89/4/1
9:47 ص
این سنگ فتنه که به چاه افتاد، رشته ای را به همراه هر چه که به او بسته شده بود به پایین کشید و همچنان میکشاند، تو گویی که عمق این چاه و طول این رشته تمام نشدنی است. این سر رشتهی فتنه، همان که با شنیدن سخن عدالت که مدتها به توسعه تغییرش داده بود، بر می آشفت، آنچنان هبوط کرد که به لحاظ عمق سقوط یادآور یگانه هبوط تاریخ جن و انس بود.
این سر رشتهی فتنه، آنقدر که پدر بزرگواری برای تمام آقازادههای سببی، نسبی و معنوی بود، تمام مدیونینش را به دنبال خود به قهقرا کشاند. شاید هرگز فکر نمی کردیم که فرزند و داماد شهید مطهری و برادرش، فرزند شهید بهشتی، فرزند حضرت امام (ره) و میر حسین و کروبی (دلدادگان به خط امام!!!) این چنین چشم بسته، قدم در مقدم سررشتهی نامه نویس خشمگین گذارند.
آخر این سابقه درخشان به چه چیز عجین نبود که نتوانست صاحبش را حفظ نماید. چه شده است که تمام آقازاده ها در معیت آقا و پدر فرهنگ آقازادگی، آنچنان احساس دین دارند که پرچم های اصولگرا و اصلاح طلب را به گوشه ای پرت کرده و زیر پرچم نه به احمدی نژاد گرد آمدند. چه شد که برای تحقق این شعار، سوابق قدیمی، دوستی های رویایی، روحیه استعمار ستیزی، اصول انقلاب، شاخصهای امام و... نادیده انگاشته شد، چه شد به دوست قدیم و رهبر امروز نامه سرگشادهی بی سلام و والسلام نگاشته شد؟ چه شد آن زحمات که در راه انقلاب کشیده شد؟ چه شد که اصل ساده زیستی، عدالت محوری، دفاع از فلسطین، امیدوار کردن به انقلاب، کینه ورزی به استکبار و استعمار و رسانه های مزدورشان و همه و همه به ناگاه تنها در کینهی به احمدی نژاد به باد رفت؟ آنچنان که در این خصومت، به جای خود شکستن به آینه شکستن رو آوردند و بجای اینکه دلیل پیام نه مردم به خودش را در انتخابهای متعدد در نه گفتن به آقازادگی، رانت خواری و رفاه طلبی بفهمند و از ریشهی کدورت مردم سردرآرند، رأی مردم را منکر شوند.
روند آنچه که در این چند روز در مقوله دانشگاه آزاد اتفاق افتاد نیاز به توضیح ندارد، ولی نشان دهنده آن است که این تمرکز ثروت و قدرت چه بسیار قدرت طلبان ثروت دوست را فریفته است، چه کسانی که در قوای ما هستند و هنوز از آبشخور این دامگاه مستند، بی آنکه نگاهی به سردستهی این تمرکز داشته باشند که چگونه به مرکز یک سیاهچاله که سابقه، ایمان و محبوبیت را با هم میبلعد، تبدیل شده است.
این مستان قدرت و کینهورزان عدالت، حواسشان از دیانتشان پرت شده است و دیگر سیاستشان چیزی جز دیانتشان است؛ اینان دیگر دامنه مصلحت اندیشیشان از نظام به پسر و داماد و دختر و دوست محدود شده است. اینان مصلحت نظامی را که حفظش از اوجب واجبات است را با مصلحت جیب و مسند خویش اشتباه گرفته اند. اینان آن قدر به چربی آغشته شده اند که جز به لیف و کیسه نظام به راه امام نخواهند بازگشت.
مدتهاست که در وبلاگم از آقای علی لاریجانی گلایه می کنم که چرا سیاستت رنگی از دیانت ندارد و اکنون می گویم که خدا کند سیاستت به دیانتت ربطی نداشته باشد، وگرنه که وای به حال دیانتت!
این آقای لاریجانی در رابطه با کسی که بیش از ده سال او را دکتر رحیمی می نامید و معاون و همراه خودش کرده بود، دوستی را فدای سیاست کرد تا برای تبری از علم داشتن به دکترای مجعول وی که باورش از تکذیبش و تکذیبش از باورش بدتر است، اکنون در حراج بیت المال به نفع یکی از املاک غصبی آقای معنوی همهی آقازاده ها، به همت مدرک بگیران از این وادی مدرک بزرگان، که درش برای همه مسئولان با تحقق شعار "وجدان بیار، مدرک ببر" و یا "حمایت کن، حقوق بگیر" باز است، مشارکت می کند و می گوید اگر مصوبه ما مشکل داشته باشد، شورای نگهبان آن را رد خواهد کرد و این کلام چقدر برای ما در این سالها عینیت داشته که تمام قوانین مورد اختلافات مجلس و شورای نگهبان در تشخیص مصلحت نظام تبدیل به قانونی به ضرر دولت می گردید. تو گویی این نامه بی سلام و وسلام در قوای مقننه و قضاییه در عدم اعتنا به حکم رهبر معظم انقلاب دوباره احیا شدهاند. انگار دوباره مجلس لبیکگویان به دنبال آقای آقازاده هاست. انگار آقای لاریجانی قضا، بجای اینکه به دنبال برخورد با این باند فساد که ثروتش در خدمت قدرتش و قدرتش در خدمت ثروتش است، باشد، دنبال تطهیر این باند فساد آمیخته با فتنه گردیده است. انگار آقای علی لاریجانی قانون، بجای اینکه به دنبال تشکیل هیأت تحقیق و تفحص از دلیل اهمال برخورد با سران فتنه باشد، حل اخطار قانون اساسی را در دور زدن قانون و شورای نگهبان و تحویل آن ملک دولتی به دشمن دولت و تسلیم به مالک غصبی جستجو می کند، تا حلال باشد آن مدرک ها و حقوق هایی که در قبال آنها احساس تعهد می کنند. و گرنه چه کسی است که نداند سرمایه دانشگاه آزاد ابتدا از کجا آمده و چه کسانی و به چه انگیزهای به دنبال وقف سرمایه آنند.
خدا حفظ کند این آقای سلیمی نمین را که در برابر این نهاد ثروت اندوز و قدرت پرور جهاد گونه ایستاد و خدا هدایت و حمایت کند این آقای رییس جمهور را که با دانشگاه های پیام نور، این مدیریت خود شیفته مادام العمر را به انفعال کشاند، همان انفعالی که نامه را سرگشاده و سرکشانه نویساند.