89/6/18
1:28 ص
فکر می کردم بزرگانی را که قبل و بعد از انقلاب، انفاس گرم حضرت امام و علمای بزرگ را درک کرده اند و خدمت ها و از خودگذشتگی ها کرده اند چه شدهاست که اکنون دم باطنشان از پس ظاهرشان بیرون زده است، بی اینکه بدانند همه می بینند، همچنان خود را اصولگرا، انقلابی، در خط امام، حق گو، غیر کینه جو، ولایی، استعمارستیز و... معرفی می کنند.
این ریزشها اول باید نگرانمان کند، نه اینکه آنها را نیز جزئی از بازیهای سیاسی بپنداریم و مشغولشان شویم، یادمان باشد که همانطور که انقلاب ریزش دارد رویش نیز دارد و به همین دلیل ریزش برای انقلاب خطری ندارد، ولی برای ما هشدار است. همهی این ریزشیها، قبلاً بارها و بارها، ریزشیهای قبلی را محکوم کرده بودند، بی آنکه بدانند خودشان نیز روزی چنین خواهند شد. ای کاش میشد کسانی که دچار ریزش شده اند، بدون حبس و دادگاه، اعتراف می کردند که مختصات نقطه عطف انحرافشان کجا بود. هیچ کس نفهمید چگونه، کجا و چهوقت سران فتنه، پای در راه فتنه و سر در راه سقوط نهادند. هیچ کس درک نکرد که ریزشی های انقلاب چگونه اتصالشان به درخت انقلاب سست شد و در کوران حوادث لرزان شدند.
نمی خواهم دوباره از ریزشی ها بگویم که می خواهم از ترس ریزش بگویم، همان که اگر ریزشی ها داشتند، نمیریختند. این بار نمیخواهم اسامیشان را بگویم، میخواهم حواسم به نام خودم باشد که به بدنامی نکشد.
هشدار! نکند که به خاطر یک قطره قدرت، دریای دلمان را لکه دار کنیم. نکند ما هم به خاطر تعصب و یا کینه از کسی و یا گروهی و برای غیر خدا، در دام دنیای دنی گرفتار آییم. نکند حب و بغضی غیر الهی را خدایی وهم کنیم. نکند آخرت خودمان را پلهی دنیای دیگران و نفسمان کنیم، حقیر که میترسم، و وای به حال وقتی که نترسم. شاید اینجا تنها جایی است که اول نمیترسند و بعد میلرزند و سپس نیز میریزند. یادمان باشد که راه پیدا کردن شرک، از راه رفتن مورچهای در شب روی سنگ سیاه، مخفیتر است، پس حواسمان به هر محبوبی غیر الله باشد، چه این محبوب زن و فرزند باشد، چه مقام و قدرت، چه ثروت و مکنت و چه نام و نامآوری!
ترسیدن از ریزش مقدمه است و تازه باعث می شود، دغدغه ای برای حفظ ایمان و تقوی داشته باشیم، تازه می فهمیم که باید تلاش، عبادت و دعا کرد که نریخت، و می فهمیم که باید به نماز، روزه، قرآن، نهج البلاغه، توکل، توسل، منبر، حدیث و به توصیههای اخلاقی دست یازیم تا نبازیم و گرنه عاقب به خیری، خیریست که کمتر روزی اسیران میشود تا حر شوند.
خیلی باید حواسمان به چرب و شیرین دنیا باشد، چرا که حبدنیا مادر معاصی است. چربی دنیا دست وصورت را چرک، سیما را منکر، دهان را در بیان حق الکن و قلب را در برابر عدالت مقاوم مینماید.
در این روز آخر ماه مبارک و همهی اوقات برای همدیگر عاقبت به خیری طلب کنیم.
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.