساسی معرفی کرده است در صورتی که:
1- شورای نگهبان در نامه های شماره 2432 مورخ 1367/7/5 و 118 مورخ 1368/2/19 در خصوص اصل 141 قانون اساسی، اشتغال نماینده مجلس به سمت آموزشی در دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی و هیأت امنای دانشگاه ها و مدارس غیر انتفاعی را بلا مانع دانسته است.
2- طبق اساسنامه شورای عالی انقلاب فرهنگی، دکتر حداد عادل هم مانند افراد برجسته دیگری چون دکتر حسن حبیبی از اعضای منتخب اولیه و پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده است و شخصی مثل دکتر حبیبی هم همزمان، هم رئیس این فرهنگستان و هم معاون اول رئیس جمهور بوده است.
3- عضویت دکتر حدادعادل در مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان شخصیت حقیقی و با حکم مستقیم مقام معظم رهبری در کنار افرادی مانند حسن روحانی، علی لاریجانی، ولایتی و … با حفظ سمت می باشد.
4- عضویت دکتر حداد در شورای انقلاب فرهنگی نیز به عنوان شخصیت حقیقی و با حکم شخص رهبری است و همانند شخصیت هایی مثل علی لاریجانی، ولایتی، جاسبی، صادق واعظ زاده و … با حفظ سمت های دیگر ایشان است.
5- سمت مشاور برای مقام معظم رهبری نیز یک شغل محسوب نمی شود و ایشان در حوزه های مختلف نظامی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و …. مشاوران مختلفی دارند که در مواقع لزوم از مشورهای شان بهره می برند ولی این که این مشاوران به مشاغل دیگری مشغول نشوند، محرومیت نظام از ایشان تلقی می گردد.
6- در مورد عضویت در هیأت امنای بنیاد ایران شناسی، نام ایشان در بین اعضایی که در سال 92 منصوب شدند وجود ندارد و جالب این که در خود صفحه بنیاد ایران شناسی ویکی پیدیا، اسم دکتر حداد بین اعضای هیأت امنا دیده نمی شود.
7- طبق اساسنامه بنیاد سعدی، رئیس فرهنگستان زبان و ادب الزاماً از اعضای این بنیاد است.
8- مؤسسه آموزشی مجمع جهانی اهل بیت، بنیاد دائره المعارف اسلامی و بنیاد دانشنامه جهان اسلام غیردولتی، غیرانتفاعی و به هم وابسته هستند.
9- عضویت آقای حداد در شورای برنامه ریزی و پژوهشی وزارت آموزش و پرورش به مانند آقایان ولایتی، افروز و … با حفظ سمت و از سوی شخص رئیس جمهور (روحانی) صورت گرفته است.
10- دبیرستان خصوصی دخترانه ادب و فرهنگ، متعلق به خانم دکتر ماهروزاده همسر دکتر حداد عادل است و مدیریت آن توسط دکتر حداد عادل فاقد هرگونه منع قانونی است.
11- شورای تخصصی تحول و ارتقا علوم انسانی یک شورای تخصصی زیر مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی که ارتقای علوم انسانی را برعهده دارد و آقای حداد عادل به عنوان استاد فلسفه از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان رئیس این شوار تعیین شده است.
12- اکثر سمت های دکتر حداد عادل در موسسات غیرانتفاعی، غیردولتی و خصوصی است و سایر سمت های شان نیز یا براساس تفسیر قانونی شورای نگهبان بلامانع است و یا به واسطه سمت های دیگر ایشان است که به صورت حقوقی به سمتی دیگر منصوب گردیده اند انجام شده و یا در سمت هایی است که رسماً شغل تلقی نمی شوند و بعضاً ماهیت مشاوره یا عضویت در اتاق فکر و فاقد کار اجرایی می باشند، که عیناً همین مسأله در خصوص سایر مسئولان دولتی و مجلسی نیز وجود دارد.
13- فهرست سمت هایی که در متن های تخریبی علیه دکتر حدادعادل ادعا شده است عیناً از صفحه ویکی پیدیای ایشان است که یک منبع غیرقابل استناد و سیاستزده و متن باز است که توسط اشخاص متفرقه به راحتی قابل تغییر است، جالب این که علی رغم این که برخی از اشخاص دارای سمت های متعدد و احتمالاً بیشتری هستند، چنین فهرستی برای ایشان در صفحات ویکی پیدیای ایشان تعبیه نشده است که نشان از عمق حرکات تخریبی علیه این مرد فرهنگ و ادب ایران دارد.
نتیجه: در حالی اصلاح طلبان برای تخریب وجهه انقلابی دکتر حداد عادل دست روی سمت های قانونی و فرهنگی ایشان گذاشته اند که برخی از وزرای اقتصادی دولت یازدهم که در دولت های اصلاحات و سازندگی هم وزیر بوده اند، در هیأت مدیره ده ها شرکت اقتصادی خصوصی، از رانت های مختلف اطلاعاتی و اقتصادی نیز برخوردار بوده و ثروت هنگفتی را نیز کسب نموده اند و بسیاری دیگر از شخصیت های مسئول دولتی و نمایندگان مجلس نیز در سمت های متعدد در شورهای مختلف مشغول هستند که مورد تخریب قرار نمی گیرند که این ها نشان دهنده اغراض سیاسی این انتقاداست.
94/11/25
7:55 ص
بعد از انتشار فیلمهایی از سربازان آمریکایی که بعد از اسارت شان به دست نیروهای مجاهد سپاه، مشغول گریه بودند برخی از اصلاح طلبان نسبت به این مسئله انتقاداتی کردند که لازم دیدم مختصراً در این خصوص توضیحاتی بیان کنم:
1- سربازان آمریکایی در تاریخ 22 دی ماه امسال به صورت مسلح به آبهای ایران وارد شده بودند و از این لحاظ قطعاً ایران به لحاظ حقوقی و نظامی می توانست برخورد شدیدی با ایشان بنماید.
2- سربازان آمریکایی در حالی دستگیر شدند که به اذعان سردار فدوی، نیروهای نظامی آمریکایی مجاورشان، تحرکات خصمانه ای را انجام می دادند که با تذکر شدید سپاه مواجه و ناچار به تسلیم شدند.
3- نحوه برخورد سپاه با سربازان آمریکایی در تمام تصاویر و فیلم هایی که در ابتدا تا انتها منتشر شد قابل قبول بوده و حقیقتاً نماد برخورد اسلامی با اسیر بود و به این لحاظ هیچ ایراد و عیبی به نحوه پذیرایی و برخورد با این اسیران نمی توان وارد نمود.
4- آزادی سربازان آمریکایی در حالی انجام شد که آقای ظریف به فرماندهان سپاه گفته بود مسئولان آمریکایی عذرخواهی کرده اند ولی بعد از آزادی این سربازان، ایشان عذرخواهی را انکار کردند.
5- آزادی سربازان آمریکایی تنها بعد از 21 ساعت از دستگیری و بدون هرگونه امتیاز طلبی خاصی صورت گرفت که حتی به اذعان شخصیت های آمریکایی، اگر چنین اشتباهی از سوی سربازان ما انجام می شود آمریکا برخوردی بسیار متفاوت با ما انجام می داد.
6- بعد از تکذیب اظهارات مسئولان ایرانی توسط مسئولان آمریکایی و برخی دیگر از ، سردار فدوی در 12 بهمن نسبت به عواقب رفتار آمریکا تذکر دادند که اگر خباثت های آمریکا ادامه یابد ایران فیلم های دیگری را که از سربازان در اختیار دارد پخش می کند.
7- با وجود اظهارات سردار فدوی، بازهم مسئولان آمریکایی دست از زیاده گویی بر نداشتند و همچنان در قبال ایران جسورانه صحبت کردند به نحوی که در تاریخ 29 دی، وندی شرمن گفت «اگر ایران تقلب کند تمام گزینه ها روی میز است» و در در 20 بهمن هم گفت «همه ایرانیان تندرو و افراطی هستند»، البته او همان کسی بود که قبلا هم گفته بود «دروغ در ژن همه ایرانی ها است.»
8- باتوجه به اخطار قبلی سردارفدوی و اظهارات تندی که وندی شرمن و امثال او در همین مدت بیان کرده بودند، فیلم هایی از خفت سربازان آمریکایی که سپاه پاسداران، بزرگوارانه منتشر نکرده بود را در تاریخ 21 بهمن منتشر نمود.
9- آیه 123 سوره توبه می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَهً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ» و این یعنی «ای کسانی که ایمان آورده اید با آن کسانی که از کفار مجاور شمایند کارزار کنید ، و باید در شما خشونتی ببینند ، و بدانید که خدا یار پرهیزکاران است»، همانطوری که مشخص است قرآن تمایل دارد، کفار در برابر قدرت مسلمین احساس حقارت کنند و وقتی آمریکا اینچنین تلاش به درشت گویی در برابر ایران اسلامی دارد، چرا از این که سپاه ایشان را تحقیر می کند باید ایراد گرفت؟!
10- این که دولت در حالی که برای دریافت حقوق مسلم مردم ایران و رفع تحریم های ظالمانه امتیازهای سنگینی به آمریکایی ها در زمینه های هسته ای داده است و یا این که برای آزادی چند زندانی به اصطلاح دور زدن تحریم ها در آمریکا، آزادی چند جاسوس را طلب می کنند و بعد برای آزادی چند سرباز مسلح متجاوز به آبهای ایران ظرف 21 ساعت آن هم بدون هیچ امتیازی باید بدهکار هم بشویم در جای خودش نشان از زیاده خواهی و جسارت آمریکا و حامیانش دارد.
حرف آخر: بعد از انتشار این فیلم ها، برخی از شخصیت های به اصطلاح روشنفکر، از خدشه دار شدن روحیه سربازان آمریکایی گلایه کردند و این کار را غیر انسانی دانستند، جالب است که این افراد که در برابر این همه توهین، تهدید، فشار، تحریم و ترور آمریکا علیه ملت ایران تاکنون رگ غیرتشان متورم نشده بود، این بار برای نشان داده شدن گریه سربازان آمریکایی آنهم بدون این که بی حرمتی به این سربازان شده باشد، با ابراز ناراحتی از این کار، به صداوسیما و سپاه انتقادات تندی وارد کردند، کاش این به اصطلاح روشنفکرانِ اصلاح طلب، صادق بودند و واقعاً این قدر انسانیت داشتند که از تحقیر یک انسان (فارغ از این که سرباز متجاوز طاغوت است) ناراحت شده باشند، ولی اگر چنین بود چرا یکبار برای انسان های مظلوم یمن، افغانستان، سوریه، عراق و … علیه همین سربازان خشنِ شیطان بزرگ، دست به قلم نمی شوند؟!
94/11/23
4:5 ع
امروز روحانی گفت «ما با برجام 2 می خواهیم … ما می خواهیم زبان انقلاب را روزآمد کنیم». و این بار صراحتاً هدفش را از تکرار عبارت برجام2 به در قالب عبارت روزآمدی زبان انقلاب معنی کرد.
و ما به او می گوییم این انقلاب ، خودش ولی و بزرگتر دارد و اگر جایی نیاز باشد اصلی یا آرمانی بازتعریف شود، خودش انجام خواهد داد، پس اگر با عنوان روزآمد کردن، قرار است تحریفی در آرمانها و اصول انقلاب انجام دهید، بدانید که برای مردم پذیرفتنی نیست.
علت حضور بی سابقه امروز مردم در راهپیمایی 22 بهمن، بیش از هرچیزی اعتراض به همین تحریف هایی است که با تلاش برای حذف شعار انقلابی مرگ بر آمریکا آغاز شد، ملت حواسشان هست که برخی دنبال تحریف یا حذف آرمانهای انقلاب هستند، کسانی که با واژه تعامل به جنگ آرمان استقلال برخاسته اند، کسانی که استکبارستیزی را به ماجراجویی تعبیر میکنند، کسانی که انقلابی گری نام نهاده اند، کسانی که مردم داری و ساده_زیستی را به پوپولیستی و عوام فریبی تأویل کرده اند، کسانی که عاشورا را درس مذاکره معرفی کردند و کسانی که نصیحت کردنِ عمرسعد را تعامل با او خواندند.
ملت حواسشان هست که چه کسانی با چه روشهایی اعم از رویاسازی و خاطره بازی و سفسطه و تحمیلگری تلاش دارند تا مدام برای خدشه به اجزای این درخت انقلاب طرحی بریزند و هر لحظه شاخه ای بچینند و یا بر تنه اش زخمی بنشانند.
امروز مردمی که برخی دلبستگان چرب و شیرینِ دنیا، ایشان را خسته نشان میدادند، خودشان با پای دل به میدان آمدند تا بگویند هستند پای عهدی که با خون بستند، آمدند تا نشان دهند تا حنایی که برخی با آن، شیطان بزرگ را بزک کرده اند تا جای فرشته نجات و کدخدای مهربان به ایشان غالب کنند، زیر دیدگان بصیرشان، رنگی ندارد.
آری! مردم آمدند تا بگویند پای این انقلاب با همان آرمانهای اصیلش هستند و فریاد زدند که این انقلاب متوقف نمی شود و هر چه بر سر راهش قرار گیرد خودش را نابود کرده و خواهد کرد.
94/11/23
4:4 ع
از این جهت که برخی منتظرند تا حتی حضور پرشمار مردم را هم کم شور نشان دهند چه رسد به این که، راهپیمایی فردا کم شمار هم باشد؟!
از این بابت که برخی منتظر بهانه هستند تا بگویند دیدید مردم دیگر با انقلاب و رهبر و آرمانهای امام همراه نیستند!
از این جهت که برخی دنبال تغییر آرمان های انقلاب هستند و به همین دلیل فردا مهمتر از حضور در راهپیمایی، سردادن شعارهای انقلابی اصیل است و نه شعارهای بی شعور و کم شور و تحریف شده!
آری! فردا ما ثابت می کنیم که آمریکا در نگاه ما علی رغم زحمات برخی بزک کاران، همچنان همان کریه المنظری است که سیرت زشتش را در یمن، عراق، سوریه و افغانستان و در حمایت از داعش، تروریسم و دشمنی علی الدوام با مردم ایران شاهدیم!
فردا ما ثابت خواهیم کرد که ذهن مان از دشمنی های آمریکا خالی نشده است و ما مثل برخی اهل نسیان و خستگی نیستیم، ما فردا فریاد خواهیم کرد که ملتِ برجاییم و نه برده برجام!
ما فردا نشان می دهیم که کسی نمی تواند آرمان های اصیل انقلاب مثل استکبارستیزی، انقلابی گری، استقلال و روحیه جهاد و مقاومت را با عباراتی مثل ماجراجویی، افراطی گری، تعامل، خشونت طلبی و … از ذهن مان بزداید، ما فردا دوباره مرگ بر آمریکا خواهیم گفت، بانگ استقلال آزادی جمهوری اسلامی سرخواهیم داد و آمادگی مان را برای فرمانبرداری از نظام و رهبری فریات خواهیم زد.
94/11/21
9:39 ع
اظهارات امروز آقای روحانی در مراسم بهرهبرداری از 138 پروژه عمرانی، نشان داد که متأسفانه تفکرات تئوریسین اقتصاد سیاسی دولت، آقای سریع القلم در خصوص «استقلال»، روی ایشان تأثیر خود را گذاشته است و ایشان هم همان حرفهایی را تکرار می کند که باعث شد در دولت های اصلاحات ما ساخت پالایشگاه بنزین را متوقف کنیم به این حساب که می توان بنزین را ارزان تر وارد کرد، تفکری که ما را تا یک قدمی تحریم بنزین پیش برد و باعث شد تا کشور مجبور شود با هزینه بیشتری از طریق پالایشگاه های پتروشیمی بنزین تولید کند، بنزینی که بر سر آلوده بودنش هم کلی حاشیه ایجاد شد، متأسفانه گویا متن امروز سخنرانی رئیس جمهور از متن کتاب ها و مقالات ضد استقلالی سریع القلم وام گرفته شده بود، آنجا که گفت:
«مثلا در بخش کشاورزی آن چیزهایی که برای ما خیلی مهم و حیاتی بوده باید بسازیم و روی پای خود بایستیم اما همه چیز را باید خودمان تولید کنیم؟ یا اینکه در برخی امور تولید کنیم و بفروشیم یا اینکه در برخی امور دیگران تولید کنند و ما بخریم. دنیا امروز، دنیای تعامل و ایجاد نوعی تعادل است نه اینکه ما بگوییم همه چیز باید اینجا تولید شود. البته تولید میشود اما با 10 برابر قیمت. الان فضایی وجود دارد که میتوانیم درست برنامهریزی کنیم و آنچه که لازم داریم بخریم و آن چیزی که لازم نداریم بفروشیم و آنچه نیاز داریم تولید کنیم. شرایط ما با دیروز و گذشته کاملا متفاوت است. تعامل امروز ما با دنیا با 10 ساله و 20 سال پیش و حتی قبل انقلاب کاملا متفاوت است و این را صراحتا به دولت و کارآفرینان دنیا گفتهایم که ما میخواهیم مشترکا در یک موضوعی سرمایهگذاری کنیم، بسازیم و تولید کنیم و بخشی از بازار داخلی ما بازار مصرف آن کالا باشد و بخشی دیگر هم شامل بازار بیرون میشود که باید مشترکا تصاحب کنیم..»
هیچ متخصصی نمی تواند ادعا کند کشوری با این وسعت و با این همه منابع طبیعی و معدنی و با این همه نیروی انسانی متخصص و نیروی کار جوان، تولیداتش اینقدر گران باشد که مثلا 10 برابر قیمت دنیا تمام بشود!!! این ادعای بزرگ صرفاً در جهت قبح زدایی از سیاست واردات دولت به جای حرکت در مسیر خودکفایی، استقلال و اقتصاد مقاومتی است.
باید توجه داشت که اگر تاکنون دولت برخلاف مسیر اقتصاد مقاومتی و از طریق عدم حمایت از صنایع مختلف عمل می کرد، امروز رسماً با این اظهارات نشان داد که اساساً اعتقادی به اقتصاد مقاومتی و استقلال و خودکفایی ندارد. از اظهارات آقای روحانی این طور بر می آید که ایشان گمان می کند امروز این قدر فضا عوض شده است که دیگر امکان خصومت، خباثت و تحریم وجود ندارد، امروز آقای روحانی با برجامی که فقط بخشی و فقط بخشی از تحریم های هسته ای و فقط هسته ای را تعلیق و فقط تعلیق کرده است، توقع دارد اقتصاد مقاومتی را از دستور کارش خارج کند. امروز دولت رسماً واژه تعامل را در برابر عبارت استقلال قرار داد تا بگوید که کشور به جای استقلال به تعامل نیاز دارد.
سابقه دشمنی های آمریکا نشان داده است که این کشور از تحریم هر چیزی که بداند ما در تولید آن ضعف داریم علیه اقتصاد کشور ما استفاده کرده است و در چنین شرایطی آقای روحانی گمان می کند اینقدر رابطه ما با آمریکا متحول شده است که نیازی به محکم کاری های گذشته و حفظ ساختار مقاومتی و بهبود آن برای آینده نیست و این خطری بسیار جدی برای آینده کشور است آن هم در شرایطی که همین الان در دولت و کنگره آمریکا و ایالت هایش، روی تحریم های جدید به بهانه های مختلف علیه ایران در حال برنامه ریزی هستند و اولین بسته تحریم موشکی در همین یک ماهی که از اجرای برجام گذشت اعمال شد. این اظهارات آقای روحانی در روزهایی که مهمترین شعارش استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود واقعا جای تعجب و گلایه دارد.
94/11/21
9:37 ع
مدتهاست که شاهدیم بزرگترین حربه، اهرم و ابزاری که اصلاح طلبان برای رقابت و مقابله با اصولگرایان به کار می گیرند، بحث مفاسد اقتصادی است، یعنی تلاش می کنند نشان دهند که جریان اصولگرایی جریانی مفسد است که نباید به ایشان میدان داده شود، البته قابل درک است که جریان اصلاح طلبی و اعتدالیون به دلیل نداشتن کارنامه مناسب و عملکرد قابل دفاع، ناچارند به شیوه تهاجمی، تخریب رقیب را در دستور کار قرار دهند ولی مسلماً این شیوه ها، نمی تواند اخلاقی و شرعی تلقی گردد، در ادامه و در پاسخ به این سیاست بسیاری از اصلاح طلبان، موارد زیر تقدیم می گردد:
94/11/21
9:34 ع
منظومه انقلاب پر از صحنه های تلخ، شیرین و حماسی است که برگ برگ آن را پر از درس، عبرت، افتخار و جذابیت نموده است. این درخت انقلاب در کوران حوادث روزگار، بی غیرتی اغیار و دشمنی های استکبار، با حضور مردم و هشیاری رهبر، روز به روز تنومندتر شده است و هرچه از عمرش می گذرد ریشه هایش مستحکم تر و برگ وبالش در جهان گسترده تر می شود و با این وجود، روزی نیست که این انقلاب، با فرصت ها و تهدیدهایی مواجه نباشد که در این مطلب به مهمترینِ این فرصت ها و تهدیدها مختصراً اشاره می کنم:
ریزش ها و رویش ها:
اگرچه ریزش و رویش در هر انقلاب و هر حرکت اجتماعی وجود دارد و اتفاقاً نشانه سلامت و پویایی آن حرکت نیز هست، ولی همین مشخصه طبیعی، تهدیدها و فرصت هایی برای انقلاب ایجاد می کند، همین امروز شاهدیم که برخی افراد انقلابی و باسابقه در کوران های انقلاب، دچار لغزش هایی شده اند که هم خود و هم برخی حامیان خود و حتی بعضاً بخشی از بدنه اجتماع را به همراه خود به بیراهه کشاندند، هرچند جامعه خیلی سریع نسبت به راه و بیراهه بودن حرکات بزرگان شناخت پیدا می کند و غالباً یا همراه نمی شوند و یا خیلی سریع مسیرشان را عوض می کنند و حتی مقابله می کنند.
ریزشی ها به خاطر انحراف در اصول، هم خیلی سریع انگشت نما می شوند و هم خیلی سریع توسط انقلابی های ثابت قدم محکوم می شوند و هم رویش های جدید، چند برابر این ریزش ها جایگزین می گردند و این مسیر هرچند هزینه هایی بر انقلاب تحمیل می کند ولی موجب قوام و استحکام آن نیز می شود.
اگر چه در بین رویش های انقلاب، رده های سنی مختلفی مشاهده می گردد ولی موج جوانان انقلابی شور شیرین دیگری با خود دارد که چون خون تازه در رگهای انقلاب در حال گردش است. انقلابیونی که صحنه های گفتمان سازی، هنر انقلابی و پاسداری از انقلاب را به خوبی و حتی بهتر از با تجربه ها دنبال می کنند.
گفتمان انقلاب:
گفتمان انقلاب یا بهتر بگویم نرم افزار انقلاب، مهمترین نقطه قوت انقلاب است که فضا را برای رشد، توسعه و صدور انقلاب فراهم کرده است. هرچقدر که گفتمان اصیل انقلاب برای انقلاب یک نقطه قوت است، برای خستگان و منحرفان و مخالفان انقلاب، به مثابه یک مانع سخت تلقی می گردد و همین مسأله باعث شده است تا پس از اثبات مصئونیت انقلاب در برابر تهدیدهای سخت افزاری (ترور، تحریم، جنگ و …)، تهدیدهای نرم افزاری، تهاجم فرهنگی و نفوذ به گفتمان انقلاب اسلامی شکل گیرد. عملاً مشاهده می کنیم که گفتمان انقلاب به محل تمرکز دشمنان انقلاب تبدیل شده است و دشمنان بیرونی با مقابله مستقیم و دشمنان داخلی با تلاش برای تحریف و مقابله غیرمستقیم، این گفتمان را مورد هدف قرار می دهند.
خطر تحریف انقلاب، آنگاه شدیدتر می شود که با خطر ریزش های انقلاب در هم می آمیزد، یعنی آنان که وجهه انقلاب و انقلابی گری و سابقه همراهی با حضرت امام(ره) را در کارنامه دارند، با تحریف و تأویل به رأی اصول و آرمان های انقلاب، و خاطره سازی های کذب و با اصالت دادن به ظواهری مثل عناوین جناحی «خط امام» و «بیت امام» به جای «سیره امام» و «مشی رهبری» تلاش می کنند تا از بازدارندگی گفتمان انقلاب در برابر نفوذ ضدانقلاب به جایگاه های تصمیم گیری و تصمیم سازی انقلاب جلوگیری کنند.
در تحریف گفتمان انقلاب شاهدیم که هر کدام از اصول و آرمان های انقلاب با یک عبارت دیگر تقبیح می شوند، عباراتی مثل استکبارستیزی، ساده زیستی، پاکدستی، عدالت جویی، مطالبه گری، روحیه جهادی و … را به تدریج با اصطلاحاتی مانند ماجراجویی، افراطی گری، پوپولیستی، خشونت طلبی و … مترادف قرار می دهند تا مردم نسبت به انقلاب و آرمان های انقلاب و خصوصیات انقلابی گری دید منفی پیدا کنند.
نفوذ:
یکی از تهدیدهایی که از ابتدای انقلاب تاکنون همواره وجود داشته است، خطر نفوذ است، نفوذهایی که بعضاً موجب ترورهای سنگین، یا موجب خسارات عدیده در دفاع مقدس، یا اختلاف افکنی و فتنه انگیزی و یا گرا دادن به دشمنان گردیده است. خطر نفوذ همواره وجود دارد ولی این عامل هم در برخی موارد، نمود و بروز بیشتری پیدا می کند، در زمان دولت هایی که حساسیت چندانی روی بحث نفوذ ندارند، میزان آسیب پذیری در این خصوص بیشتر می گردد و به همین لحاظ، نهادهای نظارتی و اطلاعاتی در چنین شرایطی، تکالیف شان سخت تر می شود.
در باب نفوذ، بیش از نفوذ شخصیت ها، نفوذ گفتمانی خطرناک است، نفوذی که در آن برنامه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و فرهنگی کشور به جای این که با گفتمان اسلام و انقلاب تنظیم شوند، بر اساس تئوری های غربی و ضدانقلابی ترسیم می شوند، به نحوی که مثلاً ساختار اقتصادی به جای این که به سمت استقلال حرکت کند، به علت حضور تئوریسین ها و تئوری هایی که از اساس، با مقوله ای به اسم استقلال مشکل دارند، به یک اقتصاد وابسته و ریسک پذیر در برابر عوامل خارجی تبدیل می گردد و یا در مقوله های فرهنگی، جریان و یا تفکری که به فرهنگ اسلامی و ایرانی اهتمام ندارد راه را برای تهاجم فرهنگی و استحاله هویتی باز می کند و یا وقتی جریانی به لحاظ امنیتی فاقد حساسیت های انقلابی است، عملاً با تسامح و تساهل، گلوگاه های امنیتی را به افرادی که فاقد صلاحیت لازم هستند واگذار می کند.
البته در خصوص بحث نفوذ، وجود نهادهای اطلاعاتی مستقل و هوشیار اعم از وزارت اطلاعات یا اطلاعات سپاه، بخشی از خطر نفوذپذیری را کاهش می دهد.
نتیجه:
اگر چه تهدیدهایی که انقلاب را مستمراً تهدید می کند، بعضاً خیلی خطرناک طراحی و هدایت شده اند، ولی قدرت گفتمانی انقلاب اسلامی و رویش های انقلاب اینقدر بالا هست که می تواند تمام تهدیدها را خنثی و حتی تبدیل به فرصت نماید، به شرط این که نیروهای انقلاب، مدام خودشان و روحیه شان را حفظ کنند و در خط امام و انقلاب و رهبری حرکت نمایند.
94/11/21
9:32 ع
آثار ضعف های برجام و عواقب عدم رعایت منشور رهبری در اجرای برجام، خیلی سریع خودشان را در چند مسأله نشان داده اند:
1- عدم توجه به شرط مقام معظم رهبری مبنی بر اخذ تضمین رسمی از رئیس جمهور آمریکا، که در آن هنگام دولت از فرط عجله برای اجرای برجام آن را نادیده انگاشت، امروز و درگام اول، خودش را در بحث تعامل با بانک های خارجی نشان می دهد. وقتی آقای ظریف در روز 15 بهمن، از آمریکا درخواست ضمانت ویژه برای بانک های اروپایی را می نماید، و حتی در متن نامه نیز ضمانت های موجود را ناکافی می داند، یعنی دولت در تنظیم برجام و تبعیت از منشور رهبری در خصوص اجرای برجام قصور جدی ورزیده اند.
2- وقتی با وجود امتیازات متعدد برای خرید و یا بهتر بگویم اجاره به شرط تمیلک 16 ساله هواپیمای ایرباس، نهایتاً همانطوری که امروز در اخبار سیما اعلام کرد، شرکت ایرباس انجام معامله با ایران را منوط به مجوز خاص از آمریکا می داند، این یعنی همانطوری که منتقدان گفته بودند و همانطوری که مقام معظم رهبری خواسته بودند، لغو تحریم ها یک اصل بود که به دلیل قصور دولت برای پذیرش تعلیق به جای لغو، عملاً شرکت ها و بانک های خارجی، هنوز جرأت و جسارت و آمادگی پذیرش ریسک معامله با ایران را ندارند و این یعنی نه قرارداد برجام و نه قرارداد اجاره به شرط هواپیما فاقد کارکرد کامل در بازکردن امکان سرمایه گذاری یا تعاملات بانکی است.
3- آقای بعیدی نژاد (از اعضای تیم مذاکره کننده ایران)، دو هفته پس از زمانی که آقای روحانی، ثبت 1000 ال سی را خبر داده بود، اعلام کرد که به علت آمریکایی بودن نرم افزار سوئیفت، برای استفاده از آن ناچاریم که با شرکت های واسطه ای ارتباط برقرار کنیم و این یعنی نقدی که در کمیسیون برجام در همین خصوص صورت گرفت، واقعیت داشت و دولت به منظور رفع این نقص در برجام، احتمالاً امتیازات دیگری را هم به آن شرکت های واسطه پرداخت خواهد نمود.
4- در حالی که دولت، قطعنامه 2231 را موجب تحریم یا فشار موشکی نمی دانست، ولی دیدیم که پس از اجرای رسمی برجام، بسته تحریم موشکی بابت آزمایش موشکی بر کشور تحمیل گردد و این یعنی تصورات آقای ظریف در این خصوص، با آنچیزی که در عالم واقع رخ می دهد متفاوت بوده است.
94/11/21
9:30 ع
ایران قبل از انقلاب، کشوری کاملاً وابسته و مصرف کننده به شمار می رفت وهمان معدود صنایعی که داشت نیز زیرنگین کارشناسان و مدیران خارجی و با کار کارگران ایرانی اداره می شد و بازار ایران پر از محصولات خارجی به خصوص آمریکایی، انگلیسی و رژیم صهیونیستی و … بود که این مسأله یکی از عوامل سرخوردگی و نارضایتی مردم به شمار می رفت، تا جایی که شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی از مهمترین شعارهای انقلابی مردم به شمار می رفت، هرچند که استقلال واژه ای چند وجهی و با ابعاد مختلف است ولی یک از ابعاد مهم آن، همین استقلال اقتصادی است، ملت غیور ایران، با توجه به تعالیم دینی شان و قاعده معروف «نفی سبیل»، نمی توانستند با پربودن بازهای ایران از اجناس آمریکایی و اسراییلی، از حکومت شان راضی باشند و حکومتی که در تأمین همه چیزش محتاج غرب و شرق باشد، مسلماً باید هم تسلط سیاسی و اقتصادی اجنبی را برخود بپذیرد و این چیزی بود که با روحیه ایرانیان سازگار نبود.
ایران قبل از انقلاب آن چنان در زمینه های مختلف نظامی، نفتی، کشاورزی، صنعتی، علمی و … وابسته شده بود که شاید کسی گمان نمی کرد که بدون شرق و غرب بتواند به این زودی ها سر راست کند، به خصوص که چیزی از انقلاب نگذشته بود که جنگ تحمیلی نیز شروع شد و وابستگی صنایع نظامی مان هم روی زشت خودش را به انقلاب نشان داد و عملاً هزینه های جنگ و خرابی های آن، جهش جمعیتی دهه 60، نیاز به محصولات مختلف کشاورزی، غذایی و صنعتی، استمرار تحریم ها، کاهش قیمت نفت و … به نحوی شد که ایران ناچار بود در تمام حوزه های حساس و نیمه حساس روی پای خودش بایستد.
مسیر تولد و رشد انقلاب به نحوی بود که نمی شد برای تأمین نیازهایش به دشمنان چشم بدوزد، شناختی که مصادف بود با تشکیل جهاد، بسیج، سپاه و نهادهای انقلابی که با تزریق روحیه بسیجی و جهادی در بخش های مختلف کشور توانست، توانستن را به نحو احسن در تمام زمینه ها به عینیت درآورد. روحیات انقلابی، بسیجی و جهادی باعث شدند تا هم خاکریزهای جنگ تحمیلی حفظ شود، هم صنایع هواپیمایی، نفتی، نظامی، خودرویی، کشاورزی و صنعتی در سختی های نبود قطعات یدکی، مواد اولیه و کارشناسان خارجی، سرپا بمانند و حتی رشد هم بنمایند، به نحوی که پس از عبور از مرحله سرویس و نگهداری، کم کم به مهندسی معکوس و طراحی و ارتقا هم دست یابد.
اگر چه شاید از عمر واژه اقتصاد مقاومتی که توسط مقام معظم رهبری باب شد چندان نگذشته باشد، ولی این مقوله از همان بدو انقلاب در کالبد تمام بخش های اقتصادی کشور دمیده شد و ساختارهای کشور بر اساس نیل به استقلال و خودکفایی شکل گرفتند هرچند برای این مسئله، چارچوب های علمی دقیقی تنظیم نگردیده بود؛ لیکن با پیچیده تر شدن دشمنی های آمریکا با گرایی که برخی فتنه گران داخلی به او دادند، عملاً به قول مقام معظم رهبری از زمستان سال 1390، تحریم های جدید، کشور را وارد فاز «جنگ اقتصادی» نمود و این در حالی بود که مقام معظم رهبری اولین بار از واژه اقتصاد مقاومتی در نیمه سال 1389، یعنی همان موقعی که طراحی های جنگ اقتصادی در حال انجام بود، استفاده کردند و در اواخر سال 1392 نیز «سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی» به مسئولان ابلاغ گردید.
اقتصاد مقاومتی سیاستی بود که در پاسخ به تشدید همه جانبه تحریم ها و جنگ اقتصادی، طی این 4 سال بارها مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفته است که یقیناً استقلال و خودکفایی به خصوص در بخش های استراتژیک یکی از الزامات مهم آن به شمار می رود. امروز همه کسانی که به دشمنی آمریکا و غرب در قبال آرمان های انقلاب و اساس انقلاب واقف هستند، می پذیرند که در برابر دشمنی های همه جانبه دشمنان، به ناچار باید مقاومت در همه جوانب را علمی و اصولی به پیش برد و این مسئله در برابر فشارها و تحریم های اقتصادی خودش را در مقوله ای به نام اقتصاد مقاومتی نشان می دهد.
با تمام تأکیدات مقام معظم رهبری و علی رغم این که نیاز به اقتصاد مقاومتی و استقلال به خصوص در این سال ها کاملاً اثبات شده است، لیکن متأسفانه میزان پایبندی دولت ها به این مقوله آنچنان که باید باشد، نبوده است و به اندازه پیچیدگی فشارها و تحریم های اقتصادی دشمنان، در امر مقاومت اقتصادی و استقلال، رشد نداشته ایم که ریشه یابی این مسأله ما را به دو عامل بازدارنده می رساند:
1- بعضاً هنوز اقتصاد مقاومتی و مقوله استقلال و خودکفایی در رأس آن، مورد پذیرش برخی از مسئولان اقتصادی و یا مشاوران ارشدشان قرار نگرفته که در رأس این افراد می توان به آقای سریع القلم که او را به عنوان تئوریسین اقتصاد سیاسی دولت می شناسند، اشاره کرد، که او رسماً از مخالفان مقوله اقتصاد و خودکفایی است و در این خصوص حتی کتاب و مقاله نوشته است که نزدیکی چنین فردی به دولت حقیقتاً مانع تحقق اقتصاد مقاومتی و مایه تأسف است.
2- حتی با فرض این که دولتی به مقوله اقتصاد مقاومتی و استقلال و خودکفایی ایمان داشته باشد، بازهم مقوله اجرا سختی ها و مشکلات خودش را دارد که بدون همت عالیه و پشتکار فراوان و حرکت علمی در مسیر تحقق آن حاصل نمی گردد، مقوله ای که در دولت دهم عامل اصلی عدم تحقق شایسته اقتصاد مقاومتی بوده است.
این مطلب در بولتن نیوز منتشر گردیده است.