89/3/13
5:56 ع
سوال مهمی که مدتهاست ذهن همه ما را به خود مشغول کرده این است که چه شد بسیاری از مبارزان و انقلابیون قدیمی و حزب اللهی های سخت، در کشاکش مبارزات سیاسی و جناحی، نا گهان شروع به لرزش، حرکت و حتی چرخش نمودند.
پاسخ این سوال آنگاه در ذهنم بروز یافت که در خودم دقیق شدم و جواب را در خودم یافتم. آنچه که مادر اختلافات سیاسی است، اختلاف در عقیده های مکتبی است و اختلافات مکتبی نیز معمولا یک شبه حاصل نمی شوند که در گذر زمان بوجود آیند. آن کس که دین را اولین معیار زندگی خود می داند، تمام مواضعش اعم از اجتماعی و سیاسی، بر اساس آن شکل خواهد گرفت، و آن کس که کم کم ایمانش سست می گردد، به همان نسبت کم کم عوامل دیگری از قبیل حرص، رفاه، حسد، لجبازی و هوای نفس، نقش تعیین کننده ی دین را در همه مناسبات سیاسی وی اشغال می کند. ال با این توضیح وقتی کسی در اوضاع خود بنگرد، میزان وجود خطر انحراف را در خود تشخیص می دهد، چرا که مثلا در مورد خودم می دانم که من دیگر آن عبد قدیم نیستم، آن کس که مراقب و نگران لحظات بی یاد خدا بود! آن که چشم و گوش و دل و ذهنش را مدام به آب مادی و معنوی وضو می شست و الهی و ربی من لی غیرک ذکرش بود نه از مجاز که از حقیقت، میان همه نیز با خدایش تنها بود، گر چه مواضع سیاسیم همان مواضع آن موقع است، ولی همان ایمان ناچیزم هم کمرنگ تر شده است، پس در صورت بروز امتحان های سخت، آنجا که در موضع گیری های سیاسی ایمان تعیین کننده است، احتمال لغزشم وجود خواهد داشت.
هر کسی که در خود خیره می شود، با کمی دقت و طرح چند سوال وضعیتش مشخص می شود، مثلا اینکه چه شد نماز شب خواندن؟ چه شد همه نمازها را سر وقت خواندن؟ آیا خیانت ها از همین جاها شروع نمی شود؟ آیا همین که کسی در نمازش خیانت می کند، کافی نیست تا به وطنش خیانت کند؟ به ملل مستضعف و مردم فلسطین خیانت کند؟ نمی خواهم این بار سخنم بوی سیاست بدهد و فارغ از اینکه هر کسی به کدام جناح بسته یا دلبسته است، می گویم، چندبار پیش آمده است که نمازمان را برای شنیدن اخبار از هر کانالی به تأخیر انداخته ایم؟ چند بار برای اینکه یک مسأله سیاسی را دنبال کنیم از وظایف اصلی مان مثل احترام به پدرو مادر زده ایم؟ نمی گویم کار سیاسی مهم نیست؟ چرا اتفاقا مهم است اما اگر می خواهیم کار سیاسی صحیح کنیم با فعل گناه و مکروه نمی شود با ترک واجب و مستحبات نمی شود؟ مگر می شود بخاطر اینکه از اخبار روز دنیا مطلع باشیم مدام به سایت های اینترنتی و شبکه های ماهواره ای که پر از تصاویر و صحنه ها و تبلیغات مستهجن و مبتذل اند، سرک بکشیم و نگران آلودگی چشم و ذهنمان نباشیم؟ مگر می شود به بهانه فعالیت های سیاسی تمام حریم ها و پرده های محرم و نامحرم را درید و روابط دون شأن مؤمنان برقرار کرد و منتظر انحراف نماند؟ مگر می شود رخ در رخ و چشم در چشم با زنان بدحجاب و بی حجاب معاشرت جدی و شوخی داشت و نگران بیماری های قلب و روح نبود؟
آیا می شود قلم را بی محابا به کاغذ راند و دانسته و نداسته تهمت زد و نگران آثارش نبود؟ مگر می شود از سر ریا و به قصد کسب دنیا، سر تعظیم به غیر رب فرود آورد و نگران مشرک شدن نبود؟ مگر می شود چربی غذای دنیا بر لب شیرین و لب به تسبیح، ذکر حق و دفاع از مظلوم مشغول باشد؟
مگر می شود ساعتها به بحث های سیاسی پرداخت و مجادله کرد، بی آنکه قلب انسان سیاه و فکرش پریشان گردد؟
مگر می شود کسی نفس خود را ول داده باشد و به دنبال هدایت جامعه باشد؟ نه اینگونه نمی شود؛ ما فعالان سیاسی جوان، از همین بدو ورودمان به سیاست، باید به فکر رفع اینگونه خطیئات باشیم، از همین حالا که مثلا خطایمان تأخیر در نماز است و ترک مسجد و منبر، باید فکری به حال رفع شان بکنیم تا بعدها خیانکار نباشیم، که جبران خیانت مشکل است، جبران فتنه سخت است و فتنه از گناهان دیگر بدتر! آری فتنه گری فتنه گران از آنگاه شروع نمی شود که از دایره ولایت فقیه خارج شویم، از آنگاه آغاز می شود که در اجرای واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروحات کاهل می شویم! پس اگر می خواهیم روزی روزگاری اولا روبروی حضرت ولی عصر و ثانیا در مقابل نائبش قرار نگیریم، به خود آییم، بر ایمانمام بیافزاییم، بر خلوصمان، بر وقتی که برای خودمان می گذاریم و آنگاه به صحنه مبارزات سیاسی اجتماعی وارد شویم که به زره تقوی ملبسیم نه اینکه بعد از مجادلات سیاسی با دلی سوراخ سوراخ توقع عبادات باحال و عاقبت به خیری داشته باشیم.