89/5/26
9:5 ص
در مقاله ای که در سایت ایرنا که چندیست در خدمت بزرگترین بافندهی ریسمان و آسمان درآمده است، درج گردیده است، دوباره بر حقانیت مکتب ایران اصرار ورزیده شده است، آنطور که ما را به یاد لجاجت بر خوب بودن مردم اسراییل می اندازد ولی با توجه به دستور ریاست محترم جمهور در نقد منطقی و مستدلِ افاضات این عزیزِ نظر کرده، چند بند از سخنان ایشان را از سایت رسمی ِ دولتی ِ شخصیشان درج و نقد می نمایم.
- مشایی: اگر ایران نبود از حقیقت اسلام چیزی باقی نمی ماند.
آیه 17 سوره حجرات
یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُم بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ
آنها بر تو منّت مىنهند که اسلام آوردهاند؛ بگو: «اسلام آوردن خود را بر من منّت نگذارید، بلکه خداوند بر شما منّت مىنهد که شما را به سوى ایمان هدایت کرده است، اگر (در ادّعاى ایمان) راستگو هستید!
اگر ایران به خدمت اسلام نمی شتافت، مطمئنا خداوند این افتخار را به ملت دیگری اهدا می نمود، همانطوری که خداوند در قرآن کریم اعراب را مورد خطاب قرار داده بود که اگر به یاری اسلام نپردازند، قوم دیگری به این مهم دست خواهد یازید.
آیه 54 سوره مائده
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانى نمىرساند؛ خداوند جمعیّتى را مىآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد مىکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) مىدهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.
البته زمان نزول آیه، منظور اعراب بوده و در تفاسیر خداوند جمعیتی را می آورد که ... به ایرانیان تأویل گردیده است که البته ضمن اینکه یاری رساندن به دین خدا افتخاری است برای ایرانیان، نتیجهی کلی تر این است که اگر ایرانیان نیز از یاری دین خدا بازمی گشتند، خداوند جمعیت دیگری را می آورد که بهتر از ایرانیان به یاری دین خدا می شتافتند.
- مشایی: باور من بر این است که تنها یک سرزمین صلاحیت پرچمداری و پیشوایی در میان کشورها را داراست چرا که درس های تاریخ برای همه قابل فهم نیست.
این که سرزمینی صلاحیت پرچمداری و پیشوایی میان کشورها را داشته باشد، مفهوم نیست چرا که یک سرزمین به معنای یک محدودهی جغرافیاییست که البته توان پرچمداری و پیشوایی ندارد چه رسد به صلاحیت آن، بکار بردن چنین جمله ای خود یک نشانه بر حس وطن پرستی ایشان دارد و اگر بازهم ایشان ادعا کند که منظورش از سرزمین، حکومت است که باید بگوییم حکومت ما که حکومت جمهوری اسلامی تحت مدیریت ولایت فقیه است، نوعی حکومت اسلامی بوده و از نوع حکومت های ایرانی رایج که عموما شاهنشاهی بوده اند نیست، و باز هم معنی سرزمین به اسلام و حکومت اسلامی باز خواهد گشت نه مکتب ایران.
- مشایی: من بیش از اینکه به گذشته افتخار و تکیه کنم بر امروز و آینده ایران می بالم چرا که امروز ایران در مسیر منحنی شکل گیری تاریخ بشریت قرار گرفته است.
افتخار به چیزی که هیچ اراده ای در آن وجود نداشته باشد خود غیر منطقی و دلیلی اصولی بر رد ناسیونالیسم است و دیگر این که آنچه که مورد افتخار می تواند باشد، امور ارادی است مانند تقوی، که خداوند آن را عامل عزت در درگاه خود می داند، نه مثلاً عرب یا عجم بودن.
هر چه که ایران دارد از آیینه اسلام تشیع است که در حکومتش جلوه یافته است و الا تا قبل از این که این نوع حکومت با دستورات عزتمندانه ائمهاش در کشور جاری شود، بارها مورد سرشکستگی، مظلومیت و تجاوز قرار گرفت و این یعنی که تشیع راستین علوی است که به پشتوانه قیام مهدوی شجاعانه در حال پیش روی در قلب و جان ملت های مسلمان و آزاده است.
- رحیم مشایی بزرگترین ظلم به ایران را قرار دادن این سرزمین در چارچوب جغرافیایی و سیاسی خاص عنوان کرد و افزود: این در حالی است که باورها، دین و اندیشههای ایران کشورهای جهان اسلام را تسخیر کرده است و همین موضوع است که بر بدنه کشورهای استعماری لرزه می افکند.
این جمله نظر اصلی ایشان را در باب مکتب ایرانی نقض می کند چرا که وقتی مکتبی را ایرانی نام می نهیم، مطمئنا آن را محدود در چارچوب جغرافیایی نموده ایم و حال اینکه اسلام ناب محمدی است که بدون محدودیت در مرزهای جغرافیایی در هر کجا که به کار گرفته شده موجب عزت و سربلندی آن ملت گردیده و نام آن کشور و ملت را قرین افتخار نموده است.
مطمئنا هر کسی با هر ملیتی از اینکه زیر پرچم مکتب ملیت دیگری رود شرم خواهد کرد اما در مسیر هدایت یک دین الهی جهان شمول گرفتن، ملیت هیچ فردی را نقض نکرده و موجب کدورت نخواهد شد.
منطق محدود نمودن مکتب جهانی تشیع به یک مرز جغرافیایی خیانتی نابخشودنی به این مکتب مقدس شمرده خواهد شد، همانطوری که طی همین مدت کوتاه، طرح این ایده مورد سوءاستفادهی بدخواهان شیعه واقع گردیده است.